Header Background day #19

«خلیل جبران» می‌گه: 3

و آیا دانش کلمه چیزی جز سایه‌‍ای از دانشی بی کلمه نیست؟

از پیامبر

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/08/23 ادامه

«سی. اس. لوئیس» می‌گه: 6

به نظر تو این وحشتناک نیست که روزگاری در جهانِ خودِ ما، آدم‌ها مثل جانوران این‌جا از درون وحشی شوند، درحالی که قیافه‌شان همچنان مثل آدم‌ها باشد و نفهمید کی به کی است؟

از نارنیا جلد چهارم: شاهزاده کاسپین

ارسال شده توسط : Mim.ich | تاریخ ارسال: 1398/08/23 ادامه

«ویکتور هوگو» می‌گه: 6

خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب‌های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.

ارسال شده توسط : Mim.ich | تاریخ ارسال: 1398/08/05 ادامه

«مروین پیک» می‌گه: 2

او گفت: بانو کورا، گاهی اوقات آدم مجبوره کارایی بکنه که خوشایند نیستن. وقتی پای مسائل مهمی وسطه، نمی‌شه موقعیت رو سرسری گرفت. نه. ما داریم یه کار تاریخی انجام می‌دیم.

از آه تیتوس

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/07/20 ادامه

«هاینریش هین» می‌گه: 5

ظالمان با نفس آخرشان لبخند می‌زنند. چون می‌دانند که با مرگشان ، ظلم تنها دست عوض می‌کند، رعیت و بردگی در سرزمین‌های‌شان ادامه دارد.

از شاه دیوید

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/07/20 ادامه

«مارگارت آتوود» می‌گه: 2

می‌گویند: «به جای ما حرف بزن.» (با کی؟) برخی می‌گویند: «انتقام ما رو بگیر.» (از کی؟) برخی می‌گویند: «جای ما رو بگیر.» برخی می‌گویند: «شاهد.» دیگران می‌گویند (و این‌ها زن هستند): «به خاطر ما شاد باش.»

از غمگین ، آتش خواری

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/07/20 ادامه

«مارک تواین» می‌گه: 4

چرا که واضح است که این آدم رذل خودش را به شیطان فروخته است و دخالت در اموال چنین قدرتی مرگبار است.

از تام سایر

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/07/13 ادامه

«هاینریش بل» می‌گه: 4

یک زن قادر است خیلی چیزها را با دست‌هایش بیان کند یا این‌که با آن‌ها تظاهر به انجام کاری کند، در حالی‌که وقتی به دست‌های یک مرد فکر می‌کنم، همچون کندهٔ درخت بی‌حرکت و خشک به نظرم می‌رسند. دست‌های مردان فقط به درد دست دادن، کتک زدن، طبیعتاً تیراندازی و چکاندن ماشهٔ تفنگ و امضاء می‌خورند… اما می‌توان به دستان زنان در مقایسه با دست‌های مردان به گونه‌ای دیگر نگاه کرد؛ چه موقعی که کره روی نان می‌مالند و چه موقعی که موها را از پیشانی کنار می‌زنند.

از عقاید یک دلقک

ارسال شده توسط : Fateme | تاریخ ارسال: 1398/06/23 ادامه

«هاینریش بل» می‌گه: 7

هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آن‌ها را همان‌گونه که یک‌بار اتفاق افتاده‌اند فقط تنها به خاطر آورد.

از عقاید یک دلقک

ارسال شده توسط : Fateme | تاریخ ارسال: 1398/06/23 ادامه

«شل سیلوراشتاین» می‌گه: 6

فرزندم، به نبایدها گوش بده. به نکن‌ها گوش بده. به غیر ممکن‌ها، نمی‌شه‌ها و هرگز اتفاق نیفتاده‌ها گوش بده... حالا با دقت به من گوش کن؛ هرچیزی می‌تونه اتفاق بیافته فرزندم، هرچیزی...

ارسال شده توسط : Luki | تاریخ ارسال: 1398/06/22 ادامه

«راندا برن» می‌گه: 4

سخن از قدرت و نیرویی است که امور هستی را به سمتمان و آن را به قله‌ی کمال می‌رساند.

از قدرت

ارسال شده توسط : nancy | تاریخ ارسال: 1398/06/14 ادامه

«فردریش نیچه» می‌گه: 10

گرگ همیشه گرگ می‌زاید و گوسفند همیشه گوسفند. تنها انسان است که گاهی گرگ و گاهی گوسفند می‌زاید.

ارسال شده توسط : امین | تاریخ ارسال: 1398/06/06 ادامه