Header Background day #16
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
492.6 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark, rasoulsss, A. M. D. R. Z. H and 103 people reacted
نقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

dara;38929:
امیدوارم اقا امید بعد این تعطیلات با دست پر بیاد

انشاا...

yasinb;38949:
به نظرم داستان تازه جذاب شده (همین ۲۰ فصل اخیر) و نویسنده داره وقت بیشتری صرف می کنه و بالاخره سبک خودشو ارتقا می ده (عرض تبریک برا پیشرفت فراوان) همچنین تو یک پست گفته بودی می خوای کلی بری جلو و بعدش انقدر ویرایش کنی تا جونت در بیاد خب من با این نظرت کاملا موافقم و میگم حالا که به اینجا رسیدی که کار دستت اومده و هیجان آور شده ادامه بده بهتر نشه بدتر که نمیشه (طرفدارت درخواست پیشروی داره) انشاالله بهتر از قبل ظاهر شی ba bay

مرسی ایشاا... پیشروی هم مینماییم که البته این پیشروی شروع شده است توقفی نداریم تو دورگه هنری مثل تراکتور داره میره جلو ....
مرسی از اینکه پیگیری و نظر میزاری

farshad00;38954:
نويسنده عزيز به عنوان يه خواننده داستان هاي فانتزي بسيار از ايده ها شما و دنيايي كه خلق كردي لذت بردم تا به اينجاي داستان...فقط يك نكته كه به نظرم مياد بگم اينه كه شما ايده ها و شاخه برگ هاي زيادي دارين وارد داستانتون مي كنيد كه شايد باعث بشه كار براي شما كمي مشكل بشه و البته براي خواننده...شايد اگر شما بيشتر بر روي تعداد مشخصي از ايده ها تمركز كنيد به موفقيت بيشتري دست پيدا كنيد...
مرسي بابت زحمت و وقت و انرژيي كه براي خلق اين اثر زيبا مي زارين❤️������

سلام
خوشحالم که از این داستان خوشت اومد فرشاد جان و بینهایت ممنون که نظر دادی و نقد کردی.
اره شاخ و برگ های زیادی داره دورگه و احتمالا به خاطر اینکه همزمان برای جلد های دیگه هم برنامه ریزی می کردم یعنی اگر یه اتفاقی افتاد که شاید الان معنیش رو نفهمیده باشین به خاطر اینکه اون اتفاق جایی به جلد بعد متصل میشه و دستگیره هایی میشه برای ارتباط کلی داستان. دنیا یک بعدی نیست و همه منتظر عبور هنری از بینش نیستن و هر کسی کارهایی انجام میده حالا چه ربطی به هنری داشته باشه چه نداشته باشه ولی در نهایت همه اون اتفاقات در سرنوشت این دنیا تاثیر دارن و این قول رو بهتون دارم میدم که تک تک اون اتفاقات و شاخ و برگ ها سرشون به ییه جایی وصله.

بازم مرسی خوشحال شدم از اینکه نظر دادی منتظر نظرات و نقدای دیگت هستم


   
اسماعیلی, Farshad, الهه آب and 4 people reacted
پاسخنقل‌قول
mosafer18942
(@mosafer18942)
Active Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 3
 

رمان خیلی خیلی جذابی بود دست نویسندش دردنکنه فقط امیدوارم نویسندم مثل خیلی از نویسنده ها رمانشو نصف کاره ول نکنه


   
IBEe, King.a.f.k, اسماعیلی and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
IBEe
 IBEe
(@eebi)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 179
 

انتظار داره منو میکُشه برا فصل جدید
لطفا بگو کی میاد


   
پاسخنقل‌قول
huria
(@huria)
Trusted Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 43
 

دورگه رمان قشنگیه اما هردفعه از زبان یه شخصیت داستان گفته میشه و همین ادم گیج میکنه بااین حال رمان جالبیه?


   
پاسخنقل‌قول
IBEe
 IBEe
(@eebi)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 179
 

من همینشو خیلی دوست دارم چون داستان از نقاط مختلفی بیان میشه


   
پاسخنقل‌قول
danyal
(@danyal)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 78
 

خواهشا بگو کی فصل جدید میاد؟


   
پاسخنقل‌قول
اسماعیلی
(@asmaeile)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 52
 

داستانت واقعا زیباست خواهشا فصلهای جدید رو زود زود بزار ممنون


   
King.a.f.k, danyal, الهه آب and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

سلام بر دوستان عزیز و همیاران خوب سایت

امید وارم که تعطیلات خوش گذشته باشه بهتون با اینکه بارندگی شدید بود و اون قضایا پیش اومد اما سال 98 هم شروع شد و دیگه افتادیم تو اتوبان 98 پس با تلاش فراوون باید ادامه بدیم.
در مورد دورگه و این فاصله ای که افتاد حقیقت امر روحیه نوشتن رو به کل از دست داده بودم و به قول بچه ها حول و زوری خودم رو میکشیدم زمین که بنویسم و فصل بدم تا اینکه چنتا از بچه ها گفتن و فهمیدم که اون احساسم بی دلیل نبوده پس یه وقفه ایجاد کردم توی نوشتن و یه کتابم مطالعه کردم هر چند وقت ازاد چندانی هم توی تعطیلات نداشتم اما بازم این تنوع باعث شد انرژی ادامه دادن پیدا کنم و کتاب دوم رو که تقریبا 10 15 درصد اخرش مونده به پایان برسونم.

فصل جدید هم اخر هفته حتما ارائه میشه البت اگر عمری بود و زنده بودیم.
انشاا... که به فضل الهی سال 98 سالی باشه که کتاب سوم توش به خوبی خوشی و رونی نوشته بشه تموم شه و جلد اول دورگه بالاخره بعد سه سال به پایان برسه انشاا... جشنش رو همینجا تو همین تاپیک برگذار میکنم هر چی امتیاز تو این مدت بدست اومده همه رو بین خواننده های داستان تقسیم میکنیم ایشاا...


   
پاسخنقل‌قول
danyal
(@danyal)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 78
 

AmbrellA;39041:
سلام بر دوستان عزیز و همیاران خوب سایت

امید وارم که تعطیلات خوش گذشته باشه بهتون با اینکه بارندگی شدید بود و اون قضایا پیش اومد اما سال 98 هم شروع شد و دیگه افتادیم تو اتوبان 98 پس با تلاش فراوون باید ادامه بدیم.
در مورد دورگه و این فاصله ای که افتاد حقیقت امر روحیه نوشتن رو به کل از دست داده بودم و به قول بچه ها حول و زوری خودم رو میکشیدم زمین که بنویسم و فصل بدم تا اینکه چنتا از بچه ها گفتن و فهمیدم که اون احساسم بی دلیل نبوده پس یه وقفه ایجاد کردم توی نوشتن و یه کتابم مطالعه کردم هر چند وقت ازاد چندانی هم توی تعطیلات نداشتم اما بازم این تنوع باعث شد انرژی ادامه دادن پیدا کنم و کتاب دوم رو که تقریبا 10 15 درصد اخرش مونده به پایان برسونم.

فصل جدید هم اخر هفته حتما ارائه میشه البت اگر عمری بود و زنده بودیم.
انشاا... که به فضل الهی سال 98 سالی باشه که کتاب سوم توش به خوبی خوشی و رونی نوشته بشه تموم شه و جلد اول دورگه بالاخره بعد سه سال به پایان برسه انشاا... جشنش رو همینجا تو همین تاپیک برگذار میکنم هر چی امتیاز تو این مدت بدست اومده همه رو بین خواننده های داستان تقسیم میکنیم ایشاا...

ایشالا سال ۹۸سال بهتری هم برای دورگه هم برای شما نویسنده عزیز باشه و اینکه امیدوارم با قدرت ادامه بدی چراکه داستانت واقعا جذاب و گیراست و بنظر من برای ی نویسنده این مهمه که خواننده ها چه فکری درباره داستانش می‌کنن و اینکه ایشالا جشن پایانشو اگه خدا عمری داد بگیریم هرچند به من باشه دوست ندارم ی دنیای فانتزی که دوسش دارم هیچوقت تموم شه.اما چه میشه کرد در هر صورت موفق باشی و سال خوبی رو برای شما و همه ی دوستان گل آرزومندم.


   
Dark lord, King.a.f.k, AmbrellA and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
IBEe
 IBEe
(@eebi)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 179
 

زمن تشکر و قدر دانی فراوان و حمایت از شما و آرزوی سالی پر از خوبی و خوشی (و فصل های زیاد) برای شما و تمام مردمان ایران زمین کار دیگری از من برنمیاد


   
الهه آب, King.a.f.k, danyal and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
M,baran
(@m-baran)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 184
 

AmbrellA;39041:
سلام بر دوستان عزیز و همیاران خوب سایت

امید وارم که تعطیلات خوش گذشته باشه بهتون با اینکه بارندگی شدید بود و اون قضایا پیش اومد اما سال 98 هم شروع شد و دیگه افتادیم تو اتوبان 98 پس با تلاش فراوون باید ادامه بدیم.
در مورد دورگه و این فاصله ای که افتاد حقیقت امر روحیه نوشتن رو به کل از دست داده بودم و به قول بچه ها حول و زوری خودم رو میکشیدم زمین که بنویسم و فصل بدم تا اینکه چنتا از بچه ها گفتن و فهمیدم که اون احساسم بی دلیل نبوده پس یه وقفه ایجاد کردم توی نوشتن و یه کتابم مطالعه کردم هر چند وقت ازاد چندانی هم توی تعطیلات نداشتم اما بازم این تنوع باعث شد انرژی ادامه دادن پیدا کنم و کتاب دوم رو که تقریبا 10 15 درصد اخرش مونده به پایان برسونم.

فصل جدید هم اخر هفته حتما ارائه میشه البت اگر عمری بود و زنده بودیم.
انشاا... که به فضل الهی سال 98 سالی باشه که کتاب سوم توش به خوبی خوشی و رونی نوشته بشه تموم شه و جلد اول دورگه بالاخره بعد سه سال به پایان برسه انشاا... جشنش رو همینجا تو همین تاپیک برگذار میکنم هر چی امتیاز تو این مدت بدست اومده همه رو بین خواننده های داستان تقسیم میکنیم ایشاا...

ایشالله جلد دوم پایان شگفت انگیزی داشته باشه و جلد بعدی شروعی شگفت انگیزتر:0138:
اقا امید یه عالمه علامت سوال و ابهام از جلد اول داستان تا الان توی ذهنمونه, ایشالله اینا اخر این جلد برطرف میشه دیگه؟؟ چون وقتی وارد جلد سوم میشیم با اینهمه نکات مبهم و سوالهای موجود توی ذهنمون واقعا توی جلدسوم گیج میشیم,
.25.


   
پاسخنقل‌قول
sunnyboy1988
(@sunnyboy1988)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 42
 

AmbrellA;39041:
سلام بر دوستان عزیز و همیاران خوب سایت

امید وارم که تعطیلات خوش گذشته باشه بهتون با اینکه بارندگی شدید بود و اون قضایا پیش اومد اما سال 98 هم شروع شد و دیگه افتادیم تو اتوبان 98 پس با تلاش فراوون باید ادامه بدیم.
در مورد دورگه و این فاصله ای که افتاد حقیقت امر روحیه نوشتن رو به کل از دست داده بودم و به قول بچه ها حول و زوری خودم رو میکشیدم زمین که بنویسم و فصل بدم تا اینکه چنتا از بچه ها گفتن و فهمیدم که اون احساسم بی دلیل نبوده پس یه وقفه ایجاد کردم توی نوشتن و یه کتابم مطالعه کردم هر چند وقت ازاد چندانی هم توی تعطیلات نداشتم اما بازم این تنوع باعث شد انرژی ادامه دادن پیدا کنم و کتاب دوم رو که تقریبا 10 15 درصد اخرش مونده به پایان برسونم.

فصل جدید هم اخر هفته حتما ارائه میشه البت اگر عمری بود و زنده بودیم.
انشاا... که به فضل الهی سال 98 سالی باشه که کتاب سوم توش به خوبی خوشی و رونی نوشته بشه تموم شه و جلد اول دورگه بالاخره بعد سه سال به پایان برسه انشاا... جشنش رو همینجا تو همین تاپیک برگذار میکنم هر چی امتیاز تو این مدت بدست اومده همه رو بین خواننده های داستان تقسیم میکنیم ایشاا...

با سلام و تبریک سال جدید ممنون که هستی و ادامه میدی و به خوانندگان احترام میزاری انشاالله در تمام مراحل زندگیت موفق باشی:8::53:


   
AmbrellA, danyal, الهه آب and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
King.a.f.k
(@ebi77)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 86
 

انشالا تمومش کنی ولی جلد بعد پولی کن تا انگیزه برا دادن زودتر فصل ها باشه و ما هم زود به زود فصلا رو بخونیم‌‌
به امید سالی زیبا برای نوشتن
من امسال رو سال کتاب و ترویج کتاب اعلام میکنم
:103::41::103:


   
پاسخنقل‌قول
huria
(@huria)
Trusted Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 43
 

سلام فصل اول چون از این شخصیت به اون شخصیت میرفت یکم گنگ و نامفهوم بود اما فصل دو که من تا نصف فعلا خوندم خیلی خوبه


   
AmbrellA, Dark lord, danyal and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

Abrahim;39055:
انشالا تمومش کنی ولی جلد بعد پولی کن تا انگیزه برا دادن زودتر فصل ها باشه و ما هم زود به زود فصلا رو بخونیم‌‌
به امید سالی زیبا برای نوشتن
من امسال رو سال کتاب و ترویج کتاب اعلام میکنم
:103::41::103:

نظر من اینه پولی شدن اکثر مواقع زمانی جواب میده که شخص همه کاراشو تعطیل کنه و شغلش نویسندگی باشه.فک نکنم در ایران زیاد جوابگو باشه.شخص که نمی تونه مشغله های دیگشو کنار بزاره
برای ترجمه جواب میده ولی نوشتن فکر نکنم.حداقل کیفیت کار احتمالا خوب نباشه
پ.ن:نظر شخصی


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 152 / 210
اشتراک: