هدف نقد کتاب اظهارنظر پیرامون یک کتاب خاص یا مجموعهای از کتابها تحت یک عنوان است؛ به یاد داشته باشید که مهمترین عنصر در نقد کتاب، تفسیر (Commentary) است نه خلاصه کردن کتاب. بنابراین، فضای کمی را به مرور محتویات کتاب اختصاص دهید.
ارائه رئوس یا خلاصه کتاب، مشتمل بر مضمون کلی، سیر زمانی و تاکیدات عمده نویسنده (سیاسی، اقتصادی، فکری و ...) و جنبههایی که نادیده گرفته است، کفایت میکند.
وزن اصلی نقد شما باید به ارزیابی شما از نحوه ارائه مطالب نویسنده اختصاص داشته باشد: فرضیه اصلی نویسنده چیست؟ زاویه دید و استدلال او چیست؟ واکنش شما چیست؟ آیا خواندن کتاب باعث بالا بردن درک شما از موضوع شد؟ تا می توانید صریح حرف بزنید. شما کارشناس هستید.
برای دادن چارچوب به نقد، اطلاعاتی درباره نویسنده، سابقه و تخصص او - و یا عدم تخصص او در زمینهای که نوشته است - فراهم کنید.
غالبا مقدمه کتابها این نوع اطلاعات را دربر دارد:
آیا نویسنده نکات و اسناد تازهای ارائه کرده است؟ اگر بله، آن را مشخص کنید. آیا از نکات و اسناد دیگران برداشت تازهای کرده است؟ اگر چنین است، با نگاهی تطبیقی، نتیجهگیری کنید.
همیشه زمان نوشته شدن کتاب را در نظر بگیرید، چرا که به این طریق به ارزشها و جهتگیریهای نویسنده پی خواهید برد. به عنوان مثال، زندگینامهای که درباره سناتور «جوزف مک کارتی» توسط یک روزنامهنگار محافظهکار و طرفدار جمهوریخواهان در سال 1954 نوشته شده، قطعا با زندگی نامه دیگری درباره «جوزف مک کارتی» که توسط یک نئومارکسیست آکادمیک در سال 1974 نوشته شده کاملا فرق دارد.
قطعا اشاره به بخشهایی از کتاب ضرورت دارد، اما اشاره فراوان در این باره کار جالبی نیست. پس هیچگاه سعی نکنید بخشهای زیادی از یک کتاب را نقل کنید.
نقل چند بخش کوتاه به طور مؤثر، قطعا از نقل چندین بخش اما نامؤثر، بهتر است. هرگاه بخشهای مورد نظرتان را انتخاب کردید، آنها را به صورت مجزا نقد کنید.
به یاد داشته باشید که کار شما باید با نقد شما به پایان برسد. بنابراین به پاراگراف های آغازین برگردید. قضاوت شما درباره سبک، چارچوب، محتوا و ارزشهای کتاب چیست؟ آیا هدف نویسنده از نوشتن کتاب آشکار است؟
کتاب، شما را راضی کرد؟ چرا بله و چرا خیر؟ آیا دلایل و مستندات نویسنده در خدمت نتیجهگیری او هست؟ آیا کتاب، اندیشه شما را به چالش طلبیده است یا دانش شما را بالا برده است؟ آیا پرسش تازهای برایتان ایجاد کرده است؟ یا اینکه نویسنده صرفا آنچه را که شما می دانستهاید، به شکل دیگری عرضه کرده است؟ آیا خوندن این کتاب را به دیگران توصیه میکنید؟ به چه کسانی؟ آیا کتاب دیگری هم باید در همان باره نوشته شود؟
توصیفی یا انتقادی
دو رویکرد در قبال نقد کتاب وجود دارد: توصیفى و انتقادى.
در رویکرد توصیفى، نقدنویس صرفاً به تشریح و توصیف مطالب و ارائه اطلاعات اساسى کتاب مىپردازد و از جانبدارى و هواخواهى از اثر مورد بررسى پرهیز مىکند.
در رویکرد انتقادى، نقدنویس علاوه بر توصیف، به ارزیابى اثر هم مىپردازد. اما این ارزیابى در عین حال مبتنى بر معیارهاى پذیرفته شده ادبى و تاریخى نیز هست که به همراه ارائه مدارک از متن صورت مىپذیرد.
اگر مىخواهید یک کتاب را با رویکرد انتقادى نقد کنید حتماً باید این دو نکته را بشناسید: اثر مورد نقد را و الزامات ژانرى که اثر به آن تعلق دارد (رمان، داستان کوتاه، شرح حال، شعر و غیره)
1- شناخت اثرى که نقد مىکنید نه تنها مستلزم تلاش براى درک هدف نویسنده کتاب، بلکه مستلزم بررسى نحوه ارتباط دادن مطالب به یکدیگر توسط نویسنده نیز هست. به عبارت بهتر، نه تنها باید تلاش کرد تا هدف نویسنده کتاب را فهمید، بلکه باید در عین حال سعى کرد تا نحوه ارتباط مطالب در راستاى هدف مورد نظر نویسنده را هم حلاجى کرد. آیا نویسنده توانسته است به طرزى مناسب با ارتباط مطالب به یکدیگر به تشریح هدف خود کمک کند؟
در عین حال شناخت هدف نویسنده در گرو شناخت شما نسبت به ملیت، مقطع زمانى و سایر آثار نویسنده نیز هست.
2- شناخت ژانر، در واقع شناخت شکل هنرى اثر است. شناخت ساختار اثر و نحوه کار آن.
نداشتن درک و شناخت از ژانر اثر به این معناست که نقدنویس فاقد معیارهاى ادبى و تاریخى براى نقدنویسى است و علىالقاعده اگر نقدنویس فاقد معیارهاى ادبى و تاریخى باشد، ارزیابى او بىپایه خواهد بود.
حداقلهاى نقدنویسى
نقدى که مى نویسید نباید خلاصه نویسى یک کتاب باشد، بلکه باید آن را توصیف کند و این توصیف دست کم باید مشتمل بر این نکته باشد که اگر خوانندهاى نقد شما را درباره یک کتاب خواند، با افکار نویسنده کتاب آشنا شود و البته ارزیابى شما از اهداف نویسنده مى تواند به صورت انتقادى هم ارائه شود.
نقد شما باید چیزهایى را هم درباره نویسنده در خود داشته باشد، البته این چیزها اصلاً به معنى ارائه زندگىنامه نویسنده نیست. اطلاعاتى که درباره نویسنده مىدهید باید مرتبط با اثر باشد تا درک خواننده را نسبت به کتاب آن نویسنده تقویت کنید. فرضاً اگر کتاب مورد نقد شما درباره محیط زیست است صرفاً سوابق نویسنده در امر محیط زیست را مطرح کنید و اینکه او چه تجارب و شناختى در این زمینه از جنبه نظرى و عملى دارد.
ارزیابى غیرمستقیم اثر، از کانال توصیف و تشریح کتاب هم یک موضوع قابل اتکاست. این ارزیابى باید به هدف یا اهداف نویسنده مربوط شود. اما در نقد انتقادى (رویکرد انتقادى) شما اعلامنظر مىکنید، اعلام موضع مىکنید و این اعلام نظر و موضع باید مبتنى بر این موارد باشد:
1- نظر شما درباره هدف نویسنده
2- آیا نویسنده به هدف خود نائل شده است؟
3- چه مدرکى دارید که نویسنده به هدف خود رسیده است؟
همشهری آنلاین