Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

5 عنصر اساسی که لازمه‌ی هر رمان فانتزی هستند | پروژه

6 ارسال‌
1 کاربران
18 Reactions
4,313 نمایش‌
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
شروع کننده موضوع  

سلام خدمت نویسندگان عزیز.
پروژه جدید ترجمه سایت، مقاله‌ایست کوتاه من باب معرفی نسبتاً مختصر پنج عنصر اساسی داستانی.
امیدوارم که این مقاله مفید واقع شود. منتظر بازخوردها نیز هستیم.
برای بحث و گفتگو راجع به این مقاله به تاپیک «کافی‌شاپ بوک‌پیج» مراجعه کنید.


تالارگفتمان 1

نام مقاله 5 عنصر اساسی که لازمه‌ی هر رمان فانتزی هستند
5 Essential Elements Every Fantasy Novel Needs
لینک مقاله زبان اصلی 5 Essential Elements Every Fantasy Novel Needs
کاری از سایت نویسندگی بوک‌پیج
تالارگفتمان 2
تعداد قسمت‌ها 5 + مقدمه
مترجم رضا نیّری @reza379@

جدول مدیریت

0 مقدمه پست 1
1 نظام جادو (مجیک سیستم) پست 2
2 رویدادگاهی خوش‌پرداخت پست 3
3
مجموعه‌ای از شخصیت‌های پیچیده پست 4
4 نزاع/کشمکش مرکزی پست 5
5 ساختار قدرت/نظام حکومتی پست 6



مقدمه
خب پس می‌خواهید رمان فانتزی بنویسید. احتمالا از دلباختگان حماسه‌های شکوهمندی چون حماسه‌های تالکین، مارتین و رولینگ هم باشید؛ کشته و مرده‌ی جزء به جزء این ژانر هستید و حس می‌کنید شما هم داستانی فانتزی برای گفتن دارید.
اما این ژانر، ژانر پیچیده‌ای برای نویسندگی است. با وجود اینکه قوانین سفت و سختی برای دنبال کردن وجود ندارند، اما عناصر به خصوصی وجود دارند که به منظور دسته‌بندی یک داستان تحت عنوان «فانتزی» باید در داستان لحاظ شوند. هرچقدر هم که داستانتان بدیع باشد، اگر بخواهید مخاطبی را جذب آن کنید باید مقام و منزلتی در این ژانر برای آن دست و پا کنید.
خوانندگان فانتزی چیزهای به خصوصی را از کتاب‌های مصرفی‌شان انتظار دارند. و نه، درباره چیزهای عادی‌ای مثل الف‌ها، دورف‌ها، غول‌ها و اژدهایان صحبت نمی‌کنیم بلکه به عناصر بسیار گسترده‌تری اشاره داریم؛ مفاهیم عمومی‌ای که می‌توان در آن‌ها به حد دلخواه، مبتکر و پرتخیل بود.
خلاصه که بدون قیل و قال بیش‌تر، بیایید نگاهی بیاندازیم به پنج عنصر اساسی‌ای که لازمه‌ی هر رمان فانتزی هستند.


   
نقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
شروع کننده موضوع  

1- نظام جادو یا مجیک سیستم1


نظام جادو عنصری است که داستان‌های فانتزی را از ژانرهای دیگر جدا می‌کند. برای اینکه داستانی «فانتزی» قلمداد شود نیاز است که داستان حاوی نوعی نظام جادو باشد. اما منظورمان از نظام جادو دقیقا چیست؟

به طور خلاصه، یک مجیک سیستم به چیزهایی ارجاع داده می‌شود که در داستان اتفاق افتاده یا وجود دارند اما در دنیای واقعی وجود نداشته یا نمی‌توانند وجود داشته باشند. المان‌های جادوگری، افسونگری، سحر؛ موجودات خیالی و ماوراءالطبیعه؛ توانایی‌ها و قدرت‌های تقویت‌شده... اساساً هر چه که در منطق و ادله دنیای واقعی پایه‌ای نداشته باشد می‌تواند «جادو» به حساب بیاید.

این بخش همان جاییست که واقعاً می‌توانید داستانتان را از سایر داستان‌های حاضر در این ژانر جدا کنید. اگر نظام جادویتان کاملا یگانه و پرتخیل باشد، اگر چیزی باشد که خوانندگان قبلاً ندیده باشند، آن‌وقت رمانتان یک نقطه تفاوتی در خود دارد.

یک مجیک سیستم مبتکرانه و فریبنده اغلب کلیدی است که به برجسته شدن رمان در این بازار اشباع‌شده فانتزی کمک می‌کند.
نظام جادو باید نقشی کلیدی در داستان ایفا کند. جادو چه سرچشمه نزاع/کشمکش2 باشد، چه نیرویی برای هدایت پی‌رنگ3 و چه راهی برای پرداخت شخصیت‌ها، در تمام رمان‌های فانتزی از اهمیتی حیاتی برخوردار است. اما نمی‌توان با آن همانند یک ابزار ساده پیش‌برنده‌ی پی‌رنگ برخورد کرد. نظام جادو باید قوانینی پابرجا داشته باشد و از آن‌ها تبعیت کند.

تالارگفتمان 3

داستان فانتزی‌تان باید حاوی چیزهایی باشد که هرگز در دنیای واقعی تجربه نشده باشند.

برای آن که کلیتی از آنچه که یک نظام جادوی خوش‌پرداخت را تشکیل می‌دهد دستگیرتان شود، باید نگاهی به بعضی مؤلفین دیرینه گونه‌ی فانتزی بیندازید.
«نغمه‌ای از یخ و آتشِ» جورج ر. ر. مارتین حاوی یک سری عناصر جادویی استاندارد از قبیل اژدهایان، پیشگویی‌ها و مردگان احیاشده است؛ اما روشی که وی این عناصر را کنار یکدیگر می‌بافد، یک فانتزی اصیل و گیرا را رقم می‌زند.

در سوی دیگر، «حماسه شاهکشِ» پاتریک راثفوس، یک نظام جادوی منحصر به فرد را شامل می‌شود که تقریبا بیش‌تر شبیه «علم» است. داستان حول افرادی مشهور به «آرکانیست‌ها» می‌گردد که فنونی چون کیمیاگری، «هم‌دردی» (نوعی دستکاری انرژی) و «نام‌گذاری» (که در آن فرد «نام حقیقی» چیزی را کشف کرده و بدین صورت قادر به کنترل و فرمان دادن به آن چیز خواهد بود) را تمرین می‌کنند.

همانطور که به هنگام غرق شدن در مجموعه کتاب‌های ادبیات بی‌کران فانتزی مشاهده خواهید کرد، هیچ پایانی برای خلاقیت و ابتکاری که می‌توان به یک نظام جادو نسبت داد، وجود ندارد.

تالارگفتمان 4

داستانتان هر چه که باشد، باید با نوعی جادو عجین شده باشد تا در دسته‌بندی «فانتزی» جای بگیرد.

1- Magic System
2- Conflict؛ از دیدگاه من ترجمه «نزاع» بهتر است اما برای دور نماندن از سایر متون موجود در اینترنت که عموماً از معادل «کشمکش» استفاده کرده‌اند، واژه دوم را نیز ذکر کرده‌ام.
3- Plot؛ «پی‌رنگ» همان بی‌رنگ در طراحی و معماری است که به عنوان هم‌ارزی برای واژه‌ی «Plot» - به معنای طرح کلی یا اسکلت کلیِ اثر - به کار می‌رود.


   
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
شروع کننده موضوع  

2- رویدادگاهی1 خوش‌پرداخت


این یک عنصر فوق‌العاده حیاتی دیگر در داستان‌های فانتزی است. وقتی که مشغول نوشتن در این ژانر باشید، داستانتان در یک دنیای کاملا نو به وقوع می‌پیوندد (حتی اگر فانتزی‌تان در کره زمین بنا شده باشد، در حقیقت امر همان کره زمینی که می‌شناسیم نخواهد بود).
در فانتزی‌نویسی اغلب با عنوان «جهان‌سازی» به این فرایند ارجاع داده می‌شود. جان رونالد روئل تالکین را اغلب به عنوان استاد مبتکر جهان‌ساز می‌بینند؛ ژرفا و جزئیاتی که وی با آن‌ها سرزمین میانه را خلق کرده، همتا ندارد. همه‌چیز از زبان و سنن اجتماعی گرفته تا تاریخچه و فرهنگ نژادی در «هابیت»، «ارباب حلقه‌ها» و متون تکمیلی یعنی «سیلماریلیون» مورد کند و کاو قرار گرفته‌اند.

البته با مقایسه جهان‌سازی خود با جهان‌سازی استادی چون تالکین، خودتان را نترسانید! خاطرتان باشد که جهان سرزمین میانه دستآورد کل زندگی وی بود و او سال‌های فراوانی را صرف توسعه آن کرد. به هنگام نوشتن اولین رمان فانتزی، بهترین روش این است که با کارهای کوچک شروع کنید و جهانتان را از صفر بسازید.

تالارگفتمان 5

در فیکشن فانتزی، رویدادگاه از حداکثر اهمیت برخوردار است.

در ادامه چندی از مواردی را که به هنگام شروع فرایند پرداخت رویدادگاه/صحنه داستان باید در نظر داشت، آورده‌ایم:

  • داستان چه شمایل، چه صدا و چه بویی دارد؟ چیزهایی از قبیل مناظر، اقلیم، سازه‌های انسان‌ساخت و ظواهر افراد را در نظر داشته باشید.
  • مردم داستان چطور هستند؟ آیا گروه‌ها و دسته‌های مجزایی وجود دارند؟ نحوه عملکرد جامعه چگونه است؟
  • در دنیای شما چه کسی قدرت را در دست دارد؟ (در این باره در عناصر بعدی بیش‌تر خواهیم گفت)
  • شخصیت‌های‌تان در کجای این دنیا جای دارند؟

البته جوانب بسیار بیش‌تری وجود دارند که به هنگام پرداخت رویدادگاه باید در نظرشان داشت. اگر خدا بخواهد در مقاله‌های بعدی به تفصیل به تک‌تک این مباحث خواهیم پرداخت؛ هرچند تا آن موقع پیشنهاد می‌کنیم به مقاله تخصصی «فنون فانتزی‌نویسی» که تا حدودی ارتباط نزدیکی با موضوع ما دارد، نگاهی بیاندازید.

تالارگفتمان 6

باید خوانندگانتان را به سفری حسی (تمام حواس پنجگانه) در جهان خود ببرید.

1- Setting؛ ترجمه‌های دیگر این عنصر داستانی از این قبیل هستند: «صحنه»، «زمان و مکان» و در آخر «رویدادگاه».


   
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
شروع کننده موضوع  

3- مجموعه‌‎ای از شخصیت‌های پیچیده

همانطور که برای تمام رمان‌ها اینگونه است، در فیکشن فانتزی نیز اغلب شخصیت‌ها هستند که به معنای واقعی باعث سرمایه‌گذاری خوانندگان روی داستان می‌شوند. رویدادگاه، پی‌رنگ و نظام جادوی شما شاید خوانندگان را مجذوب و درگیر کنند، اما در صورتی که خوانندگان اهمیتی برای شخصیت‌ها و بیرون‌داد آن‌ها قائل نباشند، هیچ یک از این جوانب اهمیتی نخواهند داشت.

این که داستان چه تعداد شخصیت داشته باشد، کاملاً بستگی به خودتان دارد اما اگر مشغول نوشتن یک مجموعه باشید (همانطور که اکثر فانتزی‌نویسان هستند)، بهتر است که مجموعه‌ای از شخصیت‌های اصلی متعدد داشته باشید، و همچنین شخصیت‌های کمکی. این امر جذابیت و تنوعی در داستان ایجاد می‌کند که در مشغول باقی‌نگه‌داشتن خوانندگان در طول چند کتاب، کمکتان می‌کند.

هرچند برای تقویت تمرکز و تشویق همدلی خواننده، شاید دلتان بخواهد داشتن یک تک‌شخصیت اصلی «برجسته» را در نظر داشته باشید؛ فردی که خوانندگان اکثر داستان را با وی تجربه خواهند کرد. یا اگر داستانتان فوق پیچیده است و مجموعه شخصیت‌هایتان به شدت عظیم می‌باشد، شاید بخواهید بیش‌تر از یک شخصیت اصلی داشته باشید.

نمونه خوبی از تکنیک دوم، «سریر شیشه‌ایِ» سارا ج. ماس است که عمدتاً زاویه‌دید شخصیت اصلی یعنی سلینا را قرص نگه داشته است اما همانطور که مجموعه در وسعت و پیچیدگی رشد می‌کند، به زوایای دید متعدد نیز بسط می‌یابد.

تالارگفتمان 7

خوانندگان باید به دقت سفر حداقل یک شخصیت اصلی را دنبال کنند.

بدون اهمیت به این که کدام روش را بر می‌گزینید، نکته کلیدی که باید روی آن تمرکز کرد ساخت شخصیت‌های پیچیده، ناقص، باورپذیر، متفاهم و واقع‌گرایانه است. حتی با وجود اینکه داستانتان در یک دنیای فانتزی رخ می‌دهد، شخصیت‌هایتان هنوز هم باید به عنوان «مردمی واقعی» دیده شوند، و به همین صورت نیز در روایت پرداخت شوند.

یکی دیگر از پراهمیت‌ترین نکاتی که باید به هنگام نوشتن شخصیت‌های فانتزی به یاد داشت، پرهیز از کلیشه‌هاست. در صورت ممکن، راهتان را از مسیر فانتزی‌گَردان‌های بیش از حد استفاده‌شده، کج کنید؛ برای مثال پسر مزرعه‌داری که در حقیقت «فرد برگزیده» است یا جادوگر/مرشد پیر و خردمند. مگر در صورتی که اصالت و روح تازه‌ای به این نوع شخصیت‌ها بدمید، بهترین کار این است که کاملاً از آن‌ها پرهیز کنید.

تالارگفتمان 8

به کار گرفتن مجموعه‌ای از شخصیت‌های فریبنده، راه خوبی برای ایجاد جذابیت در داستان است.


   
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
شروع کننده موضوع  

4- نزاع/کشمکش مرکزی1

کلید اساسی هر داستان خوب، کشمکش است. این نکته خصوصاً در فیکشن‌های فانتزی که ریسک‌ها اغلب برای شخصیت‌ها بالاتر بوده و داستان معمولاً در چند کتاب در یک مجموعه کش می‌آید، صادق است.

چند مدل کشمکش وجود دارند که می‌توانید (و بهتر است) در داستان خود به آن‌ها بپردازید:

  • کشمکش درونی2؛ توسط شخصیت‌ها تجربه می‌شود.
  • کشمکش کوچک‌مقیاس3؛ میان شخصیت‌ها تجربه می‌شود.
  • کشمکش بزرگ‌مقیاس4؛ در آن شخصیت‌ها بر علیه یک نیروی خارجی قدرتمند می‌ایستند.

با وجود اینکه تمام این کشمکش‌های متفاوت مهم‌اند، داشتن یک کشمکش مرکزی غالب درون رمان یا یک مجموعه فانتزی، حیاتی است.

تالارگفتمان 9

به یاد داشته باشید که کشمکش داخلی نیز مهم است.


مجموعه «هری پاتر» نمونه‌ای محشر از کشمکش در یک فیکشن فانتزی است. ضمن اینکه هر کتاب حاوی کشمکش‌های داخلی خودش است، مجموعه نیز به عنوان یک کل واحد، با یک کشمکش مرکزی سر و کار دارد: کشمکش میان پسر جادوگر هری و لرد ولدمورت شرور. این کشمکش هر هفت جلد مجموعه را به یکدیگر گره می‌زند و در هر زمان، داستان را در حال پیشروی نگه می‌دارد.

یک نکته احتیاطی: وسوسه نشوید که یک کشمکش را فقط محض کشمکش بودن آن بنویسید؛ مثلاً به صورت یک صحنه جنگ یا مبارزه اضافیِ غیرضروری. درست است که می‌خواهید خوانندگان را درگیر و هیجان‌زده نگه دارید اما معرفی یک کشمکش، صرفاً محض ساخت کمی صحنه اکشن باعث می‌شود داستان تحمیلی و غیرطبیعی به نظر برسد.

در عوض روی کند و کاو اساسی روی کشمکش داستان تمرکز کنید. عواقب اعمال شخصیت‌ها را در نظر داشته باشید و آن‌ها را در مسیر طبیعی‌شان دنبال کنید. تمام کشمکش‌ها باید علتی باورپذیر داشته باشند.

تالارگفتمان 10

برای کشمکش، مهره‌ها را درون فانتزی خود به حرکت بیاندازید.

1- Central Conflict
2- Inner Conflict
3- Small-Scale Conflict
4- Large-Scale Conflict


   
JL_D reacted
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
شروع کننده موضوع  

5- ساختار قدرت/نظام حکومتی1


در هر دنیای فانتزی باید یک ساختار قدرت مستقر وجود داشته باشد. این ساختار عموماً به یک نظام حکومتی درون دنیای مورد نظر اشاره دارد. (تنها استثنا این است که دنیایی ساخته شده باشد که در آن خود «نظام» یا «سیستم» در واقع آشوب‌طلبی2 کامل باشد؛ اما چنین امری به هرج و مرج خالص منتهی خواهد شد و شاید تبدیل آن به یک داستان منسجم، کار دشواری باشد.)

برای پرداختن به نظام دنیایتان، کار را با پرسیدن یک سؤال ساده شروع کنید:

در این دنیا چه کسی قدرت را در دست دارد؟

جواب شاید با یک حاکم منفرد آغاز شود، مثل شاه یا ملکه‌ای در یک حکومت سلطنتی3؛ شاید شورایی عالی‌رتبه از مردمانی جادوگر باشد؛ یا شاید هم جوهره‌ای4 مذهبی.

هر چه که انتخاب کنید، انتخاب این که چه کسی قدرت مطلق را در جهانتان در دست دارد، حیاتی است. از آن بالا به پایین کار خود را برای ساخت یک ساختار قدرت یا یک سلسله‌مراتب5 آغاز می‌کنید و تصمیم می‌گیرید که شخصیت‌های‌تان در کجای این ترکیب جای می‌گیرند.

این کار از آنجایی که جامعه تخیلی‌تان را نظام‌مند می‌کند، بخشی اساسی از جهان‌سازی است. ضمناً از این روش می‌توان به منظور بالا بردن ریسک‌ها و تأثیرات شخصیت‌ها و ایجاد بسیاری از تمام انواع پر اهمیت کشمکش‌ها، استفاده کرد.

تالارگفتمان 11

در داستان شما چه کسی تاج را بر سر می‌گذارد (چه مجازی، چه حقیقی)؟

برای کمک به پرداخت یک نظام قدرت، به عمل آوردن یک سری تحقیقات درباره نظام‌های حکومتی دنیای واقعی که متعلق به فرهنگ‌ها و مقاطع تاریخی متفاوت هستند، اغلب مفید است.

می‌توان از این جوانب دنیای واقعیت، به عنوان مبنایی برای نظام دنیای تخیلی استفاده کرد یا عناصر متفاوت این دنیا و آن دنیا را به منظور ایجاد یک نظام ترکیبی منحصر به فرد، با یکدیگر آمیخت.

پرسیدن چند سؤال کلیدی از خود درباره نحوه کارکرد دنیای‌تان، به شما کمک می‌کند که خودتان را به قلب جامعه خود و ساختار قدرت حاضر درون آن برسانید.

در آخر، مثل همیشه، مطالعه نمونه‌های موفق از ادبیات فانتزی بسیار مفید خواهد بود. یک نمونه اساسی، سیاست‌های پیچیده و بازی‌های قدرت در مجموعه «نغمه‌‎ای از یخ وآتشِ» مارتین می‌باشند که شاید پیش‌برنده‌ترین نیرو در پی‌رنگ مجموعه بوده و نمونه‌ای عظیم از نحوه یکی کردن یک نظام حکومتی با بیشینه‌ی تأثیرات باشند.

تالارگفتمان 12

چه کسی در دنیای‌تان قدرت را در دست دارد؟ آیا جهان را با زور، با جادو یا با کلمات اداره می‌کند؟

1- Power Structure یا System of Government
2- Anarchy
3- Monarchy
4- Entity؛ ترجمه بهتر آن واژه‌ی «هستنده» می‌باشد اما برای فهم راحت‌تر می‌توان به کلماتی چون «جوهره» یا «ذاتیت» نیز رجوع کرد.
5- Hierarchy


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: