Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
499.7 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark، rasoulsss، A. M. D. R. Z. H و 103 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 803
 
:53: سلام خدمت دوستان :53:

:53: اینم یه کاور برای داستان که امید میاد میزاره پست اول :53:

تالارگفتمان 2

:53: امیدوارم دوستان خوششون بیاد ازش و راضی باشن (امید خودش که همچین..... :20:) :53:

:53: پیروز و موفق باشید. :53:


   
Hacker، fariba.2016، الهه آب و 7 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mohammad_solimanimanesh2
(@mohammad_solimanimanesh2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 149
 

H.O.S.S.E.I.N;37441:

:53: سلام خدمت دوستان :53:

:53: اینم یه کاور برای داستان که امید میاد میزاره پست اول :53:

تالارگفتمان 2

:53: امیدوارم دوستان خوششون بیاد ازش و راضی باشن (امید خودش که همچین..... :20:) :53:

:53: پیروز و موفق باشید. :53:

خیلی قشنگه...من که خیلی خوشم اومذ...


   
rbazar، الهه آب، alikhoshbakht13772 و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

H.O.S.S.E.I.N;37441:

:53: سلام خدمت دوستان :53:

:53: اینم یه کاور برای داستان که امید میاد میزاره پست اول :53:

تالارگفتمان 2

:53: امیدوارم دوستان خوششون بیاد ازش و راضی باشن (امید خودش که همچین..... :20:) :53:

:53: پیروز و موفق باشید. :53:

حسین میخوای ایتاش درون ذهن من رو تغییر بدی؟ من روی ایتاشم تعصب دارم ها!!!
با همون ایتاش خفن تو پست اول کاور بزن تو میتونی


   
mohammad_solimanimanesh2، kerm، Dark lord و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 803
 

AmbrellA;37454:
حسین میخوای ایتاش درون ذهن من رو تغییر بدی؟ من روی ایتاشم تعصب دارم ها!!!
با همون ایتاش خفن تو پست اول کاور بزن تو میتونی

خخخخخخخخخخخخخخ

فعلا از این استفاده کن. :12f1dcb03b9bb8e8cc7

در جریان تایم خونه بودن من هستی که تو :1s1:، با این جوری که من میتونم پای سیستم بشینم ، سخته برام ،اینم که درست کردم ، یه باره یاد داستان افتادم ، حسش اومد ، گفتم همینجور یه چیزی درست کنم ، تهش این در اومد ،

فعلا از این استفاده کنیم تا بعد اگر رسیدم و وقت داشتم ، چشم ، روی اون هم یه کم کار میکنم ببینم چی میشه. :(s1203):

از نظر خودم ایناش من از مال تو خیلی با جزبه تره :06:


   
AmbrellA، mohammad_solimanimanesh2، Dark lord و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 803
 

H.O.S.S.E.I.N;37441:

:53: سلام خدمت دوستان :53:

:53: اینم یه کاور برای داستان که امید میاد میزاره پست اول :53:

تالارگفتمان 2

:53: امیدوارم دوستان خوششون بیاد ازش و راضی باشن (امید خودش که همچین..... :20:) :53:

:53: پیروز و موفق باشید. :53:

راستی اینم یادم رفت بگم ، مفهمون اون اژدها داخل عکسه ، داخل 4 جمله خلاصش میکنم.


  • ایتاش عشق هنری هست.
  • هنری قلب ایتاش رو برده.
  • هنری تبدیل به اژدها میشه.
  • پس اونی که قلب ایتاش رو تصاحب کرده ، یه اژدها هست.



گفتم به کاور یه مفهموم خاص بدم برای رابطه بین ایتاش ، هنری ، و وجود دیگه هنری. (ایتاش به خاطر تغییر هنری ازش روبرنمیگردونه ، و همونجور که هنری هست ، با تمام خوبی ها و مشکلاتی و ممنوعیت هایی که هنری داره ، بازم عاشقشه)


   
King.a.f.k، AmbrellA، mohammad_solimanimanesh2 و 9 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
nasren1232
(@nasren1232)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 185
 

هنری در این فصل تو حاشیه بود فکر کنم فصل بعدی در مورد هنری باشه در کل خوب بود


   
Batman، الهه آب و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
herokhosro2
(@herokhosro2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 68
 

H.O.S.S.E.I.N;37441:

:53: سلام خدمت دوستان :53:

:53: اینم یه کاور برای داستان که امید میاد میزاره پست اول :53:

تالارگفتمان 2

:53: امیدوارم دوستان خوششون بیاد ازش و راضی باشن (امید خودش که همچین..... :20:) :53:

:53: پیروز و موفق باشید. :53:

غلط املایی داره
حاشیه سمت راست کاور نوشتی desinger
ولی designer درسته


   
حسین، omidcanis، fariba.2016 و 5 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
black J
(@black-j)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 101
 

nasren;37484:
هنری در این فصل تو حاشیه بود فکر کنم فصل بعدی در مورد هنری باشه در کل خوب بود

منم همین نظر ر دارم
هنری خیلی تو حاشیه رفته
و خیلی ناگهانی رفتار و برخوردش تغییر کرد


   
Batman، AmbrellA، omidcanis و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 298
 

آقا فصل ۴۱ کی میاد؟


   
Dark lord، Batman، الهه آب و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

omidcanis00;37526:
آقا فصل ۴۱ کی میاد؟

سلام دوست عزیز فصل ها هر دو هفته یکبار در سایت گزاشته میشود.طبق اعلام نویسنده فصل جدید جمعه شب،چهار روز دیگر،اماده و اپلود میشود


   
Death master، omidcanis، Batman و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
black J
(@black-j)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 101
 

احتمال این هست که اژدهای مادر دوباره به داستان برگرده؟
چون اینطور که از داستان پیداست روح اژدهای مادر از بین نرفته و هنری هم قدرت زیادی داره جدای از این مادر این دختره هم وضعیت نژاد و نوع مرگش مشخص نیست
جسدش هم دزدیدن
با این همه اتفاق فقط کافیه که بدن مناسبی برای روح اژدهای مادر پیدا بشه که اونم بیاد تو داستان


   
AmbrellA و الهه آب واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
sunnyboy1988
(@sunnyboy1988)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 42
 

black J;37546:
احتمال این هست که اژدهای مادر دوباره به داستان برگرده؟
چون اینطور که از داستان پیداست روح اژدهای مادر از بین نرفته و هنری هم قدرت زیادی داره جدای از این مادر این دختره هم وضعیت نژاد و نوع مرگش مشخص نیست
جسدش هم دزدیدن
با این همه اتفاق فقط کافیه که بدن مناسبی برای روح اژدهای مادر پیدا بشه که اونم بیاد تو داستان

تو خود داستان گفته برادر بزرگتر روح مادرشون رو جذب کرد دیگه


   
AmbrellA و الهه آب واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
black J
(@black-j)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 101
 

sunnyboy1988;37554:
تو خود داستان گفته برادر بزرگتر روح مادرشون رو جذب کرد دیگه

گفته
اما این روحی که داره به هنری کمک میکنه خدای دراکل که نمیتونه باشه؟ میتونه؟
چون اطلاعات دقیقی از اژدهاها و تاریخشان و تاریخ سرزمین داره.
جدای از اون پوست بدن هنری رو به اژدها تبدیل کرد


   
Batman، AmbrellA، الهه آب و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
hiva3216542
(@hiva3216542)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 41
 

black J;37546:
احتمال این هست که اژدهای مادر دوباره به داستان برگرده؟
چون اینطور که از داستان پیداست روح اژدهای مادر از بین نرفته و هنری هم قدرت زیادی داره جدای از این مادر این دختره هم وضعیت نژاد و نوع مرگش مشخص نیست
جسدش هم دزدیدن
با این همه اتفاق فقط کافیه که بدن مناسبی برای روح اژدهای مادر پیدا بشه که اونم بیاد تو داستان

شما چرا پیگیر این هستین مادر اژدها برگرده چرا یه شخصیت دیگه اضافه نشه یه شخصیت باستانی تر از مادر اژدها یا هم تراز مادر اژدها مث پدر اژدها یا خالق مادر اژدها هر اتفاقی ممکنه بیوفته ذهنتون رو به شخصیتهای موجود محدود نکنید


   
rbazar، ahmadi.fereshteh222، Batman و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
rbazar
(@rbazar)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 5
 

سلام
من موافق شخصیت جدید هستم
یک شخصیت باستانی که قبل از جنگ اتحاد ناردار و اژدهایان وجود داشته مثل ارباب اژدها
و یک پیشنهاد
هنری جلوی ملکه (مادرش ) به اون زن غریبه بگه مادر
خیلی خیلی جالب میشه !!!
یک پیشنهاد دیگه
هنری کم کم تبدیل به یک نژاد دیگه بشه یک نژاد باستانی مربوط به قبل از جنگ اتحاد ناردار و اژدهایان
یک نژاد خیلی قدرتمند و خطرناک !


   
AmbrellA، hiva3216542 و الهه آب واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 136 / 210
اشتراک: