خنجربهدست نگاهم میکند. «میتونم بهت آسیب برسونم، بدون اینکه یادت بیاد.» میگویم: «ولی خودت که یادت میمونه.»
از شاه پلید
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1402/06/26 ادامهآدمهای جذاب جذابیت دارند، اما فقط در همین حد هستند.
از شاهزاده سنگدل
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1402/06/25 ادامه«سارا جی. ماس» میگه: Like
من پری نبودم، اما جزئی از آن زمین بودم و زمین جزئی از من بود و من راضی بودم باقی عمرم را روی آن برقصم
از قلمرو خار و رز
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1402/06/24 ادامهبا چشمانی به سیاهی شب نگاهم میکند، چشمانش همزمان هم زیبا و ترسناکند. میگوید: «یه لحظه با خودم گفتم نکنه تو به سمتم تیراندازی کردی.» برایش شکلکی در میآورم. «چی باعث شد فکر کنی این کار رو نکردم؟» نیشخندی میزند. «برای اینکه تیرش به هدف نخورد.»
از شاه پلید
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1402/06/23 ادامه«سارا جی. ماس» میگه: 1
جادو. اصلا همه چیز جادو بود و این قلبم را میشکست.
از قلمرو خار و رز
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1402/06/22 ادامه«جو ابرکرومبی» میگه: Like
بالاترین اولویت هر کس در وفاداری، وفاداری به خودشه
از واپسین نبرد پادشاهان ( نخستین قانون، جلد سه)
ارسال شده توسط : ستاره سهیل | تاریخ ارسال: 1402/05/09 ادامهبیشتر زندانها زاییدهی ذهن خود ما هستن...انسان خودش آزادی خودشو میسازه...
از کار آموز آدمکشی، جلد یکم
ارسال شده توسط : ستاره سهیل | تاریخ ارسال: 1402/05/09 ادامه«رابرت جوردن» میگه: Like
مرگ سبکتر از یک پر است و وظیفه سنگینتر از یک کوه...
از شکار بزرگ
ارسال شده توسط : ستاره سهیل | تاریخ ارسال: 1402/04/25 ادامه«جی.آر.آر تالکین» میگه: Like
کسی که نتواند از چیز باارزش در مواقع لزوم دست بردارد در غل و زنجیر است.
از جلد ۲ ارباب حلقهها: دو برج
ارسال شده توسط : ستاره سهیل | تاریخ ارسال: 1402/04/15 ادامه«رابرت جوردن» میگه: 1
هر احمقی میداند که مردان و زنان بعضی اوقات متفاوت فکر می کنند. ولی بزرگترین تفاوتشان این است: مردان فراموش میکنند، ولی نمیبخشند؛ زنان میبخشند، ولی فراموش نمیکنند.
از تجلی اژدها
ارسال شده توسط : ستاره سهیل | تاریخ ارسال: 1402/04/05 ادامهشخصی جهنم را برایم اینطور تعریف کرد: در آخرین روز زندگیات روی زمین، آن شخصی که از خودت ساختی، شخصی را که میتوانستی باشی ملاقات خواهد کرد!
از حکایت آنکه دلسرد نشد
ارسال شده توسط : Nicholas Flamel | تاریخ ارسال: 1402/03/28 ادامه«یک فرمانروا باید مردم خودش را بشناسه، چون یک انسان تنها بر آن چه که میشناسد حکومت می کند...»
از کار آموز آدمکشی، جلد یکم
ارسال شده توسط : ستاره سهیل | تاریخ ارسال: 1402/02/27 ادامهدستهبندیها
کاربران آنلاین
کسی در حال حاضر آنلاین نیست