با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.
مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟
با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .
مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:
دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g
لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story
دورگه کتاب دوم |
فصل |
دانلود |
فصل |
دانلود |
فصل 1(تعقییب و گریز) | دانلود | فصل 2(اِدورا) | دانلود |
فصل 3(برخورد) | دانلود | فصل 4(تصمیم) | دانلود |
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) | دانلود | فصل 6(منطقه تاناریس) | دانلود |
فصل 7(راه حل) | دانلود | فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) | دانلود |
فصل 9(در راه ناردا) | دانلود | فصل 10(حس جدید، انتقام...) | دانلود |
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) | دانلود | فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) | دانلود |
فصل 13(ایلا) | دانلود | فصل 14(لورتگا) | دانلود |
فصل 15(دردسر در شمال) | دانلود | فصل 16(تصویری در اینه!) | دانلود |
فصل 17(اولین دیدار) | دانلود | فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) | دانلود |
فصل 19(خیانتکار) | دانلود | فصل 20!(اعتراف) | دانلود |
فصل 21(اولین نبرد واقعی) | دانلود | فصل22(اولین دختر دورگه) | دانلود |
فصل 23(دره ممنوعه) | دانلود | فصل 24(گرگ تنها) | دانلود |
فصل 25(شب برخورد) | دانلود | فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) | دانلود |
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) | دانلود | فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) | دانلود |
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) | دانلود | فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) | دانلود |
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) | دانلود | فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) | دانلود |
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) | دانلود | فصل34 | دانلود |
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) | دانلود | فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) | دانلود |
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) | دانلود | فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) | دانلود |
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) | دانلود | فصل 40(اغاز نبرد) | دانلود |
فصل 41(پایان) | دانلود | فصل 42(او خواهد امد) | دانلود |
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 | دانلود | فصل 44(بازگشت) | دانلود |
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده | دانلود | فصل 46(پایان نبرد بزرگ) | دانلود |
فصل 47(مردی روی شاخه) | دانلود | فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) | دانلود |
فصل 49(هنری...) | دانلود |
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: | دانلود |
فصل51(تسخیر شده) | دانلود | فصل52(هزار سال تنهایی) | دانلود |
فصل53(پایان روئیا) | دانلود | فصل 54(درخت وجود) | دانلود |
فصل 55 (ارباب اعماق) | دانلود | فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) | دانلود |
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوهای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) | دانلود | فصل 58(اخرین دیدار) | دانلود |
فصل 59 (تاس سرنوشت) | دانلود |
ا
وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید |
http://omidmoradpour.rozblog.com |
دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید
توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.
اخبار:27/3/98 سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.
توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.
آخرین و جدیدترین اطلاعیه:
واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی
خب مرسی از جوابها
من فقط میخاستم ببینم پولک بدنشون در چ حد متفاوته.با توضحیات که داده شد کنجکاو شدم . قصد مقایسه کلی را نداشتم.درباره گرگ های یخی
مثل اجنه بر طبق خونشون وفا دار هستن دیگه؟
مثلا برا انتخاب ملکه اول هر چی ایلا بگه باید قبول کنن؟
وفاداری اون ارادیه یا غیر ارادی؟زمان ارباب معبد جستجوگران،غول های یخی،کارگابن ها به اتحاد کمک نکردن.
گرگ های یخی هم چنین قابلیتی دارن ک بخان به کمک ناردار نیان یا نه؟
فرض کنیم به اراده خودشونه و اگ ناردار کمک لازم داشته باشه و کمکش نکنن و مثل هنری ناردار اونا مجازت کنه(ناردار حق داشته باشه،هنری فقط مثاله)یعنی از اتحاد حذفشون کنه چی؟اون زمانم باز ناردار جایگاهشو داره؟- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یه سوال دیگه درباره دیوار و حباب ها و دنیاها دارم
اگ اشتباه نکنم دنیاهایی بودن ک تمام و کمال تو یه حباب نبودن(مثلا نصفش تو این حبابه)
دیوار تو اون دنیاها به چه صورته؟
اگرم این دنیاها وجود ندارن و اشتباه میکنم ک هیچ.درست یادم نیست
ممنون
سلام
خب در مورد گرگ های یخی مثل مادر و دختر عمل میکنه وفاداری به خاطر خون و وابستگی بینشون به ایلا وفادارن نه به خاطر جادو و اجبار که البته درگیری بین گرگ های یخی هم وجود داره بین سردسته ها برای نشون دادن قدرت به ملکه مادرشون با هم مبارزه میکنن یا حتی با جانشین ایلا هم مبارزه میکنن تا ثابت کنن برترن و نظر ایلا رو جلب کنن اما اینکه یکیشون به ملکه مادر حمله کنه نه این سابقه نداشته چون صدها گله وجود داره و اگر چنتاشم خیانت کنه بقیه مثل ریگ شل کف رودخونه اونها رو با خودش مبره و نابودشون میکنه.
و بعد از انتخاب ملکه مادر دیگه هیچ حق انتخابی نیست چون خاطرات و قدرت ملکه به یه نفر دیگه رسیده که به زور نمیشه دریافتشون کرد بلکه فقط با تمایل طرف مقابل میشه. و همه با اشتراک گذاشتن خاطراتشون با اون نفر به اون اعلام وفاداری میکنن و اگر در این بین کسی تمایل نداشته باشه و ناراحت هم باشه از انتخاب ملکه از خاطراتش مشخص میشه و بعدا حلش مییکنن.
و در مورد وفاداری گرگ ها به ناردا
اگر خیانت بکنن ملکه اونها میمیره گفتیم که هیچ کسی با ناردار اتحاد و اجبار جادویی نداره که خدمت کنه اما یه نفر داره ملکه ایلا اون نمیتونه خیانت کنه چون مقداری از خون ناردار رو موقع نشاندار کردنش جذب میکنه و اگر خیانت کنه پیمان بیین این دو نفر منتخب و انتخاب کننده باعث مشه او فرد بمیره. مگر اینکه ملکه گرگ ها بتونه اثبات کنه که اون فرد خیانت کرده که با پادزهری که هر بخشیش دست یه نژاد از 5 نژاد اولیس درمان میشه.
در مورد دنیا های لبه بعد منظورته اونها هم دیوار رو دارن شبیه یه اتمسفر اون دیوار حفظ میشه اما نازکتر از بین نمیره و با خروج حباب از اون بعد دنیا به اعماق سیاهی جایی که هیچ کسی تا حالا ندیده سقوط میکنه.
سلام به دوستان عزیز بابت سوالاتی که کردید و نویسنده بابت پاسختون، خیلی از ابهاماتی که برام پیش اومده بود اما خودم متوجه شون نبودم را را جواب داد
سلام
خب در مورد گرگ های یخی مثل مادر و دختر عمل میکنه وفاداری به خاطر خون و وابستگی بینشون به ایلا وفادارن نه به خاطر جادو و اجبار که البته درگیری بین گرگ های یخی هم وجود داره بین سردسته ها برای نشون دادن قدرت به ملکه مادرشون با هم مبارزه میکنن یا حتی با جانشین ایلا هم مبارزه میکنن تا ثابت کنن برترن و نظر ایلا رو جلب کنن اما اینکه یکیشون به ملکه مادر حمله کنه نه این سابقه نداشته چون صدها گله وجود داره و اگر چنتاشم خیانت کنه بقیه مثل ریگ شل کف رودخونه اونها رو با خودش مبره و نابودشون میکنه.
و بعد از انتخاب ملکه مادر دیگه هیچ حق انتخابی نیست چون خاطرات و قدرت ملکه به یه نفر دیگه رسیده که به زور نمیشه دریافتشون کرد بلکه فقط با تمایل طرف مقابل میشه. و همه با اشتراک گذاشتن خاطراتشون با اون نفر به اون اعلام وفاداری میکنن و اگر در این بین کسی تمایل نداشته باشه و ناراحت هم باشه از انتخاب ملکه از خاطراتش مشخص میشه و بعدا حلش مییکنن.
و در مورد وفاداری گرگ ها به ناردا
اگر خیانت بکنن ملکه اونها میمیره گفتیم که هیچ کسی با ناردار اتحاد و اجبار جادویی نداره که خدمت کنه اما یه نفر داره ملکه ایلا اون نمیتونه خیانت کنه چون مقداری از خون ناردار رو موقع نشاندار کردنش جذب میکنه و اگر خیانت کنه پیمان بیین این دو نفر منتخب و انتخاب کننده باعث مشه او فرد بمیره. مگر اینکه ملکه گرگ ها بتونه اثبات کنه که اون فرد خیانت کرده که با پادزهری که هر بخشیش دست یه نژاد از 5 نژاد اولیس درمان میشه.در مورد دنیا های لبه بعد منظورته اونها هم دیوار رو دارن شبیه یه اتمسفر اون دیوار حفظ میشه اما نازکتر از بین نمیره و با خروج حباب از اون بعد دنیا به اعماق سیاهی جایی که هیچ کسی تا حالا ندیده سقوط میکنه.
