خلاصه:

پس از مرگ دامبلدور، هری تنهاتر از همیشه به نظر می‌رسد. در حالی که آینده نامفهوم و پر از ابهام پیش رویش قرار دارد و معمای حل نشده‌ی هورکراکس‌های ولدمورت همچنان پیش رویش است.

آیا راهی برای شکست لرد سیاه پیدا می‌کند؟
در این راه چه کسی در کنارش قدم خواهد گذاشت؟
چه کسی با او پیوند خواهد خورد؟
و سرانجام ناجی بشریت چه کسی خواهد بود؟

توضیحات:

حماسه هری پاتر برای نسل ما، بدون شک منحصربه‌فرد و تکرارنشدنی است. نسلی که با هری پاتر بزرگ شد، انس گرفت و پیوند خورد.
زمانی که تصمیم به نگارش این کتاب گرفتم، هفده سال سن داشتم. سال سوم دبیرستان و اوایل پاییز بود که اولین قسمت این فن فیکشن را به نگارش درآوردم. در ابتدا این داستان را به صورت پارت‌به‌پارت در اینستاگرام منتشر می‌کردم و اتفاقا با استقبال قابل توجهی مواجه شد. ولیکن پس از مدتی وارد تابستان قبل از کنکورم شدم و به بهانه‌ی درس و کنکور تا مدتی طولانی نگارش داستان متوقف شد و باالطبع ذهنم از ایده‌هایی که برای بسط و گسترش داستان داشتم فاصله گرفت.
پس از پایان کنکور و قبولی در رشته داروسازی، تازه سختی‌های دانشگاه و مشغله‌های زندگی شروع شد که بدون اغراق، مشغله‌های قبل از کنکور در برابرش سر خم می‌کرد. اما باز هم گه‌گداری در اوقات فراغت قسمتی از داستان را می‌نوشتم. هرچند که خواننده چندانی باقی نمانده بود و نویسندگان جدیدتر تغییر سبک داده بودند و نوشته‌های فانتزی کم‌کم از دنیای هری پاتر فاصله می‌گرفت ولی من عزمم را جزم کردم تا هرطوری که شده داستان را نیمه‌کاره رها نکنم و پایانی در خور برایش بنویسم.
همین شد که به دلیل تایم کم و مشغله‌های زیاد امکان بسط‌دادن و طولانی‌کردن داستان وجود نداشت. به همین دلیل نگارش داستان را از شکل رمان به شکل نمایشنامه تغییر دادم تا علاوه بر پوشش جامعی بر روند داستان، جزییات غیر ضروری حذف شود و طبیعتاً داستان هم سیر سریع‌تری به خودش گرفت و وقایع این داستان نسبت به سایر رمان‌ها سریع‌تر پیش می‌رود. اما باز هم از ذکر وقایع و اتفاقات، توصیفات و توجیهات دریغ نشده تا ذهن خواننده به ابهام کشیده نشود.
امید است تا نویسندگان با استعداد نسل جدید، باز هم با نوشته‌های بی‌بدیل خود، ذهن ما را بیش از پیش با هری پاتر و ماجراجویی‌هایش پیوند بزنند و چراغ دنیای جادویی رولینگ را در ذهن ما و همه‌ی دوست‌داران این اثر روشن نگه دارند.
اگر بخواهم چند کلامی در باب داستان توضیح دهم می‌توان اشاره کرد که «داستان هری پاتر و طلسم پیوند» دنباله‌ای بر کتاب ششم یا در واقع «هری پاتر و شاهزاده دو رگه» می‌باشد. شخصاً در نگارش این اثر تلاش کردم تا داستانی با ایده‌هایی نو بنویسم و از کلیشه‌های تکراری که در بسیاری از فن‌فیکشن‌ها به چشم می‌خورد اجتناب کنم.
اما باز هم بسیاری از نویسندگان در حین نگارش داستان و یا سایر آثار، خواه و ناخواه، الهاماتی از سایر نویسندگان و یا سایر نوشته‌ها وارد نوشته خود می‌کنند که بنده هم در نوع خود از این قاعده مستثنی نبودم.
همچنین این نوید را هم می‌دهم که تلاش‌هایی برای نگارش فن فیکشنی جدید با نام «هری پاتر و نبرد بی‌پایان» در حال انجام است و در این داستان به وقایع و اتفاقات شش سال بعد از کتاب هفتم رولینگ خواهم پرداخت.
در پایان هم هرگونه انتقاد و یا پیشنهادی را از جانب شما دوستان عزیز با افتخار می‌پذیرم و منتظر نظرات گرمتان هستم.