Header Background day #18
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

عادت های عجیب

4 ارسال‌
4 کاربران
5 Reactions
2,255 نمایش‌
envelope
(@envelope)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 392
شروع کننده موضوع  

سلام.
یه تاپیک نیمه اسپم 🙁 زیاد توش چت نکنین 🙁 دعوام میکنن 🙁
اسم اصلی تاپیک: عادت های عجیب خودتون رو در رابطه با کتاب ها بیان کنین. حالا اگه مینویسین، ویراست میکنین، ترجمه یا خوندن و ...

به رسم بوک پیج خودم رو مثال میزنم:
خوندن من که حالت خاصی نداره. هرجا بتونم میخونم. تو اتوبوس، مترو، هرجایی.
موقع ویراست هم معمولی هستم مثل بقیه. آهنگ گوش میکنم.
مترجم هم که نیستم.

اما نوشتن... یک سری عادت هایی دارم که خودم همیشه ازشون تعجب میکنم. مثلا باید قبل نوشتن، مانیتور رو تمیز کنم و دست هام رو بشورم. باید شکمم سیر باشه. هرچی کمتر خوابیده باشم، بیشتر میتونم بنویسم 🙁 یا یکی از شرایط نوشتنم (برای من که عادت کردم به بی سیستم بودن) اینه که وقتی مینویسم، دراز بکشم. اتاق هم باید کلا تاریک باشه، پرده خود پنجره بس نبود ملحفه رو چهارلا کردم دور پنجره میخ زدم 🙁
یا قبلش حتما باید پلات داستان رو ریز ریز نوشته باشم. وگرنه اصلا نمیتونم بنویسم. فقط به صفحه ورد خیره میشم :/

شماها هم حتما از اینجور عادت ها دارین. بگین کو ببینیم فقط من عجیبم یا چی :/


   
blacksnake reacted
نقل‌قول
amir-fire
(@amir-fire)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 214
 

در رابطه با خوندن و ... هر جایی انجامش میدم . اما نوشتنم توش عادت عجیب زیاد دارم اما عجیب ترینش اینه که باید حتما قبلش یایه کتاب فانتزی بخونم یا برم حموم که ایده جدید به ذهنم بزنه«فکر بد هم نکنید:دی».


   
JL_D and blacksnake reacted
پاسخنقل‌قول
blacksnake
(@blacksnake)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 128
 

Envelope;35519:
سلام.
یه تاپیک نیمه اسپم 🙁 زیاد توش چت نکنین 🙁 دعوام میکنن 🙁
اسم اصلی تاپیک: عادت های عجیب خودتون رو در رابطه با کتاب ها بیان کنین. حالا اگه مینویسین، ویراست میکنین، ترجمه یا خوندن و ...

به رسم بوک پیج خودم رو مثال میزنم:
خوندن من که حالت خاصی نداره. هرجا بتونم میخونم. تو اتوبوس، مترو، هرجایی.
موقع ویراست هم معمولی هستم مثل بقیه. آهنگ گوش میکنم.
مترجم هم که نیستم.

اما نوشتن... یک سری عادت هایی دارم که خودم همیشه ازشون تعجب میکنم. مثلا باید قبل نوشتن، مانیتور رو تمیز کنم و دست هام رو بشورم. باید شکمم سیر باشه. هرچی کمتر خوابیده باشم، بیشتر میتونم بنویسم 🙁 یا یکی از شرایط نوشتنم (برای من که عادت کردم به بی سیستم بودن) اینه که وقتی مینویسم، دراز بکشم. اتاق هم باید کلا تاریک باشه، پرده خود پنجره بس نبود ملحفه رو چهارلا کردم دور پنجره میخ زدم 🙁
یا قبلش حتما باید پلات داستان رو ریز ریز نوشته باشم. وگرنه اصلا نمیتونم بنویسم. فقط به صفحه ورد خیره میشم :/

شماها هم حتما از اینجور عادت ها دارین. بگین کو ببینیم فقط من عجیبم یا چی :/

شستن دستات خیلی خوشمزه بود ممد! :21:

ویراستار که نیستم، ترجمه هم نمیکنم. خوندن کتاب هم، عادت عجیبی ندارم.

و اما نوشتن... راستش من موقع نوشتن عادت خاص عجیب و غریب ندارم. شاید اونی که از هم غیر عادی تر باشه اینه که هیچوقت قدم قدم توی نوشتن فصل پیش نمیرم. نمیدونم تونستم برسونم منظورم رو یا نه. یه فصل رو برای خودم تبدیل میکنم به سی چهل تا تیکه و بعد، شروع میکنم به نوشتنش. مثلا یه دیالوگ مربوط به آخرین صفحات مینویسم، بعد یه دیالوگ مربوط به اولین صفحات، بعد یه توصیف که توی وسط کار باید بیاد و... همینجور الی آخر تا وقتی تمام تیکه ها نوشته بشن. بعد شروع میکنم به قرار دادن تیکه ها توی جای خودشون و بعد یه ویرایش وسواسی. اونقدر متن رو میخونم تا حالم ازش بهم بخوره. بعد به خودم جرعت میدم بفرستم برا ویراستار.

یه سری قوانین هم هستن که نمیدونم چطور برای خودم وضعشون کردم، ولی خب اونقدر مسخرن که نمیگم! :دی چه درست چه غلط، قوانینیه که توی هر مجموعه ای که دارم اجراشون میکنم و ظاهرا از بیخ و بن اشتباه بوده! :21:

امم... یه چیز دیگه ای هست که دلم میخواد بگم. همیشه اولین قسمت هر فصلم، ضعیف ترین قسمت کل فصل میشه. هر کاری میکنم همین جور میشه. حتی اگه آخرین قسمتی باشه که مینویسمش! :43: هنوز دلیلشو نفهمیدم.


   
SLIMSHADY and پاکت reacted
پاسخنقل‌قول
kuma
 kuma
(@kuma)
Active Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 8
 

با چشم می خونم:22:
عادت خاصی تو نوشتن ندارم:22:
ولی بعد از اینکه یه داستان را خوندم تا مدتی در بارش خواب های عجیب می بینم که گاهی با اصل داستان مغایرت دارن:22:


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: