|
فرار از سرنوشت نیازمند اراده ای پولادین است. گاه نیازهایی وجود دارند که مانند بندی نامرئی فرد را وادار میکنند تا به سوی ناشناخته ها قدم بردارد. میدانم که راهی که انتخاب کرده ام تنها به یک نقطه ختم خواهد شد. اما دیگر اهمیتی ندارد. اندوهی که بر شانه هایم سنگینی میکند باعث ضعفم نخواهد شد.بلکه اراده ام را برای آنچه که میخواهم تقویت خواهد کرد.آتشی که در درونم شعله ور است به سادگی خاموش نمیشود.من در مسیر رسیدن به آنچه که میخواهم تنها هستم.تنها تر از هر زمان دیگری و اینک نوبت من است تا سرنوشت را به بازی بگیرم. |
فصل اول تا پنجم | ( نسخه ویرایش شده - دانلود آزاد)لینک دانلود |
فصل ششم
فصل ششم کلمه عبور: bookpage
فصل هفتم
فصل هفتم کلمه عبور BookPage
فصل هشتم
فصل هشتم کلمه عبور: bookpage
فصل نهم
فصل نه .کلمه عبور: bookpage
فصل دهم
فصل ده
فصل یازدهم
فصل یازده
فصل دوازده
فصل دوازده
توجه: من نظر همه بچه ها رو خوندم؛ منتهی دو سه باری که جواب می خواستم بدم ولی به دلیل چند تا مشکل کل جواب هام پرید و چون جدیدا من آدم بی حوصله ای شدم دیگه حس نوشتن نداشتم ولی سعی می کنم تا آخر هفته جواب بدم. این دم عیدی بقدری شلوغ شده سرم که دقیقه نود فصل میدم مهرنوش پس اگه کم و کاستی دیدید مشکل از سمت من هست که وقت لازم رو ندارم. ممنون
فصل سیزدهم: |
موهبت تغییر شکل که باعث تغییر شکل ناخن هاش شده و وقتی به زبانی قوی و باستانی مثل زبان خون حرف میزنه باعث میشه قدرت اون زبان نمود پیدا کنه.
موهبت یاد آوری که خودش ازش بدش میاد
موهبتی که باهاش اون پسر ویلفرد رو داشت ناکار می کرد ،طبق گفته خودش اراده مرگ
موهبتی که به سایه ها ربط داره چون خودش هم فکر میکنه مهم ترین موهبتش همین دیدن سایه هاست.
نشان های روی انگشت های که می تونن نور ماه و سایه ای که نور ماه روی اجسام ایجاد می کنه رو جذب کنه. این با همون ریسمان که تو تابوت بود بوجود اومد و ممکنه یه موهبتی رو توش بیدار کرده باشه و یا به موهبتی که از قبل مثل تغییر شکل داشته ربط داشته باشه.
اش حداقل 5 موهبت داره - طبق خونده هامون تا اینجا - ممکنه بازم باشه ولی ما ندونیم هنوز- حالا چندتا رو می تونه تثبیت کنه مهمه
موهبت تغییر شکل که باعث تغییر شکل ناخن هاش شده و وقتی به زبانی قوی و باستانی مثل زبان خون حرف میزنه باعث میشه قدرت اون زبان نمود پیدا کنه.
موهبت یاد آوری که خودش ازش بدش میاد
موهبتی که باهاش اون پسر ویلفرد رو داشت ناکار می کرد ،طبق گفته خودش اراده مرگ
موهبتی که به سایه ها ربط داره چون خودش هم فکر میکنه مهم ترین موهبتش همین دیدن سایه هاست.نشان های روی انگشت های که می تونن نور ماه و سایه ای که نور ماه روی اجسام ایجاد می کنه رو جذب کنه. این با همون ریسمان که تو تابوت بود بوجود اومد و ممکنه یه موهبتی رو توش بیدار کرده باشه و یا به موهبتی که از قبل مثل تغییر شکل داشته ربط داشته باشه.
اش حداقل 5 موهبت داره - طبق خونده هامون تا اینجا - ممکنه بازم باشه ولی ما ندونیم هنوز- حالا چندتا رو می تونه تثبیت کنه مهمه
بنظر من اون ریسمان ها باعث میشند که موهبت هاش قدرت مند تر بشن و سریع تر تکامل پیدا کنند
همینطور بهش انرژی میدن و به درمان سریعترش کمک میکنند
مثل یه کاتالیزور یه موحبت نیست و یا یکی رو بوجود نمی یاره
بلکه موهبت های غیر فعالش رو فعال و قدرتمند تر میکنه
بی صبرانه منتظر فصل جدیدم تا ببینم که چی میشه
خوب اسمش موهبت تغیر شکل هست .
پس قاعدتا باید با این موهبت بتونه تغیر شکل بده .
بنظر من اون ریسمان ها باعث میشند که موهبت هاش قدرت مند تر بشن و سریع تر تکامل پیدا کنند
همینطور بهش انرژی میدن و به درمان سریعترش کمک میکنند
مثل یه کاتالیزور یه موحبت نیست و یا یکی رو بوجود نمی یاره
بلکه موهبت های غیر فعالش رو فعال و قدرتمند تر میکنه
بی صبرانه منتظر فصل جدیدم تا ببینم که چی میشه
من یه زاویه دیگه بهت میدم برای تجسم قدرت ریسمان.
اینجور در نظر بگیر که اش با این ریسمان میتونه خودش رو کنترل کنه ؛ بزار اینجوری بگم ؛ ریسمان سیاه باعث میشه بتونه روی نیروی سیاه وجودش کنترل بهتری داشته باشه و ریسمان سفید بتونه برای تثبیت قدرت هاش بهش کمک کنه یا از ریسمان سیاه برای کنترل آورنده های مرگ استفاده کنه یا... :0135:
خوب اسمش موهبت تغیر شکل هست .
پس قاعدتا باید با این موهبت بتونه تغیر شکل بده .
یا این که باهاش بتونه بقیه چیزها رو تغییر بده و با تغییر کردن ؛ اونی که تغییر پیدا کرده ؛ بتونه از ماهیت قدرت چیزی که بهش تغیر شکل پیدا کرده استفاده کنه یا ...... .15.
با تشکر منم نگفتم همه ی مشخصات منظورم این بود که یه بیوگرافی کلی و چه تمریناتی انجام داده بیان بشه و شخصیت الفرد رو از اش قوی تر میبینم البته هنوز معلوم نیست ممنون از نظرتون
با تشکر منم نگفتم همه ی مشخصات منظورم این بود که یه بیوگرافی کلی و چه تمریناتی انجام داده بیان بشه و شخصیت الفرد رو از اش قوی تر میبینم البته هنوز معلوم نیست ممنون از نظرتون
اینو در نظر بگیری که نه داخل این داستان ؛ بلکه هر داستان دیگه ای اگر نویسنده یک باره کلیه خصوصیات کاراکتر رو بگه ؛ به خاطر حجم بالای اطلاعت ؛ خواننده ممکنه فراموش کنه یه سری چیزا رو ولی اگر نویسنده اطلاعات مربوط به کاراکتر رو داخل بازه زمانی متفاوت و بسته به موقعیتی که داخلش قرار داره توضیح بده ؛ هم از گستردگی اطلاعات کم میشه و هم این که کاربر بهتر میتونه هضم کنه اطلاعات رو که یک وقت دچار سردرگمی نمیشه و همین طور کاربر بهتر به ذهن میپاره ویژگی ها شخصیت مورد نظر رو و همه اینا باعث میشه که کاربر با کاراکتر بهتر ارتباط برقرار میکنه و......
با خودم میگم تا تاریخ هیجدهم اگه چیزی دان نکنی و صبر پیشه کنی میتونی نه فصل بخونی.31. ولی متاسفانه هر روز دارم چک میکنم سایتو و نظراتو میخونم تا اینطوری به روز پنج شنبه برسیم تا فایل رو دان کنمdd
میگم این یارو اینفرنو همون نگهبان دروازه های جهنمه؟ اینکه حتی خشایارم نمیدید چطور اومده دیدن این پسره یعنی اش اینقد مهمه؟ راستی میشه یه کوچولو درمورد سرس اطلاعات بدی مثلا بگی چندمین فرامانرواست واینکه زمینه قدرتاش چیه خیلی توضیح نمی خواما فقط یه کوچولوشو بگو:f6eb47d3: اگه اینم نمیشه لاقل میشه بگی این داستان توچه محدوده زمانی اتفاق میفته قبل بعد یا همزمان با سفیر؟