داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

دلمون لک زده برای خوندن ادامش اقا امید یه خبری نمیدی!!!

Philosophy;41821:
خود نویسنده گفته که پس از پایان کتاب همهرا با هم می زاره ولی مثل این که می خوان این جلدو را همین جا تموم کنن ، فعلا باید منتظر باشیم ببینیم نویسنده چی کار میکنه

پس باید فقط منتظر باشیم میخواد ادامه بده این جلد یا باید منتظر جلد بعدی باشیم

این چن وقته هیچی نخوندم واقعا سرم درد میکنه
امید جان خبری ، حدیثی ، چیزی

امید جان حداقل یک خبری بده بدونم منتظر ادامه اش باشم یا نه

البته که منتظر ادامش هستم
هنوز امیدی به امید دارم

خدا بزرگه برا همتون ارزو میکنم این روزای الان منو تحربه کنین
و دورگه ادامه داره هیچ وقت تسلیم نمیشه امید اگر زمانی اینحا سایت نبود وبلاگ شخصیم و گروه تلگرامی حتما پیگیر بشید
یا علی

ممنون از امیدی که بما دادی امید جان

منکه هر روز نگاه میکنم که آیا فصل جدید نگذاشته یا نه؟اما هیچی��

واقعا جای تبریک داره که کتاب رو یه اینجا رسوندی ولی باید گفته بشه شاید به علت حجم زیاد شاید بخاطر گسسته نویسی فصول یا مشغله یا هرچیزی اون کادر تصویری که از زبان شخصیت های مختلف گفته می شد متناقض نمایی داشت و به نظرمن اگه در داخل کردن شخصیت ها یکم دقت بیشتری نشون بدی و از بداهه پردازی بیرون بیای چون شخصیت های زیاد با افکار و پیشینه نامعلوم تو داستانت زیاد شده این کار بهت دست بازتری برای پیش بردن داستان میده ولی خواننده توی ناخوداگاه اذیت میشه چون در اینده مجبور به حذف شخصیت میشی و ارتباط افراد با همدیگه غیر واقعی تر میشه « نه از لحاظ فانتزی» و نکته دیگه که با اینکه کتاب مثل فیلم نیست داری با این روش خوب پیش میری و برات ارزوی موفقیت و بهترینها رو میکنم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

و همچنان منتظر ......کاش به فکر ما هم باشی اقا امید ........
.
.
..
.
خیلی وقته بهم فصل نرسیده ...کتاب خونم افتاده !
🙁

امروز یکشنبه ست و من همچنان به امید
امید دارم

EEBI;41939:
امروز یکشنبه ست و من همچنان به امید
امید دارم

مگه امید تاریخی برای فصل دادن اعلام کرده و دیر کرده که الان ناامید بشیم

هممون به امید امید داریم.

بهتره تحت فشار نزاریمش که بتونه راحت به کارش برسه و داستان رو سریع به یه جای خوب برسونه.
من از فشار اوردن به نویسنده خاطره خوبی ندارم. انقدر به سینا فشار اومد که کلا بیخیال شده انگار

امید جون راحت باش و بدون دغدغه زمانی به نوشتنت ادامه بده. فقط یه کاری کن که داستان تموم بشه حداقل که مثل داستان سینا تو خماری نمونیم ماها

تا نیم ساعت دیگه فصلو اپلود میکنم خواستم بگم سر حرفی که زدیم میمونیم
یه فصل کوتاهه امید وارم به بزرگی خودتون ببخشید

واو ... این دیگه باور نکردنیه !!!!!!!!!!!!! هورااااااااااااااااا . بعد این همه وقت فصل داریم !!!!!!!!!!!!!!!! یعنی فک کنم بهترین خبری بود که تو این هفته بهم رسید!!!!!!!!!!! دمت گرم بابا اقا امید ! پس فکر ما هم هستید ! ::50::

سلام با تشکر از امید جان به بلاخره صبوری ادم جواب داد فصل خوبی بود برادر بزرگ با اون کارش سبب شد نیروی درون هنری قوی تر بشه و مانند برادر اول قادر خواهد بود از هر نوع شکل جادو بتواند استفاده کند

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

امید جان اگر یه اطلاع رسانی در مورد روند داستان بکنی که ایا همه نوشتی یا نه یا فصل دیگه ای هم بعدا میدی یا نه خوشحال میشم