Header Background day #29
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
499.9 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark، rasoulsss، A. M. D. R. Z. H و 103 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
black J
(@black-j)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 101
 

Rosela;36132:
اسپویل
سلام
فصلو خوندم و ازش لذت بردم منتظر فصل بعد هستم
یه سوالی که ذهنمو درگر کرده اینه که عشق بین آیتاش و هنری چه خطری ممکنه داشته باشه؟
عجیبه آرماندو از کجا هویت آیتاشو فهمیده؟
مسئله دیگه اینه که چه اتفاقی براش افتاده وقتی نیزه ای که بهش برخورد کرده اونجا مونده و از خودش خبری نیست؟ امکان داره زنده مونده باشه و یا برادر اول اونو پیدا کرده باشه؟
بدجوری حالم گرفته شد که قراره آیتاشو هنری از هم جدا شن خو آخه چرا نمی‌ذارین یه آب خوش از گلوی این هنری بدبخت پایین بره:26:
احتمالا وقتی آیتاش سه روز دیگه بره پس هنری مطمئنا حالش خیلی خراب میشه و ممکنه کنترلشو از دست بده
ممکنه اتفاقی بیفته که اونو تسکین بده؟ مثلا برگشتن ریکا؟
و مهمممم ترین سوال اینکه کی قراره با اون نیزه قاتل خدای دراکل باشه؟؟؟:20: اصلا چرا خدای دراکل که میدونه با این نیزه میتونن بکشنش از این نیزه برای کشتن جیلا استفاده کرد؟
خب دیگه تموم شد
ممنون از فصل جدید موفق باشید

تو مراسم جیلا رو دوباره زنده کردن
برای مقاصد خودشان


   
پاسخنقل‌قول
nasren1232
(@nasren1232)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 185
 

خوب بود اما معلوم نشد ارماندو چطور نجات پیدا کرد:23:


   
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

black J;36138:
تو مراسم جیلا رو دوباره زنده کردن
برای مقاصد خودشان

کجا اینو نوشته بود که من ندیدم؟:39:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

nasren;36150:
خوب بود اما معلوم نشد ارماندو چطور نجات پیدا کرد:23:

ایلا اونو نجات داد چون آرماندو هم دیگه عضو گرگای یخیه و همون طور که می دونید ملکه گرگ ها می تونه اجازه نده هیچ کودوم اونا بمیرن ایلا هم اونو نجاتش داد


   
Dark lord و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
الهه آب
(@fateme12)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 248
 

تا اونجایی که یادمه نویسنده گفت گرگ تنها هویت آیتاش رو به آرماندو گفته .
فکر نمیکنم ریکا به ابن زودیا برگرده . مدت زمان زیادی طول کشید تا به محل آدم خوار ها برسه . مطمئنم همونقدر طول میکشه تا برگرده .


   
Aryamo و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
M,baran
(@m-baran)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 187
 

اول سلام میکنم ب همه دوستان و نویسنده ی عزیزمون,,,
اقاامید چیکار کردی با هنری بیچاره؟!!!!خداییش فقد چند هفته نبودماااا,,,با اشتیاق بعداز چند هفته اومدم ک ببینم هنری چقدر روی همه رو کم کرده ولی میبینم خودش کتلت شده ک:sw:
اینطور ک مشخصه قراره بیشتر بطور وحشتناک حالشم بگیرید, :y: خداییش گناه داره....

