Header Background day #29

در تاریکی هیچ سایه‌ای نیست. سایه‌ها خدمتگزاران روشنایی هستند، فرزندان آتش. روشن‌ترین شعله‌ها، سیاه‌ترین سایه‌ها رو می‌اندازن.

از جلد دوم: نزاع شاهان

ارسال شده توسط : z.p.a.s | تاریخ ارسال: 1398/12/28 ادامه

«جورج اورول» می‌گه: 7

دوازده صدای خشمناک یکسان بلند بود. دیگر ای‌ که چه چیز در قیافهٔ خوک‌ها تغییر کرده، مطرح نبود. حیوانات خارج، از خوک به آدم از آدم به خوک و باز از خوک به آدم نگاه کردند، ولی دیگر امکان نداشت که یکی را از دیگری تمیز دهند.

از قلعه حیوانات

ارسال شده توسط : Mim.ich | تاریخ ارسال: 1398/12/26 ادامه

«تومی ادی امی» می‌گه: 9

حقیقت از تیزترین چاقویی که می‌شناسم هم بدتر می‌برد.

از مجموعه میراث اوریشا: جلد اول، فرزندان خون و استخوان

ارسال شده توسط : Mized | تاریخ ارسال: 1398/12/05 ادامه

«دیوید آلموند» می‌گه: 4

بیدار شدم و می‌دانستم که رفته بود. فوراً فهمیدم که رفته بود. وقتی کسی را دوست بداری این چیزها را می‌فهمی.

از اسکیگ

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/08/23 ادامه

_ آه سارا، این مثل یه داستان می‌مونه. _ این واقعاً به داستانه... همه‌چی داستانه. تو یه داستانی... من یه داستانم. خانم مینچین یه داستانه....

از شاهزاده کوچولو

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/08/23 ادامه

«خلیل جبران» می‌گه: 3

و آیا دانش کلمه چیزی جز سایه‌‍ای از دانشی بی کلمه نیست؟

از پیامبر

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/08/23 ادامه

«سی. اس. لوئیس» می‌گه: 5

به نظر تو این وحشتناک نیست که روزگاری در جهانِ خودِ ما، آدم‌ها مثل جانوران این‌جا از درون وحشی شوند، درحالی که قیافه‌شان همچنان مثل آدم‌ها باشد و نفهمید کی به کی است؟

از نارنیا جلد چهارم: شاهزاده کاسپین

ارسال شده توسط : Mim.ich | تاریخ ارسال: 1398/08/23 ادامه

«ویکتور هوگو» می‌گه: 6

خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب‌های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.

ارسال شده توسط : Mim.ich | تاریخ ارسال: 1398/08/05 ادامه

«مروین پیک» می‌گه: 2

او گفت: بانو کورا، گاهی اوقات آدم مجبوره کارایی بکنه که خوشایند نیستن. وقتی پای مسائل مهمی وسطه، نمی‌شه موقعیت رو سرسری گرفت. نه. ما داریم یه کار تاریخی انجام می‌دیم.

از آه تیتوس

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/07/20 ادامه

«هاینریش هین» می‌گه: 5

ظالمان با نفس آخرشان لبخند می‌زنند. چون می‌دانند که با مرگشان ، ظلم تنها دست عوض می‌کند، رعیت و بردگی در سرزمین‌های‌شان ادامه دارد.

از شاه دیوید

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/07/20 ادامه

«مارگارت آتوود» می‌گه: 2

می‌گویند: «به جای ما حرف بزن.» (با کی؟) برخی می‌گویند: «انتقام ما رو بگیر.» (از کی؟) برخی می‌گویند: «جای ما رو بگیر.» برخی می‌گویند: «شاهد.» دیگران می‌گویند (و این‌ها زن هستند): «به خاطر ما شاد باش.»

از غمگین ، آتش خواری

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/07/20 ادامه

«مارک تواین» می‌گه: 3

چرا که واضح است که این آدم رذل خودش را به شیطان فروخته است و دخالت در اموال چنین قدرتی مرگبار است.

از تام سایر

ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1398/07/13 ادامه