سلام
ممنون از صبوری ک به خرج دادی و به تمامی سوالات پاسخ کامل داده شد.اینبار خیلی زیاد سوال پرسیدم.
این فصل علاوه بر کوپن خودم به جای بقیه دوستان هم سوال پرسیدم.موفق و سلامت باشی.
خیلی خوب میشد که همین توضیحاتی که میدی رو کتاب بیاری مثل سلسه مراتب بین گرگهای یخی دروازهها اطلاعات جانبی وخیلی چیزهای دیگه.حتما فصلا که نباید روند داستان رو ببرن جلو .یا اینکه هروقت از دید شخصیتا حرف می زنی اطلا عات بیشتری بدی تازه اینجوری به حجم فصلا هم اضافه میشه .توی سفیر کبیر هر فصلی داستانهای جذابی قرار داده میشد.اینجوری همه ی جوابهایی که می خوایم رو تو کتاب داریم یا حداقل بخشیش رو توضیح می دی.
زمین انسان ها هم تو حبابه یا نه اگه هست پس دیوارش کجاست
درباره ارماندو هم برام سوال شده تغییرات فیزیکیش دقیقا بر چه مبنایی هست مثلا در حالت عادی مثل یه نودل الفا هست و وقتی عصبانی میشه شیبه به گرگ نما میشه
گرگ های یخی برادر خونی صداش میزنن یعنی الان ملکش ایلا هست نه ملکه اجنه قسمش به فرمانروا چطور هنوز پابرجاست
درمورد هنری هم سوال دارم درسته که الان میتونه با لردگا به خودش آسیب نزنه اما هنوز توش استاد نشد که ؟؟بئاتریس قرار بود بعد جنگ یه چند تا حرکت یاد بده منظورم فوت و فن کار بود این تیکه حذف نشده که؟؟؟
زمین انسان ها هم تو حبابه یا نه اگه هست پس دیوارش کجاست
درباره ارماندو هم برام سوال شده تغییرات فیزیکیش دقیقا بر چه مبنایی هست مثلا در حالت عادی مثل یه نودل الفا هست و وقتی عصبانی میشه شیبه به گرگ نما میشه
گرگ های یخی برادر خونی صداش میزنن یعنی الان ملکش ایلا هست نه ملکه اجنه قسمش به فرمانروا چطور هنوز پابرجاست
درمورد هنری هم سوال دارم درسته که الان میتونه با لردگا به خودش آسیب نزنه اما هنوز توش استاد نشد که ؟؟بئاتریس قرار بود بعد جنگ یه چند تا حرکت یاد بده منظورم فوت و فن کار بود این تیکه حذف نشده که؟؟؟
سلام
بله زمین هم داخل حبابه اما زمین مثل اعماق یه ابر دنیاس جایی که هنوز به دیوار هاش نرسیدن اعماق هم همینطوره اعماق به دو بخش شناخته شده و ناشناس تقسیم میشه به خاطر همین هیچ وقت کسی نتونسته همش رو کاوش کنه.
آرماندو در حالت معمول هم یه الفای بزرگ جسه بود اما الان رشد کرده و بزرگتر هم شده که البته تا چند وقت دیگه براش دردسر میشه این سایز اما حالت تغییر شکلش کلا متفاوته یه چیز دیگس.
اون هم مثل هنری بدیل به یه دورگه شده یه چیزی نصف از اجنه و نصف از گرگ های یخی هر دو رو با هم داره اما سوگندش به فرمانروا هم به خاطر این تبدیل تغییر کرده میتونه حسش کنه دارتش همیشه و هر وقت اما میتونه تصمیم بگیره که بهش عمل کنه یا نه یا این ازادی رو داره که مثل الان کلا به اجنه ها پشت کنه.
درسته لورتگا سلاحیه که از یه نسل فراموش شده به این مردم رسیده فکر کنم بئاتریسم نتونه جز چند حرکت چیز خاصی یادش بده و شاید جای بهتری از یه نفر بهتر بتونه یاد بگیره که کلاس مهارتش هم بهتر باشه 🙂
مرسی که جواب سوالامو میدی
به نظرم کمان یه سلاح فوقالعادست که میتونه روند جنگو تغییر بده اگه اجنه میخوان به بقا ادامه بدن بهتر نیست تغییر عقیده بدن اصلا چرا کمان ممنوعه اجنه ها می تونن از سلاح های دیگه استفاده کنند مثل منجنیق یا ارابه هایی که کنار چرخاشون تیغ داره اصلا اگه برن دنیای انسان ها و
کلاش اینکوف بگیرن جزو کمان محسوب میشه نمیشه به دستور ملکه یه بمب اتم رو سر ادم خوار ها خراب کنن؟؟
مرسی که جواب سوالامو میدی
به نظرم کمان یه سلاح فوقالعادست که میتونه روند جنگو تغییر بده اگه اجنه میخوان به بقا ادامه بدن بهتر نیست تغییر عقیده بدن اصلا چرا کمان ممنوعه اجنه ها می تونن از سلاح های دیگه استفاده کنند مثل منجنیق یا ارابه هایی که کنار چرخاشون تیغ داره اصلا اگه برن دنیای انسان ها و
کلاش اینکوف بگیرن جزو کمان محسوب میشه نمیشه به دستور ملکه یه بمب اتم رو سر ادم خوار ها خراب کنن؟؟
سلام این سوالاتو از نویسنده پرسیدی ولی یه سری توضیحاتی ک بلدم رو میدم امیدوارم تا حدی قابل قبول واقع بشن
استفاده از کمان بعد از زخمی شدن اژدهای مادر توسط ارباب معبد در جنگ بین اجنه و اتحاد ناردا(حداقل اونایی ک جنگیدن) ممنوع شده.این ممنوعیت ریشه ای بیش از هفت هزار سال داره.ازادی استفاده از کمان به این اسونیا نیست وملکه نمیتونه بر علیه این همه سال ریشه این ممنوعیت و تعصب اجنه کاری کنه.در ضمن ملکه دارای حلقه فرمانروایی هم نیست که بتونه با قاطعیت حکم صادر کنه پس اقتدار و قدرتشو از دست میده اگ بخاد ممنوعیت را برداره.
پ.ن:جواب سوالات بعدی با اطلاعات و توجیحات خودمه که احتمال غلط بودنو دارن
سلاح های اجنه را تا جایی من میدونم جادویی(بجز نودل ها و سایر استثناها) و از اتحاد ناردا و جستجوگران گرفته شده.خودشون سلاح خاصی را ندارن.در مورد منجنیق در مورد ادمخوارها با این جمعیت عظیم فک نکنم زیاد تاثیر گزار باشه.در مورد ارابه هم سوار نظام اجنه با گاو میش های تایرن ها و سایر موارد به اندازه کافی قوی هستن(مراجعه به جنگ شمال)
در مورد سلاح های انسانی از مهمترین مسائل اینه انجه بلد نیستن و ممکنه نخان از سلاح های انسانی استفاده کنن و مخالفت هایی هم صورت بگیریه.دوم ممکنه تاثیر زیادی روی دشمن نداشته باشه.و مسله عبور اونها از دروازه ها مشکل سازه. اینکه تفنگ ها به فشنگ زیاد نیاز دارن و همچنین نیاز به تخصص.بمب اتم هم اگ بخاییم به صورت واقعی بهم نیگاه کنیم هر کسی دسترسی بهش نداره و نمیتونن بره یه بمب اتم بخرن.همچنین استفاده از سلاح های سنگین ادما به این اسونیا نیست.همچنین ممکنه استفاده از این سلاح جنگ را بین دنیایی انسان ها و اجنه شکل بده.همچنین اصیل زاده را بلکل فراموش کردی.برادر اول هم بیخیال نمیشینه ک اینکارا را انجام بدن.
در کل ایده های جالبیه شایدم عملی بشن
سلام این سوالاتو از نویسنده پرسیدی ولی یه سری توضیحاتی ک بلدم رو میدم امیدوارم تا حدی قابل قبول واقع بشن
استفاده از کمان بعد از زخمی شدن اژدهای مادر توسط ارباب معبد در جنگ بین اجنه و اتحاد ناردا(حداقل اونایی ک جنگیدن) ممنوع شده.این ممنوعیت ریشه ای بیش از هفت هزار سال داره.ازادی استفاده از کمان به این اسونیا نیست وملکه نمیتونه بر علیه این همه سال ریشه این ممنوعیت و تعصب اجنه کاری کنه.در ضمن ملکه دارای حلقه فرمانروایی هم نیست که بتونه با قاطعیت حکم صادر کنه پس اقتدار و قدرتشو از دست میده اگ بخاد ممنوعیت را برداره.پ.ن:جواب سوالات بعدی با اطلاعات و توجیحات خودمه که احتمال غلط بودنو دارن
سلاح های اجنه را تا جایی من میدونم جادویی(بجز نودل ها و سایر استثناها) و از اتحاد ناردا و جستجوگران گرفته شده.خودشون سلاح خاصی را ندارن.در مورد منجنیق در مورد ادمخوارها با این جمعیت عظیم فک نکنم زیاد تاثیر گزار باشه.در مورد ارابه هم سوار نظام اجنه با گاو میش های تایرن ها و سایر موارد به اندازه کافی قوی هستن(مراجعه به جنگ شمال)در مورد سلاح های انسانی از مهمترین مسائل اینه انجه بلد نیستن و ممکنه نخان از سلاح های انسانی استفاده کنن و مخالفت هایی هم صورت بگیریه.دوم ممکنه تاثیر زیادی روی دشمن نداشته باشه.و مسله عبور اونها از دروازه ها مشکل سازه. اینکه تفنگ ها به فشنگ زیاد نیاز دارن و همچنین نیاز به تخصص.بمب اتم هم اگ بخاییم به صورت واقعی بهم نیگاه کنیم هر کسی دسترسی بهش نداره و نمیتونن بره یه بمب اتم بخرن.همچنین استفاده از سلاح های سنگین ادما به این اسونیا نیست.همچنین ممکنه استفاده از این سلاح جنگ را بین دنیایی انسان ها و اجنه شکل بده.همچنین اصیل زاده را بلکل فراموش کردی.برادر اول هم بیخیال نمیشینه ک اینکارا را انجام بدن.
در کل ایده های جالبیه شایدم عملی بشنممنون که به سوالاتم جواب دادی امیدوارم با این سوالا حوصلتونو سر نبرم ولی به عنوان یه خواننده وقتی یه کتابو می خوانم همیشه پیش خودم فکر میکنم اگه این اتفاق یجور دیگه بشه چی یا اگه فلان کارو بکنه چی باسه همین یه سری ایده های عجیب غریب میدم
با سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز
یه بار این پیشنهاد رو داده بودم انگار در خیل عظیم پست های عزیزان گم شدش، لطفاً بهش توجه کنین:
اگه میشه فرمت ایپاب کتاب اول و دوم رو هم بذارین
سلام مرسی از این پیشنهاد اتفاقا تو یادم بود این پیشنهاد و در نظر داشتم که کتاب ها رو فرمت های دیگه هم بزارم اما به خاطر اینکه هنوز وقت نکردم فصل ها رو یکی کنم و یه فایل بدم بیرون به نظرم ساخت فرمت های دیگه یکم جالب از اب در نیاد چون شدیدا هم به ویرایش نیاز داره به همین خاطر تو فکرشم وقتی کار جفت کتابا تموم شد بعد فرمت های دیگه مثل ای پابش رو بسازم.
بازم مرسی از پیشنهادت بازم پشنهادی داشتی خوشحال میشم برامون بفرستی. موفق باشی
یا علی
مرسی که جواب سوالامو میدی
به نظرم کمان یه سلاح فوقالعادست که میتونه روند جنگو تغییر بده اگه اجنه میخوان به بقا ادامه بدن بهتر نیست تغییر عقیده بدن اصلا چرا کمان ممنوعه اجنه ها می تونن از سلاح های دیگه استفاده کنند مثل منجنیق یا ارابه هایی که کنار چرخاشون تیغ داره اصلا اگه برن دنیای انسان ها و
کلاش اینکوف بگیرن جزو کمان محسوب میشه نمیشه به دستور ملکه یه بمب اتم رو سر ادم خوار ها خراب کنن؟؟
سوالاتو دوس دارم داداش. 🙂 سوالای خوبی میپرسی