سلام دوستان خدمت شما هستیم با فصل دوم از بخش پارازیت :
پارازیت
داستان کوتاهی که این سری خدمت شما ارایه میکنیم با نام فنجان قهوه ای که همیشه یخ میزند
اونم با گویندگی خود نویسنده ی عزیز این کار برای مشاهده ی پست :
فنجان قهوه ای که همیشه یخ می زند !
پ .ن : پیشرفت ما بدون نقد و نظر های شما امکان پذیر نیستش …پس خواهشا گوینده و نویسندگان عزیز رو نقد کنید . تا پروژه های جذاب تری داشته باشید
جزئیات پست
- تاریخ انتشار پست: 1397/06/21
- دسته بندی: رادیو
- دیدگاه ها: 1
- نویسنده پست: BookPioneer
- بازدیدها: 1.8K
- برچسبها: آرشیو زندگی پیشتاز
- لینک کوتاه: https://bkpr.ir/7168
دیدگاه ها
مطالب مشابه
هفت سیننما – سین دوم: سهتار (تصویری)
سلاااام! با کمی تاخیر(زیر ٢۴ ساعته دیگهه) اومدیم بالاخره! هر چند پدرمون در اومد…هر چند همه رو کچل کردیم…هر چند دویست بار ضبط گرفتیم و صد مدل فرمتشو عوض کردیمو آخرش بازم ضبط گرفتیم… ولی بالاخره اومدیم! با ویژه برنامهی هفت سینمون سهتار توی این کار جا داره تشکر فراوااااان بکنیم از اعظم و لیلا […]
رادیو پیشتاز(رادیوی اختصاصی زندگی پیشتاز): شماره اول – پاییز ۱۳۹۴
زندگی پیشتاز با افتخار تقدیم میکند: اولین شماره از رادیو اختصاصی زندگی پیشتاز – رادیو پیشتاز مدیر رادیو گفتند: ارائه دیگر از کیوسک زندگی پیشتاز : به نام خداوند بخشنده مهربان باعرض سلام و ادب خدمت تمام شنوندههای عزیز این برنامه بالاخره پس از مدتها مارکو به سایتمان آمد… مارکو برایمان چه آوردهای؟ -محصولی شگفت […]
هفت سیننما – سین چهارم: سکه
معلوم نیست سکه واسه چی تو هفت سینه…اونجاست چون سین داره، چون خوش صداست…یا اونجاست چون امیدواریم نون بیاره واسمون؟ بعضی وقتا فکر میکنم گالیله اشتباه میکرد…زمین دور سکه میچرخه، سکه! راستی…شما اصلا میدونید سکه چیه؟
نشریه زندگی پیشتاز-شماره یک(سال اول)
نشریه پیشتاز شماره اول - سال اول - تابستان ۱۳۹۴ (فصل نامه)
سلام درود فراوان بهتمامی دوستان عزیزم
مفتخریم که اولین شمارهی نشریه پیشتاز انتشار در تابستان ۹۴ را تقدیم کنیم
البته باید خدمت تمامی شما خوانندگان عزیز عرض کنم، نشریه پیشتاز جهت معرفی و پیشرفت جامعهی فانتزی کشورمان ایده گزاری شده است.
تمامی مطالبی که پیش رو دارید بر پایهی زحمات دوستان باتجربه و کار دان انجام گرفته است.
پس خواهشمندیم تمامی صفحات را بادید و علاقهی یکسان و توجه فراوان مطالعه کنید.
گمشده
بازم یه داستان دیگه یه پارازیت دیگه : اصلا توضیح نمیخواد همه با قلم کوثر عزیز اشنا هستیم . با صدای گرم گوینده هامون و دوستای نازنینمون ….. تشکر که لازمه ی این همه تلاشه . اما اگه خوشتون اومد چهار تا کلیک کنید و احساسات خودتون رو شریک بشید.
یک روز
#داستان_صوتی : یک روز به قلم: سیده کوثر غفاری( @skghkhm ) باتشکر از فاطمه.خ ( @Fateme ) عزیز برای گویندگی عالی قسمتی از داستان: از روی شیطنت دمپایی پدر را پوشیده بود، برای همین یک قدم درمیان از پایش بیرون میآمد. سر کوچه که رسید چهار جفت چشم کنجکاو به او زل زده بودند…
خیلی به قواعد نثر و متن پایبند هستید گاها خوب است که متن را در هنگام قرائت تغییر دهید نه تغییراتی موجب تغییر داستان و از بین بردن اصل نثر تغییراتی از قبیل عوض کردن جای کلمات جمله مثلا: چهار شنبه ها همیشه برای من نحس بود حال این همیشه رو حذف هم نکنید اشکال ندارد. ولی مثلا باز هم چهار شنبه بود یک جمله اضافی است لازم نیست آورده شود برای من چهار شنبه ها نحس بودی که جای تغییر دارد بیانگر این است که امروز هم چهار شنبه است کاملا خیس شده بودم که به کافه رسیدم می توانست اینگونه باشد: به کافه که رسیدم کاملا خیس شده بودم. یا مثلا به یک کافی شاپ رسیدم علاقه چندانی برای رفتن به درون کافی شاپ نداشتم باران می بارید و من هم کاملا خیس بودم از پشت شیشه درون کافی شاپ را نگریستم تنها مشتری کافی شاپ توجهم را… بیشتر بخوانید