با فکر کردن به سرشت ناپایدار این جهان، ناگزیر درمی یابیم که هربار دست به کاری می زنیم، ممکن است آخرین بارمان باشد. پی بردن به این موضوع، اهمیت و شور و حرارتی به آن کار می دهد که در غیر این صورت هرگز حسش نمی کردیم. غذایی که برای آخرین بار در رستورانی می خوریم بهترین غذایی خواهد بود که تا به حال در آنجا خورده ایم و بوسه خداحافظی، یکی از عمیق ترین تجربه های تلخ و شیرین زندگی مان را رقم خواهد زد

از فلسفه ای برای زندگی

گاهی وقت ها ادم از لحظات خوب زندگی بی خبر است تا اینکه... همه چیز بد می شود،وقتی به گذشته نگاه می کند،می بیند چقدر خوشبخت بوده است ! و چقدر بیخیال...!

از نبرد با شیاطین

من دوستانم را با دقت انتحاب می کنم، دشمنانم را با دقت بیشتر "لرد واریس"

از جلد اول: بازی تاج و تخت

طوفان ها میان و میرن، ماهی های بزرگ ماهی های کوچک رو می خورند، و من همچنان درحال پارو زدن هستم " لرد واریس"

از جلد ۳ نغمه‌ای از یخ و آتش: یورش شمشیرها

هرج و مرج سیاهچاله نیست، هرج و مرج نردبانه.

از جلد ۳ نغمه‌ای از یخ و آتش: یورش شمشیرها

بین كسی كه با شوق و حرارت كتابی را مطالعه می كند و كسی كه می خواهد خستگی خود را با كتاب برطرف سازد . تفاوت بسیار است

بعضی کتاب ها پشت و روی جلدشان بهترین قسمت آنهاست

من چرندیات بسیاری در مورد اینکه آدم های بد به صورتت نگاه نمی کنند شنیده ام. این تصور قدیمی را باور نکن. ریاکاری و دروغگویی مستقیما به صورت تو زُل می زند

هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشكن: اعتماد . قول . رابطه و قلب ؛ زیرا اینها وقتی می شكنند صدا ندارند . اما درد بسیاری دارند

هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن. به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روز بی ارزشی خواهی داشت. ... .

خاطره. تنها بهشتی است که نمی توانند ما را از آن طرد کنند.

باید به دورِ خود یک دیوار تنهایی کشید،نه برای اینکه دیگران را از خودت دُور کنی، بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب می‌کند...!