در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش
یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.
در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش
سلام
توضیحات تکمیلی خوبیه، یادم رفته بود اضافه کنم.
فقط با وجودِ شبیه ساز بودن، نمیتونیم اون رو ذهن پرداز بدونیم.
یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.
اینجوری که کتاب گفته مکنده های قدرت قابلیت جذب بالای جادو نسبت به دیگران رو دارن:
- تاليا، عالیجناب یک مکنده قدرت هستند، برای همین هم به مراتب بیشتر از هر کسی میتونند، قدرتمند بشند.
یعنی در حالت عادی هم مکنده ها بیشتر از بقیه جادو جذب میکنن.
بازم میدونیم که هم میتونه مقدار جادو رو کم و زیاد کنه (احتمالا به خاطر مکنده بودنش) و هم جادوی سرکش و متفاوت شبیه ساز رو جذب کنه ولی جایی گفته نشده قابلیت بالای جذب جادوش (تنها) به دلیل نژادِ شبیه سازه.
خشی:
اما شبیه سازها دو خصوصیت متمایز و منحصر به فرد دارند؛ بدن متفاوت و ذهن تو در تو که در این مورد به خاطر حفاظت گویها از ذهنت خصوصیت دوم قابل تشخیص نبود. از طرفی تو یک مکنده قدرت بودی برای همین هم از نظر بدنی شباهت زیادی به شبیه سازها نداشتی. اما باید اعتراف کنم که در این مورد اشتباه کردم، جای دادن چنین قدرتی در چنین بدنی تنها نشان دهنده اینه که تو تمام خصوصیت ها رو با هم داری. یک بدن خاص با قدرت عجیب و فوق العاده؛
ذهن پرداز بودن با شبیه ساز بودنش منافاتی نداره که میگی چون شبیه سازه نمی تونیم ذهن پرداز بدونیمش. چون دقت کنی وقتی تو جزیره دنبال ریتا و بقیه بودن با جادوهایی که مخصوص ذهن پردازهاست برخورد کردن و آلفرد میگه که اونها چون مثل خودش ذهن پرداز نیستن و فقط جادوش رو یاد گرفتن مثل آلفرد نمی تونن چشم هایی که برای مراقبت از غار گذاشته بودن روکنترل کنن. و چندین جا خودش و خشایار رو به عنوان اخرین ذهن پردازها بر شمرده.
ذهن پردازها خصوصیت جادوهای ذهنی فوق العاده بالایی داشتن و ...
به نظرم می تونیم اینجوری بگیم که آلفرد تمام خصوصیات سه نژاد ذهن پرداز و مکندگان قدرت و شبیه ساز ها رو داره.
قدرت های ذهنی فوق العاده بالا به همراه جادوهای ذهن پردازها که زیر نظر خشایار یادشون گرفت و فیزیک مکندگان قدرت به همراه جادوهاشون که از کتاب سرخ یاد گرفته و نوع خاص بدن شبیه ساز ها رو هم داره ولی جادویی از شبیه سازها رو فعلا یاد نگرفته , چون اون قوم هم جادوهای مخصوص خودشون رو داشتن ( اولین باری که با مهراد درگیر شد و وقتی بیهوش بود خشایار گفت که اون شبیه سازیه که بعد قرن ها دیده و شانس آوردن که جادوی مخصوص شبیه سازها رو بلد نبوده وگرنه کارشون تموم بود)
این جادوهای مخصوص سه قوم واقعا مختص به خودشون بوده به علت خصوصیت نژادیشون مثل کگه گنکای تو ناروتو که نینجوتسوهای خانوادگی هر خاندانی داشته.
ذهن تو در تو رو آلفرد طبق نقل قول بالات دارا هستش ولی قدرت جادوهای ذهنیش به خاطر ذهن پرداز بودنشه و ذهن تو در تو بیشتر خصوصیت دفاعییه مثل مادرش که کسی نمی تونست ذهنش رو بخونه.
سلام
من یهویی یه ایده ب ذهنم رسید .خودم احتمال زیادی میدم غلط هم باشه ولی گفتم بگمش
من فکر میکردم خب چون موسس ذهن پرداز ها و مکنده گان قدرت هر دو فرزند الندر بودن و شباهت الندر و الفرد ،فکر میکردم الندر میتونه شبیه ساز باشه
در مورد همسر الندر تا جایی میدونم خالق دنیای سیاه بود(دقیق داستانو یادم نیست شایدم اشتباه میکنم)
همونجوری میگفتی گفته شد الندر بعضی خصوصیات بارز شبیه ساز ها رو به ذهن پرداز ها منتقل کرده.
این فکر به ذهنم رسید شاید همسرش شبیه ساز بوده.البته یجای دیگه داستان هم گفته شد قدرت های همسر الندر به ملکه سیاه رسیده که ابن حرف ممکنه کلا ایده منو رد کنه ولی گفتم مطرحش کنم
سلام
اتفاقا حالا که سینا فراریه، بهترین راهِ حدس زدن داستان، همین ایده پردازیاست
درباره ی شبیه ساز بودنِ همسر الندر، احتمالا ممکن نباشه. هم به دلیلی که گفتی و همینطور به خاطر توضیح خشی که میگه ذهن پردازها به خاطر الندر هست که بعضی خصوصیات شبیه سازها رو دارن.
یعنی این وسط همه چیز زیر سر الندرِ سابق هستش.
ولی حالا که ایده پردازیاتون گل کرده، وقتشه وارد یه بازی پیچیده شیم، کی پایست؟:65:
-------------------------------------------------------------------
ما دوتا ایده داریم: یا الندر شبیه ساز بوده و قدرتش به نسلش به ارث نرسیده و یا اینکه با استفاده از قابلیتِ مکنده ی قدرت، روح یه شبیه ساز رو جذب کرده و با بعضی قدرتایی که از اون روح بدست آورده هم تونسته تاج رو به کنترل در بیاره و هم بعضی قدرتا رو به نسلش منتقل کرده که در این صورت فعال نشدن تاج برای گیومرتا دلیل منطقی پیدا می کنه.
خب...
تصور اصلی اینه که هادس آلفرد رو پذیرفت چون آلفرد به خاطر مکنده و شبیه ساز بودنش می تونست از هادس استفاده کنه. درسته؟
حالا...
اگر نکاتی که شبیه ساز بودنِ الندر رو رد می کنه و توضیحشون دادم رو فراموش کنیم و ایده ی شما رو در نظر بگیریم و بگیم الندرِ سابق ذاتا شبیه ساز بوده، اونوقت نباید هادس اون رو هم به عنوان کاربرش انتخاب می کرد؟
مگه مکنده بودن و شبیه ساز بودن قابلیتی نیست که تصور می کنیم الندر داشته؟ حتی اگر ایده ی من هم حساب کنیم(جذب روح شبیه ساز) بازم این سوال پیش میاد که چرا عصا الندر رو انتخاب نکرد؟ اون هم در شرایطی که ظاهرا کاربرهای دیگه ای هم داشته ولی به جز آلفرد هیچکدوم نمی تونست از عصا استفاده کنه.
سوال خوبیه نه؟
حالا چه جوابی براش داریم؟
چون ایده ای که میخوایم بگیم پیچیده هست، قبلش بیاید خصوصیت های دو تا از عصاهای ممنوعه و بعضی اشخاص رو مرور کنیم:
شفق، سیزدهمین عصای ساخته شده به دست فرمانروا مُرتم، حاکم نیستی و تباهی و پرقدرت ترین در میان سیزده حاکم که به مرگ شهرت داشت.
عصای شفق به صاحب دنیای شیاطین به ارث رسید.
و
هادس، هفتمین عصا از سیزده عصای ممنوعه که توسط هفتمین فرمانروای کهن "نگرم" ساخته شده تا همتایی باشد برای "شفق" سیزدهمین عصای ممنوعه.
هادس به آلفرد به ارث رسید.
---------------------------------------------------------------------------------------
فهمیدیم که شفق عصای قدرتمندیه که حاکم نیستی و تباهی خلقش کرده، پس باید مُرتم قدرت سیاه وحشتناکی داشته باشه که اون رو لایق لقبِ "مرگ" کنه. و همینطور عصای شفق(که به گفته ابوالهل، آلفرد دل رحم تر از اونه که لایقش باشه)باید در اختیار کاربری با قدرت های سیاه و وحشتناک و همینطور بی رحم و خشن باشه؛ درست یه نفر از دنیای شیاطین!
از طرفی، هادس ساخته شده تا همتای عصای قدرتمندِ شفق باشه و ماجراها رو هم که مرور می کنیم، متوجه قدرت سرکش و مرگ آور هادس و قدرت "کلمات مرگ" و... میشیم که میشه گفت هادس واقعا همتای شفق هستش.
پس اینجوری برداشت می کنیم که کاربرِ هادس به جز قدرت مکندگی و شبیه سازی، باید قدرت سیاه وحشتناک و غیرعادی داشته باشه تا لایق هادس باشه و بتونه از قابلیت های هادس به طور کامل استفاده کنه.
بخش اولِ ایده:
خشایار :
...اینکه شاهزاده ای از دنیای سیاه حاضر باشد به خدمت تو در بیاید تنها یک دلیل می تواند داشته باشد . اینکه سیاهی درون تو آنقدر قدرتمند است که او را مجذوب تو کرده است. اینکه تو مکنده ای، می تواند بخشی از این حقیقت را توجیه کند. ولی ...... سیاهی درون تو متفاوت است.
داشتن همچین قدرت سیاهی، نظریه ما رو درباره ی نیاز به قدرت سیاهِ غیرعادی برای فعال شدن هادس، تقویت میکنه. درسته؟
اما طبق حرفای خشایار، این قدرت نمی تونه فقط به خاطر مکنده بودن باشه.
قدرت شبیه سازی هم که تا جایی که خوندیم جزِ قدرت و نیمه ی سیاه نیست. پس آلفرد این قدرت سیاه رو از کی به ارث برده؟
اینجاست که به بخش دومِ ایده می رسیم:
گیومرتا:
...برای اولین بار در زندگی ام معنی ترس رو می چشیدم، خواهرم به مراتب از من قدرتمندتر بود. او وارث قدرت های مادرم که پرنسسی از دنیای سیاه به شمار می رفت، بود.
حتما حالا دیگه ایده رو متوجه شدین:65:
می دونیم که همسر الندر قدرت سیاه وحشتناکی داشت و اون قدرت ها به دخترش به ارث رسید اما ذهن پردازها هیچوقت نیمه ی سیاه نداشتن، پس چطور ممکنه دقیقا برای آلفرد به ارث رسیده باشه؟
می تونیم بگیم شبیه ساز بودن روی نیمه ی سیاه آلفرد که از مکنده ها به ارث برده بود، تاثیر گذاشت؟ شاید. ولی...
از اونجایی که سفیر پر از پیچیدگی و هیجان هست، چی میشه اگر ایده رو جذاب تر کنیم؟ دقیقا همون مدلی که از سینا انتظار داریم.
خشایار میگه خواهرش با پسری ازدواج کرد که هم قدرت ذهن پرداز ها رو داشته و هم قدرت مکنده های قدرت رو. یعنی یه دورگه! دورگه ای که هیچوقت والدینش شناخته نشدن! دورگه ای که در بین قوم ذهن پردازها رها شده بود! دورگه ای که هیچوقت نه خودش و نه نسلش قدرت های مکندگی قدرت در اون ها فعال نشد و نیمه ی سیاهشون رو تقویت نکردن تا قدرتشون رو درک کنن.
پس... ممکنه دورگه ی ما ، جدِ بزرگ آلفرد که با خواهر خشایار ازدواج کرد، مستقیما فرزند ملکه ی سیاه باشه و قدرت های همسرِ الندر رو از ملکه ی سیاه به ارث برده باشه؟ و از طرفی چون ملکه نتونسته بچه ی خودش رو بکشه، اون رو در بین قوم خودش رها کرده؟ و آلفرد هم تنها کسی از این نسل هست که قدرت مکندگیش رو فعال و متوجه این نیمه ی سیاه شده؟
قبوله، تو نگاه اول این ایده ها خیلی پیچیده و دور از ذهن میاد.
ولی وقتی پازل ها رو کنار هم بزاری، می بینی همچین ایده هایی از دنیای پیچیده ی سفیر و سورپریزهای سینا بعید نیست و دلیلی هم برای رد کردنش پیدا نمیشه.
نظر شما چیه؟
سلام
مطمئن باشین مادر گیومرتا و یا مادر خود الندر کلید این بحثتونه ، من چند سال پیش با سینا چت کرده بودم گفته بود ولی یادم نمیاد کدوم یکی از این دوتا بود که تاکید کرده بود مهمه و یه سری خصوصیات به اون ربط داره.
سلام
اتفاقا حالا که سینا فراریه، بهترین راهِ حدس زدن داستان، همین ایده پردازیاستدرباره ی شبیه ساز بودنِ همسر الندر، احتمالا ممکن نباشه. هم به دلیلی که گفتی و همینطور به خاطر توضیح خشی که میگه ذهن پردازها به خاطر الندر هست که بعضی خصوصیات شبیه سازها رو دارن.
یعنی این وسط همه چیز زیر سر الندرِ سابق هستش.ولی حالا که ایده پردازیاتون گل کرده، وقتشه وارد یه بازی پیچیده شیم، کی پایست؟:65:
-------------------------------------------------------------------ما دوتا ایده داریم: یا الندر شبیه ساز بوده و قدرتش به نسلش به ارث نرسیده و یا اینکه با استفاده از قابلیتِ مکنده ی قدرت، روح یه شبیه ساز رو جذب کرده و با بعضی قدرتایی که از اون روح بدست آورده هم تونسته تاج رو به کنترل در بیاره و هم بعضی قدرتا رو به نسلش منتقل کرده که در این صورت فعال نشدن تاج برای گیومرتا دلیل منطقی پیدا می کنه.
خب...تصور اصلی اینه که هادس آلفرد رو پذیرفت چون آلفرد به خاطر مکنده و شبیه ساز بودنش می تونست از هادس استفاده کنه. درسته؟
حالا...
اگر نکاتی که شبیه ساز بودنِ الندر رو رد می کنه و توضیحشون دادم رو فراموش کنیم و ایده ی شما رو در نظر بگیریم و بگیم الندرِ سابق ذاتا شبیه ساز بوده، اونوقت نباید هادس اون رو هم به عنوان کاربرش انتخاب می کرد؟
مگه مکنده بودن و شبیه ساز بودن قابلیتی نیست که تصور می کنیم الندر داشته؟ حتی اگر ایده ی من هم حساب کنیم(جذب روح شبیه ساز) بازم این سوال پیش میاد که چرا عصا الندر رو انتخاب نکرد؟ اون هم در شرایطی که ظاهرا کاربرهای دیگه ای هم داشته ولی به جز آلفرد هیچکدوم نمی تونست از عصا استفاده کنه.
سوال خوبیه نه؟
حالا چه جوابی براش داریم؟چون ایده ای که میخوایم بگیم پیچیده هست، قبلش بیاید خصوصیت های دو تا از عصاهای ممنوعه و بعضی اشخاص رو مرور کنیم:
و
---------------------------------------------------------------------------------------
فهمیدیم که شفق عصای قدرتمندیه که حاکم نیستی و تباهی خلقش کرده، پس باید مُرتم قدرت سیاه وحشتناکی داشته باشه که اون رو لایق لقبِ "مرگ" کنه. و همینطور عصای شفق(که به گفته ابوالهل، آلفرد دل رحم تر از اونه که لایقش باشه)باید در اختیار کاربری با قدرت های سیاه و وحشتناک و همینطور بی رحم و خشن باشه؛ درست یه نفر از دنیای شیاطین!
از طرفی، هادس ساخته شده تا همتای عصای قدرتمندِ شفق باشه و ماجراها رو هم که مرور می کنیم، متوجه قدرت سرکش و مرگ آور هادس و قدرت "کلمات مرگ" و... میشیم که میشه گفت هادس واقعا همتای شفق هستش.
پس اینجوری برداشت می کنیم که کاربرِ هادس به جز قدرت مکندگی و شبیه سازی، باید قدرت سیاه وحشتناک و غیرعادی داشته باشه تا لایق هادس باشه و بتونه از قابلیت های هادس به طور کامل استفاده کنه.
بخش اولِ ایده:
خشایار :
داشتن همچین قدرت سیاهی، نظریه ما رو درباره ی نیاز به قدرت سیاهِ غیرعادی برای فعال شدن هادس، تقویت میکنه. درسته؟
اما طبق حرفای خشایار، این قدرت نمی تونه فقط به خاطر مکنده بودن باشه.
قدرت شبیه سازی هم که تا جایی که خوندیم جزِ قدرت و نیمه ی سیاه نیست. پس آلفرد این قدرت سیاه رو از کی به ارث برده؟اینجاست که به بخش دومِ ایده می رسیم:
حتما حالا دیگه ایده رو متوجه شدین:65:
می دونیم که همسر الندر قدرت سیاه وحشتناکی داشت و اون قدرت ها به دخترش به ارث رسید اما ذهن پردازها هیچوقت نیمه ی سیاه نداشتن، پس چطور ممکنه دقیقا برای آلفرد به ارث رسیده باشه؟
می تونیم بگیم شبیه ساز بودن روی نیمه ی سیاه آلفرد که از مکنده ها به ارث برده بود، تاثیر گذاشت؟ شاید. ولی...
از اونجایی که سفیر پر از پیچیدگی و هیجان هست، چی میشه اگر ایده رو جذاب تر کنیم؟ دقیقا همون مدلی که از سینا انتظار داریم.خشایار میگه خواهرش با پسری ازدواج کرد که هم قدرت ذهن پرداز ها رو داشته و هم قدرت مکنده های قدرت رو. یعنی یه دورگه! دورگه ای که هیچوقت والدینش شناخته نشدن! دورگه ای که در بین قوم ذهن پردازها رها شده بود! دورگه ای که هیچوقت نه خودش و نه نسلش قدرت های مکندگی قدرت در اون ها فعال نشد و نیمه ی سیاهشون رو تقویت نکردن تا قدرتشون رو درک کنن.
پس... ممکنه دورگه ی ما ، جدِ بزرگ آلفرد که با خواهر خشایار ازدواج کرد، مستقیما فرزند ملکه ی سیاه باشه و قدرت های همسرِ الندر رو از ملکه ی سیاه به ارث برده باشه؟ و از طرفی چون ملکه نتونسته بچه ی خودش رو بکشه، اون رو در بین قوم خودش رها کرده؟ و آلفرد هم تنها کسی از این نسل هست که قدرت مکندگیش رو فعال و متوجه این نیمه ی سیاه شده؟
قبوله، تو نگاه اول این ایده ها خیلی پیچیده و دور از ذهن میاد.
ولی وقتی پازل ها رو کنار هم بزاری، می بینی همچین ایده هایی از دنیای پیچیده ی سفیر و سورپریزهای سینا بعید نیست و دلیلی هم برای رد کردنش پیدا نمیشه.نظر شما چیه؟
در مورد همسر الندر توی داستان گفته شد بخاطر الندر .بعضی خصوصیات شبیه ساز ها رو به ذهن پرداز ها داده درست؟
ولی جایی نگفته شد از خودش داده با استفاده از طلسم گیومرتا و ملکه سیاه به وجود اومدن شاید این قدرت ها از مادرشون گرفته شده.
نکته در مورد هادس
اولا الندر اخرین نفر نبوده.اگ به الفرد نمیرسید هیچ کس دیگه ای نبود ازش استفاده کنه.
دوما شاید الفرد و الندر بهم شبیه باشن ولی جایی من ندیدم الندر از قدرت طبیعت تونسته باشه استفاده کنه (همون قدرت ذهن و سر منشا جادو)
بعدشم الفرد قدرت یکی از فرمانروایان کهن رو درون خودش داره ممکنه حتی خود نگروم باشه
وارث دو فرمانروا هم هست ولی در مورد الندر چیزی نمیدونم .
اصلا معلوم نیست هادس در اختیار الندر بوده یا نه
حتما عصای سیمرغ هم نگهداری میشده توسط الندر .معلوم نیست الندر اصلا از چی استفاده میکرده
بعدشم اعصای خنتتا رو یادته؟ پدران و اجداد خنتتا اونو نداشتن و در زمان مناسب و بخاطر دلایلی به خنتتا رسید .شاید اعصای هادس هم همین شرایط رو داشته در زمان مناسب و به شخص مناسب و شایسته ای برسه.
من ک جایی ندیدم که شبیه ساز ها نمیتونن سیاه باشن یا حتما ممکنه همسر الندر علاوه بر شبیه ساز ها بودن از یه نژاد دیگه هم باشه.
در مورد حرفت درباره همسر خواهر خشایار بنظرم اشتباه میکنی اون خواهرزاده خشایار بود که هر دو قدرت رو داشت هم ذهن پرداز ها و هم مکننده گان قدرت.همسر خواهر خشایار فقط نشون هایی از قدرت ذهن پرداز ها رو داشت.حالا چطور و چرا نمیدونم
طبق داستان و نوشته های داخل غاری که الفرد رفت گوی های اورپال رو پیدا کرد همسر خواهر خشایار احتمالا پسر همونی بود ک نوشته ها نوشته بود
در مورد اینکه چرا ذهن پرداز ها قدرت سیاه نداشتن بنظر من قرار نیست چون ملکه سیاه داشته باید ذهن پراز ها به ارث میبردن.همینطوری بقیه خانواده سامنتا شبیه ساز نیستن ظاهرا.یا اگر هم داشتن نیاز به یجور فعالسازی هست
مهم
پ.ن : یک اینکه من هیچ ارتباطی به سینا نداشتم پس اطلاعاتم کمه ممکنه یچیزایی به شما گفته شده باشه ک من نمیدونم و این حرفا و ایده های منو رد کنه
پ.ن۲: در مورد شبیه ساز بودن همسر الندر خودم هم امید چندانی ندارم ولی دلیل های رو اوردی بنظر زیاد درست نیستن
پ.ن۳: من خیلی از مطالب و نکته های داستانو فراموش کردم اگ اشتباها حرفی زدم یا ایده مطرح کردم ببخشید دیگ.طبق چیزایی یادم بود حرف زدم
نه اون گفت پسری رو پیدا کردن که هر دو قدرت رو داشت و بعد ها با خواهرش ازدواج کرد.
اون چیزی که سینا گفت من تا جایی که یادمه منظورش همین شبیه ساز بودن که از سمت اون به الفرد رسیده یعنی اگه مادر الندر شبیه ساز بوده - الندر شاید برادر یا خواهری داشته که نسل سامانتا مادر الفرد به اون می رسیده و یا اگه زن الندر بوده - این قدرتش به نوعی از یکی از شاخه های نواده هاش به خانواده مادری الفرد رسیده.
در کل اگر زن و مرد از دو نژاد باشن - ممکنه بچه هاشون خصوصیت هر دو والدین رو بگیرن و یا یکی خصوصیتی از پدر بگیره و یکی از مادر و یا کلا همه خصوصیت پدر رو بگیرن و مادر رو اونا نگیرن و نسل های بعدشون بگیرن و بالعکس.
الفرد ذهن پردازی و مکندگی رو از ژن هایی که پدرش حامل بوده گرفته و شبیه سازی رو از ژن نسل مادرش.
در مورد همسر الندر توی داستان گفته شد بخاطر الندر .بعضی خصوصیات شبیه ساز ها رو به ذهن پرداز ها داده درست؟
ولی جایی نگفته شد از خودش داده با استفاده از طلسم گیومرتا و ملکه سیاه به وجود اومدن شاید این قدرت ها از مادرشون گرفته شده.
خب...
اگر همسر الندر شبیه ساز بود، منطقی نبود که خشایار بگه: ما ذهن پردازها به خاطر همسر الندر، دارای بعضی قدرت های شبیه سازها هستیم؟
اما توضیحِ خشایار، کلا امکان شبیه ساز بودن همسر الندر رو منتفی می کنه. ولی اگر اون حرف رو نمی زد، شاید می تونستیم احتمالش رو بدیم.
نکته در مورد هادس
اولا الندر اخرین نفر نبوده.اگ به الفرد نمیرسید هیچ کس دیگه ای نبود ازش استفاده کنه.
دوما شاید الفرد و الندر بهم شبیه باشن ولی جایی من ندیدم الندر از قدرت طبیعت تونسته باشه استفاده کنه (همون قدرت ذهن و سر منشا جادو)
بعدشم الفرد قدرت یکی از فرمانروایان کهن رو درون خودش داره ممکنه حتی خود نگروم باشه
وارث دو فرمانروا هم هست ولی در مورد الندر چیزی نمیدونم .
اصلا معلوم نیست هادس در اختیار الندر بوده یا نه
موضوع اینه که جایی گفته نشده که هادس باید و فقط به دست آخرین بازمانده از دو نسل برسه و این شبهه ی خود آتیشِ تاج هست.
از طرفی حتما بودن افراد دیگه ای که وارث قدرت نگرم باشن ولی هیچکدوم موفق نشدن کاربر واقعی هادس بشن.
و همینطور نکته هایی توی داستان هست که احتمالِ داشتنِ کاربرهای بیشتر رو برای هادس، تقویت میکنه. مثل:
ابوالهول:
اما من دانش نیاکانم را دارم. یکی از اجداد بزرگ من این عصا رو دیده بوده؛ من هم توسط خاطراتی که از آنها دارم، قادر به شناختن عصا شدم.
طبق این حرف، یکی از اجداد ابوالهول موفق شده هادس رو ببینه. اما قسمت بعدی رو بخون
آلفرد:
- ببینم، در مورد نگرم چی میدونی؟
ابوالهول:
- هیچ، عصر حاکمان کهن قبل از پیدایش ما بوده است و من تنها همین سه اسم رو میشناسم...
پس به این نتیجه می رسیم که خلقت اجداد ابوالهول بعد از عصر فرمانروایان کهن و میراث کهن بوده اما موفق به دیدن هادس شدن. چطور ممکنه؟
شاید جواب رو تو این توضیحِ ابوالهول پیدا کنیم:
ابوالهول:
- طبق اطلاعاتی که دارم هادس برای دوام از وجود نگهدارنده اش تغذیه می کند، مگر اینکه کسی که شایسته خودش باشه رو به عنوان صاحب انتخاب کنه. در اون صورت قدرتهای درونش رو در اختیار آن فرد میذاره.
و توضیحِ آتش که حرف ابوالهول رو تائید میکنه.
آتش:
ولی این خاصیت باعث شد تا هادس شما رو به عنوان صاحب خودش انتخاب کنه. اگر دقیق تر بگم، از زمانی که هادس ساخته شد و توسط سازنده خودش مورد استفاده قرار گرفت تا الان هیچ کسی رو به عنوان ارباب واقعی خودش انتخاب نکرده بود.
همه ی این تیکه ها رو که کنار هم بزاریم، به این نتیجه می رسیم که هادس قبل از آلفرد کاربرای دیگه ای هم داشته و اجداد ابوالهول هادس رو در دست یکی از این کاربرها دیدن. درست نیست؟
آلفرد:
در تنها نوشته ای که از گیومرتا باقی مانده بود، او هرگز اشاره ای به عصای هادس نکرده بود. آتش که متوجه افکارم شده بود، گفت:
- خیر، ایشون هیچ وقت از عصا استفاده نمی کردند.
این بخش از داستان می تونه دو معنی داشته باشه، یا هادس در اختیار الندر بود و نمی تونست استفاده کنه و یا کلا در اختیارش نبود. که در هر دو حالت این سوال پیش میاد که چرا؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------
حتما عصای سیمرغ هم نگهداری میشده توسط الندر .معلوم نیست الندر اصلا از چی استفاده میکرده
آره. عصای سیمرغ در اختیار الندر بود ولی نمی تونست ازش استفاده کنه چون به قول آلفرد، عصاهای ممنوعه خودشون صاحبشون رو انتخاب می کنن.(حتی با این وجود که سیمرغ جز میراث کهن نیست ولی جز عصاهای ممنوعه بود)
---------------------------------------------------------------------------------------------------
بعدشم اعصای خنتتا رو یادته؟ پدران و اجداد خنتتا اونو نداشتن و در زمان مناسب و بخاطر دلایلی به خنتتا رسید .شاید اعصای هادس هم همین شرایط رو داشته در زمان مناسب و به شخص مناسب و شایسته ای برسه.
عصای اوهام در اختیار فرزند منتس بوده. یعنی کاربری داشته که از اون استفاده می کرده. اما هادس تنها یک کاربر واقعی داره و "ظاهرا" حتی فرمانروای کهن هم کاربر اصلی اون نبود. که این احتمال رو تقویت میکنه احتمالا کاربر واقعیه هادس باید چند قابلیت مختلف رو با هم داشته باشه که تا قبل آلفرد هیچکس همه ی اون ها رو یکجا نداشت. قدرت شبیه سازی و مکنده قدرت و نیمه ی سیاه غیرعادی.
یعنی میشه این ایده رو گفت که ممکنه هادس از روی عمد و تنها برای آلفرد ساخته شده. که همین میشه بهانه ای برای یه ایده ی دیگه که کاملا مربوط به فرمانروایان کهن هست و بعدا توضیحش میدم. فعلا همین ایده هایی که دادم کله پا بشن:45:
من ک جایی ندیدم که شبیه ساز ها نمیتونن سیاه باشن یا حتما ممکنه همسر الندر علاوه بر شبیه ساز ها بودن از یه نژاد دیگه هم باشه.
قدرت شبیه ساز آلفرد توسط گوی فعال شد و آلفرد هیچ حرفی درباره سیاه بودن قدرت گوی نزده. درباره همسر الندر هم که توضیح خشایار رو داریم.
در مورد حرفت درباره همسر خواهر خشایار بنظرم اشتباه میکنی اون خواهرزاده خشایار بود که هر دو قدرت رو داشت هم ذهن پرداز ها و هم مکننده گان قدرت.همسر خواهر خشایار فقط نشون هایی از قدرت ذهن پرداز ها رو داشت.حالا چطور و چرا نمیدونمپسری که پیدا کردن و فکر میکردن فقط ذهن پرداز هست با خواهر خشایار ازدواج کرد و نتیجه ی این ازدواج یه دورگه بود. موضوع سادست، خواهر خشایار که ذهن پرداز هست، پس خواهرزاده ی خشایار، مکنده قدرت بودن رو از پدرش به ارث برده. میشه توضیح دیگه ای براش پیدا کرد؟
اما چرا همسرِ خواهرِ خشایار نشانه های مکنده های قدرت رو بروز نداد؟ میتونه برای این باشه که والدینش که مکنده بودن به نوعی قدرت هاش رو مهر و مخفی کردن تا ذهن پردازها متوجه نشن.
از طرفی روز تولد خواهرزاده ی خشایار که نشانه های مکنده ها رو داشت، خود شیطان مستقیما شوهرِ خواهرِ خشایار رو کشت. چه دلیل مهمی داشته که شیطان شخصا برای کشتن یه نفر دست به کار شده؟ بعدش هم که کلا پروژه ی نابودسازیه ذهن پردازها کلید خورد.در مورد اینکه چرا ذهن پرداز ها قدرت سیاه نداشتن بنظر من قرار نیست چون ملکه سیاه داشته باید ذهن پراز ها به ارث میبردن.همینطوری بقیه خانواده سامنتا شبیه ساز نیستن ظاهرا.یا اگر هم داشتن نیاز به یجور فعالسازی هستشاید به این سادگی ها هم نباشه. شایدم باشه.
گیومرتا رشته های هفت رنگی داره که به نسلش ارث نرسید.
ملکه ی سیاه رشته های سیاه و قدرت سیاه داره و احتمالا قدرت مکنده رو داره که به نسلش ارث نرسید.
اما این وسط آلفرد هم رشته ی هفت رنگ داره و هم نیمه ی سیاه غیر عادی. این چیزا از غیب نمیان و باید به جد بزرگش که دورگه بود و نژاد سامانتا مربوط باشه.آره احتمالا بقیه خانواده سامانتا شبیه ساز نیستن ولی قدرتای سامانتا هم به عنوان شبیه ساز فعال نشده و فقط می تونست از خصوصیت های ذاتی و پیش فرض شبیه سازها که همون ذهن تو در تو باشه استفاده کنه. چرا؟ خیلی غیرعادی نیست اگر بگیم که تمام خانواده سامانتا کاملا دچار جا افتادگی جادویی شدن و هیچکس حتی ذهن تو در تو هم نداره و این وسط فقط سامانتا نشونه ها رو بروز داده؟ این تعریف خیلی بی مزه هست و از سینا بعیده داستان رو بی دلیل و الکی پیش ببره.
پ.ن : یک اینکه من هیچ ارتباطی به سینا نداشتم پس اطلاعاتم کمه ممکنه یچیزایی به شما گفته شده باشه ک من نمیدونم و این حرفا و ایده های منو رد کنه
پ.ن۲: در مورد شبیه ساز بودن همسر الندر خودم هم امید چندانی ندارم ولی دلیل های رو اوردی بنظر زیاد درست نیستن
پ.ن۳: من خیلی از مطالب و نکته های داستانو فراموش کردم اگ اشتباها حرفی زدم یا ایده مطرح کردم ببخشید دیگ.طبق چیزایی یادم بود حرف زدماز سینا توضیح خاصی نشنیدم. به جز جوابی که به سوال یکی از بچه ها درباره شبیه ساز بودن الندر گفته بود؛ درباره ی انتقال بعضی قدرت های شبیه سازها به ذهن پردازها این برداشت رو می کردی الندر شبیه ساز نبوده و به طریقی بعضی خصوصیات رو به نسلش منتقل کرده. برای همین این رو کنار حرف خشایار که بزاری به این نتیجه میرسی که همسر الندر ارتباطی با نژاد شبیه ساز نداره و همه چیز مربوط به خود الندر هستش.
----------------------------------------------------------------------------
به هر حال شاید همه یا بخشی از این ایده ها غلط باشن ولی تا اینجای کار هرچی گفته شد با استدلال از گفته های خود داستان و بعضا توضیحات سینا بوده ولی اگر منصف باشیم یه نقطه کور باقی میمونه. اینکه آخر کتاب یه عده ذهن پرداز دارن جادوی شبیه ساز انجام میدن. یه جادوی کاملا پیشرفته از ذهن پردازها که اینجور که از اسمش بر میاد از نژاد شبیه سازها به ارث بردن و خشایار هزاران سال پیش اون جادو رو نابود کرده بود تا هیچکس یادش نگیره. اگر همه چیز زیر سر ملکه سیاه باشه، چجوری به این جادو دسترسی داشته؟
-----------------------------------------------------------------------------
طبق داستان و نوشته های داخل غاری که الفرد رفت گوی های اورپال رو پیدا کرد همسر خواهر خشایار احتمالا پسر همونی بود ک نوشته ها نوشته بودنکته جالبی گفتی!
آره احتمالا اون متن توسط پدرِ شوهرخواهرِ خشایار نوشته شده باشه. مخصوصا که درباره ی مخفی کردن نشانه های قدرتِ شوهرخواهرِ خشایار توضیح داده.
ولی باز هم شوهرخواهرِ خشایار نشونه ی قدرت ذهن پردازها رو داشته و ظاهرا دورگه بوده که بازم میتونه ایده فرزندِ ملکه سیاه بودن رو تقویت کنه.غیر از اینکه بگیم پدرش، هم نشانه های مکنده بودنش رو مخفی کرده هم یه حرکت خفن و فوق تخیلی زده و نشانه های ذهن پردازها رو درونش قرار داده. که این دیگه خیلی داستان رو آبکی و بی قانون و مسخره می کنه و همینطور یه فن بارانداز هم روی بیشترِ ایده ی من اجرا می کنه:45:
و باز این سوال رو پیش میاره که دلیل قدرت سیاه غیرعادی آلفرد چیه و از چه کسی به ارث برده و چه چیزی آلفرد رو در بین شبیه سازها هم غیرعادی کرده... که اگر نظریه ی بالا واقعی باشه، من یکی کلا سفیر رو به فراموشی می سپارم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
نه اون گفت پسری رو پیدا کردن که هر دو قدرت رو داشت و بعد ها با خواهرش ازدواج کرد.
اون چیزی که سینا گفت من تا جایی که یادمه منظورش همین شبیه ساز بودن که از سمت اون به الفرد رسیده یعنی اگه مادر الندر شبیه ساز بوده - الندر شاید برادر یا خواهری داشته که نسل سامانتا مادر الفرد به اون می رسیده و یا اگه زن الندر بوده - این قدرتش به نوعی از یکی از شاخه های نواده هاش به خانواده مادری الفرد رسیده.در کل اگر زن و مرد از دو نژاد باشن - ممکنه بچه هاشون خصوصیت هر دو والدین رو بگیرن و یا یکی خصوصیتی از پدر بگیره و یکی از مادر و یا کلا همه خصوصیت پدر رو بگیرن و مادر رو اونا نگیرن و نسل های بعدشون بگیرن و بالعکس.
الفرد ذهن پردازی و مکندگی رو از ژن هایی که پدرش حامل بوده گرفته و شبیه سازی رو از ژن نسل مادرش.منظورم همینه که گفتی ولی نقدش درسته. خشایار هیچوقت مستقیما نگفت همسرِ خواهرش دورگه بوده ولی داستان رو که مرور میکنی، تنها نتیجه ای که می تونی بگیری همینه.
---------------------
مطمئنی؟ توی داستان هیچ حرفی از والدین الندر زده نشده. چجوری به این نتیجه رسیدی که پای ننه ی الندر رو به داستان وا کنی؟
خب...
اگر همسر الندر شبیه ساز بود، منطقی نبود که خشایار بگه: ما ذهن پردازها به خاطر همسر الندر، دارای بعضی قدرت های شبیه سازها هستیم؟
اما توضیحِ خشایار، کلا امکان شبیه ساز بودن همسر الندر رو منتفی می کنه. ولی اگر اون حرف رو نمی زد، شاید می تونستیم احتمالش رو بدیم.موضوع اینه که جایی گفته نشده که هادس باید و فقط به دست آخرین بازمانده از دو نسل برسه و این شبهه ی خود آتیشِ تاج هست.
از طرفی حتما بودن افراد دیگه ای که وارث قدرت نگرم باشن ولی هیچکدوم موفق نشدن کاربر واقعی هادس بشن.
و همینطور نکته هایی توی داستان هست که احتمالِ داشتنِ کاربرهای بیشتر رو برای هادس، تقویت میکنه. مثل:طبق این حرف، یکی از اجداد ابوالهول موفق شده هادس رو ببینه. اما قسمت بعدی رو بخون
پس به این نتیجه می رسیم که خلقت اجداد ابوالهول بعد از عصر فرمانروایان کهن و میراث کهن بوده اما موفق به دیدن هادس شدن. چطور ممکنه؟
شاید جواب رو تو این توضیحِ ابوالهول پیدا کنیم:و توضیحِ آتش که حرف ابوالهول رو تائید میکنه.
همه ی این تیکه ها رو که کنار هم بزاریم، به این نتیجه می رسیم که هادس قبل از آلفرد کاربرای دیگه ای هم داشته و اجداد ابوالهول هادس رو در دست یکی از این کاربرها دیدن. درست نیست؟
این بخش از داستان می تونه دو معنی داشته باشه، یا هادس در اختیار الندر بود و نمی تونست استفاده کنه و یا کلا در اختیارش نبود. که در هر دو حالت این سوال پیش میاد که چرا؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------آره. عصای سیمرغ در اختیار الندر بود ولی نمی تونست ازش استفاده کنه چون به قول آلفرد، عصاهای ممنوعه خودشون صاحبشون رو انتخاب می کنن.(حتی با این وجود که سیمرغ جز میراث کهن نیست ولی جز عصاهای ممنوعه بود)
---------------------------------------------------------------------------------------------------عصای اوهام در اختیار فرزند منتس بوده. یعنی کاربری داشته که از اون استفاده می کرده. اما هادس تنها یک کاربر واقعی داره و "ظاهرا" حتی فرمانروای کهن هم کاربر اصلی اون نبود. که این احتمال رو تقویت میکنه احتمالا کاربر واقعیه هادس باید چند قابلیت مختلف رو با هم داشته باشه که تا قبل آلفرد هیچکس همه ی اون ها رو یکجا نداشت. قدرت شبیه سازی و مکنده قدرت و نیمه ی سیاه غیرعادی.
یعنی میشه این ایده رو گفت که ممکنه هادس از روی عمد و تنها برای آلفرد ساخته شده. که همین میشه بهانه ای برای یه ایده ی دیگه که کاملا مربوط به فرمانروایان کهن هست و بعدا توضیحش میدم. فعلا همین ایده هایی که دادم کله پا بشن:45:قدرت شبیه ساز آلفرد توسط گوی فعال شد و آلفرد هیچ حرفی درباره سیاه بودن قدرت گوی نزده. درباره همسر الندر هم که توضیح خشایار رو داریم.
پسری که پیدا کردن و فکر میکردن فقط ذهن پرداز هست با خواهر خشایار ازدواج کرد و نتیجه ی این ازدواج یه دورگه بود. موضوع سادست، خواهر خشایار که ذهن پرداز هست، پس خواهرزاده ی خشایار، مکنده قدرت بودن رو از پدرش به ارث برده. میشه توضیح دیگه ای براش پیدا کرد؟
اما چرا همسرِ خواهرِ خشایار نشانه های مکنده های قدرت رو بروز نداد؟ میتونه برای این باشه که والدینش که مکنده بودن به نوعی قدرت هاش رو مهر و مخفی کردن تا ذهن پردازها متوجه نشن.
از طرفی روز تولد خواهرزاده ی خشایار که نشانه های مکنده ها رو داشت، خود شیطان مستقیما شوهرِ خواهرِ خشایار رو کشت. چه دلیل مهمی داشته که شیطان شخصا برای کشتن یه نفر دست به کار شده؟ بعدش هم که کلا پروژه ی نابودسازیه ذهن پردازها کلید خورد.شاید به این سادگی ها هم نباشه. شایدم باشه.
گیومرتا رشته های هفت رنگی داره که به نسلش ارث نرسید.
ملکه ی سیاه رشته های سیاه و قدرت سیاه داره و احتمالا قدرت مکنده رو داره که به نسلش ارث نرسید.
اما این وسط آلفرد هم رشته ی هفت رنگ داره و هم نیمه ی سیاه غیر عادی. این چیزا از غیب نمیان و باید به جد بزرگش که دورگه بود و نژاد سامانتا مربوط باشه.آره احتمالا بقیه خانواده سامانتا شبیه ساز نیستن ولی قدرتای سامانتا هم به عنوان شبیه ساز فعال نشده و فقط می تونست از خصوصیت های ذاتی و پیش فرض شبیه سازها که همون ذهن تو در تو باشه استفاده کنه. چرا؟ خیلی غیرعادی نیست اگر بگیم که تمام خانواده سامانتا کاملا دچار جا افتادگی جادویی شدن و هیچکس حتی ذهن تو در تو هم نداره و این وسط فقط سامانتا نشونه ها رو بروز داده؟ این تعریف خیلی بی مزه هست و از سینا بعیده داستان رو بی دلیل و الکی پیش ببره.
از سینا توضیح خاصی نشنیدم. به جز جوابی که به سوال یکی از بچه ها درباره شبیه ساز بودن الندر گفته بود؛ درباره ی انتقال بعضی قدرت های شبیه سازها به ذهن پردازها این برداشت رو می کردی الندر شبیه ساز نبوده و به طریقی بعضی خصوصیات رو به نسلش منتقل کرده. برای همین این رو کنار حرف خشایار که بزاری به این نتیجه میرسی که همسر الندر ارتباطی با نژاد شبیه ساز نداره و همه چیز مربوط به خود الندر هستش.
----------------------------------------------------------------------------
به هر حال شاید همه یا بخشی از این ایده ها غلط باشن ولی تا اینجای کار هرچی گفته شد با استدلال از گفته های خود داستان و بعضا توضیحات سینا بوده ولی اگر منصف باشیم یه نقطه کور باقی میمونه. اینکه آخر کتاب یه عده ذهن پرداز دارن جادوی شبیه ساز انجام میدن. یه جادوی کاملا پیشرفته از ذهن پردازها که اینجور که از اسمش بر میاد از نژاد شبیه سازها به ارث بردن و خشایار هزاران سال پیش اون جادو رو نابود کرده بود تا هیچکس یادش نگیره. اگر همه چیز زیر سر ملکه سیاه باشه، چجوری به این جادو دسترسی داشته؟
-----------------------------------------------------------------------------نکته جالبی گفتی!
آره احتمالا اون متن توسط پدرِ شوهرخواهرِ خشایار نوشته شده باشه. مخصوصا که درباره ی مخفی کردن نشانه های قدرتِ شوهرخواهرِ خشایار توضیح داده.
ولی باز هم شوهرخواهرِ خشایار نشونه ی قدرت ذهن پردازها رو داشته و ظاهرا دورگه بوده که بازم میتونه ایده فرزندِ ملکه سیاه بودن رو تقویت کنه.غیر از اینکه بگیم پدرش، هم نشانه های مکنده بودنش رو مخفی کرده هم یه حرکت خفن و فوق تخیلی زده و نشانه های ذهن پردازها رو درونش قرار داده. که این دیگه خیلی داستان رو آبکی و بی قانون و مسخره می کنه و همینطور یه فن بارانداز هم روی بیشترِ ایده ی من اجرا می کنه:45:
و باز این سوال رو پیش میاره که دلیل قدرت سیاه غیرعادی آلفرد چیه و از چه کسی به ارث برده و چه چیزی آلفرد رو در بین شبیه سازها هم غیرعادی کرده... که اگر نظریه ی بالا واقعی باشه، من یکی کلا سفیر رو به فراموشی می سپارم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
منظورم همینه که گفتی ولی نقدش درسته. خشایار هیچوقت مستقیما نگفت همسرِ خواهرش دورگه بوده ولی داستان رو که مرور میکنی، تنها نتیجه ای که می تونی بگیری همینه.
---------------------
مطمئنی؟ توی داستان هیچ حرفی از والدین الندر زده نشده. چجوری به این نتیجه رسیدی که پای ننه ی الندر رو به داستان وا کنی؟
مگه میشه چن نفر وارث قدرت یک فرمانروا باشن؟
و مهمترین فرق الفرد با بقیه اینه قدرت یکی از فرمانروایان کهن رو داره.
من فکر میکنم وقتی هادس در اختیار بقیه بوده فقط به عنوان یه اعصای معمولی بوده.
خود اتش میگه بجز فرمانروا نگرون کسی دیگ بجز الفرد رو ارباب خودش ندونسته طبق چه منطقی میگی فرمانروا نگروم ارباب هادس نبوده.
خشایار هم میگفتم ممکنه این میراث فقط برای الفرد یه وجود اومده باشن.
یه ابهام خیلی بزرگ این وسط هست
الفرد وارث نگروم و احتمالا ویتا هست
قدرت یکی از فرمانروا ها را داره.
خشایار هم میگفت باعث جنگ و درگیری بین دو فرمانروا هم میشه
خیلی پیچیده شده واسم.
در مورد همسر خواهر خشایار طبق نوشته های غار که پدرش فاردین نوشته فرزند من توسط نشانه هایی تقدس یافته و باشد قدرتش پنهان باشد و زمانی که با یکی از شیاطین روبرو شود طلسم باطل میشود و قدرتش معلوم میشود.
طبق این حرف مکنده بودنش پنهان بوده.
من دوتا ایده درباره کشتنش توسط شیطان دارم
یک اینکه شیطان به نوعی وقتی نوزاد دنیا اومده و نشانه هایی از مکندگان قدرت رو بروز داده متوجه شده و رفته سراغ پدر این نوزاد.
رابطه شیطان و ملکه سیاه رو من هیچی ازشون متوجه نشدم چجوریه.
اخر کتاب یه گروه هستن که از طلسم های ذهن پرداز ها استفاده میکنن درست ولی خشایار ک قبلا از ملکه سیاه نبوده ممکنه خود ملکه اینا رو ساخته باشه پس منطقیه که بلدشون باشه.و به اونا یاد داده باشه
ایده فرزند ملکه بودن با توجه به کینه شدید ملکه نسبت به برادرش و قوم مکندگان برای من قابل باور نیست.
الفرد شرایط ویژه ای داره.از یه طرف مادرش شبیه ساز بوده که معلوم نیست از کی بهش رسیده.بعدش از پدرش مکنده و ذهن پرداز بهش به ارث رسیده.قدرت یکی از فرمانروایان کهن هم داره وارث دو قدرت هم هست.شرایط خیلی پیچیده ای هست.و این نکته مهم که ما درباره شبیه ساز ها غیر ذهن و بدنشون هیچی نمیدونیم.
سینا داستان رو یجوری نوشته حداقل داخل این کتاب اول از همه طرف دستش بازه بخاد منطق و توجیح وارد داستان کنه .اطلاعات ما بشدت کمه
خرقه میگفت تنها مکنده با رشته های هفت رنگ قادو به کنترل هادسه.تنها سه نفر ابن قابلیتو داشتن.الندر و پسرش و الفرد
حالا این یعنی الندر هم مکنده بوده یا اینکه شبیه ساز هم رشته قدرت داشتند؟!
الندر هم قطعا از کسی به ارث برده.شاید از خود نگروم
اینجاست که بحث به سمت خانواده الندر برمیگرده.از طرفی تاج میگفت الندر از بچگی اموزش دیده
کلا خیلی گیج شدم������
چرا نمی شه از این ارسالت نقل قول گرفت؟
مگه میشه چن نفر وارث قدرت یک فرمانروا باشن؟
و مهمترین فرق الفرد با بقیه اینه قدرت یکی از فرمانروایان کهن رو داره.
من فکر میکنم وقتی هادس در اختیار بقیه بوده فقط به عنوان یه اعصای معمولی بوده.
نمیشه؟ چرا؟
آره دیگه، خود کتاب گفته برای افراد عادی تمام قدرت هاش رو فعال نمی کرده و برعکس از وجودشون تغذیه می کرده.
خود اتش میگه بجز فرمانروا نگرون کسی دیگ بجز الفرد رو ارباب خودش ندونسته طبق چه منطقی میگی فرمانروا نگروم ارباب هادس نبوده.
خشایار هم میگفتم ممکنه این میراث فقط برای الفرد یه وجود اومده باشن.
نگفته "بجز". ولی جمله بندیش یکم دو پهلو هست، شایدم من درست متوجه نشدم. اگر خود سینا یا پروتی بود، مطمئن تر بودیم.
دقیقا کجا این حرف رو زده؟ این حرف خشایار میتونه یه ایده ی جذاب بده.
یه ابهام خیلی بزرگ این وسط هست
الفرد وارث نگروم و احتمالا ویتا هست
قدرت یکی از فرمانروا ها را داره.
خشایار هم میگفت باعث جنگ و درگیری بین دو فرمانروا هم میشه
خیلی پیچیده شده واسم.
اگر وارثِ دو فرمانروا باشه، نباید قدرت دو فرمانروا هم داشته باشه؟ اگر تعریفی از ویتا و قدرت هاش بود، می فهمیدیم داستان چیه.
زیادم پیچیده نیست. پیشگویی میگه آلفرد می تونه باعث نبردی بشه که جادو رو برای همیشه نابود کنه. چه کسی این قدرت رو داره جز فیتی؟
در مورد همسر خواهر خشایار طبق نوشته های غار که پدرش فاردین نوشته فرزند من توسط نشانه هایی تقدس یافته و باشد قدرتش پنهان باشد و زمانی که با یکی از شیاطین روبرو شود طلسم باطل میشود و قدرتش معلوم میشود.
طبق این حرف مکنده بودنش پنهان بوده.
من دوتا ایده درباره کشتنش توسط شیطان دارم
یک اینکه شیطان به نوعی وقتی نوزاد دنیا اومده و نشانه هایی از مکندگان قدرت رو بروز داده متوجه شده و رفته سراغ پدر این نوزاد.
رابطه شیطان و ملکه سیاه رو من هیچی ازشون متوجه نشدم چجوریه.
آره منم همین احتمال رو دادم.
ایده ی دوم؟
--------------
شیطان و ملکه به هم احتیاج دارن. احتمالا ملکه مقام خاصی داره که طبق حرف خشایار، می تونه از طریق نگهبانان جادو، متوجه آلفرد بشه.
اگر ملکه مقامی داشته باشه، به شیطان احتیاج داره تا قوانین کهن رو براش دور بزنه. حالا این وسط ملکه برای شیطان چکار می کنه؟ احتمالات کم نیست.
اخر کتاب یه گروه هستن که از طلسم های ذهن پرداز ها استفاده میکنن درست ولی خشایار ک قبلا از ملکه سیاه نبوده ممکنه خود ملکه اینا رو ساخته باشه پس منطقیه که بلدشون باشه.و به اونا یاد داده باشه
خشایار نگهبان زمان هست. یه نسل که ظاهرا قبل از خودشون بوده رو کاملا کله پا کرده. عجیب نیست اگر به زمان قبل از ملکه ی سیاه هم رفته باشه.
و اسم طلسمی که خشایار نابود کرده تا دست هیچکس نرسه شبیه ساز هست و پیشرفته ترین نوع جادویی هست که ذهن پردازها ممکن بود اجرا کنن که این احتمال رو میده بیشتر مربوط به نژاد شبیه سازهاست تا ذهن پردازها.
ایده فرزند ملکه بودن با توجه به کینه شدید ملکه نسبت به برادرش و قوم مکندگان برای من قابل باور نیست.
شاید ولی اونقدرا هم بعید نیست.
از طرفی نیمه ی سیاه آلفرد باید توجیهی داشته باشه و تنها دلیلی که الان دم دستِ، قدرتِ همسر الندر هست که پرنسسی از دنیای سیاه بود و قدرتش به ملکه ی سیاه به ارث رسید.
غیر از اینکه نیمه ی سیاه آلفرد که خشایار هم تو کفش مونده، هیچ ربطی به این چیزا نداشته باشه، پس چه دلیلی میتونه داشته باشه؟:23:
الفرد شرایط ویژه ای داره.از یه طرف مادرش شبیه ساز بوده که معلوم نیست از کی بهش رسیده.بعدش از پدرش مکنده و ذهن پرداز بهش به ارث رسیده.قدرت یکی از فرمانروایان کهن هم داره وارث دو قدرت هم هست.شرایط خیلی پیچیده ای هست.و این نکته مهم که ما درباره شبیه ساز ها غیر ذهن و بدنشون هیچی نمیدونیم.
اینجوری که خشایار گفته، مکنده بودن و... نمیتونه دلیل قدرت سیاهش باشه. اگر هم به خاطر فرمانروایان کهن همچین قدرتی داشت بازم خشایار یه اشاره ای بهش می کرد ولی با وجود اینکه می دونست وارث دو فرمانرواست، بازم اطلاعاتی درباره منشا نیمه ی سیاهش نداشت.
یه سوال؟ چجوری یه نفر وارث قدرت یه فرمانروا میشه؟
خرقه میگفت تنها مکنده با رشته های هفت رنگ قادو به کنترل هادسه.تنها سه نفر ابن قابلیتو داشتن.الندر و پسرش و الفرد
حالا این یعنی الندر هم مکنده بوده یا اینکه شبیه ساز هم رشته قدرت داشتند؟!
الندر هم قطعا از کسی به ارث برده.شاید از خود نگروم
اینجاست که بحث به سمت خانواده الندر برمیگرده.از طرفی تاج میگفت الندر از بچگی اموزش دیده
اگر خرقه این رو گفته، میشه این برداشت رو کرد که مکنده ی هفت رنگ بودن هیچ احتیاجی به شبیه ساز بودن نداره. و همینطور برای کنترل هادس احتیاجی به شبیه ساز بودن نیست.
ولی چرا هادس در اختیار الندر و گیومرتا قرار نگرفت؟ سوتیه داستان؟ اطلاعات ناقصِ خرقه؟ حال نکردن هادس با الندر و گیومرتا؟
میبینی؟ با این سوالایی که پیش میاد، شک می کنی که شاید الندر واقعا شبیه ساز نبوده و عصا فقط برای مکنده هایی که شبیه ساز هم باشن، فعال میشه.
که اینجوری بازم می رسیم به ایده ی جذب روحِ شبیه ساز توسط الندر.
-------------------------------------
یه سوال؟ لباس میگه تاج و خرقه و عصا، همه نشان دهنده ی قدرت ها و مقام آلفرد هستن. میدونیم که تاج و اگه اشتباه نکنم خرقه در اختیار الندر بود. ولی توی داستان جایی هست که مستقیما گفته باشه هادس هم در اختیار الندر بود؟ به جز اون قسمتی که آتش و آلفرد مکالمه دارن.
چرا نمی شه از این ارسالت نقل قول گرفت؟نمیشه؟ چرا؟آره دیگه، خود کتاب گفته برای افراد عادی تمام قدرت هاش رو فعال نمی کرده و برعکس از وجودشون تغذیه می کرده.نگفته "بجز". ولی جمله بندیش یکم دو پهلو هست، شایدم من درست متوجه نشدم. اگر خود سینا یا پروتی بود، مطمئن تر بودیم.دقیقا کجا این حرف رو زده؟ این حرف خشایار میتونه یه ایده ی جذاب بده.اگر وارثِ دو فرمانروا باشه، نباید قدرت دو فرمانروا هم داشته باشه؟ اگر تعریفی از ویتا و قدرت هاش بود، می فهمیدیم داستان چیه.زیادم پیچیده نیست. پیشگویی میگه آلفرد می تونه باعث نبردی بشه که جادو رو برای همیشه نابود کنه. چه کسی این قدرت رو داره جز فیتی؟آره منم همین احتمال رو دادم.ایده ی دوم؟--------------شیطان و ملکه به هم احتیاج دارن. احتمالا ملکه مقام خاصی داره که طبق حرف خشایار، می تونه از طریق نگهبانان جادو، متوجه آلفرد بشه.اگر ملکه مقامی داشته باشه، به شیطان احتیاج داره تا قوانین کهن رو براش دور بزنه. حالا این وسط ملکه برای شیطان چکار می کنه؟ احتمالات کم نیست.خشایار نگهبان زمان هست. یه نسل که ظاهرا قبل از خودشون بوده رو کاملا کله پا کرده. عجیب نیست اگر به زمان قبل از ملکه ی سیاه هم رفته باشه.و اسم طلسمی که خشایار نابود کرده تا دست هیچکس نرسه شبیه ساز هست و پیشرفته ترین نوع جادویی هست که ذهن پردازها ممکن بود اجرا کنن که این احتمال رو میده بیشتر مربوط به نژاد شبیه سازهاست تا ذهن پردازها.شاید ولی اونقدرا هم بعید نیست.از طرفی نیمه ی سیاه آلفرد باید توجیهی داشته باشه و تنها دلیلی که الان دم دستِ، قدرتِ همسر الندر هست که پرنسسی از دنیای سیاه بود و قدرتش به ملکه ی سیاه به ارث رسید.غیر از اینکه نیمه ی سیاه آلفرد که خشایار هم تو کفش مونده، هیچ ربطی به این چیزا نداشته باشه، پس چه دلیلی میتونه داشته باشه؟:23:اینجوری که خشایار گفته، مکنده بودن و... نمیتونه دلیل قدرت سیاهش باشه. اگر هم به خاطر فرمانروایان کهن همچین قدرتی داشت بازم خشایار یه اشاره ای بهش می کرد ولی با وجود اینکه می دونست وارث دو فرمانرواست، بازم اطلاعاتی درباره منشا نیمه ی سیاهش نداشت.یه سوال؟ چجوری یه نفر وارث قدرت یه فرمانروا میشه؟اگر خرقه این رو گفته، میشه این برداشت رو کرد که مکنده ی هفت رنگ بودن هیچ احتیاجی به شبیه ساز بودن نداره. و همینطور برای کنترل هادس احتیاجی به شبیه ساز بودن نیست. ولی چرا هادس در اختیار الندر و گیومرتا قرار نگرفت؟ سوتیه داستان؟ اطلاعات ناقصِ خرقه؟ حال نکردن هادس با الندر و گیومرتا؟میبینی؟ با این سوالایی که پیش میاد، شک می کنی که شاید الندر واقعا شبیه ساز نبوده و عصا فقط برای مکنده هایی که شبیه ساز هم باشن، فعال میشه.که اینجوری بازم می رسیم به ایده ی جذب روحِ شبیه ساز توسط الندر.-------------------------------------یه سوال؟ لباس میگه تاج و خرقه و عصا، همه نشان دهنده ی قدرت ها و مقام آلفرد هستن. میدونیم که تاج و اگه اشتباه نکنم خرقه در اختیار الندر بود. ولی توی داستان جایی هست که مستقیما گفته باشه هادس هم در اختیار الندر بود؟ به جز اون قسمتی که آتش و آلفرد مکالمه دارن.
ایده دوم با تولد نوزاد طلسم روی همسر خواهر خشایار از بین رفته و شیطان متوجه شده و رفته سراغش.نمیدونم چی شده بود این ارسال نشده بود.خب خودت طبق چ منطقی میگی میشه چند نفر وارث باشن
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
شاید من بد برداشت کردم ولی ضفحه ۷۵۲ فصل ۶۵ فراموش شده.۱۸۵۲ اصلی
زمانی خشایار در مورد سرمنشا جادو صحبت میکنه این حرفو میزنه
ایده تو در مورد تفاوت قدرت داشتن و وارث بودن چیه؟
اونا رو یکی میدونی؟
نیمه سیاه رو میتونه الفرد از ملکه سیاه به ارث برده باشه از طریق اینکه بالاخره الفرد نواده ملکه سیاه هم هست ولی بخاطر نژادش و وجودش بهش رسیده یا فعال شده
واقعا من نمیدونم چطوری کسی وارت فرمانروا ها میشه.اصلا تو ابن زمینه های بنظر من سینا اطلاعاتی نداده که بخایی بهشون متکی باشیم
اگ حرف خشایار درست باشه هادس درسته برای رقیب بودن شفق درست شده ولی برای الفرد درست شده یعنی هدف اصلیش.چون احتمالا جنگ اصلی بین سلاح ها این زمان انجام میشه نه اون زمان فرمانرواها
موقعی الفرد با تئودور میخاد بره تالار مرکزی و نشان و شکل الندر رو میبینه حرف های خشایار را در مورد سیاه و سفید بودن این پرنده میگه.بنظرت ربطی به نیمه سیاه غیر عادی الفرد پیدا میکنه؟
شاید، شایدم نه.
برداشتم اینه که نیمه ی سیاه آلفرد متفاوت از نیمه ی سیاه الندرِ سابق هست و فکر میکنم قدرتِ سیاهِ همسرِ الندر از قدرتِ نیمه ی سیاهِ الندر بیشتر بوده.
چون ظاهرا قدرتای الندر بیشتر در گیومرتا خودشو نشون داده و قدرتای سیاهِ همسرِ الندر فقط! به ملکه ی سیاه ارث رسیده در حالی که احتمالا خود گیومرتا هم نیمه ی سیاه داشته و خود گیومرتا هم میگه خواهرش از خودش قوی تره
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
ایده دوم با تولد نوزاد طلسم روی همسر خواهر خشایار از بین رفته و شیطان متوجه شده و رفته سراغش.نمیدونم چی شده بود این ارسال نشده بود.خب خودت طبق چ منطقی میگی میشه چند نفر وارث باشن- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
شاید من بد برداشت کردم ولی ضفحه ۷۵۲ فصل ۶۵ فراموش شده.۱۸۵۲ اصلی
زمانی خشایار در مورد سرمنشا جادو صحبت میکنه این حرفو میزنه
ایده تو در مورد تفاوت قدرت داشتن و وارث بودن چیه؟
اونا رو یکی میدونی؟
نیمه سیاه رو میتونه الفرد از ملکه سیاه به ارث برده باشه از طریق اینکه بالاخره الفرد نواده ملکه سیاه هم هست ولی بخاطر نژادش و وجودش بهش رسیده یا فعال شده
واقعا من نمیدونم چطوری کسی وارت فرمانروا ها میشه.اصلا تو ابن زمینه های بنظر من سینا اطلاعاتی نداده که بخایی بهشون متکی باشیم
اگ حرف خشایار درست باشه هادس درسته برای رقیب بودن شفق درست شده ولی برای الفرد درست شده یعنی هدف اصلیش.چون احتمالا جنگ اصلی بین سلاح ها این زمان انجام میشه نه اون زمان فرمانرواها
منبع رو پای نوشته میزارن نه اینکه کلا فقط منبع رو بزاری. اینجوری گشتن توی فایل و فهم کل پستت وقت گیر میشه.
یه زحمتی بکش از این به بعد خود جمله رو بزار که برای فهم منظورت کله پا نشیم:23::65:
شاید، شایدم نه.برداشتم اینه که نیمه ی سیاه آلفرد متفاوت از نیمه ی سیاه الندرِ سابق هست و فکر میکنم قدرتِ سیاهِ همسرِ الندر از قدرتِ نیمه ی سیاهِ الندر بیشتر بوده.
چون ظاهرا قدرتای الندر بیشتر در گیومرتا خودشو نشون داده و قدرتای سیاهِ همسرِ الندر فقط! به ملکه ی سیاه ارث رسیده در حالی که احتمالا خود گیومرتا هم نیمه ی سیاه داشته و خود گیومرتا هم میگه خواهرش از خودش قوی تره- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
منبع رو پای نوشته میزارن نه اینکه کلا فقط منبع رو بزاری. اینجوری گشتن توی فایل و فهم کل پستت وقت گیر میشه.
یه زحمتی بکش از این به بعد خود جمله رو بزار که برای فهم منظورت کله پا نشیم:23::65:
ببخشید
در مورد میراث که فقط برای الفرد به وجود اومده بودن ادرس دادم.
صفحه ۷۵۲ فصل ۶۵ فراموش شده
خشایار:
.....این حقیقت که تو ممکنه وارث میراثی باشی که تنها برای او به وجود اومدند برام ممکن نیست.حتی فکر اینکه روزی قدرت کنترل جادوی افشاگر روبه بدست بگیری و....
پ.ن:بقیه صحبت های ربطی به این ادرس نداشتند
در مورد شبیه ساز ها موقعی خشایار با الفرد صحبت میکنه زمانی ذهنش ازاد میشه میگه حتی من چیزی در مورد شبیه ساز ها نمیدونستم.
با این حساب اگر خشایار به سال ها قبل ذهن پرداز ها برگشته بود و اون جادوی شبیه ساز رو نابود کرده پس چطور در مورد شبیه سازها اطلاعاتی نداشته.
......
سلام
ایده دوم با تولد نوزاد طلسم روی همسر خواهر خشایار از بین رفته و شیطان متوجه شده و رفته سراغش.نمیدونم چی شده بود این ارسال نشده بود.خب خودت طبق چ منطقی میگی میشه چند نفر وارث باشن
ایده ی اول منطقی ترِ.
ایده تو در مورد تفاوت قدرت داشتن و وارث بودن چیه؟
اونا رو یکی میدونی؟
ایده ای ندارم. نمی دونم چجوری وارث می شن و یه فرمانروا چند وارث داره یا اینکه فرق فعال شدنِ قدرت با وارثِ فرمانروا بودن چیه.
مثلا می دونیم الندر به نگرم مربوطه و قدرتش رو داره (درسته؟) ولی وارث هادس نشد. (کلا درست گفتم؟)
نیمه سیاه رو میتونه الفرد از ملکه سیاه به ارث برده باشه از طریق اینکه بالاخره الفرد نواده ملکه سیاه هم هست ولی بخاطر نژادش و وجودش بهش رسیده یا فعال شده
یعنی بعد از ملکه سیاه، آلفرد تنها کسیه که وارث قدرت سیاهِ همسر الندر شده؟ اونم به خاطر ترکیبِ دو نژاد شبیه ساز و مکنده؟ نمی دونم... خیلی ساده بنظر میاد.
اگ حرف خشایار درست باشه هادس درسته برای رقیب بودن شفق درست شده ولی برای الفرد درست شده یعنی هدف اصلیش.چون احتمالا جنگ اصلی بین سلاح ها این زمان انجام میشه نه اون زمان فرمانرواها
دقیقا. ایده ی منم همین بود که یکم شک داشتم ولی این حرف خشایار احتمالشو بیشتر می کنه.
وقتی فرمانروایان کهن به خاطر آلفرد با هم می جنگن و ممکنه کلا جادو از دنیاها برچیده بشه؛ چرا وارث های عصاهای فرمانروایانِ کهن با هم نجنگن؟
شفق دستِ حاکمِ دنیای شیاطین هستش، از طرفی یکی از قدرتمندرین شیاطین هم از ملکه ی سیاه حمایت میکنه که هنوز ناشناختست و هادس هم همتا و رقیبِ شفق هست؛ به نظر زیادی اتفاقی نمیاد؟:23:
احتمالا منتس از اول هم می دونست داره چکار میکنه که دستور داد همه ی فرمانروایان کهن عصاهاشون رو به دالان زمان بندازن، بعید نیست پیشنهاد ساخت هادس هم خود منتس به نگرم گفته باشه. ظاهرا کنترل دالان های زمان دست منتس بوده و احتمالا از آینده و قابلیتای آلفرد هم خبر داشته برای همین کمک کرد تا همچین ارثیه ای مخصوص به آلفرد خلق بشه.
فقط سوال پیش میاد که چرا اجازه داد شفق هم به دالان های زمان سپرده بشه؟ (غیر از اینکه ایدمون درباره ی مقابله ی هادس و شفق در زمان آلفرد، اشتباه باشه؛ یا اینکه شفق قبل از کاربر فعلیش، کاربر دیگه ای داشته که حضورش ضروری بوده)
ولی جدای از اینا، ظاهرا عصاها کاربرد دیگه ای هم دارن که پیشگویی بهش اشاره کرده و احتمالا جاهای دیگه و برای افراد دیگه هم کاربرد داشتن، ساده ترین نمونش خننتا که با کمک عصاش کمک کرد آلفرد زنده بمونه.(این حرکتشم ایده ی ساخته شدن هادس فقط برای آلفرد و ایده ی ارسال عصاها به دالان های زمان برای کمک به آلفرد رو تقویت می کنه)
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
در مورد شبیه ساز ها موقعی خشایار با الفرد صحبت میکنه زمانی ذهنش ازاد میشه میگه حتی من چیزی در مورد شبیه ساز ها نمیدونستم.
با این حساب اگر خشایار به سال ها قبل ذهن پرداز ها برگشته بود و اون جادوی شبیه ساز رو نابود کرده پس چطور در مورد شبیه سازها اطلاعاتی نداشته.
خشایار آموزشِ اون جادو رو نابود کرده بود. نابود کردن یه طومار یا کتاب دلیل نمیشه که به زمان شبیه سازها رفته باشه.
و احتمالا سیستم هم محدودش کرده. همون طور که درباره ی فرمانروایان کهن اطلاعی نداره یا مثل محدودیتی که برای دیدن آینده ی آلفرد داره.
سلامایده ی اول منطقی ترِ.ایده ای ندارم. نمی دونم چجوری وارث می شن و یه فرمانروا چند وارث داره یا اینکه فرق فعال شدنِ قدرت با وارثِ فرمانروا بودن چیه.مثلا می دونیم الندر به نگرم مربوطه و قدرتش رو داره (درسته؟) ولی وارث هادس نشد. (کلا درست گفتم؟)یعنی بعد از ملکه سیاه، آلفرد تنها کسیه که وارث قدرت سیاهِ همسر الندر شده؟ اونم به خاطر ترکیبِ دو نژاد شبیه ساز و مکنده؟ نمی دونم... خیلی ساده بنظر میاد.دقیقا. ایده ی منم همین بود که یکم شک داشتم ولی این حرف خشایار احتمالشو بیشتر می کنه.وقتی فرمانروایان کهن به خاطر آلفرد با هم می جنگن و ممکنه کلا جادو از دنیاها برچیده بشه؛ چرا وارث های عصاهای فرمانروایانِ کهن با هم نجنگن؟شفق دستِ حاکمِ دنیای شیاطین هستش، از طرفی یکی از قدرتمندرین شیاطین هم از ملکه ی سیاه حمایت میکنه که هنوز ناشناختست و هادس هم همتا و رقیبِ شفق هست؛ به نظر زیادی اتفاقی نمیاد؟:23:احتمالا منتس از اول هم می دونست داره چکار میکنه که دستور داد همه ی فرمانروایان کهن عصاهاشون رو به دالان زمان بندازن، بعید نیست پیشنهاد ساخت هادس هم خود منتس به نگرم گفته باشه. ظاهرا کنترل دالان های زمان دست منتس بوده و احتمالا از آینده و قابلیتای آلفرد هم خبر داشته برای همین کمک کرد تا همچین ارثیه ای مخصوص به آلفرد خلق بشه.فقط سوال پیش میاد که چرا اجازه داد شفق هم به دالان های زمان سپرده بشه؟ (غیر از اینکه ایدمون درباره ی مقابله ی هادس و شفق در زمان آلفرد، اشتباه باشه؛ یا اینکه شفق قبل از کاربر فعلیش، کاربر دیگه ای داشته که حضورش ضروری بوده)ولی جدای از اینا، ظاهرا عصاها کاربرد دیگه ای هم دارن که پیشگویی بهش اشاره کرده و احتمالا جاهای دیگه و برای افراد دیگه هم کاربرد داشتن، ساده ترین نمونش خننتا که با کمک عصاش کمک کرد آلفرد زنده بمونه.(این حرکتشم ایده ی ساخته شدن هادس فقط برای آلفرد و ایده ی ارسال عصاها به دالان های زمان برای کمک به آلفرد رو تقویت می کنه)- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -خشایار آموزشِ اون جادو رو نابود کرده بود. نابود کردن یه طومار یا کتاب دلیل نمیشه که به زمان شبیه سازها رفته باشه.و احتمالا سیستم هم محدودش کرده. همون طور که درباره ی فرمانروایان کهن اطلاعی نداره یا مثل محدودیتی که برای دیدن آینده ی آلفرد داره.
سلاممنظورت از اینکه الندر قدرت نگروم رو داره چیه دقیقا.پسر الندر هم رشته هفت رنگ داشت ولی قدرتشو رو نداشت.من منظورم اینکه وارث نیمه سیاه شده دقیقا این نبود.من منظورم این بود این نیمه سیاه ممکنه مثل رشته های هفت رنگ به الفود رسیده باشه.اینده الفرد مبهم هست نمیشه با قطعیت گفت منتس میدونسته دقیقا چی میشه.در مورد فرمانروا ها نمیشه صحبتی کرد نمیشه گفت که منتس انقدر قدرت داشته که همه چیز رو طبق خواسته خودش ترتیب بده.از طرفی سازنده شفق قدرتمنترین بوده.تا زمان فرمانروا ها قدرت دست اونا بوده.ولی بعد اینکه تصمیم گرفتن از قدرت کنار بکشن قوانین کهن رو گزاشتن.خب ولی ایا الندر نگهبان زمان و نگهبانان جادو هم فرمانروا ها منصوب کردن؟چرا یک فرد منفی نمیتونه الندر بشه؟ و اگر الندر رو گزاشتن که مواظب همه نظم حاکم بر دنیایی جادو باشه پس چرا بر موجودات سیاه تسلط نداره؟دلیلت راجب نابودی اون طومار تا قابل قبول هست ولی چرا فقط این طومار خاصدر ضمن همونجایی که ادرس دادم صفحه ۷۵۲ خشایار میگه کتاب که بخاطر اون نفرین شده بود بخش از تاریخ فرمانروایان کهن رو در بر داره پس اطلاعاتی در مورد فرمانروایان داره
سلام
سلام
منظورت از اینکه الندر قدرت نگروم رو داره چیه دقیقا.پسر الندر هم رشته هفت رنگ داشت ولی قدرتشو رو نداشت.من منظورم اینکه وارث نیمه سیاه شده دقیقا این نبود.من منظورم این بود این نیمه سیاه ممکنه مثل رشته های هفت رنگ به الفود رسیده باشه.
مگه نگرم رشته به رشته نمیشد؟ الندر هم که رشتست.
اینده الفرد مبهم هست نمیشه با قطعیت گفت منتس میدونسته دقیقا چی میشه.
درباره آینده ی آلفرد؛ چه کسی می تونسته آیندشو مبهم و دیدنش رو برای پیشگوها و نگهبان زمان غیرممکن کنه؟ به جز منتس، فرمانروای کهن و حاکم دالان های زمان و پدر اولین پیشگو؟
وگرنه چه دلیلی داشت که منتس به فرمانرواها دستور بده عصاها رو به دالان های زمان بفرستن؟ توضیحاتم درباره ی عصای خننتا رو بخونی متوجه میشی همه چیز مثل یه پازل هست که میرسه به قطعه ی اصلی، آلفرد.
حالا چرا آینده رو مبهم کرده؟ این رو داستان مشخص میکنه.
در مورد فرمانروا ها نمیشه صحبتی کرد نمیشه گفت که منتس انقدر قدرت داشته که همه چیز رو طبق خواسته خودش ترتیب بده.از طرفی سازنده شفق قدرتمنترین بوده.تا زمان فرمانروا ها قدرت دست اونا بوده.ولی بعد اینکه تصمیم گرفتن از قدرت کنار بکشن قوانین کهن رو گزاشتن.
اتفاقا قدرت منتس خیلی بیشتر از این حرفاست. تا حالا به این فکر کردی که چجوری خشایار می تونست تقریبا همه چیز رو طبق خواسته ی خودش پیش ببره با اینکه آینده ی آلفرد رو نمیدید و قوانین کهن محدودش کرده بودن؟
اگر یادت باشه وقتی مبارزه ی خشایار و ملکه ی سیاه مساوی میشه و خشایار نمیتونه شکستش بده، مجبور میشه تهدیدش کنه که یا راهشو بکشه و برگرده یا اینکه خشایار میره به زمان الندر و قبل از بدنیا اومدنش ریق رحمتو به ملکه میخورونه. یعنی خشایار از نظر قدرتِ جادویی قوی ترین نیست ولی قابلیتی داره که موجوداتِ قدرتمند تر از خودش در برابرش هیچی به حساب نمیان؛ ولی! برای به هم خوردن نظم دنیا این کار رو انجام نمیده غیر از اینکه چاره ای نداشته باشه. خب؟ منتس هم که ظاهرا حاکم دالان های زمان هست و قدرت کنترلشون رو داره و خشایار در برابر قدرت هاش به حساب نمیاد. با این حساب چه کسی می تونست با منتس مخالفت کنه؟
خب ولی ایا الندر نگهبان زمان و نگهبانان جادو هم فرمانروا ها منصوب کردن؟چرا یک فرد منفی نمیتونه الندر بشه؟ و اگر الندر رو گزاشتن که مواظب همه نظم حاکم بر دنیایی جادو باشه پس چرا بر موجودات سیاه تسلط نداره؟
منصوب کردن احتمالا مستقیم نبوده و مثل الندر شدنِ آلفرد باید شرایطش پیش میومد. خیلی آسون تر میشه اگر بگیم منتس آینده رو دیده و مثل خشایار کمک کرده تا یکی فقط با شرایطِ الندر به قدرت برسه و سیستم فعلی دنیا رو بچینه مثل نگهبان زمان و نگهبانان جادو و... (اگر همه ی این مقام ها توسط الندر ساخته شده باشن که شک دارم، یه نمونش نگهبان جهنم) وگرنه هرکس قدرت داشت می تونست با قوانین کهن بازی کنه. مخصوصا که نگهبان زمان هم باید تائیدیه ی الندر یا احتمالا سفیر کبیر رو داشته باشه و همین یه قلم کافیه برای خراب کردن همه دنیا.
برای نگهبانانِ جادو نظری ندارم. داستانشون یکم پیچیدست. اگر موضوعِ نشان های مرگ یا ارتباطشون با ملکه ی سیاه نبود، می گفتم مستقیم یا غیرمستقیم توسط فرمانرواها انتخاب شدن.
موجودات سیاه به هر دلیلی الندر رو نپذیرفتن با اینکه شوهرِ حاکمشون بود. (اگه همسرِ الندر بعد از ازدواج هم هنوز حاکمِ دنیای سیاه مونده باشه)
ولی بازم تحت قوانینِ کهن محدود میشدن.
دلیلت راجب نابودی اون طومار تا قابل قبول هست ولی چرا فقط این طومار خاص
از کجا معلوم کتاب و طومارهای دیگه ای رو نابود نکرده؟
در ضمن همونجایی که ادرس دادم صفحه ۷۵۲ خشایار میگه کتاب که بخاطر اون نفرین شده بود بخش از تاریخ فرمانروایان کهن رو در بر داره پس اطلاعاتی در مورد فرمانروایان داره
محدودیت از این نظر که خودش نمی تونست به زمان فرمانروایان بره وگرنه برای اطلاعات گرفتن از فرمانروایانِ کهن به یه کتاب و گفته های فیتال وابسته نمی شد. ولی نکته ی جالبی گفتی.
خشایار از طریق کتاب اطلاعاتی از فرمانروایان کهن داشته ولی بعد از برخورد فیتال و آلفرد، حرفی درباره ی کتاب و تاریخ فرمانروایان به آلفرد نمیگه. یا سوتیه داستان هست یا به احتمال خیلی قوی تر خشایار اولین بار که حرف از فرمانروایان کهن میشه از عمد به آلفرد میگه همه ی اطلاعاتش از فیتال هست، تا اینجوری مجبور نباشه به آلفرد که هنوز نمیدونه الندرِ آینده هست درباره ی کتاب و فرمانروایانِ کهن و رازش توضیح بده.
سلاممگه نگرم رشته به رشته نمیشد؟ الندر هم که رشتست.درباره آینده ی آلفرد؛ چه کسی می تونسته آیندشو مبهم و دیدنش رو برای پیشگوها و نگهبان زمان غیرممکن کنه؟ به جز منتس، فرمانروای کهن و حاکم دالان های زمان و پدر اولین پیشگو؟وگرنه چه دلیلی داشت که منتس به فرمانرواها دستور بده عصاها رو به دالان های زمان بفرستن؟ توضیحاتم درباره ی عصای خننتا رو بخونی متوجه میشی همه چیز مثل یه پازل هست که میرسه به قطعه ی اصلی، آلفرد.حالا چرا آینده رو مبهم کرده؟ این رو داستان مشخص میکنه.اتفاقا قدرت منتس خیلی بیشتر از این حرفاست. تا حالا به این فکر کردی که چجوری خشایار می تونست تقریبا همه چیز رو طبق خواسته ی خودش پیش ببره با اینکه آینده ی آلفرد رو نمیدید و قوانین کهن محدودش کرده بودن؟اگر یادت باشه وقتی مبارزه ی خشایار و ملکه ی سیاه مساوی میشه و خشایار نمیتونه شکستش بده، مجبور میشه تهدیدش کنه که یا راهشو بکشه و برگرده یا اینکه خشایار میره به زمان الندر و قبل از بدنیا اومدنش ریق رحمتو به ملکه میخورونه. یعنی خشایار از نظر قدرتِ جادویی قوی ترین نیست ولی قابلیتی داره که موجوداتِ قدرتمند تر از خودش در برابرش هیچی به حساب نمیان؛ ولی! برای به هم خوردن نظم دنیا این کار رو انجام نمیده غیر از اینکه چاره ای نداشته باشه. خب؟ منتس هم که ظاهرا حاکم دالان های زمان هست و قدرت کنترلشون رو داره و خشایار در برابر قدرت هاش به حساب نمیاد. با این حساب چه کسی می تونست با منتس مخالفت کنه؟منصوب کردن احتمالا مستقیم نبوده و مثل الندر شدنِ آلفرد باید شرایطش پیش میومد. خیلی آسون تر میشه اگر بگیم منتس آینده رو دیده و مثل خشایار کمک کرده تا یکی فقط با شرایطِ الندر به قدرت برسه و سیستم فعلی دنیا رو بچینه مثل نگهبان زمان و نگهبانان جادو و... (اگر همه ی این مقام ها توسط الندر ساخته شده باشن که شک دارم، یه نمونش نگهبان جهنم) وگرنه هرکس قدرت داشت می تونست با قوانین کهن بازی کنه. مخصوصا که نگهبان زمان هم باید تائیدیه ی الندر یا احتمالا سفیر کبیر رو داشته باشه و همین یه قلم کافیه برای خراب کردن همه دنیا.برای نگهبانانِ جادو نظری ندارم. داستانشون یکم پیچیدست. اگر موضوعِ نشان های مرگ یا ارتباطشون با ملکه ی سیاه نبود، می گفتم مستقیم یا غیرمستقیم توسط فرمانرواها انتخاب شدن.موجودات سیاه به هر دلیلی الندر رو نپذیرفتن با اینکه شوهرِ حاکمشون بود. (اگه همسرِ الندر بعد از ازدواج هم هنوز حاکمِ دنیای سیاه مونده باشه)ولی بازم تحت قوانینِ کهن محدود میشدن.از کجا معلوم کتاب و طومارهای دیگه ای رو نابود نکرده؟محدودیت از این نظر که خودش نمی تونست به زمان فرمانروایان بره وگرنه برای اطلاعات گرفتن از فرمانروایانِ کهن به یه کتاب و گفته های فیتال وابسته نمی شد. ولی نکته ی جالبی گفتی.خشایار از طریق کتاب اطلاعاتی از فرمانروایان کهن داشته ولی بعد از برخورد فیتال و آلفرد، حرفی درباره ی کتاب و تاریخ فرمانروایان به آلفرد نمیگه. یا سوتیه داستان هست یا به احتمال خیلی قوی تر خشایار اولین بار که حرف از فرمانروایان کهن میشه از عمد به آلفرد میگه همه ی اطلاعاتش از فیتال هست، تا اینجوری مجبور نباشه به آلفرد که هنوز نمیدونه الندرِ آینده هست درباره ی کتاب و فرمانروایانِ کهن و رازش توضیح بده.
منظورم از منصوب کردن یعنی ابن مقام ها را فرمانروایان کهن درست کردن .الندر نگهبان دروازه های جهنم نگهبان زمان قوانین کهن رو همه فرمانروایان چیدن.گمون نکنم الندر سیستم رو چیده باشه.اینجوری تو در مورد منتس مطرح میکنی پس بقیه فرمانروا ها نقششون چیه بوده.همه چی رو منتس ترتیب داده و اجرا کرده. وقتی به هر چی میخاسته میرسیده پس چرا مرتم قویترین بوده.فرضا قدرت جادویی مرتم هم بیشتر بوده ولی منتس به خاسته هاش رسیدهخشایار نمیتونست در زمان دخالت کنه و جلوی اون روح که وارد بدن الفرد شده رو بگیره فک نمیکنی منتس هم محدودیت داشته.من نمیتونم این حجم از اختیارت رو برای منتس قبول کنم.خیلی زیاده از نظر من