Header Background day #14
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

کریشنا( جلد دوم فرزند آتش)

1 ارسال‌
1 کاربران
1 Reactions
1,613 نمایش‌
ZAHRA*J
(@zahraj)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 544
شروع کننده موضوع  

تالارگفتمان 1
نام داستان: کریشنا

نویسنده: mahya1993

فایل: ( pd.)

سایت مرجع:نگاه دانلود

توضیحات


سرعتش را بيشتر کرد و نيم نگاهي به آينه موتور انداخت . مي خواست چشمان نگران پرديس را ببيند اما نگاهش به فردي افتاد که از پشت درختي به او زل زده بود . نگاهش را از اينه برداشت . به عقب نگاه کرد . هيچ کس کنار درخت ايستاده نبود . حتما اينبار هم دچار توهم شده بود اما احساس عجيبي به او مي گفت يک اتفاق مشابه ان هم سه با در هفته اخير نمي تواند بي علت باشد . ذهنش اما به اين احساس خنديد و اين افکار را به گوشه اي دورافتاده فرستاد . آيدن نفس عميقي کشيد و اجازه داد باد موهايش را در هم بريزد . جاده جنگلي از هميشه زيباتر و چشم نواز تر بود . هواي خنک و مطبوع صبحگاهي آرامشي عجيب به ايدن مي داد . آرامشي که مي توانست تحمل سنگيني هميشگي روح آيدن را اندکي اسان تر کند . درست مانند ساعت هايي که با پرديس مي گذراند اما هيچ کدام نمي توانست واقعيت را تغيير دهد . آيدن خوشحال نبود . هيچ وقت نمي توانست شادمان و رها بخندد ، برقصد و لذت ببرد . احساسي ناشناخته و غريب همواره در عمق وجودش او را مي آزرد و آيدن فکر مي کرد بي ارتباط با ان چشم هاي سرخ و آبي خوابهايش نيست . گويي روح آيدن از درد طاقت فرسايي عذاب مي کشيد اما ذهنش به هنرمندانه ترين روش آن را پس مي زد . گويي ذهنش با توام قوا سعي در کتمان اين رنج استخوان شکن داشت اما اينقدر قوي نبود که واقعيت را انکار کند . اين واقعيت را که آيدن شاد نبود و نه تنها شاد نبود بلکه با اطمينان مي توانست بگويد که غمگين و معذب است . دائم در حال رنج و آزار از واقعه اي که احساس مي کرد حتي به يادش نمي آورد .
لبخند تلخي زد و جاده بي نظير جنگلي را تا مدرسه در پيش گرفت . ….

لینک:
کریشنا


   
ابریشم واکنش نشان داد
نقل‌قول
اشتراک: