صورتم را لمس کردم اما مثل سنگ بود و انگار وجود نداشت.
خیلی ترسیدم
تو آینه نگاه کردم دیدم صورتم سالمه ولی حسش نمی کنم.
رفتم و تلفن رو برداشتم و به خواهرم زنگ زدم.
برداشت گفت: الو
_الو
صداشو می شنیدم ولی او صدامو نمی شنید.
جیغ زدم و رفتم سمت در. 1 لحظه به ذهنم خورد دارم خواب می بینم یا این من نیستم روحمه. به دستگیره چنگ زدم ولی دستم از دستگیره ی در رد شد. وحشت زده به زیرزمین برگشتم و با جسد خودم مواجه شدم. آروم به طرفش رفتم و کنارش نشستم، مثل آبی که تو لیوان می ریزد سر خوردم و به جسمم برگشتم.
همش راست بود
وقتی به خواهرم زنگ زدم گفت یکی زنگ زده بود از خونه حرف نمیزد
1 نکته ی جالب این بود که بعد زمان و مکان نداشتم و در 1 لحظه مسیر زیادی را راه می رفتم بدون اینکه بفهمم.
من باور کردم((3))
چون واقعیه این داستان واسه عمه ی من اتفاق افتاده داداش
سلام.جدی واقعی بود؟چه باحال.
حالا چون این تاپیکو تو داستان کوتاه زدی اگه می خوای یه داستان خوب محسوب بشه، به نظرم یه کم ادبیش می کردی و توصیفاتو بیشتر می کردی، مدل داستانی بهش می دادی.
البته این نظر من بود.
خیلی جالب بود، ممنون.
اخه میشه باور کرد؟؟؟؟؟؟نه !میدونی چرا؟؟چون این مهرای یه روده راست تو شکمش ندارههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!!
والاااااااااااااا
میگم واقعیه داستان از زبون عممه
سمر من میشمت
گفتم ک باور نکردنیه.............f5بزن
هیدنه دیگه !!!!! غبه غیب. تازه وردش غیب ساکته ( اونایی که سیپتیموس هیپو خوندن می فهمن چی میگم )
به جان خودم که نامیرا هستم باور کردم .............. اما جدا مورد داشتیم ها
بهش میگن برونفکنی اگاه داداش .
اونم جسدش نیست بدنشه
اگه جسد بود مرده بود
اونم زمان مکان داشته ولی چون سرعتش مثل نوره باعث میشه سریع تر برسه
اصلا هم جالب نبود این یه اتفاق معمولیه که هر دفعه من برونفکنی میکنم واسم میوفته .
جالب بود مهراد! با اینکه نه دیدم نه شنیدم اما باور میکنم!
تشکر!(:
من باور میکنم
نگاه من دارم میگم که باور میکنم حالا حتی اگر شاید احتمال خیلی کم هم که میگم دروغ باشه که مطمنم نیست
من باور دارم
حالا هر کی میخواد باور کنه هر کی میخواد نکنه
تصمیم با خودتونه برمیگرده به اعتقاداتتون و اینکه چه چیزیایی رو باور دارید
اما من باور دارم و میدونم که همچین چیزی ممکنه...
عاقا یه سوال فنی ؟
خونه خواهرش خواب بوده بعد از تلفن اونجا زنگ زده به خواهرش ؟؟ چجوری عایا ؟ ینی دو تا خواهر داشته زنگ زده به اون یکی ؟ نکنه با تلفن همون خونه زنگ زده به همونجا ؟
1- همونی که شلغم گفت
2- اگه روح بوده چطور به آب دست زده و آب ازش رد نشده ؟
3- وقتی روحه چطور تونسه تماس بگیره ؟ نباید دستش از وسطش رد میشد ؟
4- اون جسدش نبوده! جسمش بوده. تو خواب. اگه جسد بود که نمی تونست به بدنش برگرده !