|
فرار از سرنوشت نیازمند اراده ای پولادین است. گاه نیازهایی وجود دارند که مانند بندی نامرئی فرد را وادار میکنند تا به سوی ناشناخته ها قدم بردارد. میدانم که راهی که انتخاب کرده ام تنها به یک نقطه ختم خواهد شد. اما دیگر اهمیتی ندارد. اندوهی که بر شانه هایم سنگینی میکند باعث ضعفم نخواهد شد.بلکه اراده ام را برای آنچه که میخواهم تقویت خواهد کرد.آتشی که در درونم شعله ور است به سادگی خاموش نمیشود.من در مسیر رسیدن به آنچه که میخواهم تنها هستم.تنها تر از هر زمان دیگری و اینک نوبت من است تا سرنوشت را به بازی بگیرم. |
فصل اول تا پنجم | ( نسخه ویرایش شده - دانلود آزاد)لینک دانلود |
فصل ششم
فصل ششم کلمه عبور: bookpage
فصل هفتم
فصل هفتم کلمه عبور BookPage
فصل هشتم
فصل هشتم کلمه عبور: bookpage
فصل نهم
فصل نه .کلمه عبور: bookpage
فصل دهم
فصل ده
فصل یازدهم
فصل یازده
فصل دوازده
فصل دوازده
توجه: من نظر همه بچه ها رو خوندم؛ منتهی دو سه باری که جواب می خواستم بدم ولی به دلیل چند تا مشکل کل جواب هام پرید و چون جدیدا من آدم بی حوصله ای شدم دیگه حس نوشتن نداشتم ولی سعی می کنم تا آخر هفته جواب بدم. این دم عیدی بقدری شلوغ شده سرم که دقیقه نود فصل میدم مهرنوش پس اگه کم و کاستی دیدید مشکل از سمت من هست که وقت لازم رو ندارم. ممنون
فصل سیزدهم: |
بچه ها راست میگن ۱۹ صفحه خیلی کمه . من تا شروع کردم به خوندن یهو دیدم تموم شد .:22:
و کتاب استخوان ها یکی از چند کتابی بود که اش همراه خودش آورده بوده . و بنظر من کتاب همراه اش باشه جاش امن تره . مخصوصا حالا که جعبه خون رو هم داره .
حدس من واسه اتفاق آخر داستان اینه که احتمالا اون فردی ک رفته بود دنبال دستکش درجه یک با یه دستکش ویژه برگشته ک احتمالا مال یه فرد قدرتمند بوده
فصل خیلی خوبی بود داستان داره کم کم جالب میشه امیدوارم هرچه سریع تر فصل جدید بیاد
سلام .
من فکر میکنم اش کتاب استخون رو با خودش نیاورده و تو خونه پدر بزرگش گذاشته البته همونجا جاش بهتره تو خونه پدر بزرگش.
تو ااین فصل ۷ گفته که از زمان تولدش سایه هارو میدیده پس سایه ها هم اونو زیر نظر داشتن.
شاید چون اجازشو نداشته یا اینکه چون اش هم موهبت هاش تثبیت نشده بوده پس اونموقع اربابش به حساب نمیومده.
بنظر من همین مقدار صفحات خوبه
اگه بیشتر بشه ترتیب فصل دهی شاید بهم بخوره که خیلیا اینو نمیخوان.
* اگه از فصل 1 بصورت عمیق خونده باشی متوجه میشی ک کتاب استخوان رو باخودش اورد, احتمالا خطای تایپیه,,,,
* اتفاقا منم گفتم ک ممکنه بدلیل تثبیت موهبت برزخیش باشه, و خب اینکه مشخصه وقتی این موهبتش تثبیت شده ب زبان برزخی هم مسلط شده,چون تثبیت موهبت برزخی برابره با ب دست اوردن و فعال شدن تموم توانایی هایی ک ب این موهبت ربط داره,,, حالا از فراگیری و درک زبان برزخی گرفته تا برقراری ارتباط سرس باهاش و .....
اصن افزایش تعدادصفحات فصل ربطی ب ترتیب فصل دهی نداره, از اول اقای فتحی گفتن ک گزاشتن فصل تا زمانیکه خودشون 3 فصل جلوتراز خواننده ها باشن برقراره,, و اینکه ایشون تاریخ فصل دهی رو معمولا از قبل مشخص میکنن ,مثل این 9فصل ,,,
سلام دو تا سوال داشتم که امیدوارم نگی بعدا میفهمی
۱.بنجامین چند تا موهبت داره؟و چیا هستند؟یکیشون سرعته.
۲.بیشترین تعداد موهبت رو فعلا کی داره؟
سلام دو تا سوال داشتم که امیدوارم نگی بعدا میفهمی
۱.جاناتان چند تا موهبت داره؟و چیا هستند؟یکیشون سرعته.
۲.بیشترین تعداد موهبت رو فعلا کی داره؟
تا جایی که خوندم جاناتان جد اش بوده و اصلا صحبتی از موهبت هاش نیومده شاید منظورت بنجامین بوده
یه چیز که یادم رفته بود بپرسم - اش اولین بار ویلفرد رو می بینه رو پیشونیش چند نشان بوده و اش میگه یکیشون مال تثبیت چند موهبت هستش و کسی که چند موهبت رو تثبیت کنه ، بدستش میاره - پس برای اش چرا نشان ظاهر نشده رو پیشونی؟!
یه چیز که یادم رفته بود بپرسم - اش اولین بار ویلفرد رو می بینه رو پیشونیش چند نشان بوده و اش میگه یکیشون مال تثبیت چند موهبت هستش و کسی که چند موهبت رو تثبیت کنه ، بدستش میاره - پس برای اش چرا نشان ظاهر نشده رو پیشونی؟!
اون یکی فکر کنم واسه بعد تحت کنترل گرفتن تمام موهبت ها بود
اون یکی فکر کنم واسه بعد تحت کنترل گرفتن تمام موهبت ها بود
خو اش هم تمام موهبت ها رو تحت کنترل گرفته
اول با سلام به اقا سینا و خسته نباشید.
این رمانم مثل کتاب قدرت ذهن عالیه.
دومم.
خو اش هم تمام موهبت ها رو تحت کنترل گرفته
خوب اش موهبت ها رو تحت کنترل داره. ولی نتونسته اونا رو به طور کامل تثبیت کنه. تو خود داستانم هست.
اش موهبت هاش رو فقط تثبیت کرده . هنوز نمی تونه همش رو کنترل کنه .
با سلام و خسته نباشید،
میخواستم از اقا سینا درخواست کنم یکم بیشتر درباره موهبت ها توضیح بدن.
و اینکه فکر میکنم در فصول اینده اگر یه مشکلی تو اکادمی هم برای اش بزارید خوب میشه.
مثلا یه دوئل با شاهزاده یا یه همچین چیزایی.
با تشکر
اول با سلام به اقا سینا و خسته نباشید.
این رمانم مثل کتاب قدرت ذهن عالیه.دومم.
خوب اش موهبت ها رو تحت کنترل داره. ولی نتونسته اونا رو به طور کامل تثبیت کنه. تو خود داستانم هست.
اتفاقا دوست عزیز شما بر عکس میگی. اينفرنو تمام موهبت های اش رو تاثبيت کرد ولی طبق گفته سایه. اون هنوز تحت کنترل نگرفته ( اونجا که داشت موهبت جانت رو از طریق چشماش از بین میبرد یا اونجا که سایه گفت هنوز موهبت حافظه رو نتونستي کنترل کنی ولی میشه کنترلش کرد)
راستی سینا فصل درجه یک بود. فقط تعداد صفحه هاش کم بود
احتمال این هست که این داستان تو دنیای سفیر اتفاق افتاده باشه بعد دوتا داستان رو بشه به هم ربط داد
sina
اتفاقا دوست عزیز شما بر عکس میگی. اينفرنو تمام موهبت های اش رو تاثبيت کرد ولی طبق گفته سایه. اون هنوز تحت کنترل نگرفته ( اونجا که داشت موهبت جانت رو از طریق چشماش از بین میبرد یا اونجا که سایه گفت هنوز موهبت حافظه رو نتونستي کنترل کنی ولی میشه کنترلش کرد)
راستی سینا فصل درجه یک بود. فقط تعداد صفحه هاش کم بود
احتمال این هست که این داستان تو دنیای سفیر اتفاق افتاده باشه بعد دوتا داستان رو بشه به هم ربط دادsina
واقعا ببخشید من اون موقع هنوز کامل نخونده بودم.
به بزرگی خودتون ببخشید.
بله فصل واقعا عالیه فقط ای کاش یکم صفحه هاش بیشتر بود
با تشکر و پوزش
چه موقع فصل جدید رو می زارید:17: