اتاق بدون کتاب، به سان جسم بی­‌روح است.

پیش از من هیچ آفریده نشده بود که جاوید نباشد، و من خود عمر جاودان دارم. ای شمایی که داخل می‌شوید، دست از هر امیدی بشویید. (لوحه جهنم)

از برزخ ـ سه گانه کمدی الهی

گاهی کتابی می‌خوانی که با تعصب انجیلی عجیبی لبریزت می‌کند، و قانع می‌شوی که دنیای در هم شکسته هرگز درست نمی‌شود. مگر تا زمانی که تمام انسان‌های زنده این کتاب را بخوانند.

از خطای ستارگان بخت ما

یا چیزی بنوبیسید که ارزش خواندن را داشته باشد و یا کاری بکنید که ارزش نوشتن را داشته باشد.

هیچ‌وقت نمی‌توانید برای من، فنجان چایی به قدر کافی بزرگ پیدا کنید، یا کتابی به قدر کافی طولانی.  

اگر کتابی هست که می‌خواهی بخوانی اما هنوز نوشته نشده است، پس خودت باید آن را بنویسی.