آگاهسازیها
پاککردن همه
فانتزی
1
ارسال
1
کاربران
1
Reactions
3,419
نمایش
شروع کننده موضوع 31/04/1395 11:12 ق.ظ
|
خلاصه:
فراست مورن. این شمشیر در تکه ای یخ گیر کرده بود، طلسم هایی که روی طول تیغه آن جاری بودند به رنگ آبی سرد می درخشیدند. زیر آن یک سریر بود، قرار گرفته روی تپه بزرگی که با غبار یخ پوشیده شده بود. نوری سرد از جایی بسیار بالاتر از جایی که مغاک به نور خورشید باز می شد می آمد، و روی تیغه می درخشید. زندان یخی مقداری از جزییات شکل شمشیر را مخفی می کرد، و در جزییاتی دیگر اغراق. شمشیر هم آشکار و هم مخفی بود، و همچنین اغواگر، مانند معشوقی جدید که از میان پرده ای توری دیده شود. آرتاس این شمشیر را می شناخت، و این همان شمشیری بود که او در رویا می دید ... |
Bys واکنش نشان داد