Animal Farm
خلاصه و توضیحات
خلاصه کتاب قلعه ی حیوانات:
داستان با خواب میجر پیر شروع میشود. خوابی که در آن همه حیوانات بدون سلطه و تسلط و زورگویی انسانها، به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی میکنند. بعد از آن در یک گردهمایی میجر به حیوانات دیگر میگوید که آنها باید برای رسیدن به چنین بهشتی کار کنند و زحمت بکشند. حیوانات با شوق شدید از رویای میجر استقبال میکنند اما میجر سه شب بعد از این گردهمایی میمیرد.
بعد از مرگ میجر، سه خوک جوان به نامهای اسنوبال، ناپلئون، و اسکویلر، اصول اساسی میجر را در قالب فلسفه «حیوان دوستی» معرفی میکنند.
Summary and description [From GoodReads]
“All animals are equal, but some animals are more equal than others.”
A farm is taken over by its overworked, mistreated animals. With flaming idealism and stirring slogans, they set out to create a paradise of progress, justice, and equality. Thus the stage is set for one of the most telling satiric fables ever penned—a razor-edged fairy tale for grown-ups that records the evolution from revolution against tyranny to a totalitarianism just as terrible.
When Animal Farm was first published, Stalinist Russia was seen as its target. Today it is devastatingly clear that wherever and whenever freedom is attacked, under whatever banner, the cutting clarity and savage comedy of George Orwell’s masterpiece have a meaning and message still ferociously fresh.
درباره نویسنده
جورج اورول
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اوروِل داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعرِ انگلیسی بود. او را بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ میشناسند. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسندهی قرن بیستمی، فروش داشتهاند. او همچنین با نقدهای پرشماری که […]
مشاهده بیوگرافیِ جورج اورول
دیدگاهها
فایلهای این کتاب
داستان کتاب قلعه حیوانات
قلعه حیوانات روایتی ساده، جذاب، سرگرم کننده و در عین حال سمبلیک است. کتاب در مورد حیواناتی است که در اقدامی آرمانگرایانه و تحت تاثیر تفکراتِ خوک نظریه پردازی به نام “مِیجر پیر”، صاحب دو پای مزرعه یعنی “آقای جونز” را فراری میدهند و حکومت حیوانات را در جهت نیل به برابری و رهایی از تحکم ظالمانه انسانها پایه گذاری میکنند. مدت زمان زیادی طول نمیکشد “ناپلئون” که یکی از دو خوک پرنفوذ مزرعه و دارای سگهای درنده تربیت شده است بر اساس یک توطئه، دیگر خوک پر نفوذ مزرعه (سنوبال) را فراری داده و خود جایگاهِ رهبریت این انقلاب نوپا را تصاحب میکند.
روند استحاله انقلاب، با محو کردن تدریجی و زیرپا گذاشتن تمام قوانینِ حیوانات که به “هفت فرمان” شناخته میشود، خود را آشکار میکند؛ به نحوی که در پایان کتاب، تمام شش فرمانی که روی دیوار حک شده بود توسط جریان حاکم پاک میشود و تنها بند هفتم که از ابتدا بر اصلِ “برابری تمام حیوانات با یکدیگر” تاکید داشت به جمله تحریف شده “همه حیوانات با هم برابرند؛ اما برخی برابرترند!” تغییر مییابد.
با وجود بسط پذیری محتوای این کتاب به وقایع سیاسی مشابه در طول تاریخ، برخی از شخصیتها و اتفاقات نمادین آن را میتوان به وضوح به وقایع انقلاب شوروی مرتبط دانست:
“آقای جونز” فردی دائم الخمر است که مالکیت مزرعه منر را بر عهده دارد، عدم کفایت وی در مدیریت مزرعه جرقه اصلی انقلاب حیوانی را میزند.
“میجر پیر” نماد نظریه پردازان جنبش کمونیستی از قبیل لنین و مارکس است.
“ناپلئون” نماد رهبران خودکامه و فاسد انقلابهای کمونیستی و به وضوح استالین است.
“اسنوبال” بانی اصلی نگارش قوانین هفت گانه حیوانات است. او نماینده رهبران انقلابی است که خود قربانی انقلاب میشوند و به طور خاص به سرنوشت لئون تروتسکی اشاره دارد که از حزب کمونیست روسیه اخراج و از اتحاد شوروی تبعید شد.
“سکوئیلر” خوک خطابه خوانی است که دائما در حال اشاعه افکار ناپلئون در بین حیوانات و ارائه آمار دروغین در مورد معیشت آنان است.
“باکسر” اسبی سختکوش است که مظهر طبقه کارگر و طرفدار تفکرِ “من بیشتر کار خواهم کرد” است، او تمایلی به همصدایی با دیگر حیوانات در جهت اعتراض به وضعیت موجود ندارد. در متن کتاب سرنوشت او چنین توصیف شده است که به محضِ از کارافتادگی و با فرا رسیدن زمان تحقق وعدههای بازنشستگی، توسط خوکها به یک خریدار اسبهای پیر فروخته میشود که شغل این خریدار، فروش گوشت اسب به عنوان خوراک سگ است.
گوسفندان: اجتماع مطیع و دنباله رو حاکمان هستند که ناآگاهانه در تداوم شرایط نابهنجار مزرعه تاثیرگذار هستند. تعداد گوسفندان مزرعه آنقدر زیاد است که بالاجبار تمام گوسفندان موجود در رمان بدون نام هستند. آنها مکررا شعار “چهارپا خوب، دو پا بد” را تکرار میکنند و به اقتضای زمان و بر اساس صلاحدید و خواست غیر مستقیمِ خوکها، آن را به “چهارپا خوب، دو پا بهتر” تغییر میدهند!
“سگها” به عنوان قوه قهریه مزرعه شناخته میشوند که در تحقق اجباری اهداف ناپلئون به شدت تاثیرگذار هستند.
موزز: کلاغ سیاه پیری است که بر شاخه درخت نشسته و دائما از سرزمین شیر و عسل صحبت میکند. وی نماد کلیسای اُرتدکس است که در زمان استالین اجازه فعالیت یافت و با دادن وعدههای زندگی شیرین در دنیای دیگر موجب تسهیل پذیرش شرایط مشقت بار و رنج آور زندگی توسط طبقه کارگر میشد.
ایده ابتدای داستان جورج اورول مبنی بر تصمیم جمعی حیوانات جهت تغییر شرایط موجود، ایده قابل تحسین و شجاعانهای است؛ اما یکی از دلایل مهم عدم توفیق این ایده پس از اجرایی شدن، فقدان آزادی بیان و عدم تلاش از سوی کلیه حیوانات برای حصول به این مسئله است. دلیل دوم ناآگاهی و بیسوادی جامعه حیوانی است. اکثر حیوانات مزرعه تنها تا حرفِ دوم الفبا آموختهاند و همین امر موجب سوء استفاده حاکمان از آنها میشود و اما دلیل سوم عدم انتخاب رهبری شایسته است که در سایه خودکامگی او شاهد حذف یا تحریف اهداف انقلاب حیوانی نباشند.
متاسفانه دسترسی شما محدود است.
برای دانلود این فایل باید وارد سایت شوید.
- زبان فایل: پارسی
- فرمت فایل: pdf
- تعداد صفحات: 234
- منتشرکننده: وبلاگ
- تعداد دانلود: 22 کاربر
- حجم فایل: 981.04 KB
- نام فایل: animal_farm.pdf
- تاریخ انتشار: 1397/07/27
نقدها
نقلقولها
«جورج اورول» میگه: 8
دوازده صدای خشمناک یکسان بلند بود. دیگر ای که چه چیز در قیافهٔ خوکها تغییر کرده، مطرح نبود. حیوانات خارج، از خوک به آدم از آدم به خوک و باز از خوک به آدم نگاه کردند، ولی دیگر امکان نداشت که یکی را از دیگری تمیز دهند.
از قلعه حیوانات
ارسال شده توسط : Mim.ich | تاریخ ارسال: 1398/12/26 ادامه«جورج اورول» میگه: 2
حیوانات تصور میکردند که پنجمین فرمان میگوید: «هیچ حیوانی الکل نمینوشد.» و حال آنکه آنها چند کلمهاش را فراموش کرده بودند! «هیچ حیوانی به حد افراط الکل نمینوشد.»
از قلعه حیوانات
ارسال شده توسط : کیمیاگر | تاریخ ارسال: 1402/11/25 ادامه«جورج اورول» میگه: 2
همهی حیوانات برابرند، اما بعضی برابرترند!
از قلعه حیوانات
ارسال شده توسط : کیمیاگر | تاریخ ارسال: 1402/11/25 ادامه
یه شاهکار به تمام معنا به نظرم اصلا و به هیچ وجه محدود به انقلاب روسیه نیست نگاه کنید به یک سری نکته کوچک مثلا حیوانات از برقراری ارتباط با انسان ها منع شدن اما خوک ها که ریاست رو دارن با انسان ها در تماسن و اکثر اوقات یا پنهانی تو مزرعه اون ها دارن سر جون حیوانات معامله می کنند یا انسان ها به مزرعه میان این اشنا نیست واستون ؟ خوک زاده ها همه جوره ازادن و اکثرا تو مزارع دیگه ولن یا اونجا که خوک ها امار میدن وضع حیوانات نسبت به زمان انسان و صاحب مزرعه بهتر شده اما حیوانات هم کار بیشتری می کردند و هم غذای کمتری گیرشون می اومد گمان نمی کنم نیاز به توضیح داشته باشه شبیه جه ملتی هست یا اسیاب بادی که فقط رنج بیشتری به حیوانات وارد می کنه بنظرم نماد صنعت و اقتصاد ورشکسته این کشورهاست اغلب… بیشتر بخوانید