Header Background day #22
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
499.2 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark، rasoulsss، A. M. D. R. Z. H و 103 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

Tereyon;36303:
سلام .بازهم می خوای غافلگیرمون کنی..راستی ایتاش قراره کجا بره که پدرش اینجوری اونو جداش کرد .باید ماموریت مهمی باشه که قراره بره .هنری هم باید دل بکنه تا بتونه رو به جلو بره.اگه ارماندو درباره ی بیماری هنری به ملکه بگه احتمالا ملکه شوکه میشه.

ارماندو یه دورگه شده فک نکنم بخاد بیماری ناردار رو بدون اطلاع خودش بگه.تا زمانی سنون هم نباشه زیاد فایده ای نداره
در مورد ایتاش هم ممکنه برادرا چیزایی فهمیده باشن.شاید


   
hiva3216542، Batman و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
misare
(@misare)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 117
 

سلام خبری از فصل جدید نیست؟!


   
پاسخنقل‌قول
hiva3216542
(@hiva3216542)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 41
 

dara;36326:
سلام خبری از فصل جدید نیست؟!

باید منتظر بود دید


   
Dark lord واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

با سلام خدمت دوستان امشب فصل نداریم
نقل قول از نویسنده:

دوستان فصل 38 در طول هفته ارائه میشه به دلیل مشکلاتی قادر به نوشتن نبودم امید وارم به دل نگیرید انشاا... جبران میشه با یه فصل پرو پیمون


   
sunnyboy1988، AmbrellA و M,baran واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Death Bringer
(@death-bringer)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 130
 

به به امید غوغا کردی، چقدر فصل جدید !!، ولی میزارم تموم بشه بعد میخونم چون میترسم جاهای حساس وقفه های طولانی بخوره :/

خوش و خرم باشی امید جان


   
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

Death Bringer;36371:
به به امید غوغا کردی، چقدر فصل جدید !!، ولی میزارم تموم بشه بعد میخونم چون میترسم جاهای حساس وقفه های طولانی بخوره :/

خوش و خرم باشی امید جان

تصمیم با خودته
ولی اینجا وقفه‌ی طولانی نداره
تهش یه هفته‌ی ناقابله
امیدجان هوای خواننده‌ها رو داره

پ.ن: کی فصل میاد؟؟??
مردیم از انتظار????


   
Hacker و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
misare
(@misare)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 117
 

موفق باشی امیدوارم مشکلاتت سریعتر حل بشه


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

سلام
مرسی از اینکه درک میکنید بهتون قول یه فصل پر و پیمون تر از فصل قبل رو میدم انشاا... ازش لذت ببرید.


   
Hacker، Death Bringer، Batman و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
yesesy
(@yesesy)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 65
 

بازم به قبلتر ها که زمان بندی دقیق داشتی حالا که دیگه هروقت شد می نویسم شدی. قرار نبود طرفدار پیدا کردی تنبل بشید???


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
sunnyboy1988
(@sunnyboy1988)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 42
 

سلام فصل سی ام صفحه 16 و 17 رو بخون به نظرم یکمی اشکال داره من هر چقدر خوندم متوجه نشدم اسمها رو زیاد قاطی میکنی وغلط املایی ام زیاد داری ولی داستانت روی هم رفته خوبه ادامه بده یکیم وقتی در مورد یک کاراکتر مینویسی اسمشو ببر ادم هی قاطی میکنه که در مورد چه کسی هست موفق باشی


   
Batman، AmbrellA و Aryamo واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

سلام
خخخ
بحث تنبلی نیست بحث وقت نوشتنه
قبلا 200 صفحه از فصل ارائه شده بوی سایت جلوتر بودم تا فصل 27 اصلا امکان نداشت 5 شنبه هر هفته فصل نداشته باشیم
اما الان دیگه کار شرکت و زندگی و کار طراحی سایت و اینا نمیزاره اونقدر بنویسم که بازم جلو بیوفتم اگر لازمه تا یه وقفه بندازیم دوباره تا 200 صفحه جلو بیوفتم بعد منظم فصل ارائه بدیم
@yesesy

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

sunnyboy1988;36392:
سلام فصل سی ام صفحه 16 و 17 رو بخون به نظرم یکمی اشکال داره من هر چقدر خوندم متوجه نشدم اسمها رو زیاد قاطی میکنی وغلط املایی ام زیاد داری ولی داستانت روی هم رفته خوبه ادامه بده یکیم وقتی در مورد یک کاراکتر مینویسی اسمشو ببر ادم هی قاطی میکنه که در مورد چه کسی هست موفق باشی

سلام
مرسی
اره داستان به یه ویراستاری حسابی نیاز داره . در مورد غلط های املایی کلا مشکل دارم تو این مورد از طرف من به این زودی تموم نمیشه:دی
انشاا... توی باز نویسی و اصلاح مشکلات دو کتاب مسائلی که گفتین برطرف میشه مرسی که نظر دادین باعث دلگرمیه


   
Death master، Hacker، anahitarafiee2 و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Batman
(@batman)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 96
 

سلام.فصل رو کی ارائه میدی.هنری توی فصلی که قراره بیاد پخته تر میشه .این حس کنجکاویش رو چند فصل اخیر ندیدم یا تیز هوشی که توی کتاب اول بود هم کم شده . پخته تر نشونش بده که از این همه اتفاقایی که براش افتاده درسهایی گرفته باشه هم توی مبارزات هم توی حوادثی که براش میفته


   
Hacker، AmbrellA و Dark lord واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mohammad002
(@mohammad002)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 919
 

با سلام امیدوارم که دیگر مشکلاتی پیش نیاد و همچنان با فصل های خوبی با قلم نویسنده گرامی این داستان همراه باشیم:53:


   
Hacker و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
yesesy
(@yesesy)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 65
 

فکر کردم فضل جدید اومده دوباره سرمایه دادم. امید بدهکاری بامداد. با سودش پس باید بدی???


   
AmbrellA و Hacker واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
sina66
(@sina66)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 66
 

امید جان دیگه چهارشنبستاااااااااااااااا نمیخوای فصل و برای تنوع اینبار چهارشنبه بفرستی


   
الهه آب و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 124 / 210
اشتراک: