داستان کتاب:
کتاب ایلیاد یکی از مشهورترین آثار هومر است که به بیان ماجرای جنگ تراوا میپردازد.
ایلیاد بیست و چهار سرود دارد و خلاصه آن چنین است:
در کرانه آسیایی یونان، شهر ثروتمندی به نام «تروا» یا «ایلیون» یا «ایلیاد» بود که بر فراز تپّه ای در بالای بستر رودخانه «سکاماندر» قرار داشت. «پریام» پادشاه تروا پنجاه پسر داشت که در میانشان «هِکتور» از همه دلیرتر و «پاریس» از همه زیباتر بود. اندکی پیش از تولد پاریس، پیشگویی کرده بودند که این پسر برای پدر شوم خواهد بود. پریام دستور داد پاریس را در بیابانی نزدیک کوه «ایدا» بگذراند.
خدایان از او پاسبانی کردند و وی چوپانی را پیش گرفت. روزی که گله خود را در کوهستان می چراند، سه الهه یعنی «هِرا»، «آتنه» و «آفرودیت» پیش او رفتند و از او پرسیدند که کدامشان را زیباتر می داند. پاریس «آفرودیت» را برگزید. هِرا و آتنه خشمگین شدند و به دشمنی با «تروا» پرداختند.
روزی پاریس به اسپارت رفت و در آن جا با «هلن» همسرِ «مِنلاس» آشنا شد. منلاس برادر «آگاممنون» پادشاهِ اسپارت بود. بعد از مدتی، پاریس، هلن را فریفت و با خود به تروا بُرد.
آگاممنون عزم کرد برود و هلن را به زور از تروا بیاورد. از شاهانِ دیگر یونان در این کار یاری خواست. هِرا اسبان وی را که از این شهر به آن شهر در پی دشمنان مردم تروا می گشت، خسته کرد. با این همه، هزار و دویست کشتی جنگی و صد هزار لشکری که از همه جای یونان آمده بودند، گرد آمدند. از همه نام آورتر «اولیس» پادشاه «ایتاک» بود که از دیگران حیله بازتر و زبان آورتر بود و دیگری «آخیلوس» یا «آشیل» شاه «میر میدون ها» که از همه یونانیان دلیرتر و چابک تر بود.
پیش گویی کرده بودند که اگر آخیلوس یاری نکند، نمی توانند شهرِ تروا را بگیرند و وی در پای دیوارهای شهر پیروز خواهد شد و همان جا جان خواهد سپرد.
سرانجام، یونانیان در کرانه آسیا از کشتی پیاده شدند و کشتی های خود را نزدیک کرانه کردند و گرد شکر خود پرچین کشیدند. اما همه مردمِ همسایه با مردم تروا همدست شده بودند و فرمانده ایشان هکتور پسر دلاور پریام بود. محاصره تروا ده سال طول کشید و دو لشکر در دشتی که نزدیک شهر بود می جنگیدند. خدایان نیز دو دسته شده بودند: زئوس، آفرودیت و «آرِس» پشتیبان مردم تروا و آتنه و هرا پشتیبان یونانیان بودند.
روزی آرس بر گردونه جنگی خود نشست و به لشکرگاه مردم تروا فرود آمد و از یونانیان کشتار کرد. آتنه هم بر گردونه «دیومِد» نشست و او را به جنگ با خدایان گماشت. آرِس چون این پهلوان را دید، خود را روی او انداخت که زخمی بر او بزند، اما آتنه او را پناه داد و آرس زخم خورد…
«پاتروکل» دوست آخیلوس نزد وی رفت و از او خواست به یاری یونانیان برخیزد. آخیلوس نپذیرفت و تنها لباسِ جنگیِ خود را به پاتروکل داد تا با آن بجنگد. پاتروکل مردم تروا را به پس راند و سپاه یونان را نجات داد اما به دست هکتور کشته شد.
آخیلوس با شنیدن خبر مرگ دوست خود به میدان برگشت و بر تروا تاخت و آنان را گریزاند. هکتور کوشید وی را از این کار باز دارد و خود به دست آخیلوس کشته شد.
پاریس برادر هکتور تیری به پای آخیلوس زد که همان باعثِ مرگ او شد. زیرا تن آخیلوس در برابر هر ضربه ای مقاوم بود و هیچ سلاحی به او اثر نمی کرد. تنها جای ضربه پذیر او، کفِ پای او بود. با مرگ آخیلوس و رهایی هلن جنگ به پایان می رسد.
* * *
ایلیاد را بزرگ ترین حماسه جهان دانسته اند. اما این داوری نه از روی حقیقت بلکه به جهات نفوذ و سلطه فرهنگی غرب در دو قرن اخیر بوده است. تمام کتاب توضیح یک واقعه است. حال آن که شاهنامه فردوسی داستان ها و وقایع متعدد دارد که ایلیاد فقط با یکی از آن ها قابل مقایسه است. جمله ها و گفتارهای حکمت آمیز و عبرت آموز شاهنامه هیچ در ایلیاد سابقه و نظیر ندارد.
جزئیات فایل
- زبان فایل: پارسی
- فرمت فایل: pdf
- تعداد صفحات: 800
- منتشرکننده:
- تعداد دانلود: 32 کاربر
- حجم فایل: 7.51 MB
- نام فایل: ilyad.pdf
- تاریخ انتشار: 1397/07/27
- آپلودر: proti
- برچسبها: