«برندون سندرسون» میگه: 2
آن جا، روی صفحۀ بزرگ نمایشگر، تصویری از آدمیرال ارشد بود. لرد واریون کرستمر یال نقرهای، بزرگترین نابغۀ نظامی دوران، پشت میزش در ویدهاویک نشسته بود، در انگشتان بیجانش اسلحهای را نگه داشته بود و از سوراخی روی پیشانیش دود بلند میشد. دنیسون زمزمه کرد: «هیچوقت یاد نگرفته بود باختن چطوریه.»
از فرزند ارشد
ارسال شده توسط : grag | تاریخ ارسال: 1400/09/11 ادامه«جرج آر. آر. مارتین» میگه: 4
«یوهان ولفگانگ فون گوته» میگه: 3
هیچ چیز آنقدر از کوره به درم نمیبرد که ببینم دارم از حس قلبی و باطنیام حرف میزنم و جوابم را با جملاتی پوچ و قالبی میدهند.
از رنجهای ورتر جوان
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1401/04/18 ادامه«سیمین دانشور» میگه: 2
گریه نکن خواهرم. در خانهات درختی خواهد رویید و درختهایی در شَهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه که می آمدی سحر را ندیدی!
از سووشون
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1401/04/12 ادامه«جی.کی. رولینگ» میگه: 2
«برادرم آلبوس دنبال خیلی چیزها بود و معمولاً موقع عملی کردن نقشههای بزرگش، آدمها صدمه میدیدن.» (ابرفورث دامبلدور)
از هری پاتر و مقدسات مرگ (هری پاتر #7)
ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1401/03/01 ادامهما ممکن است به درختی در فصل پاییز نگاه کنیم که برگهای رنگارنگ و درخشانش چنان زیبا باشند که احساس اشک ریختن به ما دست دهد؛ یا ممکن است قطعه موسیقی دلربایی را بشنویم که ما را سرشار از اندوه کند. در این حال ممکن است فکری به درون ضمیر هشیار ما راه یابد که ای کاش اصلا آن درخت را نمیدیدیم یا آن قطعه موسیقی را نمیشنیدیم.
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1401/04/10 ادامه⊱ طبیعیترین تصور انسان، اندیشهای که به سادگی به مخیلهاش خطور میکند و گویی از اعماق فطرتش سرچشمه میگیرد، تصور بیگناهی خویش است .
از سقوط
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1401/04/16 ادامه«جی.کی. رولینگ» میگه: 3
شاید بهترین افراد برای به دست گرفتن قدرت، آنهایی هستند که هیچوقت دنبالش نبودهاند.
از هری پاتر و مقدسات مرگ (هری پاتر #7)
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1401/04/05 ادامه«جی.کی. رولینگ» میگه: 6
« دلت به حال مردهها نسوزه. نگرانِ زندهها باش مخصوصا اونایی که بی عشق زندگی میکنن» (آلبوس دامبلدور)
از هری پاتر و مقدسات مرگ (هری پاتر #7)
ارسال شده توسط : Sabrina | تاریخ ارسال: 1401/03/01 ادامه«ادگار آلن پو» میگه: 2
⊱ نه در عمیقترین خوابها، نه در حال هذیان، نه در حال بیهوشی، نه در مرگ، نه حتی در درون گور، باز همهچیز از میان نمیرود، زیرا اگر جز این بود، ابدیت برای انسان وجود نداشت.
از افسانه های راز و خیال
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1401/04/08 ادامه«رضا براهنی» میگه: 1
- حرفهایت را نمیفهمم. - حرفهای من برای فهمیدن نیست. این دستور نیست، قانون نیست، قرارداد نیست که بفهمی. این حس است و حس را فقط باید حس کرد .
از آزاده خانم و نویسندهاش
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1401/04/04 ادامه«کریستین بوبن» میگه: 4
آن زمانى كه صرف مطالعه میشود، زمان محسوب نمیشود! من با گذشتن از صفحهاى به صفحهاى ديگر، از مرزها میگذرم و به كلبههاى افسانهاى وارد میشوم !
از دیوانهوار
ارسال شده توسط : شاهزاده ی تاریکی | تاریخ ارسال: 1401/04/18 ادامه