در این تاپیک می خواهم که هر چی طنز بلد هستید رو بگذارید البته به دور از مسایل حلاف عرف و شرع
ارمیتا جان کیف کردم خیلی خیلی عالی بود . مردم از بس خندیدم
هيچوقت نه كسي رو ببخش نه كسي رو فراموش كن.
.
.
.
.
سر فرصت بزن دهنشو سرويس كن.
(دكتر شريعتي در حالت عصبانيت)
خرپ خوروپ خرپ خوروپ
.
.
.
.
دكتر شريعتي در حال خيار خوردن
فیزیک خیلی آسونتر میشد ،
اگه به جای سیب، خود درخت رو نیوتن افتاده بود! والا
دست مخترع کولر درد نکنه چون:
اگه به ما بود الان
یا میگفتیم مشیتِ خدا در اینه که هوا گرم باشه و حتما یه حکمتی
هست،باید تحمل کرد و نباید تو کارِ خدا دخالت کرد!!
یا اینکه یه دعا ساخته بودیم و میگفتیم باید
روزی 70 بار از روش خوند تا خنک شد...!
اگرم میخوندیم و خنک نمیشدیم،میگفتن با اخلاص نخوندیو
فقط بنده های واقعی و با تقوا خنک میشن ...
دیشب پشت چراغ قرمز یه دختره خشگل و ناز توی یه سانتافه بود ...
براش دست تکون دادم ، اونم همینکارو کرد و بوسم برام پرت کرد !
خلاصه عشق وصفا و صمیمیت .. خيلي خوشگل داشت پا ميداد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فقط تنها ایرادی که داشت این بود که سنش حدودِ 4 یا 5 سال بود
(خاطرات یه بابایی)
رفتم دنبالِ خواهرم از دانشگاه بيارمش
برگشتنه گشت بهمون گير داده ، ميگه خانوم كى باشن؟
منم با حالت عصبانى ميگم خواهرمه! مشكلى هست؟
بعد يهو خواهرم ميگه :
جناب سروان دروغ ميگه !!!
دوست دخترشم ؟؟؟؟
ميگم دروغ ميگه به خدا جناب سروان ؟
يارو هم مدارك ماشينُ گرفت گفت بيا كلانترى معلوم ميشه!!
به خواهرم ميگم مرض دارى مگه!!!!
ميگه بريم كلانترى بعد بابا اينا بيان دنبالمون مامورِ ضايع بشه يه ذره بخنديم؟؟؟))
یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم،
یه دختره اومد آمپولمو بزنه،معلوم بود خیلی تازه کاره!
همینجوری که سرنگو گرفته بود توی دستش،لرزون لرزون اومد سمت من و گفت:
"بسم الله الرحمن الرحیــــم"
منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم:
"اشهد ان لا اله الا الله"!
هیچی دیگه...
انقدر خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدارو شکر یکی دیگه اومد زد ..!
داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا ؟؟!
گفتم بیرون !
برگشته میگه : خوب جای دیگه نریا ؟!
اگه پرسیدی "چی شده" و گفتم "هیچی" گورتو گم نکن برو،
دو دیقه بتمرگ دوباره بپرس میگم!
يه پيرمردي تو پارک محله ما مي شينه و هنوزم خيلي معتقده که دکل هاي ايرانسل رو هم
مرحوم رضا شاه نصب کرده !!
دختر عمم 8 سالشه اومدن خونمون در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت میکرد.من تا 15 سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتال در میاوردم اطرافیانم تشویقم میکردن.
یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند :
تهرانی: من یک موقعیت عالی دارم، می خوام بانک ملی رو بخرم !
اصفهانی: من خیلی ثروتمندم و می خوام شرکت بنز رو بخرم !
شیرازی: من یه شاهزاده ثروتمندم و می خوام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم !
سپس منتظر شدند تا آبادانی صحبت کند
.
.
.
.
.
.
آبادانی قهوه خود رو هم زد. خیلی با حوصله قاشق رو روی میز گذاشت،
یه کم قهوه خورد، یه نگاهی به اونها انداخت و با آرامی گفت:
نمیفروشم....!!!
سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانواده
۱ دقیقه بعد مامانم : لپتاپت سوخته ؟
من : نه
۳ دقیقه بعد بابام : اینترنتت شارژش تموم شد ؟
من : نه
اندکی بعد بابام : چی شده حالت خوب نیست ؟
من : نه چطور ؟
یه ذره بعد مامانم : تو چته ؟ چرا سرت تو لپتاپ نیست ؟
من : خب گفتم یکم بیام پیش شما بشینم !
بابام : مطمئنی طوری نشده ؟
مامانم : خب بگو چرا اینجوری میکنی آخه ؟
هیچی دیگه پا شدم اومدم لپتاپ رو روشن کردم
امروز از برنامه Google Earth پشت بوم خونمون رو پیدا کردم ! نشون مامانم دادم !
حالا یه نقطه سیاه پیدا کرده کف میزنه و با کلی ذوق و شوق میگه این منم دارم لباس پهن میکنم !
حالا بابام اومده مامانم بهش گفت !
لامصب بابام اومده میزنه پس گردنم میگه چرا عکس مامانتو میذاری تو اینترنت !
فک و فامیله داریم ؟
یه ماشین لوکس شاسی بلند دیدم که سانروفشو باز کرده بودو ۲ تا بچه سرشونو عاورده بودن بیرون مث چی حال میکردنیاد بچگی های خودم افتادم همچنین حسی رو پشت وانت تجربه میکردیم !
...روشهای تفکیک دکتر از مهندس؟تو خیابون بلند صدا بزن مهندساونایی که برگشتن نگات کردن مهندس و بقیه بدون شک دکتر میباشن !
...دلم واسه اول دبستانم تنگ شده!که وقتی تنها یه گوشه حیات وایسادی !یه نفر میاد و بهت میگه : با من دوست میشی !؟...
رفتم تو کوه داد زدم .. یعنی از من خوشگل تر وجود نداره ؟صدا اومد نداره نداره نداره … هچی دیگه مطمئن شدم برگشتم !...
عطسه گرامی، یا بیا یا برو!هیچ خبرداری که وقتی اون وسط گیر میکنی، قیافه آدم عین منگول ها میشه…؟؟
...یکی از آشناهامون امروز اومده بهم میگه سرنگ داری ؟گفتم نه والا سرنگم کجا بود !میگه عه تزریق رو گذاشتی کنار !؟
...شما یادتون نمیاد بزرگترین خلاف ما زمان مدرسه داشتن حل المسائل بود!از اختلاس هم جرمش بیشتر بود !
...یکی از تفریحات مرفه اینه که گوشیتو بزاری جلو اسپیکرتا SMS که میاد نویز بکنه ۲ ثانیه زودتر بفهمی ذوق کنی !
...فقط یه کودک ایرانی وقتی میره تو صف نونواییهرچی صبر میکنه می*بینه همش آخره صفه !
...درسته مامور مخصوص حاکم بزرگ نیستمولی یخورده احترامم چیز بدی نیست !
...نقش مامان من توی خونه = گوگلهرچی گم میشه ازش میپرسم بهم میگه کجاست …یه همچین مامان همه چی دونی دارم !...
امید به زندگى در بین افرادى که تو یخچالشون الویه دارن دو برابر افراد عادیهاونایى که نوشابه هم داشته باشن که اصلا میل به جاودانگى پیدا میکنن !...
...زن رفیقم حامله بود.یه روز رفتم پیش رفیقم دیدم پکره!بش گفتم چته ؟گفت جواب سونوگرافی زنم اومدهگفتم:خب؟گفت:بچه دختره.گفتم:این که ناراحتی ندارهگفت:دختر اینجا دردسرهگفتم:چرا؟گفت:حالا امنیت نداره ویه روزی یکی دلشو میشکونه و اینا به کنارولی پارک دوبلوشو چیکار کنم؟منم زدم زیر گریه و گفتم:اشکال نداره داداش خدا بزرگه
!...ینی واقعاً تو روحِ اون معلمیکه موقعِ روخونی میدید من دارم با بغل دستیم حرف میزنم،یهو میگفت اِدامش رو تو بخون…...
به بابام میگم : بابا میشه یه سوال ازت بکنم ؟؟میگه : همین الان یه سوالت رو کردی گفتم : خب بابا میشه ۲ تا سوال بکنم ؟؟میگه : دوِّمین سوالت رو هم کردی )گفتم : کِی ؟؟ گفت : الان
...میگم وقتی به زوج های عاشق میگن مرغ عشقلابد به زوج های مشکل دار هم میگن انگری بردز !
...یه قانونی دخترای دانشجو دارن به این عنوان:دیر رسیدن بهتر از زشت رسیدن است !...
...با این گرونی چند وقت دیگه باید موقع آدامس خریدنبه فروشنده بگیم اقا ریلکس باز داری ,یه دونه بدی…..!...
...تاحالا دقت کردین وقتی موبایلتون میوفته زمینسریع برش میدارین ببینین چیزیش شده یا نهولی وقتی رفیقتون می خوره زمین هرهر بهش می خندین !
...پنجم دبستان که تیز هوشــان قبول شدمباید تو همون موقع که تو اوج بودم از دنیای درس خدافظی میکردم !
...شده که یکی کنارت نشسته و لازمه پسوردت رو تایپ کنیتند و تند تایپ می کنی که هم تابلو نشهو هم طرف نفهمه که نمیخوای اون ببینهبعد صفحۀ your password is wrong میاد !...
...یکی از تفریحات دوران بچگیمن : الو منزل آقای داشتی!؟اونور خط : نخـــــیرمن : غلط کردی گوشی رو برداشتی خخخخخخخخ !!
...اینایی که میگن حاضریم تمام زندگیمونو بدیم برگردیم به دوران درس و مدرسهاینا همونایی هستن که خودشونو میزدن به مریضی که نرن مدرسه !...
...
...ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﮐِﯿﺲِ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻩ |: !!...اعتراف میکنم نصف “آره یادم میاد” هایی که گفتم چاخان بودهحوصله نداشتم طرف تعریف کنه !
...اگه کسی برای چهارمین بار چیزی رو تکرار کرد و شما بازم نفهمیدی چی داره می گهیه لبخند ژکوند بزن، چند ثانیه نگاهش کن، حلّه، طرف خودش می فهمه تعطیلی
...مایع ظرفشویی خریدیم عکس گلابی روشه بوی موزه می ده!می دونم منظورشون از اون گلابیا منِ مصرف کننده ام..
..یکی از فانتزی هام اینه که یکی داره می ره زیر ماشین رو نجات بدمبعد سرم رو بندازم پایین برم. وقتی داد زد: «اسمت چیه؟»یه لحظه سرم رو بچرخونم و دوباره برگردم و کم کم تو افق ناپدید شم !
...حتی اگه کسی بهت بدی کرد بازم هیچ وقت قلبش رو نشکون…!!چون فقط یه قلب داره…!! بزن دندوناشو بشکن که ۳۲ تا داره لامصب…!!
...برای بچتون اسم نذارید ول کنید بذارید نیو فولدر بمونه!....
.
یکی از برنامه های زندگیم واسه آینده اینه که یه انارو بازش کنم بشمرم ببینم چند تا دونه انار واقعا توشه !!! خیلی برام سؤاله …
موز رو شمردم فقط یه دونه توش بود !
.
....
آنها که سر عقل آمدند ، سر عقد نیامدند !
....
.
دفاتر ازدواج اعلام کردند :
با هر ازدواج دائم ، یک ازدواج موقت هدیه بگیرید !!!
هیچکس تنها نیست حتى همسر اول !!!
....
.
مهمون اگه حبیب خداس واسه خدا حبیبه ، واسه ما عباس قادریه !
.
...
چیزی که باید به بعضیا گفت :
خواهش می کنم عزیزم شما رو مخِ ما جا داری !!!
....
.
ساعت مچی به درد کسی میخوره که نگران دیر رسیدن یکی باشه …
واسه ما اضافه وزن محسوب میشه !.
.
...
تجربه ثابت کرده اگه بالای سرِ کتری وایستی آبش دیرتر جوش میاد …
.
.
....
.
یکی از قوانین نیوتون میگه :
هر وسیله ای که مامانت جمع میکنه حتما گم میشه …
.
...
کاری که صدای زنگ یه اسمس میکنه ، ده تا صدای آلارم نمی تونه بکنه …
(صبح ها در جهت بیدار شدن)
.
...
یکی از بزرگترین آرزوهای من در دوران تحصیل :
کاش فردا بارون نیاد ، آخه ما ورزش داریم …
.
.....
