سلام
برای کسایی که نویسندگی می کنن، ساعت سه نصفه شب ساعت آشناییه. ساعتی که آدم اعصابش از خودش و کتابش و شخصیتاش خورد می شه. فکر می کنه که کتابش بدرد نمی خورد و می خواد همه داستانشو بریزه تو آتیش.(یا توی ریسایکل بین)
دلیل این ساعت سه نصفه شب بیدار شدن و برای بعضی ها خیس شدن بالشت، نداشتن هدفه. چطور؟
اکثر ما از اونجایی فکر نوشتن به سرمون زد که شروع کردیم به خوندن کتابای فانتزی. بعد گفتیم:«خب منم می تونم بنویسم.» و اینگونه شد که عشق آغاز شد 🙂
اما:(آما)
خیلیا وسط راه خسته میشن، اما دلشون نمیاد داستانو ول کنن. بعضیا خستهن ولی احساس می کنن چون شروع کردن تموم کردنم وظیفشونه.
ولی اگه هدفتو از اول مشخص کرده بودی تو این دردسرا نمی اوفتادی.
اهداف نویسندگی دسته ان:
1-یا می خوای حرفه ای ادامه بدی:ادامه دادن نویسندگی به عنوان شغل اول یا دوم
الف)تمرینی می نویسم که بعدا بهتر بنویسم.
در این حالت، باید تلاش کنید که مدام چیز یاد بگیرید. یا از راه خواندن کتاب های پیشکسوت، یا سر زدن به سایت هایی همچون بوک پیج و یا نوشتن. بنویسید، بنویسید و از دیگران بخواهید نظر بدهند. اگر هم در آخر چیز افتضاحی از آب در آمد به خودتان بگویید:«این فقط تمرین بود.»
درجه اهمیت دادن به این حالت از نوشتن باید از 5 1 باشد که آن توجه هم صرف پیشرفت خودتان بشود.
در این حالت از مقایسه خود با دیگران بپرهیزید.
پیشنهاد می شود آن را در اینترنت قرار دهید تا نقد شوید.
انتقاد پذیر باشید.
منعطف باشید. این فقط یک تمرین است.
کتابهای اول تا بیستم!!! می توانند تمرینی باشند.
اگر می خوواهید سریع رشد کنید، کتاب های تمرینی بنویسید نه داستان کوتاه. اما اگر می خواهید آهسته و پیوسته حرکت کنید، داستان کوتاه بهترین گزینه است.
تمرینی نوشتن به این معنی نیست که بی توجه باشید.
ب)می خوام خیــــلی خوب بشه
این دیگر تمرینی نیست. بهتر است از زمانی «خیلی خوب» نوشتن را شروع کنید که بتوانید یک هفته تمام شب و روز به خودتان بگویید که از کارتان رضایت دارید(نه اینکه عالی باشد. فقط کافی بودن بس است.)
حرص نخورید: حرص خوردن چیزی را درست نمی کند. اگر ایده ای ندارید، استراحت کنید. هر شغلی به مرخصی نیاز دارد.
در این مرحله است که آرام آرام شروع به مقایسه خود با تازه کارانی مانند خودتان شروع کنید.
2-یا واسه دل خودت می نویسی.
خیلی مشخصه:نباید ولش کنید!! بلکه فقط نگرانش نباشید. کاری نکنید که نگرانی شب و روز تان بشود و به فکر و خیال مبدل شود. اگر اعصابتان را ضعیف می کند یا رهایش کنید یا درباره حرفه ای شدن فکر کنید.
3-یامی نویسی ببینی چی میشه.
این روش اصلا خوب نیست. چراکه همون بی هدفی محسوب میشه. اگه شما حزو این دسته اید، یکبار دیگر متون بالا را بخوانید.
شما جزو کدوم دسته این؟
سلام خب فک کنم دومی:39:
البته از اولی بدم نمیاد:19:
حرف حق: کی بدش میاد:21: