Header Background day #16
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
492.6 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark, rasoulsss, A. M. D. R. Z. H and 103 people reacted
نقل‌قول
sina66
(@sina66)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 66
 

اقا امید تازه دانلود کردم ولی بیستا اصلا جوانمرداته نیستتت بیست امتیااااااااااززز اخ برادره من


   
Batman, الهه آب, AmbrellA and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
black J
(@black-j)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 93
 

امتیاز دارم اما وقتی روی نمایش کلیک کردم امتیاز کسر شد ولی لینک نداد


   
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 760
 

sina66;37246:
اقا امید تازه دانلود کردم ولی بیستا اصلا جوانمرداته نیستتت بیست امتیااااااااااززز اخ برادره من

نفرینش کنید ؛ باشد که اجابت گردد. :06:


   
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 760
 

reza379;36584:

قشنگ بود. تازه حس خوبی هم میداد به آدم.
منتهی چند تا چیز:
- یک اینکه فکر نکنم زیاد ایده خوبی باشه که اندازه‌های از پیش تعیین‌شده صفحات کتاب‌ها رو عوض کرد. اصولاً کتاب‌ها، به خصوص کتاب‌های فانتزی، فکر می‌کنم قطع کاغذشون A5 باشه؛ عمودی. یا کتاب‌های با قطع A4؛ باز هم عمودی. به طور معمول کتابی خارج از این دو اندازه نمی‌بینید؛ معمولا. همه این‌ها هم به کنار، من کتابی ندیدم که عمودی نباشه. بعضی کتاب‌های... مثلاً طراحی و معماری و آموزشی و دفترچه‌های مخصوص و اینا شاید افقی باشن، اما کتاب‌ها و رمان‌ها نه.
- دو هم اینکه اون DORAGE اول فصل فارسی باشه قشنگ‌تر می‌شه، و البته درست‌تر. البته اگر این افکت یه اکشن آماده نباشه، فکر نمی‌کنم باشه.
- سه اینکه به فصل‌های کتاب‌ها توی زبان انگلیسی می‌گن «Chapter»، معمولا از این استفاده می‌شه نه از «Season». هرچند به نظر من همه‌ی این‌هایی که انگلیسی نوشته شدن، فارسی بشن بهتره. هر چی نباشه کتاب فارسیه.
احسنت بر شما بزرگان. ایول داشت این حرکت.

ویرایش مهم: اما نسبت به صفحه‌آرایی قبلی زنده‌تره، هرچند پیچیده‌تر هم هست. انتخابش باشه با خوانندگان. حالا که این رو گفتم یک «نکته 4» هم اضافه کنم.

- چهار اینکه معمولاً توی صفحه‌آرایی مجلاته که مقدار زیادی از صفحه توسط عکس‌ها و چیزهای حاشیه‌ای پر می‌شه؛ توی کتاب‌ها حواس خواننده نباید پرت بشه از نوشته.

عاله که راضی هستی.

میخواستم سنت شکنی کنم ؛ و متفاوت باشه.

اکشن آماده نبود ، ولی کلا عکس صفحه اول رو تغییر دادم و یه چیز دیگه واسش زدم (قبلی رو وقت نداشتم و همینجور یه چیزی گذاشتم که خالی نباشه) و این بار با فونت فارسی نوشتم. ؛ ببین این یکی خوبه ؟؟!!

اوکی ؛ من خودم با سیزن بیشتر حال میکنم ولی به خاطر این که گفتی ، تغییر دادم و کردمش چپتر.

تو که راضی بودی ، چن تا از بچه ها هم گفتن خوبه ؛ ایشالا همه راضی باشن.

دوستان هم نظرشون رو بگن ؛ تا اگر مشکلی ، چیزی بود در صورت امکان حلش کنیم.:53:

   
Batman, reza379, الهه آب and 5 people reacted
پاسخنقل‌قول
misare
(@misare)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 117
 

با سلام
شاید من اشتباه کنم اما گورینو مگه یه تایرن همراه آیتاش نبود؟ پس چطور الان شده نودل همراه ملکه !


   
Batman, الهه آب, yesesy and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

الهه آب;37241:
چند جا بجای بیگرو گورینو نوشته بودی . البته چند جاکه نه توکل این فصل اسم رو اشتباه نوشته بودی . اگر نمینوشتی جادوی خاص نودل ها فکر میکردم واقعا گورینو رو داری میگی . اون آدم خوار ها هم آخرش جالب وارد شدن ، خوشم اومد .

واقعا؟ عجب گیجی شدم من اینم شد عاقبت کسی که یاداشت هاش رو نگاه نمیکنه موقع نوشتن.
شرمنده دوستان این فصل انقدر بد شد که خودمم برای هوندنش علاقم رو از دست داددم اشاا... تویی فصل بعدی جبران میکنم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

dara;37254:
با سلام
شاید من اشتباه کنم اما گورینو مگه یه تایرن همراه آیتاش نبود؟ پس چطور الان شده نودل همراه ملکه !

دست به گیرنده های خود نزنید مشکل از نویسنده گیج بوده است
دیگه کمتر از دو هفته فصل نمیدم حتی اگر فصل اماده باشه. به نظرم اون ذوق نوشتن اولیه ام زیادی کار دستم داد تو این فصل کل هم اجمعن خراب کردم اخرای فصل به خاطر انکه گفته بودم فصلو میرسونم فقط مینوشتم و این حس بدی بهم داده بود.
پس فصل بعد دوستان رفت برای 2 هفته دیگه تا سر حوصله و با دقت نوشته بشه


   
Batman, الهه آب, zzareb2 and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
yesesy
(@yesesy)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 65
 

امید چهل امتیاز بهم بدهکاری زود بگو کی بر ميگردونی?


   
پاسخنقل‌قول
Narunima
(@narunima)
Eminent Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 18
 

سلام و خسته نباشید لطفا لینک فصول 38 تا 40 رو لطف میکنید؟ ممنونم دوستان


   
AmbrellA and yesesy reacted
پاسخنقل‌قول
yesesy
(@yesesy)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 65
 

امید. این فصل از لحاظ املایی خیلی بد بود حدود 28 تا غلط املایی داشت
در ضمن یه سوتی بد هم داده بودی. انگار یادت رفته گورينو از نژاد تايرن ها بود نه نودل آلفا ?


   
پاسخنقل‌قول
King.a.f.k
(@ebi77)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 86
 

واقعا عالی بود منتظر فصل های دیگر هم هستم


   
پاسخنقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 273
 

آقا من هنوز فصل چهل رو نخوندم. ولی تا فصل ۳۹ تقریبا خوندم جا داره نکاتی رو اشاره کنم:1_مگه بیگرو توانایی حرف زدنش رو از دست نداده بود پس تو فصل ۳۹ چجوری حرف میزنه؟ 2_تو کتاب اول از یه دوست هنری حرف زدی اسمش جیک بود قرار بود تو یه مدرسه نظامی با هم دوست بشن اون دوستشم به خاطر نجات جون یکی از فرمانده ها مقام گرفته بود. اون چی شد؟ 3_اولاش میگفتی هنری اصلا از داستانایه تخیلی خوشش نمیاد و جیک ساعت ها وقتش رو تلف میکرد ولی تو این فصل نوشتی هر هفته مجله شونو میخونده . تازه تو کتاب اول سوزان بود که به فانتزی علاقه داشت نه دوستش . 4_ و برده ی ایتاش گفته بودی پدرش گفته این برده رو اصلا از خودش جدا نکنه ولی الان اصلا بهش فکرم نمیکنه ولی البته فکر میکنم اون برده قرار بود هنری باشه ولی بعدا نظرت عوض شده. 5_مگه بئاتریس برنگشته بود تا دلیل خیانت سنون رو بفهمه6_مگه تیرو کمان تو سرزمین اجنه ممنوع نبود پس چجوری وقتی ملکه تو فصل ۳۹ به جنگ با آدم خورا رفت اجرایه هماهنگ تیروکمان عده ی زیادی از اونا رو زمین میزد.:7:


   
پاسخنقل‌قول
zzareb2
(@zzareb2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 
مگه تیرو کمان تو سرزمین اجنه ممنوع نبود پس چجوری وقتی ملکه تو فصل ۳۹ به جنگ با آدم خورا رفت اجرایه هماهنگ تیروکمان عده ی زیادی از اونا رو زمین میزد

اونجا خود تیر و کمان نبود و جادوگرا جادوشون رو مثل تیر از آسمون میریختن رو سر دشمن


   
Batman and الهه آب reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

yesesy;37273:

امید. این فصل از لحاظ املایی خیلی بد بود حدود 28 تا غلط املایی داشت
در ضمن یه سوتی بد هم داده بودی. انگار یادت رفته گورينو از نژاد تايرن ها بود نه نودل آلفا ������

با سلام در داستان بیگرو بود که نودل الفا هست و با ادمخوار ها درگیر شد اما اشتباها اسم گورینو اورده شده.بجای اسم بیگرو گورینو نوشته شده

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

omidcanis00;37276:
آقا من هنوز فصل چهل رو نخوندم. ولی تا فصل ۳۹ تقریبا خوندم جا داره نکاتی رو اشاره کنم:1_مگه بیگرو توانایی حرف زدنش رو از دست نداده بود پس تو فصل ۳۹ چجوری حرف میزنه؟ 2_تو کتاب اول از یه دوست هنری حرف زدی اسمش جیک بود قرار بود تو یه مدرسه نظامی با هم دوست بشن اون دوستشم به خاطر نجات جون یکی از فرمانده ها مقام گرفته بود. اون چی شد؟ 3_اولاش میگفتی هنری اصلا از داستانایه تخیلی خوشش نمیاد و جیک ساعت ها وقتش رو تلف میکرد ولی تو این فصل نوشتی هر هفته مجله شونو میخونده . تازه تو کتاب اول سوزان بود که به فانتزی علاقه داشت نه دوستش . 4_ و برده ی ایتاش گفته بودی پدرش گفته این برده رو اصلا از خودش جدا نکنه ولی الان اصلا بهش فکرم نمیکنه ولی البته فکر میکنم اون برده قرار بود هنری باشه ولی بعدا نظرت عوض شده. 5_مگه بئاتریس برنگشته بود تا دلیل خیانت سنون رو بفهمه6_مگه تیرو کمان تو سرزمین اجنه ممنوع نبود پس چجوری وقتی ملکه تو فصل ۳۹ به جنگ با آدم خورا رفت اجرایه هماهنگ تیروکمان عده ی زیادی از اونا رو زمین میزد.:7:

جوابتو با برداشت های شخصی میدم نمیودنم درست باشن یا نه
در مورد حرف زدنش هنوزم حرف نمیزنه بلکه وقتی میخاد حرف بزنه متن نوشته شده ای جلوی اون ظاهر میشه. در مورد برده فک کنم هنوز در سرزمین تاناریس باشه اگ اینجا بود و میخاست همراه ایتاش باشه اولا به راحتی کشته میشد و دوما یجورایی مزاحم بود.
بئاتریس برگشت به پایتخت زمام امور هم بجای ملکه به دست گرفت وقتی ملکه برگشت دیگه به کار که ملکه بهش سپرده میپردازه.


   
پاسخنقل‌قول
omidcanis
(@omidcanis)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 273
 

zareb;37279:
اونجا خود تیر و کمان نبود و جادوگرا جادوشون رو مثل تیر از آسمون میریختن رو سر دشمن

اهااا:65::21:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

DARK LORD;37280:
با سلام در داستان بیگرو بود که نودل الفا هست و با ادمخوار ها درگیر شد اما اشتباها اسم گورینو اورده شده.بجای اسم بیگرو گورینو نوشته شده

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

جوابتو با برداشت های شخصی میدم نمیودنم درست باشن یا نه
در مورد حرف زدنش هنوزم حرف نمیزنه بلکه وقتی میخاد حرف بزنه متن نوشته شده ای جلوی اون ظاهر میشه. در مورد برده فک کنم هنوز در سرزمین تاناریس باشه اگ اینجا بود و میخاست همراه ایتاش باشه اولا به راحتی کشته میشد و دوما یجورایی مزاحم بود.
بئاتریس برگشت به پایتخت زمام امور هم بجای ملکه به دست گرفت وقتی ملکه برگشت دیگه به کار که ملکه بهش سپرده میپردازه.

خوب بیشتر سوالم رو جواب دادی ممنونم:77::53:


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

yesesy
سلام
اره نوشتن اینجوری رو دوس ندارم به همین دلیل دیگه هر وقت دو هفته تموم شد منتظر فصل باشید یکم عجله همه چیز رو به هم میریزه.
هواسم بود که دارم از کی صحبت میکنم ولی اسمش رو نگاه نکردم روی یاداشت هام که بیگرو یا گورینو و اعتماد زیادی به حافظه زاقارت سوتی بدی رو باعث شد.


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 133 / 210
اشتراک: