آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه
دل نوشته و متن کوتاه
10
ارسال
6
کاربران
24
Reactions
4,708
نمایش
شروع کننده موضوع 21/12/1397 11:12 ق.ظ
سیب، این میوه در نگاه اول یه خوردنی خوشمزس، ولی وقتی با دقت بهش نگاه کنیم، فراتر از یک میوه میتونه باشه.
از زمانی که حوا اولین سیب دنیا رو خورد و حتی زمانی که باعث کشف جاذبه شد و حتی زمانی که غیر مستقیم باعث جنگ تروا شد و حتی زمانی که هرکول برای چیدن سیب ها 12 خوان رو رد کرد، سیب در زندگی ما نقش موثری داشته.
جدا از خورده شدن روزانه توسط ما ادمها، درون مایه سخنان حکیمانه و ضرب المثل های ماست. تاثییر سیب در زندگی من زمانی بود که با جمله « یه سیب رو که بندازی هوا صد تا چرخ میخوره» اشنا شدم. تاثییر عمیق این جمله که ظاهری معمولی داره در من باعث یک ارامش درونی شد. وقتی از روزگار گله میکنم و حتی زمانی که سر ناسازگاری زمونه در من حس غم و اندوه به وجود میاره. من به سیب فکر میکنم و چرخش صد بارَش. اگه هر سیب یک لکه داشته باشه شاید با یک چرخش قسمت لکه دارش بهت برسه. اما نا امید نباش چون این چرخش ابدی باعث میشه که قسمت سالمش هم بهت برسه. چرخ روزگار در واقع همین سیبه و سیب سمبل جهان ماست و دانه های قرینه اش، اسرار و معانی جهان ماست. هر سیب رو میشه به یک ادم تشبیه کرد. با رنگ ها و اندازه های مختلف،. ترش و شیرین و ملس، سیب خراب میتونه یه جعبه سیب سالم رو خراب کنه و مثل ادمی که میتونه تاثییر بدش در جامعه انتشار پیدا کنه. هیچ کس نمیدونه این میوه از کجا اومده و هیچ کس نمیدونه چرا. اما اگه سیب وجود نداشت شاید، شاید هیچ کدوم از اتفاقات تاریخی ما و گذشته ما رغم نمیخورد، و شاید ما معنی علم و زندگی و عشق رو نمیدووستیم. اون احتیاج داره بهش بیشتر توجه کنیم. و همیشه تصویر یک سیب رو توی ذهنمون داشته باشیم. با هر سختی در زندگی نا امید نشیم و بدونیم که سیب ها در حال چرخش هستند.
م. ه
شروع کننده موضوع 21/12/1397 5:56 ب.ظ
سلام.
خیلی زیبا بود.
اما یه نکته ای حضرت حوا (س) سیب نخورد، گندم بود.
سیب رو فک کنم کسای دیگه ای میگن. ولی چیزی که مطمعنم اینه طبق نظر ما مسلمون ها حضرت حوا گندم خورد. ولی نوشته ی جالبی بود. و خیلی آموزنده.
با تشکر از نویسنده.
حالا خیلی مهم نیست چی خورد. مهم اینه که نباید میخورده
21/12/1397 11:23 ب.ظ
سلام.
خیلی زیبا بود.
اما یه نکته ای حضرت حوا (س) سیب نخورد، گندم بود.
سیب رو فک کنم کسای دیگه ای میگن. ولی چیزی که مطمعنم اینه طبق نظر ما مسلمون ها حضرت حوا گندم خورد. ولی نوشته ی جالبی بود. و خیلی آموزنده.
با تشکر از نویسنده.
من تاحالا درباره گندم نشنیده بودم . همه همیشه فقط سیب رو میگفتن .
22/12/1397 7:46 ق.ظ
من تاحالا درباره گندم نشنیده بودم . همه همیشه فقط سیب رو میگفتن .
سلام.
این احتمال میدم بخاطر تاثیر فیلم ها باشه چون سیب طبق اعتقاد یهوده فک کنم.
ولی طبق اعتقاد شیعه (ثنی هارو مطمعن نیستم ولی فک کنم اونا هم همین رو بگن) گندم بوده.
برای اطلاعات بیشتر
الهه آب reacted
شروع کننده موضوع 22/12/1397 11:06 ق.ظ
سلام.
این احتمال میدم بخاطر تاثیر فیلم ها باشه چون سیب طبق اعتقاد یهوده فک کنم.
ولی طبق اعتقاد شیعه (ثنی هارو مطمعن نیستم ولی فک کنم اونا هم همین رو بگن) گندم بوده.
برای اطلاعات بیشتر
جسارتا اصلا مهم نیست که حوا چیو خورده و این که واقعا من هدفم از نوشتن این متن فقط یه مدل طنز انگیزشی بوده و همین و بس. من فکر میکنم دیگه دوره جنگ اعتقادی بین ادیان تموم شده و ما هنوز به عمق زندگی پی نبردیم.
22/12/1397 11:54 ق.ظ
تشکر میکنم از نویسنده بخاطر تخیل فلسفی و فراتر رفتن از جنبه مادی سیب خیلی زیبا بود.:53:
خب دوستان که میگن حوا تو بهشت چی خورد خب سنی و شیعه نداره قرآن گفته گندم خورد و یهود و انصاری هم میگن سیب ولی فکر نکنم مهم باشه چون مهم آفرینش زیبای نویسنده پیرامون سیب بود که اگر بهتر نظاره گر بشیم به جنبه هایه فلسفی هم حالا خواسته یا ناخواسته پی میبریم.
22/12/1397 11:54 ق.ظ
سلام
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
نا خلف باشم اگر من به جوی نفروشم
حافظ
حالا سیب و گندمش خیلی فرق نمی کند . آنچه مهم است هبوط انسان بر روی زمین است . آدم و حوا از ابتدا هم برای خلیفه خدا بر روی زمین بودن آفریده شدند و سرنوشت حتمی آنها حضور بر روی زمین بود . حال اگر سمت آن گیاه ممنوعه نمی رفتند و از محصولش نمی خوردند چه می شد . خدا عالم است . به هر حال ثمره این حرکت حال روز امروز ما است . هر چیز عوارضی دارد و عارضه اثبات دشمنی شیطان با انسان از دست دادن جایگاه بهشتی او بود .
خوب بی مناسبت نیست که این غزل حافظ را کامل بخوانیم :
| من که از آتش دل چون خم می در جوشم | مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم |
| قصد جان است طمع در لب جانان کردن | تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم |
| من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم | هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم |
| حاش لله که نیم معتقد طاعت خویش | این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم |
| هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا | فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم |
| پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت | ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم |
| خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست | پرده‌ای بر سر صد عیب نهان می‌پوشم |
| من که خواهم که ننوشم بجز از راوق خم | چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم |
| گر از این دست زند مطرب مجلس ره عشق | شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم |
دیوان لسان الغیب حافظ شیرازی غزل شماره 340
22/12/1397 1:10 ب.ظ
جسارتا اصلا مهم نیست که حوا چیو خورده و این که واقعا من هدفم از نوشتن این متن فقط یه مدل طنز انگیزشی بوده و همین و بس. من فکر میکنم دیگه دوره جنگ اعتقادی بین ادیان تموم شده و ما هنوز به عمق زندگی پی نبردیم.
آره منم گفتم که مهم نثرتونه.
ولی خب برای اظلاعات بیشتر گفتم.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
تشکر میکنم از نویسنده بخاطر تخیل فلسفی و فراتر رفتن از جنبه مادی سیب خیلی زیبا بود.:53:
خب دوستان که میگن حوا تو بهشت چی خورد خب سنی و شیعه نداره قرآن گفته گندم خورد و یهود و انصاری هم میگن سیب ولی فکر نکنم مهم باشه چون مهم آفرینش زیبای نویسنده پیرامون سیب بود که اگر بهتر نظاره گر بشیم به جنبه هایه فلسفی هم حالا خواسته یا ناخواسته پی میبریم.
آره منم نظرم همینه.
این پرانتز رو بخاطر کم بود اظلاعات گفتم چون نمیخواستم یهو یه چیزی رو نسبت بدم.
