-
خلاصه و توضیحات
خلاصه قن فیکشن شوالیه هفده ساله: دنیای جادو فقط به جادوگرها خلاصه نمیشه و موجودات قدرتمند دیگهای هم وجود دارند. داستان از جایی آغاز میشه که جانی، شاهزاده خونآشامها، به ماموریتی فرستاده میشه که در اون از هری پاتر مراقبت کنه، این ماموریت باعث ایجاد دوستی بین اون و هری میشه و تحتنظر جامعهی خونآشامها، هری هم شروع به آموزش دبدن میکنه تا برای نبرد نهایی خودش آماده بشه…
بخشی از کتاب:
سلام اسم من جانیه، جانی بلید من یک شوالیه خون آشام هستم، این جریان بر می گرده به وقتی که ولدمورت برای حمله کردن به جادوگرها از دشمنان ما استفاده کرد من آن موقع یک پسر 17 ساله بودم، دو سالی می شد که شوالیه شده بودم، همه فکر می کردند که چون پدر بزرگ من فرمانروا بود من تو این سن به این سمت انتخاب شده بودم. در دنیای ما حداقل سن کسی که تونسته بود شوالیه بشه،70 ساله بود ولی من با این سن کمم خیلی بیشتر از شوالیه های دیگر گرگینه از بین برده ام و تمام گرگینه ها دیگر از اسم من هم می ترسند و می دانند که من اگر وارد شهری بشوم دیگر آنجا برای آنها امنیتی ندارد، من با شجاعتی که در جنگ ها از خودم نشان دادم تونستم لیاقت خودم را در این سمت ثابت کنم ولی خیلی ها هنوز به من به چشم کسی نگاه می کردند که انگار این سمت را دزدیده ام، یکی از آنها دایی من است، دایی من وزیر پدر بزرگ من است من هیچ وقت به او اطمینان نداشتم و او را باعث قتل پدر و مادرم می دانستم چون او فقط از گروهی که به جنگ با گرگینه ها رفته بود سالم برگشته بود، او هیچ وقت مرا دوست نداشت و من هم همینطور، او مرا رغیب خود به حساب می آورد نه خواهر زاده، سال اولی که شوالیه شده بودم اوقاتی پیش می آمد که من به تنهایی با پنج یا شش گرگینه در گیر می شدم ولی زنده می ماندم و خیلی وقتها پیروز هم می شدم.
ما در جنگ با گرگینه ها از شمشیر های جادویی به جای چوب جادویی جادوگران اسفتاده می کنیم، قدرت های ما خیلی بیشتر از جاوگران است علل برتری ما نسبت به جادوگران، سرعت زیاد در درگیری هایمان و قدرت زیاد شمشیر هایمان که طلسمها را با قدرتی چند برابر چوب های جادوگران اجرا می کند، البته قدرت های خارق العاده ما و استقامت خیلی زیاد و خیلی چیز های دیگر که ما را از جادوگران متمایز می کند تا جایی که…
دیدگاهها
فایلهای این کتاب
سلام اسم من جانيه، جاني بليد من يك شواليه خون آشام هستم، اين جريان بر مي گرده به وقتي كه ولدمورت براي حمله كردن به جادوگرها از دشمنان ما استفاده كرد من آن موقع يك پسر ۱۷ ساله بودم، دو سالي مي شد كه شواليه شده بودم، همه فكر مي كردند كه چون پدر بزرگ من فرمانروا بود من تو اين سن به اين سمت انتخاب شده بودم. در دنياي ما حداقل سن كسي كه تونسته بود شواليه بشه،۷۰ ساله بود ولي من با اين سن كمم خيلي بيشتر از شواليه هاي ديگر گرگينه از بين برده ام و تمام گرگينه ها ديگر از اسم من هم مي ترسند و مي دانند كه من اگر وارد شهري بشوم ديگر آنجا براي آنها امنيتي ندارد، من با شجاعتي كه در جنگ ها از خودم نشان دادم تونستم لياقت خودم را در اين سمت ثابت كنم ولي خيلي ها هنوز به من به چشم كسي نگاه مي كردند كه انگار اين سمت را دزديده ام، يكي از آنها دايي من است، دايي من وزير پدر بزرگ من است من هيچ وقت به او اطمينان نداشتم و او را باعث قتل پدر و مادرم مي دانستم چون او فقط از گروهي كه به جنگ با گرگينه ها رفته بود سالم برگشته بود، او هيچ وقت مرا دوست نداشت و من هم همينطور، او مرا رغيب خود به حساب مي آورد نه خواهر زاده، سال اولي كه شواليه شده بودم اوقاتي پيش مي آمد كه من به تنهايي با پنج يا شش گرگينه در گير مي شدم ولي زنده مي ماندم و خيلي وقتها پيروز هم مي شدم.
ما در جنگ با گرگينه ها از شمشير هاي جادويي به جاي چوب جادويي جادوگران اسفتاده مي كنيم، قدرت هاي ما خيلي بيشتر از جاوگران است علل برتري ما نسبت به جادوگران، سرعت زياد در درگيري هايمان و قدرت زياد شمشير هايمان كه طلسمها را با قدرتي چند برابر چوب هاي جادوگران اجرا مي كند، البته قدرت هاي خارق العاده ما و استقامت خيلي زياد و خيلي چيز هاي ديگر كه ما را از جادوگران متمايز مي كند تا جايي كه…
متاسفانه دسترسی شما محدود است.
برای دانلود این فایل باید وارد سایت شوید.
- زبان فایل: پارسی
- فرمت فایل: pdf
- تعداد صفحات: 979
- منتشرکننده:
- تعداد دانلود: 24 کاربر
- حجم فایل: 8.37 MB
- نام فایل: Shovalie-17-Sale.pdf
- تاریخ انتشار: 1397/07/26
به نظر من که کتاب خیلی خوبی بود
به عنوان یه فنفیکشن آره واقعا سطح خوبی داشت، عالی نبود ولی خوب بود. راستی جلد دومش به خوبی این نیست اما بزرگتره، اونم بخونین شاید خوشتون اومد. اسمش… قدرت شیطانیه: هری پاتر و قدرت شیطانی
ممنون . اونم خوندم خوب بود . ولی سفیر کبیر از همه ی اینا بهتر بودش