Header Background day #18

Demon Thief (The Demonata, #2)

نویسنده: دارن شان
مجموعه: دمونتا
زبان اصلی: پارسی
لینک کتاب در انجمن
سال چاپ اولیه: 2005
بازدید‌ها: 2.7K
امتیاز گودریدرز: 4.2 (رأی 16.7K)
امتیاز منتقدین: - (رای 0 منتقد)
امتیاز کاربران: - (رای 0 کاربر)

خلاصه و توضیحات

خلاصه کتاب دزد شیطانی:

این کتاب درباره پسری است به نام کرنل -کورنلیوس- که لکه‌های نور زیادی را می‌بیند. خیلی‌ها به این خاطر که او قضیه نورها را فاش کرده او را یک انسان دیوانه می‌دانند و از او فاصله می‌گیرند.به همین علت او بسیار تنها شده‌است. تا اینکه روزی به‌طوری اتفاقی نورها را کنار یکدگر می‌چیند و ناگهان پنجره‌ای به سوی دنیای دموناتا باز می‌شود و اربابی شیطانی -لرد لاس- از آن بیرون می‌آید و کرنل را با خود می‌برد.کرنل که از موضوع تنهاییش خیلی ناراحت بوده با استفاده از استعداد خود در جادوگری یکی از دستیارهای لرد لاس را با جادوی دگردیسی تغییر می‌دهد و به یک کودک تبدیل می‌کند و اسم او را از آرتری به آرت تغییر می‌دهد.اما برخی صفات همچنان در او باقی مانده.کرنل باور می‌کند که آرت واقعا برادرش می‌باشد. تا اینکه روزی آرت توسط موجودی شیطانی به نام کاداور به سرزمین دموناتا باز گردانده می‌شود ولی کرنل دست از تلاش بر نمی‌دارد و به دنبال آرت پا به دنیای دموناتا می‌گذارد. در بین راه با جادوگری بسیار قوی به نام برانابوس و 3 مرید -آدم‌هایی که قدرت جادوگری دارند ولی جادوگر نیستند و همچنین برانابوس رهبرشان است- دیگر به نام های:شارمیلا، راض و نادیا بر می‌خورد. برانابوس کرنل را بعد از اتفاقی که افتاد در گروه خود راه می‌دهد تا بتوانند آرت را پیدا کنند. پس از یک درگیری برانابوس پی می برد که کرنل می‌تواند تکه‌های نوری که پنجره‌ها (وسیله‌ای برای عبور و مرور از سرزمین‌های مختلف) را می سازد ببیند و سریع تر از هر کس دیگری پنجره بسازد با او عهد می بندد اگر او پنجره‌ای به سمت کا – گاش (سلاحی افسانه‌ای است که قادر است دنیا را از بین ببرد؛ چه دموناتا، چه دنیای انسان ها) باز کند، به او کمک می‌کند که برادرش آرت را پیدا کند و او را با خود می‌برد. تا بعد که آن‌ها به قلمرو لرد لاس پا می گذارند کرنل به یاد می‌آورد که چگونه آرتری را به آرت تبدیل کرده بود و بعد از این،به دلیل خلق و خوی هیولایی آرت دیگر او را با خود به دنیا بر نمی گرداند و خودش تنهایی نزد پدر و مادرش بر می گردد.ولی پس از برگشت به خانه می‌فهمد که هفت سال از زمانی که خانه را ترک کرده می‌گذرد در حالی که او فکر می‌کرده تنها چند هفته از آن روز گذشته کمی بعد متوجه می‌شود که جز دردسر برای خانواده اش چیزی نیست پس دوباره نزد برانابوس باز می‌گردد در آن هنگام به حقیقتی پی می برد که رازهای این ماجرا را حل می‌کند…

Summary and description [From GoodReads]

Kernel Fleck has always known he's weird. He sees lights. Strange, multi-colored patches of light, swirling through the air. But it's not until a window opens into a demon world, with horrific consequences, that Kernel discovers his powers. As a Disciple, his mission is to hunt vicious, powerful demons to the death...

درباره نویسنده

دارن شان 2

دارن شان

ظهور دارن شان با کتاب «آیومارکا» در سال ۱۹۹۹ آغاز شد. او در ژانویه‌ی ۲۰۰۰، کتابی برای کودکان با نام «سیرک عجایب» نوشت. او این کتاب را بیشتر برای سرگرمی نوشت و همراه دو کتاب دیگر که برای بزرگسالان نوشته بود، روانه‌ی بازار کرد اما این کتاب بسیار مورد توجه قرار گرفت. خصوصاً، وقتی که […]
مشاهده بیوگرافیِ دارن شان

دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Amir
عضو
3 سال قبل

بیشتر چندشه تا ترس ناک.

فایل‌های این کتاب

دزد شیطانی (جلد دوم دمونتا)

خلاصه کتاب:

کرنل ارباب نورهاست . نورهایی که مرز بین دنیای انسانها و شیاطین را مشخص می کند .
این کتاب درباره پسری است که نورهای زیادی را می‌بیند خیلی‌ها به این خاطر که او قضیه نورها را فاش کرده او را یک انسان دیوانه می‌دانند.به همین علت او بسیار تنها شده‌است. تا روزی به طوری اتفاقی نورها را کنار یکدگر می‌چیند و ناگهان دروازه‌ای به سوی سرزمین دیمونتاها باز می‌شود و اربابی شیطانی از آن بیرون آمده و پسر را با خود می‌برد. پسر که از موضوع تنهاییش خیلی ناراحت بوده با استفاده از استعداد خود در جادوگری یکی از شیاطین را با استفاده از جادوی دگردیسی تغییر می‌دهد و به یک کودک تبدیل می‌کند و اسم او را از آرتری به آرت تغییر می‌دهد.اما صفات او همچنان در او باقی مانده.او باور می‌کند که آرت برادرش می‌باشد. تا روزی آن ارباب شیطانی آن موجود دگردیسی شده را توسط موجود شیطانی به نام کاداور به سرزمین دمونتاها بر می‌گرداند ولی پسرک دست از تلاش بر نمی‌دارد و به دنبال کسی که فکر می‌کند برادر کوچکش است پا به دنیای شیاطین می‌گذارد (دموناتا) در بین راه با جادوگری بسیار قوی به نام برانابوس بر می‌خورد.برانابوس که از جنگنده‌های بسیار قوی بود پسرک را بعد از ماجرایی در گروه خود راه می‌دهد پس از یک جنگ برانابوس به پیمی برد که او می تواند تکه‌های نوری که پنجره‌ها (وسیله ای برای عبور و مرور از سرزمین‌های مختلف) را می سازد ببیند و سریع تر از هر کس دیگری پنجره بسازد با او عهد می بندد اگر او پنجره ای به سمت کا – گاش (که سلاح افسانه ای است که قادر است دنیا را از بین ببرد؛ چه دموناتا، و چه دنیای انسان ها) باز کند برانابوس به او کمک می‌کند که برادرش آرت را پیدا کند و او را با خود می‌برد. تا بعد از ماجراهایی پسرک که راز برادرش را از یاد برده بود به یاد می‌آورد و به خانه پیش خانواده اش باز می‌گردد ولی پس از برگشت به خانه می‌فهمد که هفت سال از زمانی که خانه را ترک کرده می‌گذرد در حالی که او فکر می‌کرده تنها چند هفته از آن روز گذشته کمی بعد متوجه می‌شود که جز دردسر برای خانواده اش چیزی نیست پس دوباره نزد برانابوس باز می‌گردد در آن هنگام پی می‌برد که خودش قطعه‌ای از کا – گاش بوده است .

  • زبان فایل: پارسی
  • فرمت فایل: pdf
  • تعداد صفحات: 314
  • منتشرکننده: گرگینه ایرانی
  • تعداد دانلود: 66 کاربر
  • حجم فایل: 4.53 MB
  • نام فایل: book_2-dozd.pdf
  • تاریخ انتشار: 1397/06/31

نقدها

متاسفانه برای این کتاب تا به حال نقدی ثبت نشده است.

نقل‌قول‌ها

متاسفانه برای این کتاب تا به حال نقل‌قولی ثبت نشده است.
تاریخ انتشار: 1392/09/29
فرستنده: BookPioneer
دسته بندی‌ها:
لینک کوتاه: https://bkpr.ir/336