سلااام به همگی
عید اومد و بالاخره دست خالی که نمی شد باشیم!
امسال نوروز ان شاءالله می خوایم براتون یک سفره هفت سین خوب پهن کنیم…
یک هفت سین رادیویی!
این هم از سین اولش: سوختن
به مناسبت چهارشنبه سوری
جزئیات پست
- تاریخ انتشار پست: 1397/06/21
- دسته بندی: رادیو
- دیدگاه ها: 0
- نویسنده پست: BookPioneer
- بازدیدها: 868
- برچسبها: آرشیو زندگی پیشتاز, رادیو نوروز
- لینک کوتاه: https://bkpr.ir/7175
دیدگاه ها
مطالب مشابه
هفت سیننما – سین چهارم: سکه
معلوم نیست سکه واسه چی تو هفت سینه…اونجاست چون سین داره، چون خوش صداست…یا اونجاست چون امیدواریم نون بیاره واسمون؟ بعضی وقتا فکر میکنم گالیله اشتباه میکرد…زمین دور سکه میچرخه، سکه! راستی…شما اصلا میدونید سکه چیه؟
نوای عشق(ویژه برنامه محرم ۱۳۹۵)
“السلام علیک یا ابا عبدالله” سلام فرارسیدن ماه محرم، ماه شهادت امام آزادگان تسلیت باد. عزاداری هاتون قبول! با یک کار ویژه خدمتون هستیم. “نوای عشق” در سه بخش تاسوعا، عاشورا و شام غریبان! ((اگر دلتون شکست ما روهم دعا کنید.)) و حتما هرجور میتونید این ویژه برنامه را به اشتراک بگذارید. اجرتون با صاحب […]
تیزر صوتی چهارگانه میراث
سلام به شنونده های عزیز با یک برنامه ی دیگه خدمت شما رسیدیم. امروز در این ثانیه ها و دقیقا در همین دقایقی که دارن سپری میشن قراره از بزرگترین اثر هنری رادیو پیشتاز پرده برداری کنم. پس اجازه بدید برم سراغ مقدمه و اصل مطلب . مدت ها بود که راجب کتاب اراگون صحبت […]
فصل دوم- شمارۀ ۱: شوالیۀ زرد برمیخیزد
از میان خاک و خاکستر برمیخیزیم! سخن سردبیر (M.Mahdi) پشیز، بلند شو بگو من ادامه میدم! رمزنگاری هفته (Paneer) پنیر، حساس نشو! حساس نشو! کلاسیک زرد (momo jon) روایتی بر انتقام دلیرانهی کنت مونت پشیز! شکارچی وحشت (ghoghnous13) وقتی فاز اجنه با نول انسانها خط روی خط میشود! زردشی (sinaGhf) وقتی عادل زردیپور، قربانی دودهای […]
گمشده
بازم یه داستان دیگه یه پارازیت دیگه : اصلا توضیح نمیخواد همه با قلم کوثر عزیز اشنا هستیم . با صدای گرم گوینده هامون و دوستای نازنینمون ….. تشکر که لازمه ی این همه تلاشه . اما اگه خوشتون اومد چهار تا کلیک کنید و احساسات خودتون رو شریک بشید.
مجلۀ زرد- شمارۀ ۱
زردنویسان این شماره: * سردبیر مجله: موسیو.م.پشیز * رمزنگار: محمد * گرافیست و بیوگرافیست: محمدمهدی * بازنویس کلاسیک: محدثه * خاطرهنویس: فاطمه * فرهنگشناس: عذرا * مربی مهد پیشتاز: خاله فاطمه * دبیر: عذرا سخن سردبیر به نام خدا گویی همین دیروز بود که امیرحسین را در فلافل فروشی ملاقات کردم. تا شروع به […]