اگر فقط کتاب‌هایی را بخوانی که هر کس دیگری می‌خواند، فقط می‌توانی به گونه‌ای فکر کنی که هر کس دیگری فکر می‌کنند.

گاهی کتابی می‌خوانی که با تعصب انجیلی عجیبی لبریزت می‌کند، و قانع می‌شوی که دنیای در هم شکسته هرگز درست نمی‌شود. مگر تا زمانی که تمام انسان‌های زنده این کتاب را بخوانند.

از خطای ستارگان بخت ما

یک کتاب خوب باید در انتها برایت تجربه‌ی بسیار و خستگی کمی باقی بگذارد. هنگام خواندن، تو چندین زندگی را زندگی می‌کنی.

چیزی که واقعاً من را از پا در می‌آورد کتابی است که وقتی خواندنش را تمام کرده‌ای آرزو می‌کنی که ای­کاش نویسنده‌اش یکی از دوستان فوق­العاده‌ات بود و هر زمان که دوست داشتی می‌توانستی به او زنگ بزنی. هرچند که چنین چیزی زیاد اتفاق نمی‌افتد.

کتاب­‌هایی که دنیا آن­‌ها را غیراخلاقی می­‌داند، همان کتاب­‌هایی هستند که روسیاهی دنیا را به خودش نشان می­‌دهند.

هیچ دوستی به وفاداری یک کتاب نیست.

جوجن گفت: یک کتاب‌خوان هزاران زندگی را قبل از این که بمیرد از سر می‌گذراند. فردی که هیچگاه کتاب نمی‌خواند فقط یک زندگی را.

ممکن است کتاب‌ها تنها جادوی حقیقی باشند.

کتاب‌ها دلشکسته‌های واقعی‌اند: آن‌ها را زمین بگذارید و تا ابد منتظرتان می‌مانند؛ بهشان توجه کنید و آن‌ها همیشه دوستتان خواهند داشت.  

چیزی که وقتی مجبور نیستی و می‌خوانی، تعیین می‌کند که در آینده‌ای که دست تو نیست، چه خواهی شد.

قبل از این‌که صحبت کنی فکر کن. قبل از این‌که فکر کنی بخوان.

از فران لبوفیتز کتاب‌خوان

عذابی عظیم‌تر از این نیست که قصه‌ای ناگفته را درون خودت حمل کنی.

از من می‌دانم چرا پرندگان اسیر در قفس آواز می‌خوانند