Header Background day #18
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

بحث‌های حاشیه‌ای تاپیک «دانشنامه سفیر کبیر»

289 ارسال‌
31 کاربران
492 Reactions
56.7 K نمایش‌
ahmaad
(@ahmaad)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 767
شروع کننده موضوع  

در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش

یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.

zareb;35454:
در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش

سلام
توضیحات تکمیلی خوبیه، یادم رفته بود اضافه کنم.
فقط با وجودِ شبیه ساز بودن، نمیتونیم اون رو ذهن پرداز بدونیم.

zareb;35454:

یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.

اینجوری که کتاب گفته مکنده های قدرت قابلیت جذب بالای جادو نسبت به دیگران رو دارن:

- تاليا، عالیجناب یک مکنده قدرت هستند، برای همین هم به مراتب بیشتر از هر کسی میتونند، قدرتمند بشند.

یعنی در حالت عادی هم مکنده ها بیشتر از بقیه جادو جذب میکنن.

بازم میدونیم که هم میتونه مقدار جادو رو کم و زیاد کنه (احتمالا به خاطر مکنده بودنش) و هم جادوی سرکش و متفاوت شبیه ساز رو جذب کنه ولی جایی گفته نشده قابلیت بالای جذب جادوش (تنها) به دلیل نژادِ شبیه سازه.

خشی:

اما شبیه سازها دو خصوصیت متمایز و منحصر به فرد دارند؛ بدن متفاوت و ذهن تو در تو که در این مورد به خاطر حفاظت گویها از ذهنت خصوصیت دوم قابل تشخیص نبود. از طرفی تو یک مکنده قدرت بودی برای همین هم از نظر بدنی شباهت زیادی به شبیه سازها نداشتی. اما باید اعتراف کنم که در این مورد اشتباه کردم، جای دادن چنین قدرتی در چنین بدنی تنها نشان دهنده اینه که تو تمام خصوصیت ها رو با هم داری. یک بدن خاص با قدرت عجیب و فوق العاده؛

ذهن پرداز بودن با شبیه ساز بودنش منافاتی نداره که میگی چون شبیه سازه نمی تونیم ذهن پرداز بدونیمش. چون دقت کنی وقتی تو جزیره دنبال ریتا و بقیه بودن با جادوهایی که مخصوص ذهن پردازهاست برخورد کردن و آلفرد میگه که اونها چون مثل خودش ذهن پرداز نیستن و فقط جادوش رو یاد گرفتن مثل آلفرد نمی تونن چشم هایی که برای مراقبت از غار گذاشته بودن روکنترل کنن. و چندین جا خودش و خشایار رو به عنوان اخرین ذهن پردازها بر شمرده.
ذهن پردازها خصوصیت جادوهای ذهنی فوق العاده بالایی داشتن و ...
به نظرم می تونیم اینجوری بگیم که آلفرد تمام خصوصیات سه نژاد ذهن پرداز و مکندگان قدرت و شبیه ساز ها رو داره.
قدرت های ذهنی فوق العاده بالا به همراه جادوهای ذهن پردازها که زیر نظر خشایار یادشون گرفت و فیزیک مکندگان قدرت به همراه جادوهاشون که از کتاب سرخ یاد گرفته و نوع خاص بدن شبیه ساز ها رو هم داره ولی جادویی از شبیه سازها رو فعلا یاد نگرفته , چون اون قوم هم جادوهای مخصوص خودشون رو داشتن ( اولین باری که با مهراد درگیر شد و وقتی بیهوش بود خشایار گفت که اون شبیه سازیه که بعد قرن ها دیده و شانس آوردن که جادوی مخصوص شبیه سازها رو بلد نبوده وگرنه کارشون تموم بود)
این جادوهای مخصوص سه قوم واقعا مختص به خودشون بوده به علت خصوصیت نژادیشون مثل کگه گنکای تو ناروتو که نینجوتسوهای خانوادگی هر خاندانی داشته.
ذهن تو در تو رو آلفرد طبق نقل قول بالات دارا هستش ولی قدرت جادوهای ذهنیش به خاطر ذهن پرداز بودنشه و ذهن تو در تو بیشتر خصوصیت دفاعییه مثل مادرش که کسی نمی تونست ذهنش رو بخونه.


   
الهه آب و gh4z4l.zesht2 واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

۱-پارامیس:
.... شما به مرتبه ای بالایی در جادو رسیدید و این دلیل من برای دیدن شماست، تقدیر شما رو به اینجا کشاند . با شگفتی به اون نگاه کردم،بعدش به لباسم نگاه کردم که به حالت عادی در آمده بود. پس اون از کجا فهمیده بودا - من قدرت این رو دارم که مرتبه افراد رو تشخیص بدم و باید بگم که در حال حاظر مرتبه شما از تمام انسان های زنده بیشتره و شما در طی چند ساعت دیگه به طور رسمی به درجه سفیری نائل میشید و مقام شما برای تمام سفیران آشکار میشه و این سرا آغاز دوران نو خواهد بود.
من افتخار دارم به عنوان اولین انسان رسیدن شما به مقام سفیر کبیری رو تبریک بگم....

..............

۲: کسانی که الفرد را بعنوان سفیر کبیر منصوب کردند:
....ای انسان بدان که تو قادر نخواهی بود که از قدرتت برای منافع شخصی و نجات نزدیکانت استفاده کنی. قوانین در ذهن توست و تو قانون گذار خواهی بود تا زمانی که برای تو جانشینی انتخاب شود.....

......................

۳-الفرد:
از شنیدن این حرف ها باید شگفت زده می شدم، اما هیچ احساسی در برابر این حرف ها نداشتم. انگار اینها را از قبل می دانستم، سخنان او مانند مرور خاتراتی از گذشته بودند که در اثر حادثه ای به دست فراموشی سپرده باشم.

..............

۴-توصیفات الفرد در مورد پری و سوسن
....موجودات بالدار به مانند پری های قصه ها بودند، بدنی انسانی که توسط پارچه ای سفید پوشانده شده بودند و بر روی آن طرحی از پرنده ای هفت رنگ دوخته شده بود...

...........

۶-موجوداتی که الفرد رو بع عنوان سفیر کبیر منصوب کردند:
ما این پری های نگهبان را برای محافظت از تو در نظر گرفتیم، اینها موجوداتی با هوش انسانی و قدرتی زیاد هستن و تو ای سفیر کبیر وظیفه داری به خوبی از آنها نگهداری کنی. اینها محافظ تو خواهند بود و تا پای جان از تو دفاع خواهند کرد.

................

۷-خشایار:
.....اون به ملاقات تو خواهد آمد تا با تو اعلان جنگ کنه، من تمام اون چیزایی رو که می دونم به تو می دم. با تعجب می پرسم: اما شما از کجا خبر داشتید که من به سفیر کبیرم من وقتی اون حرف باستانی رو دیدم، البته قبلش هم حدس می زدم.....

....................

۸-خشایار:
....من باید با شورا حرف بزنم، تو مقامی بالا داری و فکر نکنم اونها بتونن در مقابل در خواست تو مقاومت کنن. منظور پدر بزرگ رو نفهمیدم، برای همین هم پرسیدم: - یعنی ممکنه درخواست من پذیرفته نشه. منظورم این نبود، می دونی برای استعفا قوانینی وجود داره اما تو هنوز به سن قانونی نرسید برای همین هم اونها نمی تونن در مورد تو این قوانین رو اجرا کنن، در ضمن این قوانین رو سفیر کبیر قبلی نوشته و تو الان ... تنها تکان خوردن لبهاش رو دیدم و صدای دیگه ای نشنیدم....

...............

۹:اناریس
من اول خیال کردم شما یکی از کنترل کننده ها هستید.
کنترل کننده؟
- بله، مطابق افسانه های جنگل، کنترل کننده ها افراد قدرتمندی هستند که در راس نظام جادویی قرار دارند و کنترل جادو رو در دست دارند، آنها توسط اهریمنی قدرتمند نفرین شدند تا به دست خادمانش کشته بشند. زمانی که آناریس در مورد کنترل کننده ها حرف می زد به یکباره یاد سفیر کبیر قبلی افتادم، سفیر کبیر قبلی هم به دستان شیطان کشته شده بود. قطعا منظور آناریس از کنترل کننده ها، سفیر کبیر ها بود. : تو از کجا در مورد کنترل کننده ها می دونی؟ - گفتم که مادرم یک مار غول پیکر جادویی بود که عمری زیادی کرد، مادرم اطلاعات زیادی داشت. - از کجا مطمئنی که من کنترل کننده هستم؟ - من تنها حدس زدم، اما برای این حدس هم دلیل دارم. - دلیل؟ چه دلیلی؟ - بله، یکی از نشانه های کنترل کننده ها اینه که اونها صاحب عصا های قدرتمندی هستند، عصاهایی که در هر مکانی قدرت خودشون رو حفظ می کنند و تنها یک عصا بر تمام اونها برتری داره. انگار آنارس اطلاعات زیادی در مورد عصا ها داشت برای همین هم پرسیدم: - در مورد اون عصای برتر، آیا نشانه خاصی داره، می دونی به چه کسی تعلق داره؟ - بیشتر از این نمی دونم، اما مطابق افسانه ها این عصا جزء گنجینه های دنیای شیاطین و اجنه بوده.

...................

۱۰-وانیا گفت:
- تا جایی که به یاد دارم سفیر کبیر در راس نظام آن زمان قرار داشت، اکثر قوانینی که الان به قوانین کهن شهرت پیدا کرده توسط دوازدهمین سفير كبير وضع شده. البته من هیچ موقع آخرین سفیر کبیر رو ندیدم، داستان زندگی و قدرت های اونها به مانند نام و قدرت های الندر از ذهن انسان ها و بسیاری از موجودات جادویی پاک شده. نگفتی چه بلایی سر اونها اومد؟ - اونها به خاطر کوتاهی در انجام وظایفشون به سختی مجازات شدند، کوتاهی اونها سبب ایجاد اعتراضات زیادی در تمام دنیا ها...

..................

۱۱-خشایار گفت:
- میدونستم که آینده درخشانی داری... اما در مورد اینکه میدونستم سفیر کبیر هستی بستگی داره چطوری بهش نگاه کنی. اگر در زمانی که پیش من آموزش میدیدی، این سؤال رو ازم می پرسیدی جوابش بله بود. تو قدرت گوی تعادل رو گرفته بودی و بی هیچ تأییدی به مقام سفیری رسیده بودی، شبیه سازی بودی که اگر به وجودت پی می بردند، علاوه بر ملکه، دشمن خطرناک دیگری مثل شیطان هم پیدا می کردی.....

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

@ahmaad
خب من نکات کلیدی رو مشخص کردم.
با این وجود حتی اگر بخاییم برا تایید شدن سفیر کبیری نیاز به تایید مجمع داشته این اتفاق برای الفرد رخ داد نمیشه به همه سفیر کبیر ها ربطش داد چون شرایط الفرد بسیار متفاوت بوده.

.................

مورد ۲
یه قسمت هایی رو مشخص کردم کلمه جانشینی: منظور من در مورد دیدن اینده این نبود بیاد در مورد شخص الفرد بدونه.همین ک جانشینی نداره مدت طولانی قوانین کهن و مجمع را ایجاد کردن.اونم نه برای جلو گیری از سفیر کبیر بعدی بلکه برای جلوگیری از زیاده خواهی شیطان و ملکه سیاه .گرچه اونا به قوانین کهن عمل نمیکنیید بعضی اوقات ولی وقتی چیزی باشه که بخوان دورش بزنن تا وقتی چیزی نباشه و به راحتی کارشون رو پیش ببرن فرق میکنه.دوم هم بخاطر اینکه یک نظامی وجود داشته باشه بتونه بر سرزمین ها نظارت داشته باشه که افراد نتونن هر کاری دلشون میخاد انجام بدن.
من میگم فقط صرف اینکه تا مدت ها سفیر کبیر و جانشینی وجود نداره که امور را در دست داشته باشه باعث اینکار شده.
الندر تا سفیر کبیر یازدهم هر کدام جانشینش هایی داشتن که بعد از اونا حکومت در دست داشتن.ولی بعد از دوازدهمین تا
چندین هزار سال چینین کسی نبوده.

....................

سفیر کبیر یا الندر قادر به واستفاده از عصای سیمرغ نبودن پس نگهبان زمان میتونسته در زمان سفیرکبیر ها وجود میداشته چون این وظیفه را حتی سفیر کبیر هم نمیتونسته انجام بده.

............

مورد ۴:
راجب الندری و سفیر کبیری: همینطور که مشخص کردم روی لباس های پری ها و سوسن عکس پرنده هفت رنگ وجود داره که اون نگهبان سفیر کبیر هستن نه الندر.انگار سفیر کبیر ها از نشون پرنده استفاده میکردن.

............

مورد ۷:
خشایار هم میگه من وقتی حروف باستاتی رو دیدم به مقامت پی بردم.

......

مورد۸ گقته بودی کجا نوشته شدی قوانین رو سفیر کبیر اخر نوشته

درباره قوانین مجمع این مطلب رو اوردم
......

مورد ۹:
گفته بودی مگراب و پادشاه یخی میدونستن سفیر کبیرها کشته شدن چون عضو مجمن در صورتی که مار هم در مورد سفیر کبیرها میدونست

...........

مورد ۱۰
حتی وانیا هم سفیر کبیر رو ندیده با این همه سن و سال با وجود این همه سال سفیر کبیر نمیتونست ابعاد رو بدون هیچ نظام مشخصی بیخیال بشه پس نظام مجمع پایه گزاری شده
...........

مورد ۱۱:

نکته اخرم باز به دونستن خشایاو از مقام الفرد قبل از مجمع اشاره داره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

یک نکته دیگم که فراموش کردم بگم مورداک میگه من اولین سفیر از قوم مکنندگان هستم .بعضی ها لقب اولین سفیر را به من دادن که درست نیست.

بنظرت اگ مجمعی وجود داشت به مورداک لقب اولین سفیر را میدادن؟
اگر مجمع بود بعد از این چند هزار سال دیگ حتما همه میدونستن چخبره


   
AliM و ahmaad واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 767
شروع کننده موضوع  

DARK LORD;44385:
.... شما به مرتبه ای بالایی در جادو رسیدید و این دلیل من برای دیدن شماست، تقدیر شما رو به اینجا کشاند . با شگفتی به اون نگاه کردم،بعدش به لباسم نگاه کردم که به حالت عادی در آمده بود. پس اون از کجا فهمیده بودا - من قدرت این رو دارم که مرتبه افراد رو تشخیص بدم و باید بگم که در حال حاظر مرتبه شما از تمام انسان های زنده بیشتره و شما در طی چند ساعت دیگه به طور رسمی به درجه سفیری نائل میشید و مقام شما برای تمام سفیران آشکار میشه و این سرا آغاز دوران نو خواهد بود.
من افتخار دارم به عنوان اولین انسان رسیدن شما به مقام سفیر کبیری رو تبریک بگم....

....ای انسان بدان که تو قادر نخواهی بود که از قدرتت برای منافع شخصی و نجات نزدیکانت استفاده کنی. قوانین در ذهن توست و تو قانون گذار خواهی بود تا زمانی که برای تو جانشینی انتخاب شود.....
از شنیدن این حرف ها باید شگفت زده می شدم، اما هیچ احساسی در برابر این حرف ها نداشتم. انگار اینها را از قبل می دانستم، سخنان او مانند مرور خاتراتی از گذشته بودند که در اثر حادثه ای به دست فراموشی سپرده باشم.


....موجودات بالدار به مانند پری های قصه ها بودند، بدنی انسانی که توسط پارچه ای سفید پوشانده شده بودند و بر روی آن طرحی از پرنده ای هفت رنگ دوخته شده بود...
ما این پری های نگهبان را برای محافظت از تو در نظر گرفتیم، اینها موجوداتی با هوش انسانی و قدرتی زیاد هستن و تو ای سفیر کبیر وظیفه داری به خوبی از آنها نگهداری کنی. اینها محافظ تو خواهند بود و تا پای جان از تو دفاع خواهند کرد.

خشایار:
.....اون به ملاقات تو خواهد آمد تا با تو اعلان جنگ کنه، من تمام اون چیزایی رو که می دونم به تو می دم. با تعجب می پرسم: اما شما از کجا خبر داشتید که من به سفیر کبیرم من وقتی اون حرف باستانی رو دیدم، البته قبلش هم حدس می زدم.....

....من باید با شورا حرف بزنم، تو مقامی بالا داری و فکر نکنم اونها بتونن در مقابل در خواست تو مقاومت کنن. منظور پدر بزرگ رو نفهمیدم، برای همین هم پرسیدم: - یعنی ممکنه درخواست من پذیرفته نشه. منظورم این نبود، می دونی برای استعفا قوانینی وجود داره اما تو هنوز به سن قانونی نرسید برای همین هم اونها نمی تونن در مورد تو این قوانین رو اجرا کنن، در ضمن این قوانین رو سفیر کبیر قبلی نوشته و تو الان ... تنها تکان خوردن لبهاش رو دیدم و صدای دیگه ای نشنیدم....


من اول خیال کردم شما یکی از کنترل کننده ها هستید.
کنترل کننده؟
- بله، مطابق افسانه های جنگل، کنترل کننده ها افراد قدرتمندی هستند که در راس نظام جادویی قرار دارند و کنترل جادو رو در دست دارند، آنها توسط اهریمنی قدرتمند نفرین شدند تا به دست خادمانش کشته بشند. زمانی که آناریس در مورد کنترل کننده ها حرف می زد به یکباره یاد سفیر کبیر قبلی افتادم، سفیر کبیر قبلی هم به دستان شیطان کشته شده بود. قطعا منظور آناریس از کنترل کننده ها، سفیر کبیر ها بود. : تو از کجا در مورد کنترل کننده ها می دونی؟ - گفتم که مادرم یک مار غول پیکر جادویی بود که عمری زیادی کرد، مادرم اطلاعات زیادی داشت. - از کجا مطمئنی که من کنترل کننده هستم؟ - من تنها حدس زدم، اما برای این حدس هم دلیل دارم. - دلیل؟ چه دلیلی؟ - بله، یکی از نشانه های کنترل کننده ها اینه که اونها صاحب عصا های قدرتمندی هستند، عصاهایی که در هر مکانی قدرت خودشون رو حفظ می کنند و تنها یک عصا بر تمام اونها برتری داره. انگار آنارس اطلاعات زیادی در مورد عصا ها داشت برای همین هم پرسیدم: - در مورد اون عصای برتر، آیا نشانه خاصی داره، می دونی به چه کسی تعلق داره؟ - بیشتر از این نمی دونم، اما مطابق افسانه ها این عصا جزء گنجینه های دنیای شیاطین و اجنه بوده.

وانیا گفت:
- تا جایی که به یاد دارم سفیر کبیر در راس نظام آن زمان قرار داشت، اکثر قوانینی که الان به قوانین کهن شهرت پیدا کرده توسط دوازدهمین سفير كبير وضع شده. البته من هیچ موقع آخرین سفیر کبیر رو ندیدم، داستان زندگی و قدرت های اونها به مانند نام و قدرت های الندر از ذهن انسان ها و بسیاری از موجودات جادویی پاک شده. نگفتی چه بلایی سر اونها اومد؟ - اونها به خاطر کوتاهی در انجام وظایفشون به سختی مجازات شدند، کوتاهی اونها سبب ایجاد اعتراضات زیادی در تمام دنیا ها...

خشایار گفت:
- میدونستم که آینده درخشانی داری... اما در مورد اینکه میدونستم سفیر کبیر هستی بستگی داره چطوری بهش نگاه کنی. اگر در زمانی که پیش من آموزش میدیدی، این سؤال رو ازم می پرسیدی جوابش بله بود. تو قدرت گوی تعادل رو گرفته بودی و بی هیچ تأییدی به مقام سفیری رسیده بودی، شبیه سازی بودی که اگر به وجودت پی می بردند، علاوه بر ملکه، دشمن خطرناک دیگری مثل شیطان هم پیدا می کردی.....

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

@ahmaad
خب من نکات کلیدی رو مشخص کردم.
با این وجود حتی اگر بخاییم برا تایید شدن سفیر کبیری نیاز به تایید مجمع داشته این اتفاق برای الفرد رخ داد نمیشه به همه سفیر کبیر ها ربطش داد چون شرایط الفرد بسیار متفاوت بوده.
یه قسمت هایی رو مشخص کردم کلمه جانشینی: منظور من در مورد دیدن اینده این نبود بیاد در مورد شخص الفرد بدونه.همین ک جانشینی نداره مدت طولانی قوانین کهن و مجمع را ایجاد کردن.اونم نه برای جلو گیری از سفیر کبیر بعدی بلکه برای جلوگیری از زیاده خواهی شیطان و ملکه سیاه .گرچه اونا به قوانین کهن عمل نمیکنیید بعضی اوقات ولی وقتی چیزی باشه که بخوان دورش بزنن تا وقتی چیزی نباشه و به راحتی کارشون رو پیش ببرن فرق میکنه.دوم هم بخاطر اینکه یک نظامی وجود داشته باشه بتونه بر سرزمین ها نظارت داشته باشه که افراد نتونن هر کاری دلشون میخاد انجام بدن.
من میگم فقط صرف اینکه تا مدت ها سفیر کبیر و جانشینی وجود نداره که امور را در دست داشته باشه باعث اینکار شده.
الندر تا سفیر کبیر یازدهم هر کدام جانشینش هایی داشتن که بعد از اونا حکومت در دست داشتن.ولی بعد از دوازدهمین تا چندین هزار سال چینین کسی نبوده.
سفیر کبیر یا الندر قادر به واستفاده از عصای سیمرغ نبودن پس نگهبان زمان میتونسته در زمان سفیرکبیر ها وجود میداشته چون این وظیفه را حتی سفیر کبیر هم نمیتونسته انجام بده.
......
راجب الندری و سفیر کبیری: همینطور که مشخص کردم روی لباس های پری ها و سوسن عکس پرنده هفت رنگ وجود داره که اون نگهبان سفیر کبیر هستن نه الندر.انگار سفیر کبیر ها از نشون پرنده استفاده میکردن.
.....
خشایار هم میگه من وقتی حروف باستاتی رو دیدم به مقامت پی بردم.
......
درباره قوانین مجمع این مطلب رو اوردم
......
گفته بودی مگراب و پادشاه یخی میدونستن سفیر کبیرها کشته شدن چون عضو مجمن در صورتی که مار هم در مورد سفیر کبیرها میدونست
.....
حتی وانیا هم سفیر کبیر رو ندیده با این همه سن و سال با وجود این همه سال سفیر کبیر نمیتونست ابعاد رو بدون هیچ نظام مشخصی بیخیال بشه پس نظام مجمع پایه گزاری شده
...........
نکته اخرم باز به دونستن خشایاو از مقام الفرد قبل از مجمع اشاره داره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

یک نکته دیگم که فراموش کردم بگم مورداک میگه من اولین سفیر از قوم مکنندگان هستم .بعضی ها لقب اولین سفیر را به من دادن که درست نیست.

بنظرت اگ مجمعی وجود داشت به مورداک لقب اولین سفیر را میدادن؟
اگر مجمع بود بعد از این چند هزار سال دیگ حتما همه میدونستن چخبره

سلام

خواستم جواب بدم ولی جمله بندی ها منظم و مشخص نیست؛ می دونم که به عنوانِ نویسنده ی اون پست به راحتی معنیه جملاتت رو می فهمی؛ ولی برای منِ خواننده درکشون آسون نیست، غیر از اینکه جمله بندیت رو منظم تر کنی.


   
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

ahmaad;44388:
سلام

خواستم جواب بدم ولی جمله بندی ها منظم و مشخص نیست؛ می دونم که به عنوانِ نویسنده ی اون پست به راحتی معنیه جملاتت رو می فهمی؛ ولی برای منِ خواننده درکشون آسون نیست، غیر از اینکه جمله بندیت رو منظم تر کنی.

سلام تصحیح انجام شد فقط جایی که موردی را مشخص نکردم جواب حرف های قبلیت هست


   
پاسخنقل‌قول
AliM
 AliM
(@ali-m)
Trusted Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 30
 

DARK LORD;44385:
۱-پارامیس:
.... شما به مرتبه ای بالایی در جادو رسیدید و این دلیل من برای دیدن شماست، تقدیر شما رو به اینجا کشاند . با شگفتی به اون نگاه کردم،بعدش به لباسم نگاه کردم که به حالت عادی در آمده بود. پس اون از کجا فهمیده بودا - من قدرت این رو دارم که مرتبه افراد رو تشخیص بدم و باید بگم که در حال حاظر مرتبه شما از تمام انسان های زنده بیشتره و شما در طی چند ساعت دیگه به طور رسمی به درجه سفیری نائل میشید و مقام شما برای تمام سفیران آشکار میشه و این سرا آغاز دوران نو خواهد بود.
من افتخار دارم به عنوان اولین انسان رسیدن شما به مقام سفیر کبیری رو تبریک بگم....

..............

۲: کسانی که الفرد را بعنوان سفیر کبیر منصوب کردند:
....ای انسان بدان که تو قادر نخواهی بود که از قدرتت برای منافع شخصی و نجات نزدیکانت استفاده کنی. قوانین در ذهن توست و تو قانون گذار خواهی بود تا زمانی که برای تو جانشینی انتخاب شود.....

......................

۳-الفرد:
از شنیدن این حرف ها باید شگفت زده می شدم، اما هیچ احساسی در برابر این حرف ها نداشتم. انگار اینها را از قبل می دانستم، سخنان او مانند مرور خاتراتی از گذشته بودند که در اثر حادثه ای به دست فراموشی سپرده باشم.

..............

۴-توصیفات الفرد در مورد پری و سوسن
....موجودات بالدار به مانند پری های قصه ها بودند، بدنی انسانی که توسط پارچه ای سفید پوشانده شده بودند و بر روی آن طرحی از پرنده ای هفت رنگ دوخته شده بود...

...........

۶-موجوداتی که الفرد رو بع عنوان سفیر کبیر منصوب کردند:
ما این پری های نگهبان را برای محافظت از تو در نظر گرفتیم، اینها موجوداتی با هوش انسانی و قدرتی زیاد هستن و تو ای سفیر کبیر وظیفه داری به خوبی از آنها نگهداری کنی. اینها محافظ تو خواهند بود و تا پای جان از تو دفاع خواهند کرد.

................

۷-خشایار:
.....اون به ملاقات تو خواهد آمد تا با تو اعلان جنگ کنه، من تمام اون چیزایی رو که می دونم به تو می دم. با تعجب می پرسم: اما شما از کجا خبر داشتید که من به سفیر کبیرم من وقتی اون حرف باستانی رو دیدم، البته قبلش هم حدس می زدم.....

....................

۸-خشایار:
....من باید با شورا حرف بزنم، تو مقامی بالا داری و فکر نکنم اونها بتونن در مقابل در خواست تو مقاومت کنن. منظور پدر بزرگ رو نفهمیدم، برای همین هم پرسیدم: - یعنی ممکنه درخواست من پذیرفته نشه. منظورم این نبود، می دونی برای استعفا قوانینی وجود داره اما تو هنوز به سن قانونی نرسید برای همین هم اونها نمی تونن در مورد تو این قوانین رو اجرا کنن، در ضمن این قوانین رو سفیر کبیر قبلی نوشته و تو الان ... تنها تکان خوردن لبهاش رو دیدم و صدای دیگه ای نشنیدم....

...............

۹:اناریس
من اول خیال کردم شما یکی از کنترل کننده ها هستید.
کنترل کننده؟
- بله، مطابق افسانه های جنگل، کنترل کننده ها افراد قدرتمندی هستند که در راس نظام جادویی قرار دارند و کنترل جادو رو در دست دارند، آنها توسط اهریمنی قدرتمند نفرین شدند تا به دست خادمانش کشته بشند. زمانی که آناریس در مورد کنترل کننده ها حرف می زد به یکباره یاد سفیر کبیر قبلی افتادم، سفیر کبیر قبلی هم به دستان شیطان کشته شده بود. قطعا منظور آناریس از کنترل کننده ها، سفیر کبیر ها بود. : تو از کجا در مورد کنترل کننده ها می دونی؟ - گفتم که مادرم یک مار غول پیکر جادویی بود که عمری زیادی کرد، مادرم اطلاعات زیادی داشت. - از کجا مطمئنی که من کنترل کننده هستم؟ - من تنها حدس زدم، اما برای این حدس هم دلیل دارم. - دلیل؟ چه دلیلی؟ - بله، یکی از نشانه های کنترل کننده ها اینه که اونها صاحب عصا های قدرتمندی هستند، عصاهایی که در هر مکانی قدرت خودشون رو حفظ می کنند و تنها یک عصا بر تمام اونها برتری داره. انگار آنارس اطلاعات زیادی در مورد عصا ها داشت برای همین هم پرسیدم: - در مورد اون عصای برتر، آیا نشانه خاصی داره، می دونی به چه کسی تعلق داره؟ - بیشتر از این نمی دونم، اما مطابق افسانه ها این عصا جزء گنجینه های دنیای شیاطین و اجنه بوده.

...................

۱۰-وانیا گفت:
- تا جایی که به یاد دارم سفیر کبیر در راس نظام آن زمان قرار داشت، اکثر قوانینی که الان به قوانین کهن شهرت پیدا کرده توسط دوازدهمین سفير كبير وضع شده. البته من هیچ موقع آخرین سفیر کبیر رو ندیدم، داستان زندگی و قدرت های اونها به مانند نام و قدرت های الندر از ذهن انسان ها و بسیاری از موجودات جادویی پاک شده. نگفتی چه بلایی سر اونها اومد؟ - اونها به خاطر کوتاهی در انجام وظایفشون به سختی مجازات شدند، کوتاهی اونها سبب ایجاد اعتراضات زیادی در تمام دنیا ها...

..................

۱۱-خشایار گفت:
- میدونستم که آینده درخشانی داری... اما در مورد اینکه میدونستم سفیر کبیر هستی بستگی داره چطوری بهش نگاه کنی. اگر در زمانی که پیش من آموزش میدیدی، این سؤال رو ازم می پرسیدی جوابش بله بود. تو قدرت گوی تعادل رو گرفته بودی و بی هیچ تأییدی به مقام سفیری رسیده بودی، شبیه سازی بودی که اگر به وجودت پی می بردند، علاوه بر ملکه، دشمن خطرناک دیگری مثل شیطان هم پیدا می کردی.....

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

@ahmaad
خب من نکات کلیدی رو مشخص کردم.
با این وجود حتی اگر بخاییم برا تایید شدن سفیر کبیری نیاز به تایید مجمع داشته این اتفاق برای الفرد رخ داد نمیشه به همه سفیر کبیر ها ربطش داد چون شرایط الفرد بسیار متفاوت بوده.

.................

مورد ۲
یه قسمت هایی رو مشخص کردم کلمه جانشینی: منظور من در مورد دیدن اینده این نبود بیاد در مورد شخص الفرد بدونه.همین ک جانشینی نداره مدت طولانی قوانین کهن و مجمع را ایجاد کردن.اونم نه برای جلو گیری از سفیر کبیر بعدی بلکه برای جلوگیری از زیاده خواهی شیطان و ملکه سیاه .گرچه اونا به قوانین کهن عمل نمیکنیید بعضی اوقات ولی وقتی چیزی باشه که بخوان دورش بزنن تا وقتی چیزی نباشه و به راحتی کارشون رو پیش ببرن فرق میکنه.دوم هم بخاطر اینکه یک نظامی وجود داشته باشه بتونه بر سرزمین ها نظارت داشته باشه که افراد نتونن هر کاری دلشون میخاد انجام بدن.
من میگم فقط صرف اینکه تا مدت ها سفیر کبیر و جانشینی وجود نداره که امور را در دست داشته باشه باعث اینکار شده.
الندر تا سفیر کبیر یازدهم هر کدام جانشینش هایی داشتن که بعد از اونا حکومت در دست داشتن.ولی بعد از دوازدهمین تا
چندین هزار سال چینین کسی نبوده.

....................

سفیر کبیر یا الندر قادر به واستفاده از عصای سیمرغ نبودن پس نگهبان زمان میتونسته در زمان سفیرکبیر ها وجود میداشته چون این وظیفه را حتی سفیر کبیر هم نمیتونسته انجام بده.

............

مورد ۴:
راجب الندری و سفیر کبیری: همینطور که مشخص کردم روی لباس های پری ها و سوسن عکس پرنده هفت رنگ وجود داره که اون نگهبان سفیر کبیر هستن نه الندر.انگار سفیر کبیر ها از نشون پرنده استفاده میکردن.

............

مورد ۷:
خشایار هم میگه من وقتی حروف باستاتی رو دیدم به مقامت پی بردم.

......

مورد۸ گقته بودی کجا نوشته شدی قوانین رو سفیر کبیر اخر نوشته

درباره قوانین مجمع این مطلب رو اوردم
......

مورد ۹:
گفته بودی مگراب و پادشاه یخی میدونستن سفیر کبیرها کشته شدن چون عضو مجمن در صورتی که مار هم در مورد سفیر کبیرها میدونست

...........

مورد ۱۰
حتی وانیا هم سفیر کبیر رو ندیده با این همه سن و سال با وجود این همه سال سفیر کبیر نمیتونست ابعاد رو بدون هیچ نظام مشخصی بیخیال بشه پس نظام مجمع پایه گزاری شده
...........

مورد ۱۱:

نکته اخرم باز به دونستن خشایاو از مقام الفرد قبل از مجمع اشاره داره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

یک نکته دیگم که فراموش کردم بگم مورداک میگه من اولین سفیر از قوم مکنندگان هستم .بعضی ها لقب اولین سفیر را به من دادن که درست نیست.

بنظرت اگ مجمعی وجود داشت به مورداک لقب اولین سفیر را میدادن؟
اگر مجمع بود بعد از این چند هزار سال دیگ حتما همه میدونستن چخبره

تحلیل جالبی بود خوشمان آمد


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 20 / 20
اشتراک: