خلاصه کتاب سقوط شماره ۵ از مجموعه من شماره جهار هستم:

نگهبانان سرانجام دوباره به هم رسیدند، اما آیا آن‌ها چیزی را که برای برنده شدن در جنگ علیه مگادورا  لازم است را دارند؟

جان اسمیت – شماره چهار فکر کرد که وقتی نگهبانان یکدیگر را پیدا کنند اوضاع تغییر خواهد کرد. آن‌ها فرار را متوقف خواهند کرد. با مگادوریان ها مبارزه می‌کردند. و آن‌ها برنده می‌شدند.

اما او اشتباه می‌کرد نگهبانان بعد از مواجه شدن با فرمانروای مگادوریان تقریباً نابود شدند، اکنون می‌دانند که آن‌ها به شدت غیر آماده و ناامید هستند. آن‌ها در آپارتمان پنت هاوس شیکاگو در حال پنهان شدن هستند و تلاش می‌کنند تا حرکت بعدی شان را شکل دهند.

شش نفر از آن‌ها قوی هستند، اما هنوز به اندازه کافی قوی نیستند که کل ارتش را بگیرند – حتی با بازگشت یک متحد قدیمی. نگهبانان برای شکست دشمن، باید به میراث خود مسلط شوند و یاد بگیرند که به عنوان یک تیم با هم‌کار کنند. از همه مهم‌تر، آن‌ها باید حقیقت را در مورد بزرگان و طرح آن‌ها برای بازماندگان لوریان کشف کنند.

و هنگامی که “نگهبانان” علامتی را از شماره ۵ – یک حلقه محصول به شکل یک نماد لوریان دریافت می‌کند – آن‌ها می‌دانند که نزدیک به هم هستند. اما آیا ممکن است این یک تله باشد؟ زمان رو به اتمام است و تنها چیزی که آن‌ها می‌دانند این است که باید قبل از اینکه خیلی دیر شود به پنج برسند.

نگهبانان ممکن است نبردها را از دست داده باشد، اما این جنگ را از دست نخواهند داد.

لوریان دوباره اوج خواهد گرفت.

جیمز فری

جیمز فری در ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۹ در آمریکا به دنیا آمد. اولین کتاب‌های او به نام «یک‌میلیون قطعه کوچک» و «دوست من لئونارد» هر دو جزء پرفروش‌ترین کتاب‌های خاطرات بودند. وی علاوه بر نویسندگی مدیرعامل یک شرکت تولید رسانه نیز هست. اولین کتاب فری از مجموعه کتاب‌هایش به نام من شماره چهار هستم، به یک […]
مشاهده بیوگرافیِ جیمز فری