مقدمه: | دانلود |
فصل اول | دانلود |
فصل دوم | دانلود |
فصل سوم«ویراست شده» | دانلود |
فصل چهارم«منتشر شد» | دانلود |
فصل پنجم | دانلود |
فصل ششم | دانلود |
فصل هفتم | دانلود |
فصل هشتم | دانلود |
درود دوستان .همونطور که گفته بودم این داستان مستقل نواده اژدها هست و هر وقت وقت داشته باشم فصل هارو مینویسم.
برای دانلود فصول کلیک کنید.
امیر سلام خوبی داداش؟
اومدم تاپیکتو دیدم فک کردم لینکارو برداشتی تا نگو اون طرفه(با گوشی اومنم) حالا با خودته ولی جدولتو طوری کنه بهتره.:دی
فکر خوبیه . بهش عمل میکنم
سلام فصلو که خوندم
عالی بود و خواننده رو جذب میکرد که فصل بعدی رو بخونه
باید بگم هر چی جلوتر میریم قلم شماام بهتر از قبل میشه عالی بود این فصل و واقعا نمیدونم چی بگم
سوالامم نمیپرسم تا فصلای بعد خودم بفهمم
بازمی میگم عالی بود و خیلی از این فصل خوشم اومد
ولی خب یه چیزی خیلی عجیبه و اون اینه که وقتی از دراکولا ها شکست می خوردن چرا جنگو شروع کردن؟ درسته برای خونخواهی جک بوده ولی خب یکم این قسمتش عجیبه چرا با مقدمات بیشتری این جنگو شروع نکردن که اینجوری نشه؟
وای حالا تقصیرا نیفته گردن جک بدبخت؟:19:
و یه جاییشو نفهمیدم جک رفت خونه ی عموش یا قصر خودشون؟ اینو دقیق متوجه نشدم
ممنون از شما موفق باشین- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام میشه یه مثالی درمورد اشکالات ویرایشیش بزنی؟
شاید یه چیزایی رو جا انداخته باشم:39:
ممنون میشم
مشکل از ویرایش محتوایی بود. نه دستوری. مثلا یه فعلی نباید اونجا استفاده می شد و شد. و یا اینکه جملات(فقط یکم) گنگ بودن(اونم بعضیاشون.)
مشکل از ویرایش محتوایی بود. نه دستوری. مثلا یه فعلی نباید اونجا استفاده می شد و شد. و یا اینکه جملات(فقط یکم) گنگ بودن(اونم بعضیاشون.)
سلام. اگر میشه یه چند نمونش رو برام بفرستید تو پیام خصوصی.
دوستان یه خبر مهم ...
من یه مشکلی برام پیش اومده که نتم بیست بهمن تموم میشه و شاید نتونم تا بعد عید بیام و داستان رو اراعه بدم. اینو بگم که داستان قرار نیس نیمه تموم بمونه و من در این مدت از نوشتنش دست بر نمیدارم و بعد از یکی دوماه حداقل تا فصل نه یا ده مینویسم که وقتی اومدم دست پر باشم.
آها راستی ! تو این ده روز تا همینجای داستان رو خواهش میکنم ریز بینانه نقد کنین و تک تک اشکالاتشون رو بهم بگید که ویرایش کنم و مطمعن باشم که تا فصل سوم تقریبا خوب نوشتم.
با تشکر.
این متن رو تو داستان حلقه و سفیر و .... چندتا داستان نیمه تمام دیگه گفتن و رفتن
موفق باشی
این متن رو تو داستان حلقه و سفیر و .... چندتا داستان نیمه تمام دیگه گفتن و رفتن
موفق باشی
من اگر میخواستم ول کنم داستانو مثل عباس میگفتم. مطمعن باشید این داستان نیمه تموم نخواهد موند.
موضوع داستانت جذابه...البته هنوز نخوندم داستانت رو...امیدوارم موفق باشی دوست عزیز
داستان جالبی هست
فقط مقدمه فصل های اول خیلی با عجله داستان جلو میبره
داستان جالب و زیباییه
همینجور پر قدرت کارتو ادامه بده
منتظر فصول بعدی ام
سلام و درود بر همه دوستان. تشکر میکنم از دوستانی که نظر میدن و پیگیر داستانن خب همونطور که خودتون میدونید من نتم تموم شده و نمی تونم زود به زود سر بزنم .الان هم بزور نت یافتم و اومدم که بگم هنوز زندم و داستان ادامه داره .
راستی فصل چهارم هم نوشته شده و فصل پنجم هم در دست نوشتنه. با نظراتتون دلگرمم کنید.
با تشکر.
سلام
اول از اینکه تصمیم گرفتی دست به قلم شی خیلی خوبه
دوم این که طی فصولی که تا حالا منتشر کردی قلمت پخته تر از قبل شده
سوم یه نکته است درباره این که این رمان یه کم ادم رو گیج میکنه برای اینکه از عنصر جادو به صورت کیلویی استفاده میشه یعنی یه قانون براش مشخص نکردی محدودیت نداره یه دیقه یه شخصیت یه جادوی خیلی قوی انجام میده در حالی که تو قسمت های دیگه این جادو رو انجام نمیده بهتره که یه سیستم برای جادو تو رمانت درست کنی با یه سری قوانین
اینایی که این جا گفتم نظر شخصی منه امیدوارم اگر بخوای برات مفید باشه
ممنون