Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

بال هایت را کجا گذاشتی ؟

12 ارسال‌
9 کاربران
27 Reactions
2,609 نمایش‌
AMIR-E
(@amir-e)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 185
شروع کننده موضوع  
پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :

اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی .

پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم .

انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود .

پرنده گفت : راستی، چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟

انسان منظور پرنده را نفهمید ، اما باز هم خندید .

پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است .

انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطرات اش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست . شاید یک آبی دور ، یک اوج دوست داشتنی .

پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرین نکند فراموشش

می شود پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا این که چشم اش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش ، آسمان بود و چیزی

شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .آن گاه خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود .

اما تو آسمان را ندیدی . راستی عزیزم، بال هایت را کجا گذاشتی ؟ انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت

و گریست .

عرفان نظرآهاری


   
miss tornadu, barsavosh, Sorna and 11 people reacted
نقل‌قول
milad.m
(@milad-m)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 544
 

خوب بود امیر عزیز دستت درد نکنه که گذاشتیش :53:...........


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
ali7r
(@ali7r)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 127
 

عالی بود،تا به حال داستانی انقدر منو احساسی نکرده بود!:20:


   
ida7lee2 and Athena reacted
پاسخنقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
 

بسي جالب و عرفاني.
جاي نفد داره ولي نقدش نمي كنم :دی


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
Athena
(@athena)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 57
 

خیلی احساسی و زیبا بود !!!


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Famed Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 994
 

:12f1dcb03b9bb8e8cc7:12f1dcb03b9bb8e8cc7Perfect:bonheur::bonheur::bonheur:Perfect:04:Perfect:0144:"4""4""4"
Perfect


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 587
 

خیلی خوب بود امیر رضا جان ... کوتاه و تاثیر گذار... البته عمق وجودم میگه یه کوچولو یه چیزی کم داشت ولی من نگرفتمش :دی
البته یه سری اشکلات فنی داشت (ویراستارام دیگه، به اشکالات فنی گیر ندم به چی بدم؟! :دی)
آرزوی پیروزی و سربلندی در این راه رو برات دارم :53:


   
Anobis reacted
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
 

واقعا دوستان راست میگن. هم کوتاه هم عالی. یعنی تقریبا یکی از بهترین وجه های ممکن بود. اما اون که آقا حسین گفتن عرفانی خیلی خوب بود. کلمه ی درست رو انتخاب کردن ایشون. داستان آموزندس و جای تعمل داره. ؟


   
ida7lee2 and *HoSsEiN* reacted
پاسخنقل‌قول
carlian20112
(@carlian20112)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 638
 

*HoSsEiN*;11669:
بسي جالب و عرفاني.
جاي نفد داره ولي نقدش نمي كنم :دی

ببین دیگه حسین نقد نمیکنه چقدر احساس خوبی بهش دست داده با این داستان :دی:دی
واقعا احساساتم برانگیخته شد :0144:
عالی بود:41:


   
ida7lee2 and *HoSsEiN* reacted
پاسخنقل‌قول
AMIR-E
(@amir-e)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 185
شروع کننده موضوع  

Ida Lee;11715:
خیلی خوب بود امیر رضا جان ... کوتاه و تاثیر گذار... البته عمق وجودم میگه یه کوچولو یه چیزی کم داشت ولی من نگرفتمش :دی
البته یه سری اشکلات فنی داشت (ویراستارام دیگه، به اشکالات فنی گیر ندم به چی بدم؟! :دی)
آرزوی پیروزی و سربلندی در این راه رو برات دارم :53:

سلام بانو آیدا .
1 . نام من امیر هست .
2 . این داستان رو من ننوشتم .
3 . یک نویسنده بزرگ در کتابش این داستان را نوشته و شما ازش ایراد گرفتید :دی
من از 3 نتیجه گرفتم که بچه های بوک پیج « بعضیاشون » به هم چیز باید گیر بدن :دی
موفق باشید


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 587
 

amirezat;11744:
سلام بانو آیدا .
1 . نام من امیر هست .
2 . این داستان رو من ننوشتم .
3 . یک نویسنده بزرگ در کتابش این داستان را نوشته و شما ازش ایراد گرفتید :دی
من از 3 نتیجه گرفتم که بچه های بوک پیج « بعضیاشون » به هم چیز باید گیر بدن :دی
موفق باشید

درود .
باشه از این به بعد میگم امیر... چون فکر میکردم امر رضایی
مگه نمیشه از نویسنده های بزرگ ایراد گرفت ؟! هیچ نوشته ای بی نقص نیست پسرم :1:
اتفاقاً من آدمی نیستم که الکی گیر بدم؛ خب علائم نگارشی درست استفاده نشدن... فاصله ها درست نیستن (از نیم فاصله ها میگذریم چون تو قالب انجمن نمیشه نیم فاصله گذاشت)... یا این که توی نوشته های معیار زیاد قشنگ نیست که از "توی" استفاده کنی و باید از "در" استفاده کنی... بازم بگم ؟!
راستی، من به همه چیز گیر ندادم، فقط گفتم اشکالات فنی داشت :22:


   
پاسخنقل‌قول
AMIR-E
(@amir-e)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 185
شروع کننده موضوع  

Ida Lee;11745:
درود .
باشه از این به بعد میگم امیر... چون فکر میکردم امر رضایی
مگه نمیشه از نویسنده های بزرگ ایراد گرفت ؟! هیچ نوشته ای بی نقص نیست پسرم :1:
اتفاقاً من آدمی نیستم که الکی گیر بدم؛ خب علائم نگارشی درست استفاده نشدن... فاصله ها درست نیستن (از نیم فاصله ها میگذریم چون تو قالب انجمن نمیشه نیم فاصله گذاشت)... یا این که توی نوشته های معیار زیاد قشنگ نیست که از "توی" استفاده کنی و باید از "در" استفاده کنی... بازم بگم ؟!
راستی، من به همه چیز گیر ندادم، فقط گفتم اشکالات فنی داشت :22:

درسته آیدا خانم .
مرسی بابت نظر .
موفق بلشید

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Ida Lee;11745:
درود .
باشه از این به بعد میگم امیر... چون فکر میکردم امر رضایی
مگه نمیشه از نویسنده های بزرگ ایراد گرفت ؟! هیچ نوشته ای بی نقص نیست پسرم :1:
اتفاقاً من آدمی نیستم که الکی گیر بدم؛ خب علائم نگارشی درست استفاده نشدن... فاصله ها درست نیستن (از نیم فاصله ها میگذریم چون تو قالب انجمن نمیشه نیم فاصله گذاشت)... یا این که توی نوشته های معیار زیاد قشنگ نیست که از "توی" استفاده کنی و باید از "در" استفاده کنی... بازم بگم ؟!
راستی، من به همه چیز گیر ندادم، فقط گفتم اشکالات فنی داشت :22:

درسته آیدا خانم .
مرسی بابت نظر .
موفق باشید :دی


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
اشتراک: