Header Background day #16
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
492.6 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark, rasoulsss, A. M. D. R. Z. H and 103 people reacted
نقل‌قول
Batman
(@batman)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 94
 

سلام.خسته نباشید.این دو فصل یه کم عجیب بود البته این نظر منه.با اینکه نشان بردگی رو هنری گذاسته شده اما از خود هنری نگفتی.مثلا چه حسی داره عصبانی ناامید متنفر یا راضیه از این اتفاق.از فصل قبل میتونستی از زبان زاک شهر ادورا رو بیشتر توصیف کنی.این فصل هم باید اول اجازه میدادی با پرنسس بیشتر اشنا بشیم و شهر رو زبون خودش تعریف کنی.در مورد اون مبارزه هم یه دفعه عصبانی شد در صورتی که هنری قبول داشت که خشمگین شدن خوب نیست و نه باید از روی احساس عمل کنه.اونم نشون دادن قدرت جادویی خودش که به نظر من یکم زود بود براش.میتونستی توی مسابقات هزاره نشون میدادی.راستی خوب میشد از مسابقات کمی تعریف میکردی و دو سه تا حریف قدر رو میکردی.با اینحال فصل خوبی بود میتونست بهتر باشه.موفق باشید


   
کسرا, Lord, AmbrellA and 4 people reacted
پاسخنقل‌قول
zzareb2
(@zzareb2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

سلام
الان این اتفاق در اخر فصل مربوط به نیرویی دفاعیه معبده؟! یعنی ممکنه معبد نیرویی دفاعی در برابر جادوی شیطانی داشته باشه و الان نیرویی که هنری استفاده کرد رو خطرناک تشخیص داده باشه و وارد عمل شده باشه؟ می تونه همون گویی که به شمال برده بودند باشه یا چیزی مشابهش


   
الهه آب, Dark lord, AmbrellA and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
amyr924122
(@amyr924122)
Estimable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 153
 

کتابت واقعا عالیه حتما ادامش بده


   
پاسخنقل‌قول
khakpoor0l29142
(@khakpoor0l29142)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 84
 

این فصل عالی بود به شخصه جادو زدنش عالی بود فقط اون کسی ک بهش گفت فرار کن کی بود منتظر فصل جدید هستیم


   
پاسخنقل‌قول
aminkh
(@aminkh)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 47
 

سلام آقا امید خسته نباشی ایام مبارک
این دوتا فصل آخر واقعا قشنگ بود خیلی خوب بود ولی خب مثل همیشه داستان گنگ تر و وسیع تر شد تا قبل از این ما فکر می‌کردیم داستان حول محور دنیای اجنه هست ولی خب حالا باید غصه دنیای انسان ها رو هم بخوریم .

یه چیز دیگه این که اون پسره یاسر گفت دنیای اجنه بالای دنیای انسان هاست و با یه سری ستون نگه داشته میشه آیا یه همچین مکانی تو دنیای اجنه هم هست؟ یعنی یه دنیای دیگه هست که روی دنیای اجنه باشه و این ستون ها تو دنیای اجنه هم باشه برای محافظت یا اصلا شاید مثل یه ساختمون چند طبقه باشه که ستون ها در امتداد هم باشند و تا انتها برن این جریان دنیا ها و نحوه قرار گیریشون رو اگه میشه یه توضیحی بده بعد اگه این ستون ها نباشه دنیای انسان ها نابود میشه یا اینکه دنیاها در هم ادغام میشه مثال طوری که دیگه نشه تشخیص داد دوتا دنیا رو از هم

بعد یه جا گفتی راهبان درجه بالا . آیا راهی با کاهن فرق می‌کنه ؟ یا اشتباه تایپ بود ؟

بعد اونجایی که مرده هارو می دید و اتفاقاتی رو میدید این اتفاقات می تونست مثلاً از خاطرات تنهایی هزار ساله باشه که بعد از اون برخورد به هنری منتقل سد؟ یا اصلا شاید پیش بینی از آینده بود

یکی از بهترین صحنه های که به نظر من تو این چند فصل واقعا خالی بود جاش همون صحنه ای بود که اون دختر بچه گل رو به هنری داد واقعا برا من تیکه جالب و متاثر کننده ای بود چون فکر کنم واقعا بهش نیاز داشت واقعا عالی بود

و در کل داستان انگار هنوز که هنوزه بعد از این همه فصل گنگه یعنی همش داره سوال ایجاد می‌کنه و وسیع تر و وسیع تر میشه امیدوارم کم کم ما رو ازین خماری ها در بیاری
ممنون بخاطر اینکه او این وضعیت و سختی ها هنوز می نویسی...


   
الهه آب, Hacker, Batman and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

Aminkh;43538:
سلام آقا امید خسته نباشی ایام مبارک
این دوتا فصل آخر واقعا قشنگ بود خیلی خوب بود ولی خب مثل همیشه داستان گنگ تر و وسیع تر شد تا قبل از این ما فکر می‌کردیم داستان حول محور دنیای اجنه هست ولی خب حالا باید غصه دنیای انسان ها رو هم بخوریم .

یه چیز دیگه این که اون پسره یاسر گفت دنیای اجنه بالای دنیای انسان هاست و با یه سری ستون نگه داشته میشه آیا یه همچین مکانی تو دنیای اجنه هم هست؟ یعنی یه دنیای دیگه هست که روی دنیای اجنه باشه و این ستون ها تو دنیای اجنه هم باشه برای محافظت یا اصلا شاید مثل یه ساختمون چند طبقه باشه که ستون ها در امتداد هم باشند و تا انتها برن این جریان دنیا ها و نحوه قرار گیریشون رو اگه میشه یه توضیحی بده بعد اگه این ستون ها نباشه دنیای انسان ها نابود میشه یا اینکه دنیاها در هم ادغام میشه مثال طوری که دیگه نشه تشخیص داد دوتا دنیا رو از هم

بعد یه جا گفتی راهبان درجه بالا . آیا راهی با کاهن فرق می‌کنه ؟ یا اشتباه تایپ بود ؟

بعد اونجایی که مرده هارو می دید و اتفاقاتی رو میدید این اتفاقات می تونست مثلاً از خاطرات تنهایی هزار ساله باشه که بعد از اون برخورد به هنری منتقل سد؟ یا اصلا شاید پیش بینی از آینده بود

یکی از بهترین صحنه های که به نظر من تو این چند فصل واقعا خالی بود جاش همون صحنه ای بود که اون دختر بچه گل رو به هنری داد واقعا برا من تیکه جالب و متاثر کننده ای بود چون فکر کنم واقعا بهش نیاز داشت واقعا عالی بود

و در کل داستان انگار هنوز که هنوزه بعد از این همه فصل گنگه یعنی همش داره سوال ایجاد می‌کنه و وسیع تر و وسیع تر میشه امیدوارم کم کم ما رو ازین خماری ها در بیاری
ممنون بخاطر اینکه او این وضعیت و سختی ها هنوز می نویسی...

سلام
بله دنیای انسانها و اجنه با هفت ستون از هم جدا شدن و اگر تخریب بشن دنیای اجنه بر روی دنیای انسانها سقوط میکنه. و این سقوط فیزیکی هم خواهد بود یعنی ممکنه شهری از اجنه موقع سقوط در دنیای انسانها زیر اب ظاهر بشه. سقوط که میگم یعنی افتادن نیست بلکه روی زمین ظاهر میشن. اگر کوهی روی یک شهر قرار بگیره یا شهری روی شهر دیگه فکر کنم وصعت تخریب رو بتونید تصور کنید.
و بله در مورد ستونها چیزی که گفتید رو میخواستم تو اینده بهشون برسم و بگمشون اما بله ستون ها دو سر دارن و سر دیگه توی دنیای اجنه هستن و یک شرط برای تخریبشون وجود داره. برای تخریب یک ستون باید همزمان از دو طرف بهشت اسیب زده بشه و از یک سمت اگر این حمله انجام بشه به هیچ وجه ستون اسیب نمیبینه.

و بله اون راهب کاهنا رو گمونم اشتباه تایپی بود شرمنده !
خخخ خاطرات تنهای هزار ساله. یا اینده یا گذشته شاید حق با شما باشه شاید یه پیش گویی.
خواهش میکنم عزیز نگران نباش هنوز یه کتاب دیگه از این جلد مونده و اتفاقات به هم زنجیر وار متصل شده فقط یه کلید اورده بشه همشون معنا پیدا میکنن.
مرسی که نظر دادی خیلی باعث دلگرمیه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

vahid@2000;43533:
این فصل عالی بود به شخصه جادو زدنش عالی بود فقط اون کسی ک بهش گفت فرار کن کی بود منتظر فصل جدید هستیم

چاکریم خوشحالم که خوشت اومد اون نفر کسی بود که از ابتدای داستان با هنری بوده. انشاا... وقت بشه تموم کنم فصل رو عالی میشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

هاریون;43521:
کتابت واقعا عالیه حتما ادامش بده

مرسی نظر لطفته
خوشحالم که اومدی و نظر دادی انشاا... باقی افرادم این لطف رو در حق ما بکنن تا بتونیم انگیزه بیشتر بگیریم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

zareb;43513:
سلام
الان این اتفاق در اخر فصل مربوط به نیرویی دفاعیه معبده؟! یعنی ممکنه معبد نیرویی دفاعی در برابر جادوی شیطانی داشته باشه و الان نیرویی که هنری استفاده کرد رو خطرناک تشخیص داده باشه و وارد عمل شده باشه؟ می تونه همون گویی که به شمال برده بودند باشه یا چیزی مشابهش

سلام
خب البته قبلا گفته بودم که معبد یک شهر محافظ اون منطقه هست اگر یادتون باشه همه از اینکه خدای دراکل اومده شمال تعجب کردن و گفتن نمیشه تا زمانی که معبد تو شمال پابرجاست اما معبد تخریب شده بود و اون اومد.
برای باقی معابد هم به همین شکله نمونه کوچکش گویی بود که هنری و دیگر دوستانش به شمال بردن که فقط برای یه منطقه کوچیک برای ارتش بود که جادوی دراکل روی ارتش اثر نزاره. و اینکه دوستان معبد رو دست کم نگیرید گاهی میشه که معبد قدرتش از خدای دراکل هم بیشتره نمونش همین جادوی معابد هست که هنری رو اش و لاش کرد و اینکه جادوی معبد واکنش نشون داد چرا باید منتظر بود و دید.:41:
مرسی بازم منتظر نظراتت هستم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Tereyon;43497:
سلام.خسته نباشید.این دو فصل یه کم عجیب بود البته این نظر منه.با اینکه نشان بردگی رو هنری گذاسته شده اما از خود هنری نگفتی.مثلا چه حسی داره عصبانی ناامید متنفر یا راضیه از این اتفاق.از فصل قبل میتونستی از زبان زاک شهر ادورا رو بیشتر توصیف کنی.این فصل هم باید اول اجازه میدادی با پرنسس بیشتر اشنا بشیم و شهر رو زبون خودش تعریف کنی.در مورد اون مبارزه هم یه دفعه عصبانی شد در صورتی که هنری قبول داشت که خشمگین شدن خوب نیست و نه باید از روی احساس عمل کنه.اونم نشون دادن قدرت جادویی خودش که به نظر من یکم زود بود براش.میتونستی توی مسابقات هزاره نشون میدادی.راستی خوب میشد از مسابقات کمی تعریف میکردی و دو سه تا حریف قدر رو میکردی.با اینحال فصل خوبی بود میتونست بهتر باشه.موفق باشید

سلام
فکر کنم تا حدودی حق با شما باشه اما هنوز داستان ما با ادورا تموم نشده که زاک اسرار ادورا رو رو کنه هنوز جا داریم.
هنری که عصبانی نشد فقط میخواست که یه درسی بهشون بده که اونها رو دست کم نگیرن جدی عمل کردن با خشم متفاوته البته در مورد جادوی متفاوتی که هنری استفاده کرد بعدا توضیح میدم اما میتونم بگم که یکی از الزاماتش خشم و نفرت هست.
در مورد نشون دادن قدرت تو مسابقات گمونم صبر کن تا مشابقات شروع بشه ببینیم هنری اصلا چطور میخواد درشون شرکت کنه بعد متوجه مییشیم هنری میخواد خودی نشون بده یا نه!

مرسی که نظر دادی اینجور نظرات رو بسیار میپسندم خوشم میاد نقد بشم که البت این روزا بیشتر دوستان میان و در مورد ماجرای داستان نظر میدن اما روش شما خیلی خوب بود به اینجور نقد کردن ادامه بده لطفا منتظر نظرات دیگت هستم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Dark_rider;43483:
خب خب بازم مثل همیشه ی فصل ناب و جذاب
امید جان هیچ وقت از سورپرایز کردن ما دست بر نمی‌داری این فصل موضوع اولی که به خصوص برای من خیلی لذت بخش بود ثبات و استواری شخصیتی هنری بود
والا چه معنی دارع دم بع دقیقه لت و پار بشه که با جاروبرقی جمع کنیم:onion055:
خب میرسیم به جادو هنری پس علامتی که نشان بردگی بوده در اصل نشان قدرت هست
ک در مواقع نیاز ازش استفاده میکنع
اما چرا آتش سیاه؟بع طور کلی آتش سیاه معنی نابودی وترس رو برای همه دارع پس هنری به عنوان ناجی اجنه معرفی نمیشه؟؟یعنی احتمالاً وجود هنری دنیای اجنه رو به نابودی میکشع!!!سوال عجیبی هست

سلام مرسی که نظر دادی و خوشحالم که خوشت اومد خخخ هنری و من ابمون تو یه جوب نمیره قصد دارم بزنم دهنش رو اسفالت کنم و هر وقت بتونم از کف اسفالت جمعش کنم:1e9ca045845bf68fcb9
نشان بردگی نشان قدرت شد؟ ها؟:(s1824):
اتش سیاه شاید زیاد دیده نشده توی دنیای اجنه و برای همه غیر معموله هر چی نباشه از یه منبع دیگه که جزئی از قدرت اجنه نیست استفاده کرده و کی میدونه هنری نارداره ناجی یا نابودگر دنیای اجنه!

ساحره;43472:
میدونستممممممممم بالاخره میاددددددد :33bced66e00e83a8ae1دمت گرم اغا امیددددددددددددددددددددددددددددددد:bonheur:خسته نباشی دلاور !
.
.
.
بسیاااااااااار فصل توپی بود؟! عجب هیجانی داشت :0230: فقط این وسط هنری بد بخت همیشه باید ی بلایی سرش بیاد :0086: وحشتناک منتظر فصل بعدیم !

سلام
چاکریممممممممممممممممممممممم نگران نباشششششش امید باشه نباشه دورگه هستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
بالاخره کمبود تجربه و خواستن اینکه خودی نشون بده این مشکلاتم بوجود میاره ولی نگران نباش اونقدر سیستم برای هنری در نظر دارم که زودی سرپاش میکنم قراره دهنش اسفالت بشه تا بعدا بتونه دهن ملت رو اسفالت کنه.

Philosophy;43482:
فصل خیلی خوبی بود ممنون

مرسی خوشحالم که خوشت اومد و مچکرم که نظر دادی و خوشحالمون کردی.


   
کسرا, الهه آب, Lord and 4 people reacted
پاسخنقل‌قول
misare
(@misare)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 117
 

بنظرم هنری کم کم باید سیاست یا جنبه استفاده از نیروهاشو یاد بگیره اگر قرا باشه هرجایی از نیروی زیاد استفاده کنه حتی اگر اتفاق اینچنینی هم نیوفته دشمنانش به داشته هاش پی میبرن و میتونن اینجوری بهش صدمه جدی بزنن یا بکشنش اینجا توی معبد که تحت حفاظت مناسبه و میدونه که خطری تهدیدش نمیکنه و با داشتن اون قدرت بدنی چه نیازی بود که بخواد از قدرت جادوییش استفاده کنه!!!


   
کسرا, الهه آب, Dark lord and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
amyr924122
(@amyr924122)
Estimable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 153
 

آخر نفهمیدم جرایان اون نشان بردگی چی هست:98::98::98:


   
پاسخنقل‌قول
Lord
 Lord
(@dark_rider)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 103
 

خب به نظر من معبد یکی از ستون های نگهداره تو دنیایی اجنه س
اما دلیل اینکه هنری و به عنوان خطر محسوب می‌کنه چیه؟؟؟؟
نکنه جادویی هنری از دنیای شیاطین هست ؟خب آگه اینطور باشه ک در خطر میفتع حتی ممکنه جایگاه خودشو از دست بده و نتونع تو مسابقات شرکت کنه.20.


   
الهه آب, Dark lord, A~Dreamwalker and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
Baran S
(@baran-s)
Eminent Member
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 21
 

به نظر منم هنری نباید هر چی تو چنته داره رو رو کنه همه فک میکردن هنری جادوش رو از دست داده نباید به این زودی هر کجایی قدرت های که داره رو نشون بده این میتونه خیلی بیشتر جلب توجه کنه و این همیشه خوب نیست مخصوصا تو دنیای اجنه هر چه بیشتر تو چشم باشی بیشتر تو خطری و اون به اندازه کافی تو چشم هست هنری میتونست با قدرت بدنی که داره دهن همشون رو سرویس کنه و این نبرد یه نبرد تن به تن بود پس نباید جادر رو قاطی میکرد


   
کسرا, AmbrellA, الهه آب and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
A~Dreamwalker
(@dreamwalker)
Eminent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 16
 

سلام
امید جان این دو فصل داستان دوباره جون گرفته فقط خوب میشد جواب سوال هایی که ایجاد کردی رو می دادی مثلا:
1-چه اتفاقی برای ریکا تو شمال افتاد؟
2-نشانی که هنری داره چه فرقی با نشان بردگی داره و اگر فرق میکنه چرا در حال حاضر این نشان رو به عنوان نشان بردگی میشناسند؟
3-اون سنگ هایی که هنری تو فصل های گذشته رو شمشیر گزاشت کاربردشون چیه؟
4-سرزمین اجنه خیلی قدمت داره و تا جایی که تو داستان اشاره شد اژدهای مادر و سایر اجنه از یه سرزمین دیگه اومدن.آیا ممکنه شخص یا موجودی باشه که از اژدهای مادر قویتر باشه و قبل از اون تو سرزمین اجنه بوده باشه؟
5-جایزه مسابقان هزاره چیه؟
و...
راستی یه تشکر ویژه هم ازت بکنم که تو این ایام قرنطینه با داستانت باعث می شی حال ما خوب بشه
موفق باشی


   
کسرا, AmbrellA, Batman and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

هنری مهارت مبارزه با سلاح رو یاد گرفته.قدرت جادویش هم منابع خوبی داره.ولی هیچ گونه دانشی نداره درباره جادو.امیدوارم زودتر یاد بگیره اگ به اموزش در معبد بتونه برسه خیلی خوبه


   
AmbrellA, Batman, الهه آب and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
Hacker
(@hacker)
Reputable Member
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 148
 

   
AmbrellA, Batman, Dark lord and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
Ryan2
(@ryan2)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 80
 

امید به نظر هنریو دوشخصیتی میکردی چطور بود یک شخصیت با قدرت بدنی خالص در دنیای روشنایی و شناخته شده و شخصیت دیگه با قدرت جادویی در تاریکی مثل( بروس وین ) مثلا هنری یه نقاب خفن میزاشت و کارای که نمی تونست علناً انجام بده رو به نام یه شخص دیگه انجام میداد


   
پاسخنقل‌قول
amyr924122
(@amyr924122)
Estimable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 153
 

سلام اگه نیاز به ویراستار داشتی من هستم ایمیلpmorteza181@gmail.com


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 203 / 210
اشتراک: