Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

اموزش داستان نویسی"شناخت شخصیت"

10 ارسال‌
9 کاربران
53 Reactions
5,855 نمایش‌
crakiogevola2
(@crakiogevola2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 690
شروع کننده موضوع  

درکنار داشتن یک خط داستانی خوب و جذاب، چه چیز دیگری برای نوشتن یک داستان خوب نیاز است؟
کاراکترها. شخصیت هایی که با نوشته شدن داستان شما زنده می شوند، واقعیت پیدا می کنند و داستان را به پیش می برند.به عنوان نویسنده چگونه می توانید به این چنین شخصیت هایی زندگی ببخشید؟ چطور می توانید آن ها را بشناسید، اینکه ظاهرشان چگونه است و چگونه عکس العمل نشان می دهند.
یکی از روش های مناسب مصاحبه با کاراکترتان است.یکی از راه های شروع مصاحبه، تصور کردن کاراکتر در ذهن است. تعداد بسیار زیادی از نویسنده ها را دیده ام که در مجلات به دنبال عکسی شبیه کاراکترشان می گردند و آن را می برند و کنار نوشته شان می چسبانند. تصور کردن ظاهر کاراکترتان کمک می کند که احساس کنید وجود دارند.
لازم نیست که یک عکس کامل از قهرمانتان داشته باشید، فقط کلیتی از ظاهر برای انجام مصاحبه کافیست
و حالا چه چیزی باید بپرسید؟ از سوالات پایه ای شروع کنید.

نویسنده ها بیاین همه تو این تاپیک خواننده هارو با ویژگی های کارکترامون اشنا کنیم (((: من خودم مقدم میشم


1.اسم تو چیست؟

دیوید.دیوید بلاک وود


2. ظاهر (سن، چهره، لباس).

سن 40 دارم میرم تو 41 چشم ها قهوه ایی.موها بور و پوست سفید.تیپ اسپرت.


3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان)

.مجرد.فکر کنم بچه نداشته باشم.


4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)

خانواده... چیز خوبیه.چندین ساله پیش پدرمادرمو ترک کردم.خواهرمم کشته شده.


5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).

تو دانشکده نظامی درس خوندم و فرمانده ی سازمان مبارزه با مواد مخدر هستم.


6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).

تک خنده.خنده ایی ک بیشتر مواقع روی لبمه.و ضرب گرفتن با انگشت روی میز یا هرچیز دیگه.

وقتی فهمیدید کاراکترتان کیست، زمان آن رسیده که او را بهتر بشناسید. بیست سوال زیر کمکتان خواهد کرد:
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟

اومــمم خوب ... میرم کلوپ.با رفیقام جمع میشیم یه جا و تاصب پاسور بازی میکنیم.


2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).

اینکه کارمو خوب بلدم.میدونم باید چ زمانی برم سراغ چ پروژه ایی .ثبات دارم و اینکه خوب قمار میکنم.بهتره مخ زدن خانوم های متشخص و خوشکل فراموش نشه.



3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟


پیشونیمو میخارونم.بعدشم فیسبوکمو چک میکنم.



4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟


اینکه ناچار بشم.یا اینکه ندونم چیکار کنم.



5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟


نه...خوب مامانم همیشه میگفت تو باید یه بازیگر بشی.بابام هم میگفت باید وکیل بشم.هیچکدومشون نشدم که هیچ نه خوبی تو زندگی بودم و نه وکیل درست حسابی.حداقل برا خودم



6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟


بچه که بودم نمایشی توی مهد کودکمون گذاشتن که فقط مخصوص دخترا بود.چرا اخه؟دوست داشتم ببینمش.یه بار هم بیشتر اجرا نمیکردن.هنوز که هنوزه افسوس میخورم



7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟


بدترین اتفاق... همیشه دور بودن ازش برام بدترین اتفاق بوده.. و یاد گرفتم هیچ چیز تا ابد متعلق ب کسی نیست.



8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟

بهترین دوستم.توماس._تک خنده_ توی قمار.تو کلوپ برادران.پول هنگفتی رو باخت.ولی معرفتش.اون خیلی به فکر دوستاشه.این چیزیه ک باعث میشه اونو دوست داشته باشم.و اینکه امـمم اون صلابت منو دوست داره!تاحالا بت گفته بودم و مسابقات سال 2009 مشروب خوری من بودم ک جام طلایی رو گرفتم؟اخ اخ اخ ک چقدر روز باحالی بود.بین تمام کلوپ ها.تازه هنوزم جا داشتم.



9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟


بدترین کار ترجیح میدم درموردش حرف نزنم.



10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟


ادم هایی عاشق نمیشوند مثل عروسک های مرده ایی هستند ک روحی وارد بدنشان نمی شود.



11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.


متاسفانه دیگه پیدا نمیشه.میرم سراغ سوال بعد



12. بزرگ ترین ترست چیست؟


اینکه ی روزی فراموشی بگیرم.و همه چیزهای مغزم ریست شه.و اینکه نتونم دیگه ببیینمش.حتی اگه بینمون ی سنگ سرد قرار گرفته باشه.



13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟


خاطراتم.من هر روز و همیشه تو اونا زندگی میکنم


.
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟


ی اهنگ خوشکل هست از ریحانا و شکیرا.موزیک ویدیوشو خیلی دوسدارم.اسمش هست cant remember



15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟


شم پلیسیمو دوسدارم (: احساسات بیش از حدم رو دوست ندارم



16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟


زندگی من مثل یه مثلثه.کار خواب کار.(بستگی به خودت داره ک اون کارا رو چی ببینی)نه.چیزی برا تغیر وجود نداره.دیره



17. چه چیزی عصبانیت می کند؟


اینکه دیگران بدون اینکه بدونن قضاوت کنند.



18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟


ضرب گیرم رو میز.دستامو مشت میکنم.اگه خر بشم شاید ی گلوله خالی کنم تو سر گلدون روی تاقچه(نکنه فکر کردی اینقد دیونم ک ادم بکشم؟ها ها ها)(منظورم از گلوله تیله های شیشه ایی هستن که جیکوب دوست قدیمیم برام خریده)



19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟


ی لیوان کاپوچینو و یه تیکه کیک شکلاتی



20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟


سیگار



و یک نکته دیگر پیش از پایان، اگر واقعا می خواهید به ذهن کاراکترتان وارد شوید. فقط جواب های او را ننویسید، واکنش هایش به سوال ها و نحوه نشستن ، ژست هایش، تن صدا و حالت چهره اش را نیز بنویسید.
وقتی کارکترتان را به این شکل تصویر می کنید؛ او زنده می شود، برای خواننده واقعی تر می شود و زندگی را به داستان شما می آورد.

دوستان عزیز شاید این کار برای شما مشکل باشد . ولی شخصیت اول را درست روی یک صندلی جلو خود و آنطرف میز فرض کنید . حتی یک بشقاب مقابلش بگذارید و لیوان آب . اشکالی ندارد اگر سیگار هم تعارف کنید.


   
الهه آب, Fighter_Blade, leilasalhh2 and 19 people reacted
نقل‌قول
chief
(@chief)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 82
 


1.اسم تو چیست؟

گیهان میسر.


1.5. در چه دوره ای زندگی میکنی؟
دوره ی شمشیر. نزدیک قرون وسطی.

2. ظاهر (سن، چهره، لباس).

سن 46 مو های مشکی و خاکستری کم پشت. چشم های آبی ، پوستی به سیاهی مرگ.
لباس های بسیار گران قیمت و زیبا وقتی در نقش تاجر هستم. وقتی که نه یه لباس ساده کتان به رنگ تیره.


3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان)

همسرم و دوتا از پسر هام مردن. فقط دخترم برام مونده.


4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)

پدرم همیشه درگیر مسائل مهم بود، البته گاهی هم با من وقت میگذروند. مادرم یه زن تمام عیار بود. او چیزی که من هستم رو ساخت.


5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).

من توی مدرسه ی اشراف درس خوندم و بقیه چیز هایی که نیاز داشتم رو از پدرم یاد گرفتم
من بزرگ ترین تاجر تیمان(اسم کشور) هستم حداقل نصف ثروت کشور در اختیار منه


6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).

من کاملا روی خودم کنترل دارم. هیچ حرکت صورتم ناخوداگاه نیست و هر رفتارم به انتخاب خودمه

وقتی فهمیدید کاراکترتان کیست، زمان آن رسیده که او را بهتر بشناسید. بیست سوال زیر کمکتان خواهد کرد:
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟

سعی میکنم کاراموز ها رو آموزش بدم و آمادشون کنم و بعد هم به تماشای محارت هاشون میشینم.


2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).

به دخترم. و به مبارز هایی که آموزش دادم


3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟

به حمام میرم و صبحانه میخورم
اگه حمام در دسترس نباشه حداقل سرم رو توی آب فرو میکنم.


4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟

از اون شکست. وقتی همسرم و پسر هام مردن. تنها کاری که ازم بر اومد فرار کردن بود. تا دخترم رو نجات بدم. دیگه هیچ وقت نباید شکست بخورم.


5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟

بله. هم پدرم و هم مادرم دقیقا همین رو از من میخاستن. حتی خیلی بهتر از اونی که اونا میخواستن شدم و بیشتر پیشرفت کردم.


6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟

سعی کردم به دخترم نزدیک بشم و کاری کنم کمبودی نداشته باشه، ولی هیچ چیز جای مادر رو پر نمیکنه.


7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟

بدترین اتفاق... هنوز از مرگ همسرم و پسر هام رنج میبرم.
(خنده تلخ) هیچ چیزی بدون تاوان به دست نمیاد. هرچی چیز بزرگ تری بخوای باید تاوان سنگین تری بدی.


8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟

بهرین دوستم نامراکه. اون... کمی مثل پدرم برامه و کمی هم مثل برادر. هیچ وقت لازم نیست چیزی رو بهش توضیح بدم همیشه درکم میکنه.


9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟

شاید کاری که با آراد کردم.


10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟

قبر من سنگی نخواهد داشت.


11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.

فقط اون بود. دیگه هیچ کس مثل اون نیست. اگه هم باشه من دیگه نمیتونم به کسی دل ببندم


12. بزرگ ترین ترست چیست؟


شکست و اشتباه. چیزی که میتونه خیلی هارو نابود کنه


13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟

گروه.

.
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟

چی؟ معنی این کلمه چیه؟


15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟

من موفقیت هام رو دوست دارم. و از این که هویت خودم رو فراموش کردن متنفرم. ازاین که شخصیتم رو هر وقت میخوام عوض میکنم متنفرم.


16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟

زندگی من وقف هدف بزرگ تر شده. هدف خوبیه ولی بهاش سنگینه. تغییر؟ شاید... نه. دیگه نمیتونم چیزی رو تغییر بدم.


17. چه چیزی عصبانیت می کند؟

توهین به هدف گروه و همسر و فرزندام. این تنها چیزیه که میتونه منو کمی عصبانی کنه.


18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟

هیچ وقت نشونش نمیدم. من روی احساساتم کنترل دارم. و اگه تصمیم بگیرم نشونش بدم، طرف فردا با گلوی بریده شده پیدا میشه


19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟

هر چی که لازم باشه. خیلی اهمیتی برام نداره


20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟

الکل و هر چیزی که دهنم رو مخدوش کنه


   
الهه آب, JL_D, Anahid and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
LORD Dragon
(@lord-dragon)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 8
 

1.اسم تو چیست؟

fairy.dragon (حالت چهرش عادیه)


2. ظاهر (سن، چهره، لباس).

20 سالمه . موهای پسرانه به رنگ قهوه ای سوخته.سفید پوست. لباس هنوز نفهمیدم همش رنگش عوض میشه . حالا چرا می پرسی؟(پاهایش را روی هم انداخته عصبی نیست ولی حالتش متعجبه و کاملا حق به جانب و به عنوان یک دختر زیباهه)

3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان)

مجرد . معلومه . از این سوالت خوشم نمیاد.(عصبانیه و خیره نگاهم میکنه چشماش ترسناک شده مثل روح اصلا مردمک نداره سیاهه سیاهه اما وقتی آرومه چشماش این طور نیست)

4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)

معنی این کلمه چیه؟(خوب نبایدم بدونه چیه. چون همه آدم های اینجا از درخت متولد میشن اونا ابتدا میوه هستند سپس می افتند و خاک آن هارا به درون خود می برد و بعد تبدیل به غنچه بزرگی میشوند و هنگامی که غنچه باز شد یک انسان ماوراء بالغ از آن بیرون می آید.)


5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...) و در کجا زندگی میکنی.

تو قصر به حساب اشرافی لرد دیمن شیطان درس خوندم. (اون موقع نمی دونستم کی هستم فکر می کردم جز گروه شیاطین هستم) الان رییس اژدهاها هستم . معلومه در قصرم زندگی میکنم.(وقتی گفت شیاطین لبخند کوچک روی لبش بود)

6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).

تکه کلام خاصی ندارم. همه میگن همیشه لبخند تمسخر آمیز میزنم . همیشه یک کلاغ رو شونم اما الان نمی دونم کجاست.


7. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟

من هیچ وقت یک روز خوب ندارم باید به جنگام برسم وگرنه لرد دیمن پری هارو سالم نمیزاره.(اخم کرده )


8
. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).

خودم و اینکه رییس قوی ترین گروهم.


9. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟

این که بفهمم شیاطین دوباره به کجا حمله کردند.


10. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟

من شرمنده نمیشوم.


11. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟

باز داری چی میگی چی ؟ولدن ها....

12. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟

من هر چی بخوام بدست میارم

13. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟

رفتن به اون قصر شیطانی


14. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟

من هیچ دوستی ندارم. البته با بقیه یه گپ و گفتی دارم.

15. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟

بهتره نگم اون وقته که همه میان اینجا یقمو میگیرن.


16. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟

نمی خواد چیزی بنویسند

17. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.

از عشق و ازدواج متنفرم.

18. بزرگ ترین ترست چیست؟

من از هیچ چیز نمی ترسم.

19. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟

خودم

20. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟

جانننننن؟ چی گفتی


21. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟

قدرت جادوییم رو ولی همه میگن خیلی خود پسندم آخه چرا مگه بده؟ من خودمو دوست دارم.

22. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟

هیچی ولی من هر چیزی رو که بخوام باقدرتم تغییر میدم

23. چه چیزی عصبانیت می کند؟

عشق و حرف زدن از اون همه درباره این چیزا صحبت میکنند به نظر خودت مسخره نیست (قبول دارم راست میگه)

24. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟

میزنم طرفو نابود میکنم البته در موارد خیلی حساس ها


25. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟

نمیخورم شاید یکم شیرینی جات رو برای صبحانه می پسندم

26. از چه چیزی پرهیز می کنی؟

زیاد حرف زدن. مثل تو که خیلی حرف می زنی


   
الهه آب, JL_D, دوقلوها and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

خخخ عجب ایده باحالی من این روش رو البته قبلا به صورت ناخواسته اجرا میکردم همیشه شخصیت هام رو کنار هم میزاشتم و فکر میکردم از چی خوششون میاد از چی بدشون میاد ،حتی برای تک تک شخصیت هام تصویر تصور میکردم مثلا رمان حماسه پایونیر توی این داستان دقیقا 74 نفر از شخصیت های سایت پایونیر حضور دارن که در جلد اول به خاطر زیادی شخصیت ها 30 نفر رو استفاده کردم و در پایان جلد اول وقتی داستان به جلد دو میرسه تنها هفت نفر از این 30 نفر زنده میمونن و به جلد دو میرسه و این هفت نفر بعلاوه اون 34 شخصیت باقی مانده ادامه داستان رو در پیش میگیرن توی جلد سوم بزارید یه لینک بدم ببینین چطور تصور کردم:
لینک پست
من برای هر شخصیتم تک به تک ویژگی نویسی میکنم مثلا کی خشنه کی مهربونه کی کلک بازه کی مرموزه کی ساده لوحه همه اینا مهمه :
خب زیادی روده درازی کردم منم برم پی مصاحبه (ولی ای کاش سوالاش کمتر بود )

از رمان در حال نوشتنم اینجا لو نمیدم از رمان میراث نقل میکنم از شخصیت اول داستان
1.اسم تو چیست؟

پیتر


2. ظاهر (سن، چهره، لباس).

6 ماه به 18 سالگیش مانده است ،ظاهر ساده بیشتر مواقع شبیه پدرش که یک شکارچی بود لباس میپوشد و در اغلب مواقع یک تیرو کمان و چندد تیر به همراه دارد یک خنجر کوچک که مادرش به او داده هم همیشه به کمر میبنده،یه شنل کهنه ولی نسبتا ضخیم داره که توی شبهای سرد زمستان با پیچوندن اون به دورش خودش خودش رو گرم نگه میداره ،چکمه های نسبتا گرونی میپوشه چون پدرش از شکارچیان عالی دهکدشون بوده و وضعیت مالیشون خوب بوده،موهاش همیشه بلند و به هم ریختس وووو نزدیک بود کاملا یادم بره ویژگی اصلیش موهاش کاملا سفیده یه شب توی بچگی این اتفاق براش افتاده!


3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان)

ای وایی همه مشکلات بر سر همین مساله پیش میاد ،اخه بگو ابت نبود نونت نبود ن گرفتنت چی بود! این پیتر ما طبق رسوم دهکده باید وقتی به 18 سالگی تموم میرسید برای خودش یه همسر انتخاب میکرد ،ولی از قضای روزگار پیتر ما تو باغ نبود و کلا دورو بر دخترا پیداش نمیشد، مس ما دانشجوها بود که موقع امتحانا به فکر درس خوندنیم سریع توی 6 ماه مانده به 18 سالگی رفت که از یه نفر اهم اهم خواستگاری که اون قضایا پیش اومد و منجر به جدایی پیتر از دهکدشون میشه!


4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)

مادر خانه دار و پدر شکارچی بوده و تاثییر زیادی روی فرزنداش گذاشته ، پیتر ما فرزند ارشد بوده و دو برادر داشته که دوقولو بودن و ازش 7 8 سالی کوچیکتر بودن، شخصیتی که میتونه روی پیتر تاثیر بزارن یکی خودشه یکی یه نفر به اسم .... که پیتر و اون همدیگه رو بسیار در اینده دوس خواهند داشت هعععععیییی ولی اخر داستان خخ بماند نمیگم


5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...) و در کجا زندگی میکنی.

توی یه روستا در دامنه کوهستان های جنوب سرزمین اربابی ایرن ها که تقریبا میشه همون ته دنیای خودمون که هیشکی اصلا اسمشم نشنیده!! تحصیلات که خوندن نوشتن رو از مادرش یاد گرفته ولی توی روستای اونها تحصیلات مهم نیست و پیشینه پدری مهمه یعنی شکارچی از نظر مهارتی این الفرد تو رنجر رو میزاره جیب پشتی شلوارکش میبره لب چشمه خفش میکنه! بعله!


6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).

ویژگی های شخصیتیش و میتونم بگم بیشتر انزوا طلب و تنهاست و عادت کرده توی تنهایی فقط تمرین تیر اندازی کنه! تا حالا عصبانی نشده ولی در اینده این عصبانی شدن مشکلات زیادی براش به وجود میاره ، وسایلی که همیشه به همراه داره یه تیرو کمان شکارچیاس و همون خنجر مادرش .

وقتی فهمیدید کاراکترتان کیست، زمان آن رسیده که او را بهتر بشناسید. بیست سوال زیر کمکتان خواهد کرد:
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟

تمرین تیر اندازی!


2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).

به اینکه تونستم دماغ همه پسرای دهکدمون رو توی مسابقات تیراندازی دهکده بسوزونم افتخارمیکنم ! و در اینده که اقای نویسنده در نظر داره افتخار میکنم که هیچ وقت دوستانم رو در مشکلات تنها نمیزارم! بعله


3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟

تیرو کمانو بر میدارم میرم پشت ته انبار تمرین تیر اندازی تا اینکه مادرم برای بحانه صدام کنه!


4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟

از روی مادرم شرمنده ام چون اون همیشه ازم میخواست که بیشتر اجتماعی باشم ولی من هیچ وقت گوش نکردم و از همه دوری کردم


5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟

نه به هیچ وجه(نویسنده:ولی در اینده مادر خدا بیامرزش که نیست ولی پدرش هست و قدرت و عظمت اون رو به چشم میبینه)


6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟

هر کسی ارزوهایی داره ولی به تعداد کی از اونها میرسه ، من میخواستم توی دهکدمون یه شخصیت ممتاز بشم و یه زندگی عادی داشته باشم ولی سرنوشت با من یار نبود


7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟

درگیری با یکی از ارباب های طبیعت ، و کشتن اون که منجر به فاجعه برای زندگی شخصی من شد!


8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟

بهترین دوستم اسمشش راستش توی داستان مشخص نشده و منم نمیدونمش همیشه به اسم پسر معدنچی ازش گذشته نویسنده لطفا اعتراض منو نسبت به این کارش بهش اعلام کنید!:45: از بچگی که یه بار از خونه در رفته بودم رفتم توی معادن قدیمی بالای دهکدمون مخفی شدم ولی اخرش اینقدر اونجا پیچ در پیچ و تونل انحرافی زیاد داشت راه خروجو گم کردم که اونجا باهاش رودر رو شدم و کمکم کرد از اونجا خارج شدم و از اونجا با هم دوستیدیم! اون شخصیت بزله گویی داره ولی اصلا جلف نیست از اینش خوشم میاد ولی خدایی نمدونم چی دارم که اون از من خوشش اومده!


9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟

خودکشی! به خاطر نجات یه نفر که خیلی دوسش داشتم! که میدونم حسابی زجر کشید


10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟

بنویس این پیتر بوده اومده بود تا این دنیا رو تغییر بده ولی این دنیا بود که اون رو تغییر داد


11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.

اقا این چه سوالیه خب شاید دوست ایده ال من یه پسر باشه بعد خدایی نکرده اهم اهم مورد لعن و نفرین خداوند قرار خواهیم گرفت !


12. بزرگ ترین ترست چیست؟

بودن در مرکز توجه دیگران دوس دارم تنها باشم و دیده نشم

13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟
راستش اگه بخوام بگم بیشتر برای خودم با اینکه سعی میکنم همیشه به اطرافیانم کمک کنم و تا اخر باهاشون برم ولی اگر یه موقعیت 50/50 پیش بیاد من از خودم نمیگذرم!

.
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟

رانندگی چیست نوعی غذا می باشد و یا حیوان؟ توی جیب جا میشه؟


15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟
مهارت در تیر اندازی خودم رو دوس دارم و همین تنهایی رو ازش متنفرم کلا دوس دارم بین دیگران باشم ولی نمیدونم چرا وقتی میرم توی جمع همه روی من زوم میکنن و این من رو ناراحت میکنه


16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟

راضی ام دوس دارم فقط بدونم چرا نویسنده نمیزاره من زودتر مزدوج بشم و هعییییی منو میدونه اینور اونور


17. چه چیزی عصبانیت می کند؟

کمتر چیزی هست که عصبانیم کنه.


18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟

فریاد میکشم حتی اگه توی یه جمع خیلی بزرگ باشه


19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟

هر صبحانه ای که مادرم برام درست کنه


20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟

شاید از کسانی که خیلی دوستشون دارم چون میترسم به واسطه کنار من بودن اسیب ببینن.
و در اخر خدا وکیلی اگر این سوالا توی امتحان نهایی سال اخرمون این تعداد بود من از خیر این امتحان میگذشتم!


   
پاسخنقل‌قول
Scarlet witch
(@scarlet-witch)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 61
 

به به چه تاپیک خوبی:دی
خب خب... بیاین با یکی از شخصیت های من هم آشنا بشین...

1.اسم تو چیست؟

جنوئل 🙂 میتونی جنی صدام کنی



2. ظاهر (سن، چهره، لباس)
چشمام سبزن.تقریبا زیتونی. یخورده کوتاهم ولی فقط یخورده:دی و البته موهام نارنجیه. ولی دوتشون دارم. آممممم... سن هم جزء ظاهر حساب میشه؟ خیلی خب 18 سالمه و معمولا پیراهن های کوتاه می پوشم.



3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان)



مجرد. ولی اگه یه روزی ازدواج کردم میخوام یه خانواده خیلی شلوغ داشته باشم.



4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)



من تو یتیم خونه بزرگ شدم. یه بچه کاملا اتفاقی بودم. نمیدونم بابام کیه و مادرم با به دنیا آوردن من مرده و فقط یه عکس ازش دارم.



5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).



دبیرستان رو نتونستم تموم کنم.



6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).
هیچ چیز خاصی درباره من وجود نداره. فقطعلاقه زیادی دارم که حرفای مزخرف دیگرانو بهشون برگردونم. جدیدا هم خیلی از ای بابا استفاده میکنم. از هم اتاقیم لارا دزدیدمش. بهش نگید اینو گفتم...



وقتی فهمیدید کاراکترتان کیست، زمان آن رسیده که او را بهتر بشناسید. بیست سوال زیر کمکتان خواهد کرد:
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟



شاید تمام روزو بخوابم. یا تلویزیون نگا کنم.



2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).



من کلک های زیادی بلدم. همه شونو از کتابا یاد گرفتم. و اگه چیزی بخوام به دستش میارم. مخصوصا اگه ممنوع باشه.



3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟



به کارایی که امروز میخوام انجام بدم فکر میکنم.



4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟



اینکه تو موقعیت های حساس دست و پامو گم میکنم. هیچوقت تو تو جاهای شلوغ دووم نمیارم.



5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟



نمیدونم مامانم ازم چی میخواست. اما فکر نکنم دوست داشته باشه توی این پرورشگاه لعنتی بمونم. کی همچین چیزی رو واسه بچه ش میخواد؟ هرچند فکر نکنم بتونم از اینجا بیرون بیام. نمیدونم.



6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی ولی نتوانسته ای؟ چرا؟



چیزهای زیادی بودن. در واقع کارهای زیادی نمیشه اینجا انجام داد. ولی یکیشون این بود که میخواستم رقص باله رو یاد بگیرم. ولی خب. میدونی؟



7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟



بدترین؟ نمیدونم. شاید وقتی که فهمیدم من باعث مرگ مادرم شدم. من فقط نابود شدم. چیزی برای یاد گرفتن وجود نداشت.



8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟



من تقریبا هم با همه دوستم هم نیستم. بالاخره یه روزی به کمک یه نفر نیاز دارم. ولی سال پنجم توی مدرسه یه همکلاسی داشتم. دختره سرطانی بود. همه میگفتن تا یکی دو ماه دیگه دووم نمیاره. ولی اون دقیقا روز آخر مدرسه مرد. عاشق فصل بهار بود. نمیخواست بدون دوباره دیدنش بمیره. فقط باهام دوست شد تا بهم ثابت کنه توی تاریک ترین لحظات زندگی هم میشه امید رو پیدا کرد. و من بالاخره بهش ایمان آوردم. و تا ابد هم خواهم داشت.



9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟



خب من یه بار گردنبند یه نفر رو دزدیدم چون خیلی خوشگل بود. گردنبنده اونقدر ها ارزش نداشت. ولی بعد وقتی فهمیدم یادگار برادرش بوده خواستم بهش برشگردونم. ولی خب گمش کرده بودم.



10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟
اسم کاملمو



11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.



دوست؟ چرا باید با دوستم ازدواج کنم؟



12. بزرگ ترین ترست چیست؟



قبل از اینکه بفهمم کیم بمیرم.



13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟



عکس مامانم. بدون اون حتی به سمت مرگ هم نمیرم.



.
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟



شوخی میکنی؟ من که گواهی نامه ندارم



15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟



نمیشه گولم زد. از اینکه بعضی وقتا تحت تاثیر احساساتم کارایی جبران ناپذیر می کنم که پشیمونی از اون کارا تا ابد ولم نمیکنه.



16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟



یه پوچی بزرگ تو زندگیمه که باید هرچه زودتر پرش کنم.



17. چه چیزی عصبانیت می کند؟



اینکه کسی درباره مادرم حرف بزنه.



18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟



دوست دارم هرچی دم دستمه نابود کنم. بیشتر سعی میکنم پرتشون کنم. اگه نتونستم داد میزنم و به همه عالم و آدم فحش میدم. همه اینا واسه اینه که گریه نکنم.

19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟



من با پنکیک زنده م



20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟



غریبه ها. هرچیزی که غیرقابل پیشبینی باشه.




   
الهه آب, JL_D, faezeh and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
هلن پراسپرو
(@h-p)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 285
 

اسم تو چیست؟
اورسینه رندان. دختر دوک رندان از سرزمین شمالی.

2. ظاهر (سن، چهره، لباس).
15 سالمه. موهای شرابی و بلند(ازاینکه میاد توی صورتم متنفرم. اما موی کوتاه تو سرزمین شمال رسمه و من از هر چیزی که به اونجا ربط داشته باشه بدم میاد.) چشم هام مدام تغییر رنگ میده. لباسمم لباس سفید و قرمز جنگمه. راحت و آزاد با دامن کوتاه و شلوار سیاه رنگ. از شنل خوشم نمیاد. مدام میاد توی دست وپا.

3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان) فرد خاصی مورد نظرته؟
.مجردم. مویرای بزرگ. من فقط 15 سالمه. نه خیر. قیافت یه جوریه. آدریان و من هیچ ارتباطی با هم نداریم.

4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)
حتی یادم نمیاد چه شکلی بودن. خواهرم، با اون موهای همیشه فر زده اش. و برادرم با دختری که شکار کرده بود توی مغزمه. پدرم دوک رندان بود. زیاد با هم صحبت نداشتیم. مادرم رو حتی یادم نمیاد. خیلیم می دیدمش. معمولا تو مهمونی بود. الان خانواده من دوستامن.

5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).
تو سرمین شمالی درس برای دختر ها ممنوعه. اما من پیش استاد پرایم یواشکی تاریخ، الفبا و مبارزه رو یاد می گرفتم. در ضمن، توی عمارت رندان ودر سرزمین شمالی زندگی می کردم.

6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).
لمس کردن ششیرم تاناتوس بهم آرامش میده. در ضمن، از اینکه حسبی با آدریان کلکل کنم خوشم میاد. قبلا هم گفتم که، رواعصابمه.
وقتی فهمیدید کاراکترتان کیست، زمان آن رسیده که او را بهتر بشناسید. بیست سوال زیر کمکتان خواهد کرد:
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟
می رفتم شکار. راستش... هر کاری رو می کردم که از آدم ها دور باشم و با خودم خلوت کنم.
2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).
به سختی احساساتی می شم. فقط یه دلیل منطقی میتونه منو از هدفم دور کنه. در ضمن، اینکه هیچکس به جز استاد پرایم توی شمشیرزنی شکستم نداده. وخب. اونم استاده.
3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟
تفکر. هدفی که اونروز دارم رو بررسی می کنم. بعد می رم تاناتوس رو تیز می کنم.
4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟
اینکه یه کسایی توی زندگیم هستن که می تونن نقطه ضعفم باشن. مثه دوستام تو اون خونه لعنتی.(تو هم زوم کردی رو آدریان ها!)
5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟
البته که نه. می تونستم به یه دخترک زیبا و تجملاتی و متاهل تبدیل بشم که زندگیش فقط مهمونی رفتن بود. اما حالا دارم توی یه کلبه مخروبه با تو حرف می زنم. تفاوتش زیاد هم نیست مگه نه؟(پوزخند می زند.)
6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟
بفهمم توی مغز آدریان چی می گذره. فکر نمی کنم هیچکس به جز خودش بدونه چی تو تون مغز پوکشه.
7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟
وقتی استاد پرایم خبر ازدواجمو بهم داد. اون لحظه تقریبا هیچی احساس نمی کردم. اینکه بخوام واسه یه عمر دست کسی اسیر باشم. هی نخند. منظورم همون ازدواجه. به هر حال، وحشتناک بود. ولی اگه نمی افتاد، خوب مسلما می ریم سراغ همون بحث مهمونی و کلبه مخروبه. با این حال، من کلبه مخروبه رو ترجیح میدم.

8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟
بهترین دوستم؟ خوب. اوها از خاندان را. اونم اهل سرزمین شمالی بود. قلدر محلشون بود. همین باعث شد یکم باهم بحث و جدل داشته باشم. اما خب، وقتی باهم دوست شدیم فهمیدم خیلی آدم باحالیه. درواقع، اون رو دوست داشتم چون می تونستم بدون نگرانی بگم توی سرم چی میگذره. باور کن این برای یه خون سرخ مزیت خیلی خوبیه. مخصوصا خون سرخی که دختر دوک رندان باشه.
اون؟ خب من باورش داشتم. می دونستم می تونه از پس هر کاری بر بیاد. آخر سر که از هم جدا شدیم، دلیل اصلی جدایی همین بود. من بالاخره به این نتیجه رسیدم که نمی تونه یه کاری رو انجام بده و اون کار هم فرار بود. مطمینم اگه بهش قوت قلب می دادم باهام میومد. ولی نداددم وخب همه چی عوض شد.

9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟
بدترین کار؟ شاید . نمی دونم. اونقدررکارهای بد زیادی دار که نمی تونم بگم.

10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟
منو گرفتی؟ من اهل سرزمین شمالم. ما توی این سرزمین مرده ها رو می سوزونیم..

11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.
دوست ایده آل؟ آدریان رو با چشم های عادی و بدون پوزخند تصور کن. حالا یه کاری کن انقدر با من کل کل نکنه. همون. فکرشم نکن. قبلا هم گفتم. آدریان بدون چشم یا با چشم فرقی نداره. آدریان آدرین(هوفی می کشد.)

12. بزرگ ترین ترست چیست؟
اینکه اشتباهی کنم. الان تقریبا دنیا تو دست منه اگه بقیه رفقا رو به حساب نیاری. و اگه اشتباهی کنم که همه چی رو خراب کنه؟ واگه من منتخب توی پیشگویی باشم؟ اینا چیزیاییند که ازش می ترسم..

13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟
تاناتوس. بدون اون انگار چلاغم. البته اگه لوپا و آدریان رو به حساب نیاریم.(نه نظرم عوض شد. روی آدریان رو خط بزن.)
.
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟

رانندگی؟
15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟
هیچ چیز و هیچ کس نمی تونه جلومو بگیره. چه چیزی رو کمتر؟ این که هیچ چیز و هیچ کس نمی تونه جلومو بگیره که کار احمقانه ای نکنم. به جز خودم.

16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟
زندگیم پیچ در پیچه. پره از کوره راه که هر لحظه ممکنه توش گم بشم. دوسدارم تغییر بدم، خوب بعضیوقت ها دوست داشتم فرار نمی کردم. وقتایی که همه چیز بهم فشار میراه و می خواد قورتم بده.

17. چه چیزی عصبانیت می کند؟
آدریان، آدریان، چشم های آدریان، حرف های آدریان و دروغ.

18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟
بزنم سر یکی رو بندازم؟) نه بابا. نه تا اون حد. فقط خنجری چیزی توی هر چیزی که روبه روم باشه فرو می کنم. چه آدم باشه چه میز. یا کلمو می کوبونم رو بالش. آخه معمولا وقتی عصبانیم که رو بسر بیماری گیر افتاده باشم. )

19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟
نوشیدنی آئل با نان های سرزمین میانی

20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟
کشتن.


   
الهه آب, Fighter_Blade, JL_D and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
JL_D
 JL_D
(@abbas-14-12-5)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 199
 

سلام.
طی حفاری هام به اعماق سایت این تاپیک باحال رو پیدا کردم.
گفتم بیارمش بالا فیض ببرین:دی


   
پاسخنقل‌قول
Fighter_Blade
(@mh-pharsi)
Reputable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 161
 

به به خوشم اومد تاپیک خوبیه. اینم نیک

اسم تو چیست؟
نیک سایلر

2. ظاهر (سن، چهره، لباس).
12 سالمه، موهای قهوه‌ای سوخته (البته هنوز تغییر نکرده)، چشمایی به رنگ شب، قد متوسط، معمولا لباسای تیره میپوشم و از رنگ سفید زیاد خوشم نمیاد ولی اگه مجبور بشم میپوشم.

3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان) فرد خاصی مورد نظرته؟
.مجردم. خیر

4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)
خانوادم بهترین خانواده تو دنیا بود(البته از نظر من)، پدرم خیلی جدی بود و همیشه بهم کمک می‌کرد، خواهرم امیلی همیشه با بازی گوشیاش منو شاد میکرد، پیتر، برادرم تو کارام بهم کمک می‌کود و مادرم هم خمیشه با مهربونیاش منو شرمنده می‌کرد.
5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).
پیش پدرم تو کارگاه نجاری کار میکردم و اون بهم خوندن نوشتن یاد داده بود، اما با حمله ارواح شیطانی همه چیز بهم ریخت.

6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).
از وقتی کریستال طلسم ضد احساسم رو شکسته، همیشه احتیاط می‌کنم، عصای سیاه رنگم همیشه پیشمه و قراره شمشیرم هم پیدا کنم.
وقتی فهمیدید کاراکترتان کیست، زمان آن رسیده که او را بهتر بشناسید. بیست سوال زیر کمکتان خواهد کرد:
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟
اونقدر کتاب میخوندم تا بمیرم.
2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).
به دورگه بودنم افتخار میکنم.
3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟
ورزش و تمرین طلسم
4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟
اینکه موقع حمله ارواح نتونستم کاری برای خانوادم بکنم.
5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟
هنوز نمیشه گفت چون هنوز زیادی جوونم.
6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟
اینکه یه بار هم که شده وارد ذهن آلفرد بشم.
7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟
از دست دادن خانوادم، اینکه دیگه تسلیم نشم و قوی‌تر بشم.

8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟
متاسفانه هنوز هیچ دوستی ندارم.

9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟
کاری نکردن موقع حمله ارواح، چون ضعیف بودم.

10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟
سرزمین من که از بین رفته و تو کشور جدیدم هم نمیدونم چطور مرده هارو دفن میکنن یا میسوزونن.

11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.
یه دوست که قوی باشه، به دورگه بودنم گیر نده، از من نترسه.

12. بزرگ ترین ترست چیست؟
این که یکی دیگه از عزیزانم رو از دست بدم.

13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟
آلفرد، بهترین استادی که میتونی بشناسی.
.
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟
رانندگی؟
15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟
قلب مهربونم. بخشندگیم.

16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟
زندگیم خوبه. می‌خوام مثل الفرد قدرتمند بشم.

17. چه چیزی عصبانیت می کند؟
دیدن ارواح شیطانی

18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟
اونقدر سرد میشم و قدرتم رو تو حرفم میرزم که زیر پام یخ میزنه.

19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟
هر چیزی باشه می‌خورم.

20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟
نشان دادن نقطه ضعفم به دیگران.


   
الهه آب and JL_D reacted
پاسخنقل‌قول
JL_D
 JL_D
(@abbas-14-12-5)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 199
 

1.اسم تو چیست؟
آریانا
2. ظاهر (سن، چهره، لباس).
موهام طلاییه، مثل چشم هام. بیشتر از هزار سال سنمه، البته هنوز جوون موندم.(تبسمی میکند) فکر نمیکنی نباید سن یه زن اونم ملکه رو بپرسی؟
_ بله متاسفم.
اشکالی نداره، شوخی کردم زیاد مهم نیست برام.
اما در مورد لباس(هنوز تبسم ظریفش بر روی لب هایش از بین نرفته) مثل یه ملکه یه لباس بلند طلایی، حالا با طرح های مختلف اما رنگ اصلی طلایی یا سفیده. و یه شنل به همون رنگ.
3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان)
(تبسمش از بین میرود و کمی جدیت به صدایش اضافه میکند) میتونیم بریم سراغ سوال بعدی؟
_ بله حتماً.
4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)
من دختر پادشاه هستم. مادر پارلا و (کمی مکث میکند و نگاهش را به مرکز میزی که در بینمان قرار دارد میدوزد) خواهر الیانا.
5. پیشینه(تحصیلات، شغل،...).
هزار سال پیش شهر داسولیوم رو به کمک نیروهای ازادی که از خود مردم بودن از دست سه گروه که قصد تسلط به شهر رو داشتن، آزاد کردیم. البته اصلان کمک زیادی کرد.
بعد از اون اتفاق مردم من رو به عنوان ملکۀ سرمزنی انتخاب کردن.
6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد).
تکیه کلام خاصی ندارم، زمان زیادیه که ملکه هستم و تو این مدت که فرصت زیادی بوده سعی کردم روی خودم کار کنم.
تنها وسیله ای که همیشه همراهم دارم گوهر مادر نوره. جدیدا گوهر مادر تاریکی هم بهش اضافه شده.
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟
در کل این اتفاق میافته، یعنی روزهایی هست که میتونم وقتمو رو کارهایی که دوست دارم بگذرونم به جز این چند مدت اخیر که یه سری مشکلات باعث شده ذهنم درگیر بشه.
اما اگه یه روز هرکاری که دوست داشتم رو انجام بدم دلم میخواست بهشت رو به پارلا نشون بدم، جای خیلی زیباییه، هیچوقت زمانی رو که برای اولین بار با اصلان به اونجا رفتم یادم نمیره.

2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).

خب خوشحالم که تونستم این شهر رو از دست خلافکارها در بیارم. راستش رو بخواید بهای زیادی رو در برابر این اتفاق پرداخت کردم که هنوز هم گاهی وقت ها با خودم فکر میکنم که آیا ارزشش رو داشت؟
فک میکنم این مهم ترین کاریه که تو زندگیم انجام دادم.
3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟
کار خاصی انجام نمیدم، یه حمام، یه صبحانه و بعد از اون میرم سراغ کارهایی که تو اونروز دارم.
4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟
(باز نگاهش را به میز میدهد) اینکه خواهرمو از خودم روندم.
5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟
تا حدودی، چیزی که پدرم میخواست این بود که به مردم این سرزمین کمک کنم و از اونا محافظت کنم ولی فکر نکنم پدرم از اینکه بین دخترهاش چنین فاصله ای افتاده خوشش بیاد.
6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟
اینکه دوباره رابطم با الیانا مثل گذشته بشه، من هر کاری تونستم انجام دادم، اما اصلاً درکش نمیکنم چرا اون اینهمه کینه به دل گرفته!
7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟
فک کنم تا الان باید مشخص شده باشه، اینکه خواهرم با من دشمن شده. و هیچی ازش یاد نگرفتم.
8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟

بهترین دوست من، من بخاطر جایگاهی که دارم زیاد نتونستم به کسی نزدیک بشم، ولی اصلان و اتابک(فرمانده و وزیر اعظم) نزدیک ترین افراد به من هستن، با اونا رسمی برخورد نمیکنم.
9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟
کار بذی انجام ندادم تا جایی که میدونم. ولی خودمو بخاطر الیانا سرزنش میکنم.
10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟
( لبخند پهنی میزند و چشمانش کمی بازتر میشوند و به من نگاه می اندازد) سوال جالبه، تا حالا بهش فکر نکردم، شاید بخاطر اینه که گوهر نور بهم جاودانگی میده هیچوقت به فکر مرگ نیافتادم. نمیدونم.

11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.
اهل دوستی نیستم، دیگه نیستم. تو جوونیم یه مدتی عاشق شدم ولی نشد، نمیشد من برم جلو که، و اونم نیومد. اینطوری شد که نشد.(لبخندی میزند که بیشتر از روی ناراحتی است)
12. بزرگ ترین ترست چیست؟
اینکه دوباره داسولیوم به دوران تاریکی برگرده.
13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟
پسرم پارلا. پارلا حاصل زندگی منه.
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟
رانندگی؟ آهنگ؟

15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟
اینکه دلرحم هستم. و از همین هم بدم میاد چون نمیزاره گاهی تصمیم محکمی بگیری.
16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟
رابطمو با خواهرم درست میکنم.
17. چه چیزی عصبانیت می کند؟
اینکه ببینم دارن به کسی ظلم میکنن.
18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟
در گذشته با پرخاش. الان کنترلش میکنم. البته زیاد عصبانی نمیشم.
19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟
به عسل علاقۀ زیادی دارم. گرم و شیرینه.
20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟
از درگیری.


   
پاسخنقل‌قول
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 392
 

اسمت چیسه؟
آرتام

خونت کجاست؟
تو باغچه

خانواده:
یه خواهر، شوهرش که مثل دوستم بود، بچشون، همه مردن.

وضعیت تاهل:
البته که مجرد! من هنوز میخوام زندگی کنم.

پیشینه:
قبلا سرباز و فرمانده جوخه دژسپاه بودم. به عنوان یک گورکن اسم مستعاری داشتم که فقط اعضای جوخه خودم از اون استفاده میکردن. "سوی شب"
الان بلا تکلیف و سرگردونم.

ویژگی ها:
فکر نکنم داشته باشم. آدم ساده ای هستم.

1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، چه کار می کردی؟
می خوابیدم، می نوشیدم. برای بقیش ایده ای ندارم.

2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای).
تا حالا کار مفیدی انجام ندادم. کشتن، کشتن و کشتن. اما شاید... محافظت از خواهرم تنها کار مفید زندگیم بوده. حداقل تا یک مدتی، چون در نهایت نتونستم اونطور که باید ازش محافظت کنم.

3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟
چشمام رو باز میکنم. سوال بعد

4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟
هیچ چیز، واقعا. همیشه تلاش خودم رو کردم. تا آخرین نفس

5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟
شاید عجیب باشه اما حتی سایه ای از والدینم به یاد ندارم. نمیدونم میخواستن چه چیزی بشم.

6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟
کم کم دارم میترسم، حالا که فکر میکنم میبینم کاری ندارم که بخوام انجام بدم. همیشه... بی هدف بودم. همیشه جریان من رو با خودش برده.

7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟
وقتی آرام مرد حسابی ناراحت شدم، اما بعدش... بعد از مدتی که خون آرام خشک شد، حتی ذره ای احساس ناراحتی نداشتم. انگار که اصلا خواهر من نبوده. این بدترین اتفاق زندگیمه.

8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟
جالبه. من دوست نداشتم، برادر داشتم. زیردست های من در دژسپاه به قدری قدرتمند بودند که خودشون فرمانده جوخه بشن. اما به دلایلی سمت من اومدن... اونها بهترین دوست هامن به نظرم با همدیگه کاملا برابرند.
البته، بودند.

9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟
هیچ کار بدی انجام ندادم. نه به نظر خودم.

10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟
بنویسند "خودش گفت چیزی ننویسید"

11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟.
هیچوقت بهش فکر نکردم و نمیخوام هم بکنم. فکر نکنم کلا سمت ازدواج برم.

12. بزرگ ترین ترست چیست؟
نمیدونم. جدیدا چیزی نمیتونه من رو بترسونه، نه چیزی که توی ذهنم دائمی بشه. فقط... یک نفر هست که من رو میترسونه. اون لعنتی... حتی فکر کردن به اینکه بهش فکر کنم هم من رو میترسونه.

13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟
واسه من خیلی تکراری شده که بگم نمیدونم. چون واقعا هدفی ندارم. بیشتر اوقات احساس میکنم از همه چیز تهی هستم، و این خلا رو با افکارم پر میکنم. زمانی که خواهرم مرد اینطوری شدم. قبل از اون تمام اهدافم به آرام ختم میشدن. حتی عضو شدنم توی دژسپاه!

14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟
اصلا نفهمیدم چی گفتی. آها منظورت خرسواریه. خب دلم میخواد توی سکوت خر برونم.

15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟
از حالت گیج و بی هدف بودنم بدم میاد. دنبال چیزی میگردم که هدفم بشه، فعلا ورود به کوهدال مد نظرمه اما باز هم ته دلم... خالیه. من کاملا از خودم خوشم میاد.

16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟
احساس پوچی، در بعضی اوقات. دلم میخواد این وضعیت معلقم رو تغییر بدم و هدف بزرگ خودم رو پیدا کنم. میخوام وابسته بشم.

17. چه چیزی عصبانیت می کند؟
معمولا عصبانی نمیشم اما بی مورد (شاید هم با مورد) از بعضی چیزها یا فردها بدم میاد. مثل دانا... حرومزاده لعنتی

18. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟
سعی میکنم نشونش ندم. و عامل اعصاب خردکن رو نابود میکنم در اولین فرصت

19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟
هرچیزی که سیرم کنه.

20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟
هیچ چیز؟


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: