خلاصه داستان:
در سکوت و تاریکی میرسند. آنها از آسمان پایین میآیند.گشنه به گوشت انسانند.همه جا هستند.انها بیگانگان انگل شکل اند که به انسان حمله کرده و بدنه آنرا در اختیار میگیرند. و زمانیکه قربانیه خود را آلوده کنند , اختیار را از او میگیرند.هیولا هایی با دندان های بزرگ. بالهای شیطان و دستانی همراه با تیغه.اما انها در پشت ظاهره انسانهای عادی پنهان میشوند.اما هیچکس به جز یک دانش اموز دبیرستانی راز انها رو نمیداند. شینیچی تلاش میکند تا بدنه خود از بیگانگان پس گرفته و تحت کنترل خود قراردهد. اما آیا او میتواند بشریت را از خطری که پیشروی اوست آگاه سازد؟
فصل اول:تغییر شکل | فصل سیزدهم:سلام ناراحتی |
فصل دوم:شیطان در گوشت | فصل چهاردهم:ژن خودخواه |
فصل سوم:ضیافت | فصل پانزدهم:یه چیز شرور به این طرف میاد |
فصل چهارم:مو ژولیده | فصل شانزدهم:خانوادهی شاد |
فصل پنجم:غریبه | فصل هفدهم:ماجراجویی کاراگاه در حال مرگ |
فصل ششم:خورشید هم طلوع میکند | فصل هجدهم:والاتر از انسان |
فصل هفتم:گذر شب تاریک | فصل نوزدهم:به خونسردی |
فصل هشتم:نقطه انجماد | فصل بیستم:جنایات و مکافات |
فصل نهم:ورای خیر و شر | فصل بیست و یکم:روحیه |
فصل دهم:چه دنیای دیوانهای | فصل بیست و دوم:خاموشی و بیداری |
فصل یازدهم:پرندهی آبی | فصل بیست و سوم:زندگی و سوگند |
فصل دوازدهم:کوکورو | فصل بیست و چهارم:انگل |
یعنی نوشته ی خودته؟
سلام میخواستم بپرسم سوم شخص بنویسم یا همون اول شخص؟
قشنگ بود ولی یه دقیقه احساس کردم دارم کامیک میخونم بهتره شخصیت بدی به نوشته هات دوست من . خیلی خوب بود .
سلام داستانت رو خوندم. چون انیمه رو ندیده بودم اوایل متوجه نشدم چی به چیه. اما کم کم که جلوتر رفت همه چیز واضح شد. در کل موضوعت جالبه. ان اما اگه توصیفات و توضیحاتش رو بیشتر کنی بهتر خواهد بود و از رپ روند سریع داستان جلوگیری میکنه. گاهی هم مشخص نبود که هر دیالوگ مال کدوم شخصیته. مجبور میشدی دوباره برگردی عقب پ و از اول بخونی. پی دی اف رو هم اگه خطوط پشت سر هم و به ردیف باشن مثل یه کتاب بهتر خواهد بود. در کل جالب بود و موغفق باشی.
بخاطر اشکالات تایپی هم میبخشید. موبایلم کلا هنگه
چشم میخوام توصیفاتش رو بهتر کنم البته باید بعد از امتحانات شروع کنم به ادامش ولی کم کم مبنویسم تا امتحانات تموم بشه یه دو فصل دیگه میدم احتمالا
دوست عزیز ادامه داستان را نمیگذاری؟ mahdi
سلام فکر کردم طرفدار نداره بعد تازه عمل اپاندیس داشتم یه چند روز تا حالم بهتر شه یه فکری براش میکنم میحوام روی توصیفاتم کار کنم چون کار اول هس تمرینی شروع کردم ممنون برای نظزتون
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام فکر کردم طرفدار نداره بعد تازه عمل اپاندیس داشتم یه چند روز تا حالم بهتر شه یه فکری براش میکنم میحوام روی توصیفاتم کار کنم چون کار اول هس تمرینی شروع کردم ممنون برای نظزتون
سلام فکر کردم طرفدار نداره بعد تازه عمل اپاندیس داشتم یه چند روز تا حالم بهتر شه یه فکری براش میکنم میحوام روی توصیفاتم کار کنم چون کار اول هس تمرینی شروع کردم ممنون برای نظزتون- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام فکر کردم طرفدار نداره بعد تازه عمل اپاندیس داشتم یه چند روز تا حالم بهتر شه یه فکری براش میکنم میحوام روی توصیفاتم کار کنم چون کار اول هس تمرینی شروع کردم ممنون برای نظزتون
سلام
شرمنده قضیهعملو نمیدونستم
امیدوارمبتونن کمکت کنم
ميتونم بپرسم انگيزت براي انتخاب اسم انگل چي بود؟:دی
بايد بگم كه فصل اولت خيلي جذاب بود.....
خيلي خوشم اومد....حتما ادامه بده....
ميتونم بپرسم انگيزت براي انتخاب اسم انگل چي بود؟:دی
بايد بگم كه فصل اولت خيلي جذاب بود.....
خيلي خوشم اومد....حتما ادامه بده....
این موحودات شبیه انگل هست خصوصیاتشون و توی بدن فرد زندگی میکنن برای همین این اسم رو روی داستان گزاشتم
و ممنون برای نظر
مهدی عزیز ما همه منتظر هستیم امیدواریم زودتر بگذاریش و امیدوارم الان در سلامت کامل باشی
موفق باشی :36:
عجیبه که میگی اولین کارمه چون نوع روایتت عالی بود.
فقط در ابتدا یکم گنگ و نامشخص بود، معلوم نبود کی داره حرف میزنه. بهتره دیالوگ ها رو از هم دیگه تفکیک ومشخص کنی. وجود یه ویرایشگر داستانت رو چند رتبه بالا می بره.
موفق باشی.