هرگز به کسی که کتابی همراه خودش نیاورده است اعتماد نکن.  

از ترب کوهی

اتاق بدون کتاب، به سان جسم بی­‌روح است.

هرچه بیشتر بخوانی، بیشتر خواهی دانست. هرچه بیشتر یاد بگیری، به مکان­‌های بیشتری خواهی رفت.

از میتوانم با چشمان بسته بخوانم!

من تلوزیون را بسیار آموزنده می‌دانم. هروقت کسی روشنش می‌کند، به اتاق دیگری می‌روم و کتاب می‌خوانم.

تسا گفت: «همواره باید در مورد کتاب‌ها، و  چیزی که داخلشان است محتاط باشیم، چرا که کلمات قدرت این را دارند که ما را دگرگون کنند.»

هیچ‌وقت نمی‌توانید برای من، فنجان چایی به قدر کافی بزرگ پیدا کنید، یا کتابی به قدر کافی طولانی.  

ما کتاب می‌خوانیم تا بدانیم تنها نیستیم.  

از سرزمین‌های سایه

یک ذهن به کتاب نیاز دارد، همان­گونه که یک شمشیر به سنگ ساب؛ اگر که بخواهد تیز بماند.

از جلد اول: بازی تاج و تخت

یا چیزی بنوبیسید که ارزش خواندن را داشته باشد و یا کاری بکنید که ارزش نوشتن را داشته باشد.

و اتفاقاً، می‌توان درمورد همه‌چیز در زندگی نوشت. اگر جرأت بیرونی برای انجام دادنش و قدرت تخیل برای بهبودش را داشته باشید. بدترین دشمن خلاقیت، عدم اعتماد به نفس است.

از دفتر وقایه روزانه‌ی کامل (بدون تخلیص) سیلویا پلاث

همیشه تصور کرده‌ام بهشت یک جور کتابخانه خواهد بود.  

کتاب‌ها، ساکت‌ترین و ماندگارترین دوستان هستند؛ دست یافتنی‌ترین و خردمندترین مشاوران و صبورترین معلمان.