|
|
سلام
متی نیست و باز من جواب میدم:دی
1) یک سوال هم که برام پیش اومد این بود که کلا هدف اومدن این هوانگ چی بود؟ هیچ کاری که نکرد هیچ،گند هم زد.
خب دیگه به نوعی معرفی بود اومدن هوانگ بعد ها بدرد می خوره خو
2) به نظرم رسید که از ایده ی معلم های قوی پشیمون شدی . یکی یکی فرستادیشون رفتن.ضد حال خوردم.فقط 2 تا موندن.باز دست شیطان باحاله ولی هکتور کلا قابل درک نیست.
نه فک کنم ایده اش باشه ولی کی اجرا شه خدا می دونه
3) راستی یکم توضیح راجع به این طلسم هایی که رو کوروشه میدی؟
الان یک طلسم نابودی احساسات بود که خودش استفاده کرد.یکی دیگه اون طلسمیه که باباش گذاشته.اون یکی هم زندان خدایانه.درسته؟
بعد کوروش درباره ی کدوم یکی از اینا با ماریا صحبت کرد؟(فصل های قبل)
طلسم نابودی احساسات رو که می دونی کوروش زد رو خودش و ...
طلسم باباش اشتباه نکنم بوسیله ی یه گردنبند اجرا می شد . پدره کوروش که مجرم بود و طی جرمش کل خانوادش هم محکوم شدن برای اینکه کوروش رو کسی پیدا نکنه پدرش روش طلسم میذاره تا 1 سال کسی از وجودش باخبر نشه. طلسم رو مهرداد فرهادی اجرا میکنه. اون طلسم اتش های کوروش رو قفل میکرد. دلیلش هم این بود که تعداد کسایی که میتونن حتی از یک دونه از اتیش ها استفاده کنن از انگشت های یک دست کمتره و حداقل 200 سال سن دارن. این ها رو تو فصول اولیه گفتیم. اسمه طلسمه هم مهر داریو بود فکر کنم
یکی دیگه هم زندان خدایانه که دربارش توضیح نمیدم ولی همین چند فصل قبل اشاره ای بهش شد
چرا هکتور از دیدن دست کوروش اینقدر تعجب کرد؟
یکی از عوارض طلسم نابودی احساسات بود که دسته کوروش سیاه می مونه
چرا هرمیت بهش چیزی نگفت؟
یا نمی دونسته دربارش یا نخواسته بگه ، خودمم نمی دونم:9a1d645a22388add4f9
چرا تو فصل 16 تونست از آتیشش استفاده کنه؟
فصله 16؟ دقیق یادم نیست ولی طلسم متزلزل شده بود. کاره هوانگ بود فکر کنم. یه موقع کار می کرد یه موقع نه
______________________________
درباره ی فصلی که ویزارد گفت تیکه شده
خب باس بگم نصف فصل 16 هم بذار روش :dbf178563fe60aaba48تیکه شده ولی حذف نشده بعدا میاریمش تو داستان
ممنون که نظر دادین. راستی گفته بودم هرکی حدس بزنه اون مرده که میخواد توطعه کنه کیه ، 500 امتیاز متی و 500 امتیاز من می دما !! یادتون هست؟ در ضمن خواهشا تو نظر سنجی شرکت کنین.
بازم ممنون.
@wizard girl draGonh_78
سلام
من هنوز رو فصل سیزده گیر کردم
یعنی فرصت نمیشه تمومش کنم این نوشته رو
وقتی با یه دست بیست تا هندونه برمیدارین همین میشه دیگه
اما من همچنان رو قول خودم هستما
محمد دیگه ویرایشگره این داستان نیست
اگه نقد انجام شد واسه ی من بفرستین
مرتضی
من الان روی یه چیزی مشکل دارم .
چرا گیر دادی به ماریا ؟
من همه اش منتظر این بودم که کوروش بره ارین و بقیه رو نجات بده و اینا که تو ماریا رو کشیدی وسط و مبارزه با دیو شب .......
الان من و گذاشتی تو خماری فصل بیستم
تو نباید فصل بیستم و بدی من ؟
ها ؟
فصل بیستم میخوام
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
مرتضی
من الان روی یه چیزی مشکل دارم .
چرا گیر دادی به ماریا ؟
من همه اش منتظر این بودم که کوروش بره ارین و بقیه رو نجات بده و اینا که تو ماریا رو کشیدی وسط و مبارزه با دیو شب .......
الان من و گذاشتی تو خماری فصل بیستم
تو نباید فصل بیستم و بدی من ؟
ها ؟
فصل بیستم میخوام
اقا همینجا بگم فصل بی فصل
الان میخوام یه چیزایی بگم که مرتضی بیاد بخونه کلمو میکنه
ولی مرتضی برای اینکه جذابیت داستان بره بالا این فصل جدید رو اضاف کرده همین فصل 19
به همین دلیل فصل 20 که همون 19 قدیم بود دستخوش تغییرات زیادی چه از تظر داستان و چه از نظر ویرایشی
پس تا بعد از کنکور مرتضی صبر کرد تا اخر این ماه کنکورشو میده و میاد براتون یه کوه داستان مینویسه
ولی تا اونموقع از رسیدگی به درخواست های شما معذوریم
دوستان من اومدم در مورد طلسم توضیح بدم:دی مرتضی تنبله هستش ولی خستس ماشالا
خوب این طلسم از اسمش پیداس عمر فرد رو نصف میکنه
مثلا شما فرض کنین که کوروش قراره تا 20 سالگی عمر کنه و الان 13 سالشه با برخورد این طلسم بیشتر از 16 سال عمر نمیکنه
ولی خوب با انجام شدن طلسم درمانی آثار مخرب این طلسم از بین رفت و الان بجای 20 سال 200 سال عمر میکنه
امیدوارم جوابتونو گرفته باشین
میکی با این چیزی که تو گفتی
من خودم گیج شدم :22:
دوستان میخواستم در چن فصل آتی بگم ولی یکم بهتر توضیح میدم ک ملت اشتب برداشت نکنن
این طلسم نصف عمرو میبره و برده
اما کوروش قرار بوده کم عمر کنه بخاطر فشار جادوی درونش و زندان خدایان و طلسم ناقص کردن روح که طلسمش هم ناقص انجام شد
همه ی اینها عمر کوروش رو کم کرده و الان که مثلا 4 سال عمرش زیاد شده دلیلش این بوده که قرار بوده 8 سال دیگه عمر کنه
اما ی نکته ای هم هست
این طلسم اثرات مخرب جادو ها رو پاک میکنه
یعنی اینکه طول عمر کوروش رو زیاد کرد
یعنی اگ قرار بود 4 سال دیگگه واسش بمونه حالا عمر طبیعیش میمونه چون اون اثرات پاک شده
پس حداقل 200 سال راحت میتونه عمر کنه
سلام به نویسنده محترم . از روزی که فصل یک تا هجده رو گرفتم و خوندم 2 روز می گذره . :دی باید بگم داستانت من رو کاملاً جذب کرده . از نکات قوت داستان اینه که شخصیت اول داستان یه بچه است با خصوصیات بچه گانه . اگر قدرتمنده به مرور قدرتش بیشتر می شه . راستش وقتی داشتم داستان رو می خوندم و به این نکته رسیدم یکم نمی دونم چه طور بگم جا خوردم یا کمی نا امید شدم که این هم برمی گرده به ایرانی بودن و کمال گرایی و دوست داشتن شخصیت های سوپر قهرمان . کسی که هرگز نمی میرد و بر همه پیروز می شود:3: . خوب همین طور که گفتم این موضوع از نکات قوت داستانته و داستان رو جذاب کرده و من بر این خرده نمی گیرم . در کل اگر بخوام از 10 نمره بدم نمره 7.75 می دم . اون 2.25 نمره هم برای اینه که یکم بیشتر رو داستانت کار کنی و جذاب ترش کنی . ( یه انگیزه برای کار بیشتر :دی ) موفق و پیروز باشی .
سعی میکنم هرچ زودتر فصول رو ب دستتون برسونم اما
من حدود ی هفته بعد کنکور طول میکشه ک دستم ب پی سی برسه :/
تازشندم ک وقتی دستم ب پی سی رسید اول باید از ابتدا بشینم ی دور ویرایش کنم :/ ک قدعن طول خواهد کشید
البت ی مقدار از فصلو رو کاغذ آوردم ... بزاربن دستم ب پی سی برسه ... شاید تو یکی دو روز فصل رو رسوندم
ولی وقتی فصل 20 رو دادم تا زمانی ک ی دور ویرایش نشه سراغ 21 نمیرم 😐
البت ی مقدار از 21 رو هم نوشتم -___- شاید اونو هم ب سرعت دادم
در هر حال 😐
جمعه کنکوره ^______^
میخوام ببینم چقدر میتونین رتبمو بهتر کنین ^___^ درس ک هیچی نخوندیم ^___^ نگاهم فی الحال ب دعاهای شماس ^___^
شما خوانندگان داستان امید های من هستید ^___^
فقط دعا نکنین و کنکورو خراب کنم ^____^
میام در سایتو تخته میکنم ^_____^
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
بعد کنکور میام جواب تک تک نظراتو میدم فیعلن دستم بنده 😐
ببخشین :/
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
بعد کنکور میام جواب تک تک نظراتو میدم فیعلن دستم بنده 😐
ببخشین :/
آقا اینکه میگن بعد کنکور آزادی و ... همش چرته 😐 :22:
امروز مارو بردن سر زمین تو روستامون
نمیدونم چن ساعت اونجا بودیم 😐 بعد رفتیم چن جا کار داشتیم
آخر سر خسته و کوفته تازه رسیدم خونه 😐 تازه میخوام برم دوش بگیرم :22:
در کل بگم آقا امروز روز بدی بود :22:
القصه ... فردا هم باید برم روستا 😐
از پس فردا رو کاغذ ادامه میدم
هرموقع پی سی اومد دستم تایپ میکنم
تازه ممد هم درگیر امتحانات دانشگاس ... تا بدم دست اون و ویرایش کنه و بعد من ویرایش کنم و بعد خودش دوباره و اینقدر من و اون ویرایش کنیم ک یه چیز بدرد بخور بشه
یکم طول میکشه 😐
سطح انتظارات رو فعلا پایین میارم ک اگه دیر رسید مشکلی پیش نیاد :دی
سلام:10: خوبی؟ خوشین؟ با امتحانات چه کردین؟ :17:
امیدوارم مثله من خوب داده باشین :52:
بگذریم حالا:دی
سوم تیر امتحاناتم تموم میشه و شروع میکنیم واسه فصل های جدید
ظاهرا متی داره رو کاغذ مینویسه همین که دستش به سیستم رسید تایپ میکنه و میرسونه به من پس چیزی تا فصل بعد نمونده:6:
ها سلام ملت :1:
چطورین?
قضیه ازین قراره که هنو پی سی نرسید
ولی ملت بر ما خشم گرفتن و از امشب شروع به تایپ میکنیم
فصل تا جمعه ی هفته ی بعد ۱۰۰% میرسه
شایدم زودتر ولی قول نمیدم
یه سری تغییرات جزیی ایجاد شد :1s1: که مشکل ایجاد کرده
درکل
ببخشید اینقدر بین دو فصل فاصله افتاده
تلاش خواهیم کرد برای زودتر رسوندن
سلام
فصل همونجور که گفتیم فردا قرار میگیره
خودم هنوز نخوندمش تازه پنج شیش ساعته رسیده دستم
چون قول دادیم فصل چه خوب در بیاد چه بد قرار میگیره
فردا اخره شب یا دم دم های سحری میرسه به دستتون
مرتضی از جونت سیر شدی نه، دیر می کنی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
:(s1211):
این فصل رو خوندم فصل هیجان انگیزی بود جدای از غلط املائی و.. که برای من مهم نیست عالی بود بخش اخر این فصل هم امیدوارم که پایان مبارزه باشه
بعد از پایان کلی این فصل نظر اصلیمو در رابطه با فصل میدم