غضنفر اومد از هواپیما پیاده بشه شلوارش افتاد ، زود کشید بالا و داد زد کجاست اون زنه که گفت کمربنداتونو باز کنین ؟ همینو میخواستی ؟
.
.
.
...
.
....
هر جا سیفون میبینم دوس دارم درشو از بالا باز کنم شاید یه نفر برام اسلحه گذاشته باشه توش …
...
سلطان غم ، لو باتری !
..
.
تو مترو یا اتوبوس از یه نفر آدرس بپرسین میبینین که پونزده نفر پونزده تا آدرس کاملا مختلف میدن …
.
.
.
...
شما یادتون نمیاد یه زمان مد شده بود همه کوبلن می*دوختن ! حتی مردها !
خدا رو شکر گذشت اون زمان …
.
..
همدم ما یه پشه بود که هوا سرد شد و اونم رفت …
.
..
یعنی من عاشق اینایی هستم که میان تو داروخونه و به صندوقدار هم میگن “دکتر” !!!
علت درس نخواندن
1- در سال 52 جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313 روز باقی میماند.
2- حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوامطالعه ی دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است. بنابراین263 روز دیگرباقیمیماند.
3- در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا”122 روز میشود. بنابراین 141 روز باقی میماند.
4- اما سلامتی جسم و روح روزانه 1 ساعت تفریح را میطلبد که جمعا”15 روز میشود. پس 126 در روز باقی میماند.
5- طبیعتا ”2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل 30 روز میشود. پس 96 روز باقی میماند.
6- 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی و غیره لازم است. چراکه انسان موجودی اجتماعی است. این خود 15 روز است. پس 81 روز باقی میماند.
7- روزهای امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص میدهند. پس 46 روز باقی میماند.
8- تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقی میماند.
9- در سال شما 10 روز را به بازی میگذرانید. پس 6 روز باقی میماند.
10- در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی است .
11- سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 2 روز را در بر میگیرند. پس 1 روز باقی می ماند.
12- یک روز باقی مانده همان روز تولد شماست. چگونه می توان در آن روز درس خواند؟
فیس بوک تونس : امروز فردی به دلیل گرونی خودش را آتش زد..(19000 تا لایک و شیر )
فیس بوک آمریکا : امروز دانشمندان موفق به کشف درمان ایدز شدند ( 230000 لایک و شیر )
فیس بوک ژاپن : امروز دانشمندان از کاغذ کامپیوتر ساختند ( 310000 لایک و شیر )
فیس بوک ایران : یه روز یه دختره می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ( 1343500000 لایک و شیر )
یه زن نداریم ازمون بپرسه غیر از من چند تا خواستگاری رفتی؟ مام بهش بگیم عزیزم مهم نیست چند جا رفته باشم، مهم اینه که من فقط یه نفرو خواستم بعد اونم ذوق مرگ بشه، پرواز کنه و گیر کنه تو پنکه سقفی تیکه تیکه شه بمیره از شرش راحت شیم
ﻭﻟﻨﺘﺎﻳﻦ ﭼﻴﺴﺖ?...ﺩﺍﺩﻥ ﻳﻪ ﺧﺮﺱ ﻛﻮﭼﻴﻚ ﺑﻪ ﻳﻪ ﺧﺮﺱ ﻟﻮﺱ ﮔﻨﺪﻩ...
مامانم اومده میگه این همه پست میزاری چی بهت میدن؟
اشک تو چشام جمع شد و بهش گفتم نظر...
همچین آدم احساساتی هستم من
كلماتی كه دوست نداریددراتاق عمل بشنوید
• اووووووووووه !!! پس اشتباه بریدم!
• كسی ساعت مچی منو ندیده؟!
• دیشب تا دیر وقت مهمونی بودم. یادم نمی آد هیچوقت تو عمرم آن قدر ........ !
• وای! صفحه ی 47 دستورالعمل جراحیم پاره شده!
• منظورت چیه كه باید پای چپشو می بریدیم؟!
• فوراً یه عكس از این زاویه بگیر. این یكی از عجایب خلقته!
• بهتره این تیكه رو نگه داریم. ممكنه برای تشریح به درد بخوره!
• ولی كتاب من اینجوری نمی گه! كتاب تو چاپ چندمه؟!
• فوراً اون تیكه گوشت رو برگردون!
• صبر كن ببینم! اگه این طحالشه، پس اون چی بود؟!
• پرستار لطفاً اون گوشت رو به من بده. اون گوشته ... همون چه می دونم... اون عضوی که نمی دونم چی بود دیگه!
• اوه! زود دوباره همه ی بخیه ها رو باز كنین. یكی از پنس ها كمه!
• اگه فقط یادم می اومد كه این كارو چه جوری هفته ی پیش توی كلاس بازآموزی انجام دادند خوب بود!
• لعنتی! بازم چراغ ها خراب شد!
گریه نوزاد
• می دونی؟ پول خیلی هنگفتی میشه توی تجارت كلیه به جیب زد. اوه! اینجا رو! این آقا یه كلیه اضافه داره!
• همه برن عقب وایسن! لنز چشمم افتاد بیرون!
• میشه قلبش رو یه مدت از تپیدن بندازی؟ تمركزم رو به هم می زنه!
• خیلی خب بچه ها... این برای همه مون می تونه یه تجربه ی جدید باشه!
• می دونستی این مریض خودشو یك میلیون دلار بیمه ی عمر كرده؟ الان زنش تلفن زد و گفت !!
• اشكالی نداره. همون قیچی رو بده. كف زمین رو كه تمیز كردن. نه؟!
• یادته بخش تشریح می گفت حاضره 1000 دلار برای یه جسد تر و تمیز بده؟!
• چی؟! منظورت چیه كه اینو واسه عمل نیاورده بودن؟!
• كاش عینكم رو توی خونه جا نمی ذاشتم!
• این مریض بیچاره اگه اشتباه نكنم زن و بچه داره. نه؟!
در انتخاب رشته آگاهانه عمل کنید.(قسمت دوم)
• پرستار نگاه كن ببین این آقا برای اهدای عضو ثبت نام كرده بوده یا نه؟!
• خدای من! منظورت چیه كه ازش برای قبول مسئولیت مرگ امضا نگرفتین؟!
• نگران نباشین. فكر می كنم این تیغ به اندازه ی كافی تیز باشه!
• چیه؟ چرا اینطوری نگاه می كنین؟! تا حالا ندیدین یه دانشجو اینجا جراحی كنه؟!
• الو؟ سلام عزیزم. چی؟! منظورت چیه كه طلاق می خوای؟!
• من که نمی دونم این چه عضویه! ولی به هر حال زود بذارش وسط بسته یخ!
• عجله كنین. من نمی خوام این قسمت سریال رو از دست بدم!
• این گاز خنده خیلی باحاله. می شه یه كم دیگه شو امتحان كنم؟!
• پس بچه كو؟! مگه مریضو برای سزارین نیاورده بودن؟! اینجا اتاق عمل شماره چنده؟!
• هی پرستار! یه ست جراحی دیگه روی اون یكی میز باز كن. اون مریض هنوز داره تكون می خوره!
• مطمئنی كه بعداً ازمون شكایت نمی كنه؟!
• معلومه كه من این عمل رو قبلاً هم انجام دادم پرستار. تقریباً 20 سال پیش بود!
نام همسر در موبایل خانم ها:
آشنایی : مرد رویا هام.
نامزدی: عشقم.
ازدواج: هم نفسم.
بعد از ۱ ماه: جان دلم.
بعد از ۲ ماه: سایه سرم.
بعد از ۳ ماه: شوهرم.
بعد از ۱ سال: آقا بالا سر.
بعد از ۲ سال: بخور بخواب.
بعد از ۳ سال: نره غول!
بعد از ۴ سال: لندهور!!
بعد از ۵ سال: مرتیکه نفهم بی شعور
مفت خور نمک به حروم بی چشم و رو!!!
((توجه توجه))
دوستان ازتون خواهش میکنم چند دقیقه وقت بزارید و این داستان ترسناک رو بخونید:
دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
اینطوری تعریف میکنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، 20 کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.
وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!
راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود.
با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام و بیصدا بغل دستم وایساد. من هم بیمعطلی پریدم توش.
این قدر خیس شده بودم که به فکر این که توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم. وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر، دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!!
خیلی ترسیدم. داشتم به خودم میاومدم که ماشین یهو همون طور بیصدا راه افتاد.
هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعد و برق دیدم یه پیچ جلومونه!
تمام تنم یخ کرده بود. نمیتونستم حتی جیغ بکشم. ماشین هم همین طور داشت میرفت طرف دره.
تو لحظههای آخر خودم رو به خدا این قدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.
تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده.
نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم. ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میاومد و فرمون رو میپیچوند.
از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم. در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.
این قدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.
دویدم به سمت آبادی که نور ازش میاومد. رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین، بعد از این که به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم.
وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند، یهو...
.
.
.
.
.
.
.
.
در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو،
یکیشون داد زد: ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار ماشین ما شده بود.
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت.
شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و
اشک*هایش را پاک می**کرد و فنجانی قهوه* می**نوشید پیدا کرد …
در حالی* که داخل آشپزخانه می**شد پرسید: چی* شده عزیزم که این موقع شب اینجا نشستی؟!
شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت:
هیچی* فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم. یادته ؟!
زن که حسابی* تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم*هایش پر از اشک شد و گفت:
آره یادمه.شوهرش ادامه داد: یادته پدرت که فکر می*کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!
زن در حالی* که روی صندلی* کنار شوهرش می*نشست گفت: آره یادمه، انگار دیروز بود!
مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد: یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت:
یا با دختر من ازدواج می*کنی* یا ۲۰ سال می**فرستمت زندان آب خنک بخوری؟!
زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و…!
مرد نتوانست جلوی گریه*اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می*شدم !!
سر جلسه خواستگاری... بعد از نیم ساعت سکوت!
مادر داماد: ببخشین، کبریت دارین؟
خانواده عروس: کبریت؟! کبریت برای چی؟!
مادر داماد: والا پسرم می خواست سیگار بکشه...
خانواده عروس: پس داماد سیگاریه...؟!
مادر داماد: سیگاری که نه... والا مشروب خورده، بعد از مشروب سیگار می*چسبه...
خانواده عروس: پس الکلی هم هست...؟!
مادر داماد: الکلی که نه... والا قمار بازی کرد، باخت! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره...
خانواده عروس: پس قمارم بازی می*کنه...؟!
مادر داماد: آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن...
خانواده عروس: پس زندانم بوده...؟!
مادر داماد: زندان که نه... والا معتاد بوده، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن...
خانواده عروس: پس معتادم بوده...؟!
مادر داماد: آره... معتاد بود، بعد زنش لوش داد...
خانواده عروس: زنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
نتیجه: همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین
وقتی* خداوند آدم و حوا را خلق کرد بهشون گفت:
دو هدیه پیشتر برام نمونده ... " اولی* هنر جیش کردن ایستاده است"!
آدم نذاشت حرف خداوند تموم بشه و فریاد زد :
برای من !برای من !! برای من!!!
خواهش می*کنم پروردگارا این هدیه را بده به من، زندگی* منو خیلی* آسون میکنی* ...خواهش می*کنم ....خواهش می*کنم!! بده به من!
... حوا سرش را تکون داد به معنای رضایت و گفت: برای من مهم نیست!
اگه آدم انقدر دوسش داره،بدش به اون!
به این صورت خداوند این هدیه را داد به آدم و آدم با خوشحالی* شروع کرد به دویدن در باغ... و جیش کردن کنار هر درخت و درختچه ای توی بهشت!
بعدم رفت به طرف ساحل و شروع کرد به نقاشی* روی ماسه با ادرارش!
خداوند و حوا خیره به آدم نگاه میکردند که از شادی در پوستش نمیگنجد.
حوا از خداوند پرسید:
پروردگارا دومین کادو چیست؟؟
خداوند فرمود : عقل دخترم! عقل! اون هم مال توست ..!
مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!
زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــــگ بووووووود!
مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بوده...
اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد…!
زن : یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟
خیلی هیــــــــــــــزی!
مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شدم...
هیکلت واسم مهم نبود!
زن: یعنی چی؟!
پس این همه ورزش میرم، برای کی میرم برا عمم؟!
هیکلم برات مهم نیست؟!!
مرد: عزیزم، موقع دوست شدن مهم نبود، الان که هست...!
زن: یعنی الان میرم ورزش، برات بی اهمیت میشم؟!!
مرد: فدات شم، قربونت بشم، همه چیزت، تمام وجودت، همه خصوصیاتت، برام مهمه!
زن : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که دوستم داشته باشی؟
خیلی نامردی…
چیه پای کسی درمیونه؟؟!!
مرد: بابا، جان مادرت بیخیال شو، چه غلطی کردیم تعریفتو کردیماااا؟؟!!
زن: دیدی... دیدی...
پس از اول درست حدس زدم که یه ریگی تو کفشته که داری ازم تعریف می کنی؟!
برو از جلو چشام دور شو...
یه چند ساعت نمی خوام قیافتو ببینم...
در يک اقدام خودجـــــــــــوش تو پلي استيشن
خودم تيم ملي ايــــــــــــران رو برداشتم ...
تيم مقابلمم اسرائيــــــــــل برداشتم ...
و براي حمايت از مردم فلسطيــــــــــن جلوي اسرائيـــــــل بازي نکردم ...
خيلي با اين کار خودم حال کـــــــــــــــردم ... !!!
تا حالا دقت کردين عمو پورنگ و قناد با هم سن دايناسورو دارن.اون وقت نگاشون ميکني انگار بيست سالشونه.حالا من بيست و يک سالمه،دو روز پيش راننده تاکسي بهم ميگه زمان انقلاب يادته چقدر همه مردم با هم همدل بودن؟
يادتونه بچه که بوديم تا توى يه جمعى ميرفتيم حوصله نداشتيم
خجالت ميکشيديم بابا مامانمون ميگفتن:سلام کردى به عمو؟
ما هم عين بز نگاه ميکرديم
يهو طرف به دروغ ميگفت: بعععععله،سلامم کرد
پسره قدِ زرافه رشد كرده
هيكلش مثل فيل از نوع ماموت ميمونه
قيافش هم مثل اوران گوتانه
اكيپى باهم رفتيم بيرون
بعد دوست دخترش تو جمع بهش ميگه:جوجو ىِ منه
يه زماني تهِ کنجکاويمون اين بود که،
بفهميم اسمِ کوچيکِ معلممون چيه!
وقتي هم که مي فهميديم چه ذوقي مي کرديم ..!
الآن ديگه اسم به درد نميخوره که ، فقط بايد بفهميم استاد عمه داره يا نه ..!
يه پيرمردي تو پارک محله ما مي شينه و هنوزم خيلي معتقده که دکل هاي ايرانسل رو هم
مرحوم رضا شاه نصب کرده !!
یکی از علائم بیماری سادیسم اینه که میگی "میشه یه چیزی بپرسم" بعد که طرف گفت چی؟میگی "هیچی بیخیال"
مردم 2 دسته اند:زير خط مرغ...............يابالاي خط مرغ
باشد که رستگار شويم...
آن شرلي طي اطلاعيه*اي اعلام کرده :
به ايراني*ها هيچ ربطي ندارد،
که تکرار غريبانه روزهايم چگونه گذشت .
ولم کنيد بابا
گرگه: خونه خاله کدوم وره؟
گوسفندا: از این وره … از اون وره … از این وره … از او وره!
خب این نشون میده که ما از همون اول تو کار اسکل کردن و خل بازی بودیم!
سلامتی دهه شصتیهایی که به عشق دوچرخه و سگا و میکرو ... معدلشون بالا شد ولی براشون نخریدن
اوج تغيير در نسل امروز رو تازه سي چهل سال ديگه ميشه درك كرد.
وقتي كه يك مشت مادربزرگ دماغ عملي ميخوان از گذشته*شون براي نوه*هاشون قصه بگن.
تا بيست سالگيم فك مي كردم اسمم زُهره اس،* عاخه هميشه مادرم ميخاست بيدارم كنه مي گفت : پاشو ظهره
اوج واکنش ملت به گرانی...!
نفر اول: نون چه گرون شده هاااااا
نفر دوم: آقا چی گرون نشده؟!
پایان مکالمه !
.
.
.
.
.
یه نوچ نوچ هم تهش میگن!!
من موندم این صدای پشه ها واقعا صدای بال زدنشونه ...
یا لوس بازیشونه ...
دارن با دهنشون صدای هلیکوپتر در میارن !!!
به قیافش نمیخوره این صداها !!!
شما یادتون نمیاد اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صــد برگ واسش انتخاب می کردیم
یه موقعی توی مراسم عقد سکه هدیه می دادن، بعدشم نیمه سکه، بعد ربع سکه، بعد این سکه های یک گرمی و نیم گرمی «پارسیان» و این چیزا اومد، عنقریب روزی فرا می رسه که به عروس و داماد فقط بتونیم بگیم «آفرین!»
از مخابرات عاجزانه خواهشمندم کلماتی مانند
عجیجم – عجقم – خوشمل- جیجلم – قوفونت – عچل – چی چار می تونی – جوجایی عسیسم – قرفونت برم برنگردم رو فیلتر کنه و یک جامعه رو از مصیبت نجات بده
پیشنهاد تبادل لینک یکی رو قبول کردم
پیام داده: از برقراری رابطه با شما خوشحالم
امیدوارم لحظات خوبی را در کنار هم سپری کنیم
فک کنم مهماندار هواپیمایی چیزیه طرف... هنوز توو جــَــو وه...
یارو تو مسابقه به یکی از شرکت کننده ها می گه از تمام حواس پنج گانه تون برای رسیدن
به گزینه درست کمک بگیرید ! توقع داره مرده بره گزینه ها رو لیس بزنه !
هـــــرکسـی را بهــر کاری ساخـتـند... ،
ما رو هم همینجوری جاست فـور فان ساختن
همانا هر کی به ما گفت "خوش تیپ "
برگشتیم دیدیم یا حراست دانشگاست یا گشت ارشاد
آیا می دانستید که اون زنی که برای اولین بار عبارت
"مردا همه مثل همه ن"
رو به کار برد، یه زن چینی بود که شوهرشو تو بازار گم کرده بود
پـــــــــول دار :
1- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : یا رژیم دارد یا غذاها باب طبعش نیست.
2- اگر لباسش كوتاه و بی قواره باشد می گویند : معلوم نیست از كدام بوتیك خریده.
3- اگر پیاده راه برود می گویند : كار عاقلانه ای میكنه پیاده روی برای سلامتی بدن لازمه.
4- اگر تند تند غذا بخورد می گویند : ببین چه كار واجبی داره كه اینقدر عجله می كنه.
5- اگر از اداره بیرون كنند می گویند : چون مداخلش و عایداتش زیاد بود حسودها برایش زدند.
6- اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : احتیاجی نداره حالا استراحت می كنه.
7- اگر بمیرد می گویند ؟ حیف شد مرد
بـــی پــــــول:
1- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : بیچاره عادت نداره غذاهای خوب بخوره.
2- اگر لباسش كوتاه و بی قواره باشد می گویند : نیگاش كن ، لباس به تنش زار می زنه.
3- اگر پیاده راه برود می گویند : جون سگ داره این همه راه رو می خواد پیاده بره.
4- اگر تند تند غذا بخورد می گویند : انگار از قحطی برگشته.
5- اگر از اداره بیرون كنند می گویند : دزدی كرده.
6- اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : لش تن پرور حال كار هم نداره.
7- اگر بمیرد می گویند : خدا بیامرزدش.
وقتی* خداوند آدم و حوا را خلق کرد بهشون گفت:
دو هدیه پیشتر برام نمونده ... " اولی* هنر جیش کردن ایستاده است"!
آدم نذاشت حرف خداوند تموم بشه و فریاد زد :
برای من !برای من !! برای من!!!
خواهش می*کنم پروردگارا این هدیه را بده به من، زندگی* منو خیلی* آسون میکنی* ...خواهش می*کنم ....خواهش می*کنم!! بده به من!
... حوا سرش را تکون داد به معنای رضایت و گفت: برای من مهم نیست!
اگه آدم انقدر دوسش داره،بدش به اون!
به این صورت خداوند این هدیه را داد به آدم و آدم با خوشحالی* شروع کرد به دویدن در باغ... و جیش کردن کنار هر درخت و درختچه ای توی بهشت!
بعدم رفت به طرف ساحل و شروع کرد به نقاشی* روی ماسه با ادرارش!
خداوند و حوا خیره به آدم نگاه میکردند که از شادی در پوستش نمیگنجد.
حوا از خداوند پرسید:
پروردگارا دومین کادو چیست؟؟
خداوند فرمود : عقل دخترم! عقل! اون هم مال توست ..!
اخطار:
لطفا دیگه طنز های مثل این که کمی عرفی هستند،رو توی سایت نذارید.