در این تاپیک می خواهم که هر چی طنز بلد هستید رو بگذارید البته به دور از مسایل حلاف عرف و شرع
علت درس نخواندن
1- در سال 52 جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313 روز باقی میماند.
2- حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوامطالعه ی دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است. بنابراین263 روز دیگرباقیمیماند.
3- در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا”122 روز میشود. بنابراین 141 روز باقی میماند.
4- اما سلامتی جسم و روح روزانه 1 ساعت تفریح را میطلبد که جمعا”15 روز میشود. پس 126 در روز باقی میماند.
5- طبیعتا ”2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل 30 روز میشود. پس 96 روز باقی میماند.
6- 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی و غیره لازم است. چراکه انسان موجودی اجتماعی است. این خود 15 روز است. پس 81 روز باقی میماند.
7- روزهای امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص میدهند. پس 46 روز باقی میماند.
8- تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقی میماند.
9- در سال شما 10 روز را به بازی میگذرانید. پس 6 روز باقی میماند.
10- در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی است .
11- سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 2 روز را در بر میگیرند. پس 1 روز باقی می ماند.
12- یک روز باقی مانده همان روز تولد شماست. چگونه می توان در آن روز درس خواند؟
۱) با عصبانیت برین جلوش و تو چشاش زل بزنین و بگین چیه به من خیره شدی ؟ چیزی میخوای ؟ به غیر از من کس دیگری هم هست که بتونی نگاش کنی ...... همش خیره شدی به من که چی بشه ؟ حالا اینا به کنار . چرا چشمک میزنی ؟ چرا ابروهاتو واسه من بالا و پایین می کنی ؟ خجالت بکش. شرم کن . نکنه در موردم فکرای بد میکنی ؟ اصلا چه معنی داره یه دختر به پسر چشمک بزنه
۲ ) اگه دیدین دختر با عجله داره راه میره یا اگه دیدین یه دختر داره میدوه... شما از پشت سر دنبالش کنید و بگین آی دزد آی دزد بگیرینش دار و ندارم رو برد ... اگه دختر وایساد و شما رو نیگاه کرد بازم داد بزنید که : دزد همینه که ایستاده . اگه دختر ترسید و پا به فرار گذاشت خوش به حالتون میتونید یه تعقیب و گریز حسابی راه بندازین و از این کار لذت ببرین ولی اگه وایساد و فرا نکرد برای اینکه ضایع نشین به دویدن ادامه بدین و بازم داد بزنید آی دزد....
۳ ) توی تاکسی اگر یه دختر کنارت نشسته بود .. وقتی که خواستین پیاده بشین بهش بگین مگه نمیای ؟اون هاج و واج شمارو نگاه میکنه . بهش فرصت ندین و بگین چرا انقدر زود جا زدی ؟ بعدش در تاکسی رو ببندین و برین و ما بقی ماجرا رو به افراد حاضر در تاکسی واگذار کنید
۴ ) توی پارک با عجله برین کنارش بشینین و بگین معذرت می خوام دیر کردم . خب چیکارم داشتی که گفتی بیام اینجا ؟ ( باید یه جایی باشه که چند نفر حضور داشته باشن ) معلومه که اون انکار می کنه . بعدش نوبت شماست فوری بگین مگه نگفتی بیا اینجا این رنگ لباسمه و این رنگ روسریمه ؟ باز هم اون انکار میکنه . شما این طوری ادامه بدین : خب اگه از اینایی که اینجا نشستن خجالت میکشی بریم یه جای خلوت... مطمئن باشید اون داغ میکنه . بعدش شما با عصبانیت بلند شین و یه کاغذ جلوش بندازین سر کا گذاشتی منو ؟ بیا اینم شماره ای که دادی ... دیگه به من زنگ نزن وگرنه می دمت دست پلیس بعدش ول کنین برین
۵ ) توی جمع یه سی دی بهش بدین . بگین خیلی باحال بود دستت درد نکنه ... اگه بازم از اینا داری بهم بده قیمتش هرچی باشه قبوله .... اونم اینور و اونورو نیگاه میکنه میگه اشتباه گرفتی آقا ( یا شایدم فوش خار و مادر بکشه به جونتون ) شما هم طوری وانمود کنین که انگار حواستون نبوده توی جمع هستین و ازش معذرت بخواین و برین سر جاتون بشینین .
۶ ) مثل معتاد ها خودتون رو به موش مردگی بزنین و برین جلو و به لهجه ی معتادی بگین : خانوم دشتم به دامنت از اون چیزا که دیلوز دادین باژم هملاتون هشت ؟ دالم میمیلم از خمالی به جون تو . هرچی منتظل موندم نیومدین و خیلی شانش آولدم که اینجا پیداتون کلدم بیا اینم پولش ... اون رنگ عوض میکنه ( سیاه سفید سرخ قهوه ای آبی ) و انکار میکنه ولی شما ول کن نشین و هی پیله کنین ... دوباره انکار میکنه .... شما بگین : خانوم من شبا لوی ژوغال می خوابم من به اندازه ی کافی شیاه هشتم خواهشا تو دیگه مالو شیاه نکن....
ولی اینم بگم انجام این کار ها ( چیز ) میخواد که همه ندارن هه هه هه
«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
موقـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!
بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!
وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد
طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد
بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!
آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد
فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد
دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد
گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد
هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!
مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد
دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد
صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد
عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد
حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد
نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد
بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد
کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!
هاهاهاهاهاهاهاهاهاها((72))((72))((72))((72))
از دیوانه ای می پرسن چرا دیوانه شدی؟ میگه من یه زن گرفتم که دختری 18 ساله داشت.دختره زن بابام شد، پس زن من مادر زن بابام شد. بابام داماد من شد، من شدم پدر زن پدرم!
دختر زنم پسرزایید که داداش من و نوه زنم بود، پس نوه من هم بود. پس من پدربزرگ داداشم بودم.
زنم پسر زایید. در نتیجه زن بابام خواهر ناتنی پسرم شد و پسرم داداشم شد.
تو باشی دیوانه نمی شی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام ببینم كلیپ خانوادگی جدید چی داری تو گوشیت !
عكس برادرزاده هامو نشون دوستم دادم با مامانشون. برگشته میگه ااِاا داداشت زنم داره؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینارو تو قرعه كشی بانك برنده شده ...
بعد مشخص شدن 3 تا از نمره ها و قطعی شدن مشروطی با رفیقمون رفتیم پارک یه بادی به کلمون بخوره، دختره اومده نشسته جلومون هِی چشمُ و ابرو میاد. رفیقم میگه داره آمار میده؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دلقک بازی در میاره مارو از این وَضع خارج کنه!
شب ساعت 11 اومدم خونه بابام آیفونو برداشته میگه میای بالا؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آشغالا رو که میاری پایین ماهیانه منم بیار !!!
تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟
میگیم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !
یه گوسفند خریده بودیم بسته بودیمش به درخت که قربونیش کنیم دختر خالم اومده میگه آخــــــی میخوان این طفلی رو بکشن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ کار بد کرده بستیمش به درخت درس عبرتی باشه واسه بقیه ی گوسفندا
تو خیابون کفتر رو سر دوستم طرح زد! بعد دست میکشه سرش میگه ااااااااه کفتر بود ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ پری دریایی بود بوس فرستاد!
عروسی خواهرم ماموره اومده دم خونمون میگه عروسیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ختنه سرون بابامه جشن گرفتیم
به یارو میگم قالپاق ریو دارین؟ می پرسه ماشینت ریو هست ؟!؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ لامبورگینیِه قالپاق ریو میندازم یه وقت ریا نشه!!!
به دوستم میگم : وقتشه که دیگه برات آستین بالا بزنیم، میگه یعنی زن بگیرین ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ وضو بگیریم نماز جماعت بخونیم
با رفیقم رفتیم پیک نیک ... بهش چاقو دادم در کنسروو باز کنه. میگه: با چاقو بازش کنم؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ راست کلیک کن روش اوپن ویت بزن با مدیا پلیر بازش کن
ماشینو تو روزنامه تبلیغ کردم. میگه میخوای بفروشیش؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم
سوار ماشین بودیم یه موتور با سرعت دویست تا از کنارمون عبور کرده، رفیقم داشت با موبایلش ور میرفت ندیدش، میگه:موتور بود؟
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگ میگ بود؟!
رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ خیال کردی اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم؟!
تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه دزد بود؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ رفیقم بود اومده بود امانتیش رو پس بگیره، فقط خواست هیجانش بیشتر باشه
رفتم از قسمت قفسه باز کتابخونه 2 تا کتاب برداشتم آوردم گذاشتم جلوی مسئولش که وارد حسابم کنه؛ میگه: میخوای ببریشون؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم کتابارو بهت توصیه کنم بخونی، میانگین ساعت مطالعه تو مملکت بره بالا
رفتم سر خاک خدا بیامرزی دارم خرما تعارف می کنم، طرف برداشته میگه فاتحه است دیگه نه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خدا بیامرز زنده شده داریم جشن می گیریم!
زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام. بقیش هم آدامس بدین!
لامپ اتاقم سوخته، بابام اومده میگه میخوای عوضش کنی؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام بهش پماد سوختگی بمالم خوب شه
ادبيات مردها هنگام زمين خوردن همسرانشان :
در دوران شيرين نامزدي : الهي بميرم طوريت كه نشد
سال اول ازدواج : عزيزم بيشتر مواظب باش
سه سال بعد از ازدواج : مگه كوري ؟ جلوي پاتو نگاه كن
چند سال بعد : آخيش ! دلم خنك شد
ادبيات مردها هنگام زمين خوردن همسرانشان :
در دوران شيرين نامزدي : الهي بميرم طوريت كه نشد
سال اول ازدواج : عزيزم بيشتر مواظب باش
سه سال بعد از ازدواج : مگه كوري ؟ جلوي پاتو نگاه كن
چند سال بعد : آخيش ! دلم خنك شد
لره و آبادانیه
یه آبادانی و لر میرن شبونه یک دیوار رو خراب کنن
آبادانیه میگه: تو چراغ رو بگیر من پتک میزنم
آبادانیه یک پتک که میزده یه آجر می افتاده
لره میگه: بیا تو چراغ بگیر تا من پتک بزنم
آبادانیه چراغو میگیره و لره با یک ضربه تمام دیوارو میریزه پایین
!!!!! آبادانیه میگه: ولک حال کردی.........اینطوری چراغ میگیرنا
به دلیل فرارسیدن محرم موقتا بسته می شود.
مجددا باز شد.
راهم راهم راهم راهم راهم
گم گم گم گم گم گم در راهم
من آبروی رباعیت را بردم
خیام من از تو عذر می خواهم ...
کلا شعر سهراب را بر فنا دادید که !!!!!!!!!!!
دلتون اومد با شعر سهراب هم شوخی کنید . ((227))
خوبه ایران نبودیم...وگرنه این ایرانیا دهنمونو مث دکتر شریعتی سرویس یکردن
.
.
.
.
شکسپیر
خدایا به این ملت بیاموز یا انار رو دون کنید و پذیرایی کنید
یا در ظرف میوه قرار ندهید !
والا بخدا!
همیشه دلم میخواست تا یکی پخم میکنه بگم...هان چیه؟الان باید بترسم؟
ولی همیشه مث سگ میترسم یه جیغم میزنم...
برم دکتر؟
یه بار هم رفتم باشگاه بدن سازی اسم نوشتم...مربیه همون روز بهم یه رژیم داد...
صبح باس یه خرما لیس میزدم....اونوخت شب باید به همون خرماهه خیره میشدم....
سه روز رفتم..بعد به این نتیجه رسیدم که مرد باش...معرفت داشته باش..نه بازوی ستبر
دانشمندى كه نميتونه ادكلن با بوى خاک بارون خورده درست كنه،بيخود ميكنه به خودش ميگه دانشمند
آن شرلي طي اطلاعيه*اي اعلام کرده :
به ايراني*ها هيچ ربطي ندارد،
که تکرار غريبانه روزهايم چگونه گذشت .
ولم کنيد بابا
گرگه: خونه خاله کدوم وره؟
گوسفندا: از این وره … از اون وره … از این وره … از او وره!
خب این نشون میده که ما از همون اول تو کار اسکل کردن و خل بازی بودیم!
یکی از علائم بیماری سادیسم اینه که میگی "میشه یه چیزی بپرسم" بعد که طرف گفت چی؟میگی "هیچی بیخیال"
اوج تغيير در نسل امروز رو تازه سي چهل سال ديگه ميشه درك كرد.
وقتي كه يك مشت مادربزرگ دماغ عملي ميخوان از گذشته*شون براي نوه*هاشون قصه بگن.
خفه شو... الان وقت جمله خفن گفتن نیست بچه ها خوابن!!
....
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید . . . . . . . . . ماده ای در قفس اندازیدو دلم شاد کنید
(قناری دکتر شریعتی)
شما یادتون نمیاد سوباسو میپرید هوااا....
تازه چند قسمتم رو هوا میموند !!
چند وقت پيش ،*محض خنده چادر مادرمو سرم كردم .
مادرم تا منو ديد دستاشو رو به آسمون برد و از ته دل خدا رو شكر كرد و گفت:
خدا رو صد هزاررررر مرتبه شكر كه دختر نشدی
و گرنه هيچ امام و امام زاده ای هم نميتونست تو رو شوهر بده ...
با اين قيافت....(خاطرات یه بابایی)
تا حالا دقت کردین هر کس از شما آروم تر رانندگی میکنه احمقه و هر کس سریع تر میرونه دیوونه اس؟!
وقتی کسی بهم میگه "باید باهات حرف بزنم" ،
تمام کارهای بدی که از اول زندگیم کردم به یادم میاد !!!
برای من سس نریز !!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
(دکتر شریعتی در فلافلی)
نام بلندترین برج دنیا
برج زهرماراست که گاهی انسانها برای دیگران میسازند...
ما از اون پیرمرد، پیرزنای بی آزاری میشیم که حوصله ی کسی رو سر نمیبریم !
یه لپ تاپ بهمون بدن همه چی حله ...
فقط یه ایرانی میتونه از بی قانـــونی مملکت بنـــالـــه،
اما موقــــع دعـــوا و درگیـــــری بگـــــه مملکت قانــــون داره!
پسورد وایرلسم رو عوض کردم
همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟
میگم نه!
میگه آخه قبلا" شماره موبایلت بود
الان هرچی میزنم کانکت نمیشه!!!!
نشستم پای کامپیوتر
بابام میگه باز تو اینترنتی؟
اینقدر نرو تو اینترنت بدبخت سرطان میگیریاااا
میگم چه سرطانی؟؟؟
میگه سرطان زخم باسن!!!
يعني بعضي وختا ميخوام با مشت بزنم پاي چشِ اونیکه نیم ساعت باهاش حرف ميزنيُ مشورت میکنی ،
آخرش ميگه چي بگم والا ؟! هر طور خودت راحتي