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

کم کم داریم ب قسمتهای اصلی داستان نزدیک میشیم, ولی اینجا واسم ی سوال پیش اومده؟؟؟؟ اینطور ک توی داستان ب قلم آوردی دشمنان هنری فوق العاده قوی هستن با نیروهای خیلی سیاه ,ولی تا الان هنری نیروی خاصی نداشته ک؟!!!!! غیرفعال بودن نیروهای درونیش ک باعث شده نتونه از تیغه هاش استفاده کنه از یه طرف,و این بیماری جدید پوستی از یه طرف, و اینکه ناآگاهی هنری از هویت واقعیش تا کی ادامه داره؟! بالاخره هرچقد زودتر راجب هویتش بفهمه و متوجه بشه چ خطراتی زندگی اون و مادرش و بقیه کسانی ک دوستشون داره رو تهدید میکنه زودتر بخودش میاد وهدف اصلیشو میفهمه,,,,واقعا نمیدونم هنری با این سطح پایینی ک داره چطور میخواد با قدرتهای برادرهای اصیل مقابله کنه؟!! البته غیر برادرها نیروهای دیگه ای هم هستن ک باید نگرانشون باشه,
نکته ی بعدی واسم ملکه ست,,, اخرین بار اون اتفاق واسه ملکه پیش اومد بعدم ناپدید شدنش, الانم یهو برگشت بدون هیچ توضیحی ک بدونیم کجا بوده و چ اتفاقاتی افتاده؟؟ البته توی فصل متوجه شدیم ک اون قضیه ب برادر سوم و پادشاه مربوط میشده, ولی کاش واسمون بازش میکردی,
مسئله بعد رابطه ی ایتاش و هنریه ک هنوز شروع نشده قراره تموم بشه, خداییش نامردیه, گناه داره خب,,, ::51::
این شاهزاده هم که غیرقابل تحملتراز قبل شده, چقدر رفتارهاش نفرت انگیزه...
درمورد زنده موندن آرماندو هم کاش یه توضیحی میدادی,, واسم عجیب بود ک چرا هنری از آرماندو درمورد نحوه ی زنده موندنش نپرسید, تو فصل قبل راجب گرگ یخی ک مواظب هنری بود صحبتی نشد, یعنی برگشت پیش هم نوعاش و از هنری جداشد؟؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بعضی ها این عقیده رو دارن که نباید به شخصیت اصلی خیلی قدرت داده بشه و باید در حدی باشه ک از نظر منطقی با عقل جور در بیاد, ولی دنیای فانتزی و تخیل از اسمش مشخصه ک خیلی حدو مرز نداره,این دنیاییه ک شما خلق میکنی و میتونی شخصیتهاش رو هر جور بخوای خلق کنی,با انواع نژادهای مختلف و نیروهای متفاوت و گاهی وحشتناک,بعضی انسان,بعضی فرشته ,بعضی شیطان و.....وقتی طرف مقابله شخصیت اصلی داستان قدرتمنده پس خود شخصیت اصلی هم باید دارای دانش و قدرتهای قوی و مرموزی باشه ک بتونه حریفش رو از پا دربیاره,نه اینکه در طی داستان همیشه وقتی مقابل دشمنش قرار میگیره دیده میشه ک همیشه سطحش ازش پایینتر بوده و در اخر داستان میبینیم حریف قدرتمندش رو با شانس شکست میده,این نوع داستانها توهین ب شعور خوانندست,
البته قصد توهین به هیچ یک از عقاید رو ندارم,و اگه دوستانی توی پیج هستن ک چنین نظری دارن ازشون همینجا عذرخواهی میکنم اگه با حرفهام باعث دلگیریشون شدم,امیدوارم اقا امید هم برداشت منفی از حرفهام نکنن,قصد ناراحتی هیچ یک از دوستان رو ندارم,
جدا ازاین حرفادوست دارم هنری خیلی زود به قدرتی برسه ک روی همه ی بدخواهاش کم بشه, وخیلی دوست دارم اون لحظه برسه ک همه میفهمن فرمانروا یه فرزند پسر داره و اون هم هنریه..... :onion055:


   
Dark lord و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
misare
(@misare)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 117
 

درسته که هرچی دشمن قوی باشه خوبه که شخصیت اصلی هم به همون اندازه قوی باشه اما قدرت بدون دانش بدرد نمیخوره و برای اینکه به دانش برسه باید قدرت ها رو خودش با سختی بدست بیاره.
اصل زاده ها هم همین راه رو رفتن پس منطقیه که هنری هم قدم در این راه سخت بذاره.
فقط ممکنه با راهی که فرمانروا و برادر سوم درنظر گرفتن این مسیر کوتاهتر باشه چون مطمعنن برادر سوم تمام اینده های ممکن رو بررسی کرده و بهترین راه رو انتخاب کرده


   
Dark lord و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
M,baran
(@m-baran)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 187
 

بله, منظور من از قدرت بصورت کلی بود, باید با استفاده از بالابردن دانش,نیروها و قدرتهای خودشو بشناسه و تلاش کنه ک اونا رو پرورش بده و شکوفا کنه,


   
Dark lord و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

M,baran;36184:
اول سلام میکنم ب همه دوستان و نویسنده ی عزیزمون,,,
اقاامید چیکار کردی با هنری بیچاره؟!!!!خداییش فقد چند هفته نبودماااا,,,با اشتیاق بعداز چند هفته اومدم ک ببینم هنری چقدر روی همه رو کم کرده ولی میبینم خودش کتلت شده ک:sw:
اینطور ک مشخصه قراره بیشتر بطور وحشتناک حالشم بگیرید, :y: خداییش گناه داره....

سلام بر شما نبودتان به صورت محصوصی احساس شد خخخ نمیدونم محسوسه یا محصوص یا هر چی دیگه ولی اصل منظوره :sw::sw:

کتلت شدن برای یه لحظشه اما نگران نباش همه چیز به وقتش

M,baran;36184:
کم کم داریم ب قسمتهای اصلی داستان نزدیک میشیم, ولی اینجا واسم ی سوال پیش اومده؟؟؟؟ اینطور ک توی داستان ب قلم آوردی دشمنان هنری فوق العاده قوی هستن با نیروهای خیلی سیاه ,ولی تا الان هنری نیروی خاصی نداشته ک؟!!!!! غیرفعال بودن نیروهای درونیش ک باعث شده نتونه از تیغه هاش استفاده کنه از یه طرف,و این بیماری جدید پوستی از یه طرف, و اینکه ناآگاهی هنری از هویت واقعیش تا کی ادامه داره؟! بالاخره هرچقد زودتر راجب هویتش بفهمه و متوجه بشه چ خطراتی زندگی اون و مادرش و بقیه کسانی ک دوستشون داره رو تهدید میکنه زودتر بخودش میاد وهدف اصلیشو میفهمه,,,,واقعا نمیدونم هنری با این سطح پایینی ک داره چطور میخواد با قدرتهای برادرهای اصیل مقابله کنه؟!! البته غیر برادرها نیروهای دیگه ای هم هستن ک باید نگرانشون باشه,

یه سوال بپرسم؟ از کجا تصور کردی هنری رو همینطوری تو دنیای اجنه رها کردم؟ هنری هم قدرت های خودش رو داره فقط داستان باید روندش طی بشه تا زمان مناسبش اتفاقات بیوفته.

M,baran;36184:

نکته ی بعدی واسم ملکه ست,,, اخرین بار اون اتفاق واسه ملکه پیش اومد بعدم ناپدید شدنش, الانم یهو برگشت بدون هیچ توضیحی ک بدونیم کجا بوده و چ اتفاقاتی افتاده؟؟ البته توی فصل متوجه شدیم ک اون قضیه ب برادر سوم و پادشاه مربوط میشده, ولی کاش واسمون بازش میکردی,
مسئله بعد رابطه ی ایتاش و هنریه ک هنوز شروع نشده قراره تموم بشه, خداییش نامردیه, گناه داره خب,,, ::51::
این شاهزاده هم که غیرقابل تحملتراز قبل شده, چقدر رفتارهاش نفرت انگیزه...
درمورد زنده موندن آرماندو هم کاش یه توضیحی میدادی,, واسم عجیب بود ک چرا هنری از آرماندو درمورد نحوه ی زنده موندنش نپرسید, تو فصل قبل راجب گرگ یخی ک مواظب هنری بود صحبتی نشد, یعنی برگشت پیش هم نوعاش و از هنری جداشد؟؟؟

در مورد این مسائل نیاز به نگرانی نیست همه اینها در اینده توی فلش بک هایی که توی داستان زده میشه توضیح کامل داده میشه

M,baran;36184:

بعضی ها این عقیده رو دارن که نباید به شخصیت اصلی خیلی قدرت داده بشه و باید در حدی باشه ک از نظر منطقی با عقل جور در بیاد, ولی دنیای فانتزی و تخیل از اسمش مشخصه ک خیلی حدو مرز نداره,این دنیاییه ک شما خلق میکنی و میتونی شخصیتهاش رو هر جور بخوای خلق کنی,با انواع نژادهای مختلف و نیروهای متفاوت و گاهی وحشتناک,بعضی انسان,بعضی فرشته ,بعضی شیطان و.....وقتی طرف مقابله شخصیت اصلی داستان قدرتمنده پس خود شخصیت اصلی هم باید دارای دانش و قدرتهای قوی و مرموزی باشه ک بتونه حریفش رو از پا دربیاره,نه اینکه در طی داستان همیشه وقتی مقابل دشمنش قرار میگیره دیده میشه ک همیشه سطحش ازش پایینتر بوده و در اخر داستان میبینیم حریف قدرتمندش رو با شانس شکست میده,این نوع داستانها توهین ب شعور خوانندست,
البته قصد توهین به هیچ یک از عقاید رو ندارم,و اگه دوستانی توی پیج هستن ک چنین نظری دارن ازشون همینجا عذرخواهی میکنم اگه با حرفهام باعث دلگیریشون شدم,امیدوارم اقا امید هم برداشت منفی از حرفهام نکنن,قصد ناراحتی هیچ یک از دوستان رو ندارم,
جدا ازاین حرفادوست دارم هنری خیلی زود به قدرتی برسه ک روی همه ی بدخواهاش کم بشه, وخیلی دوست دارم اون لحظه برسه ک همه میفهمن فرمانروا یه فرزند پسر داره و اون هم هنریه..... :onion055:

خب خودم عقیدم اینکه اگر شخصیت اصلی اونقدر بزرگ بشه که بتونه با یه ضربه مثلا برادر بزرگ رو نفله کنه یا بشه اژدهای مادر بعدش چی؟ بعد تو جلد بعدی چیکار کنیم که بشه داستان رو ادامه داد ایا باید مثل سفیر براش تور محدود کننده بزاریم که منفجر نشه از قدرت؟ خیلی خوب نیست به نظر من شخصت ها برای پیروزی علاوه بر قدرت به هوش هم نیاز دارن برای پیروزی توی یه مبارزه فقط شانس نیست که پیروز میدون رو مشخص میکنه بلکه بعضیی وقت ها استفاده از یه فرت کوچیک بدست اومده میتونه بازنده رو پیروز و پیروز رو بازنده کنه. اگر من هنری رو بزارم برادر بزرگ الان غول بعدی که باید توی جلد بعدی بیارم باید خیلی خیلی قوی تر از برادر بزرگ باشه بعد درسته اختلاف داره با هنری هنوز اما بعدش مردم عادی اطراف شخصیت های معمولی دیگه داستان چی مشن عملا بی استفاده میشن مثلا بقیه دورگه ها میشن مثل مورچه زیر پای فیل یا مثلا اجنه معمولی هم همینطور یا انسانها دیگه هیچی اینها میشن حشرات زیر دست و پای دوتا غول هنری و اون هیولا خب اینطوری به نظرم خوب نیست و داستان به سمت نیستی میره. و طوری که برای جلدای بعدی برنامه ریزی کردم هنری به مرور قدرتش افزایش پیدا میکنه نه اینکه یهویی.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

مرسی از نظری که دادین خیلی خوشم میاد از این نظرای بلند باعث دلگرمی میشه.


   
M,baran و zzareb2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
M,baran
(@m-baran)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 187
 

AmbrellA;36202:
سلام بر شما نبودتان به صورت محصوصی احساس شد خخخ نمیدونم محسوسه یا محصوص یا هر چی دیگه ولی اصل منظوره :sw::sw:

کتلت شدن برای یه لحظشه اما نگران نباش همه چیز به وقتش

یه سوال بپرسم؟ از کجا تصور کردی هنری رو همینطوری تو دنیای اجنه رها کردم؟ هنری هم قدرت های خودش رو داره فقط داستان باید روندش طی بشه تا زمان مناسبش اتفاقات بیوفته.

در مورد این مسائل نیاز به نگرانی نیست همه اینها در اینده توی فلش بک هایی که توی داستان زده میشه توضیح کامل داده میشه

خب خودم عقیدم اینکه اگر شخصیت اصلی اونقدر بزرگ بشه که بتونه با یه ضربه مثلا برادر بزرگ رو نفله کنه یا بشه اژدهای مادر بعدش چی؟ بعد تو جلد بعدی چیکار کنیم که بشه داستان رو ادامه داد ایا باید مثل سفیر براش تور محدود کننده بزاریم که منفجر نشه از قدرت؟ خیلی خوب نیست به نظر من شخصت ها برای پیروزی علاوه بر قدرت به هوش هم نیاز دارن برای پیروزی توی یه مبارزه فقط شانس نیست که پیروز میدون رو مشخص میکنه بلکه بعضیی وقت ها استفاده از یه فرت کوچیک بدست اومده میتونه بازنده رو پیروز و پیروز رو بازنده کنه. اگر من هنری رو بزارم برادر بزرگ الان غول بعدی که باید توی جلد بعدی بیارم باید خیلی خیلی قوی تر از برادر بزرگ باشه بعد درسته اختلاف داره با هنری هنوز اما بعدش مردم عادی اطراف شخصیت های معمولی دیگه داستان چی مشن عملا بی استفاده میشن مثلا بقیه دورگه ها میشن مثل مورچه زیر پای فیل یا مثلا اجنه معمولی هم همینطور یا انسانها دیگه هیچی اینها میشن حشرات زیر دست و پای دوتا غول هنری و اون هیولا خب اینطوری به نظرم خوب نیست و داستان به سمت نیستی میره. و طوری که برای جلدای بعدی برنامه ریزی کردم هنری به مرور قدرتش افزایش پیدا میکنه نه اینکه یهویی.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

مرسی از نظری که دادین خیلی خوشم میاد از این نظرای بلند باعث دلگرمی میشه.

خخخخ منظورم این نبود ک الان رو در روی برادر بزرگ بره ک... اون که مشخصه باید نحوه ی قدرت دهیتون جوری باشه ک تا کتاب بعد هم ادامه داشته باشه, منظورم اینه خب یه کوچولو قویش کن ک حداقل وقتی توی یه مبارزه ای قرار میگیره ب عنوان فررند خونده ریکا جوری باشه ک حداقل جلو چشم سربازها و افرادی مث شاهزاده حرفی واس گفتن داشته باشه, خب الان یجوری دیده میشه ک توی نبردها انگار باید پشت ایتاش و ارماندو قایم بشه ,و تازه مشخصه ک هنری باید با بقیه دورگه ها متفاوت باشه, مثلا پسرفرمانرواست و کسیه ک راجبش پیشگویی شده, تازه خب غصه میخورم واسش میبینم چپ و راست حالش همش گرفته میشه:wh1:
در مورد الفرد هم بنظرم قدرتهاش با توجه ب دشمناش هنوزم درحد پایینیه, اینکه دشمناش به یه دونه هم ختم نمیشن, بااینکه اینطور دیده میشه ک اقا سینا توی سفیر ب الفرد خیلی قدرت داده ولی ازنظر من قدرتهایی ک ب الفرد داده باتوجه به نژاد خاص الفرده, و قدرتهای دشمنان بی شمارشه,
خخخ از هنری دور شدم, فعلن بریم سراغ هنری::57::

و اینکه پرسیدین از کجا میدونم هنری رو همینطوری توی دنیای اجنه رها کردی, با توجه ب این همه بدبختی ک چپ و راست داره سرش میاد خب,:(s1203):


   
Dark lord، AmbrellA و zzareb2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

M,baran;36204:
خخخخ منظورم این نبود ک الان رو در روی برادر بزرگ بره ک... اون که مشخصه باید نحوه ی قدرت دهیتون جوری باشه ک تا کتاب بعد هم ادامه داشته باشه, منظورم اینه خب یه کوچولو قویش کن ک حداقل وقتی توی یه مبارزه ای قرار میگیره ب عنوان فررند خونده ریکا جوری باشه ک حداقل جلو چشم سربازها و افرادی مث شاهزاده حرفی واس گفتن داشته باشه, خب الان یجوری دیده میشه ک توی نبردها انگار باید پشت ایتاش و ارماندو قایم بشه ,و تازه مشخصه ک هنری باید با بقیه دورگه ها متفاوت باشه, مثلا پسرفرمانرواست و کسیه ک راجبش پیشگویی شده, تازه خب غصه میخورم واسش میبینم چپ و راست حالش همش گرفته میشه:wh1:
در مورد الفرد هم بنظرم قدرتهاش با توجه ب دشمناش هنوزم درحد پایینیه, اینکه دشمناش به یه دونه هم ختم نمیشن, بااینکه اینطور دیده میشه ک اقا سینا توی سفیر ب الفرد خیلی قدرت داده ولی ازنظر من قدرتهایی ک ب الفرد داده باتوجه به نژاد خاص الفرده, و قدرتهای دشمنان بی شمارشه,
خخخ از هنری دور شدم, فعلن بریم سراغ هنری::57::

و اینکه پرسیدین از کجا میدونم هنری رو همینطوری توی دنیای اجنه رها کردی, با توجه ب این همه بدبختی ک چپ و راست داره سرش میاد خب,:(s1203):

خخخ میدونی دلایلی که برای قدرت داشتن هنری اوردی هیچ کدوم صحیح نیست؟
بله هنری پسر خونده ریکاست اما توسط اون اموزش دیده؟ یا حتی رابطه خونی با اون داره نداره
فرزند فرمانرواست و فرمانروا یکی از اجنه معمولی بود و بهخاطر دانش هزاران سالش قوی بود دانش از طریق وراثت ارث نمیرسه!!
چرا هنری باید کمی متفاوت باشه؟ پدرش یه جن معمولی بوده که به خاطر داشتن حلقه فرمانروا شده و مادرش هم یه انسان.
چرا یه فرد معمولی نباید مرگز پیش گویی ها باشه و همیشه افراد خاص باید مرکز پییشگویی باشن؟ هنری یه فرد معمولیه که اتفاقات ناگواری براش پیش اومده ولی اون به خاطر سرسختیش کم نیاورده همین.

البته جاش نیست که مقایسه ای داشته باشیم بین الفرد و هنری چون سفییر کجا و دورگه کجا من هنوز عاشق خوندن سفیرم اما یه نقدایی هم بهشون هست. مثلا میگم مبارزه اون خدمت کار سیاه الفرد رو با اون سگ جهنمی دیدی؟ دیدی که چطور مبارزه میکردن و اون محافظم توسط الفرد زنده شده بود و قدرتش خیلی زیاد بود حالا مقایسه کنیم با مردم معملیشون کسایی که توی مدرسه بودن و الفرد میخواست چنتاشون رو توی سازمانش بکار بگیره الان مثلا اون پسر خاله های الفرد با اون سطح قدرت که پیش معلمای مدرسشون سوسکن بعد معلما پیش رئیس مدرسه سوسکه و رئیس مدرسه پیش اینه سوسکه و اینه پیش محافظای الفرد و بعدم مخافظای الفرد پش خودش هیچی نیستن در نظر بگیر این گنده که به این بالا رسیده چه نیازی به کمک اون کوچولو کوچولو چوچولو اون ته داره؟ اون پسر خاله ها چقدر میتون قوی بشن که با یه سگ جهنمی در صورت حمله شیاطین مقابله کنن در حالی که محافظای الفرد مستقیما باهاشون مبارزه مییکردن. سطح سوسک در برابر فیل!
البته من در جریان افکار اقا سینا نیست شاید این نقدی که من به سفیر دارم رو به نحوی روایت بکنن که کلا همه چیز عوض بشه و این اختلاف اصلا دیده نشه و همه نکات کنار هم هم وزن باشن.
بگذریم
هنری هم در زمان خودش طبق روندی که براش در نظر گرفته شده یه زمانی میخوره و یه زمانی مییزنه فک کنم تا اینجا بیشتر میخورده اما یکم بگذریم به زدناشم میرسیم مخصوصا وقتی به کتاب سوم برسیم و اتفاقات وارد لول نهایی خودشون بشن.


   
fariba.2016، M,baran، Dark lord و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

هنری بیچاره هفده سال داره فقط چند ماهه اومده در سرزمین اجنه.تو همین چن ماه هم قدرت خوبی کسب کرده.چون داستان برای ما طول کشیده فک میکنیم باید تا حالا کلی قدرت پیدا میکرده .مقایسش با بردار اول که چن ده هزار سال داره کار درستی نیست.و نباید انتظار داشته باشیم بتونه الان که هنوز تقریبا اول داستانیم با برادر اول برابری کنی.

تو خیلی از جنگ های واقعیت داریم ک کشور قوی تر شکست خورده بخاطر فداکاری و تفکر ها و هوش و استعداد های کشور ضعیفتر.نیاز به قدرت های ماروایی نداره .هنری برای شکست احتمالی دشمنانش

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

M,baran;36184:
اول سلام میکنم ب همه دوستان و نویسنده ی عزیزمون,,,
اقاامید چیکار کردی با هنری بیچاره؟!!!!خداییش فقد چند هفته نبودماااا,,,با اشتیاق بعداز چند هفته اومدم ک ببینم هنری چقدر روی همه رو کم کرده ولی میبینم خودش کتلت شده ک:sw:
اینطور ک مشخصه قراره بیشتر بطور وحشتناک حالشم بگیرید, :y: خداییش گناه داره....

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

کم کم داریم ب قسمتهای اصلی داستان نزدیک میشیم, ولی اینجا واسم ی سوال پیش اومده؟؟؟؟ اینطور ک توی داستان ب قلم آوردی دشمنان هنری فوق العاده قوی هستن با نیروهای خیلی سیاه ,ولی تا الان هنری نیروی خاصی نداشته ک؟!!!!! غیرفعال بودن نیروهای درونیش ک باعث شده نتونه از تیغه هاش استفاده کنه از یه طرف,و این بیماری جدید پوستی از یه طرف, و اینکه ناآگاهی هنری از هویت واقعیش تا کی ادامه داره؟! بالاخره هرچقد زودتر راجب هویتش بفهمه و متوجه بشه چ خطراتی زندگی اون و مادرش و بقیه کسانی ک دوستشون داره رو تهدید میکنه زودتر بخودش میاد وهدف اصلیشو میفهمه,,,,واقعا نمیدونم هنری با این سطح پایینی ک داره چطور میخواد با قدرتهای برادرهای اصیل مقابله کنه؟!! البته غیر برادرها نیروهای دیگه ای هم هستن ک باید نگرانشون باشه,
نکته ی بعدی واسم ملکه ست,,, اخرین بار اون اتفاق واسه ملکه پیش اومد بعدم ناپدید شدنش, الانم یهو برگشت بدون هیچ توضیحی ک بدونیم کجا بوده و چ اتفاقاتی افتاده؟؟ البته توی فصل متوجه شدیم ک اون قضیه ب برادر سوم و پادشاه مربوط میشده, ولی کاش واسمون بازش میکردی,
مسئله بعد رابطه ی ایتاش و هنریه ک هنوز شروع نشده قراره تموم بشه, خداییش نامردیه, گناه داره خب,,, ::51::
این شاهزاده هم که غیرقابل تحملتراز قبل شده, چقدر رفتارهاش نفرت انگیزه...
درمورد زنده موندن آرماندو هم کاش یه توضیحی میدادی,, واسم عجیب بود ک چرا هنری از آرماندو درمورد نحوه ی زنده موندنش نپرسید, تو فصل قبل راجب گرگ یخی ک مواظب هنری بود صحبتی نشد, یعنی برگشت پیش هم نوعاش و از هنری جداشد؟؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بعضی ها این عقیده رو دارن که نباید به شخصیت اصلی خیلی قدرت داده بشه و باید در حدی باشه ک از نظر منطقی با عقل جور در بیاد, ولی دنیای فانتزی و تخیل از اسمش مشخصه ک خیلی حدو مرز نداره,این دنیاییه ک شما خلق میکنی و میتونی شخصیتهاش رو هر جور بخوای خلق کنی,با انواع نژادهای مختلف و نیروهای متفاوت و گاهی وحشتناک,بعضی انسان,بعضی فرشته ,بعضی شیطان و.....وقتی طرف مقابله شخصیت اصلی داستان قدرتمنده پس خود شخصیت اصلی هم باید دارای دانش و قدرتهای قوی و مرموزی باشه ک بتونه حریفش رو از پا دربیاره,نه اینکه در طی داستان همیشه وقتی مقابل دشمنش قرار میگیره دیده میشه ک همیشه سطحش ازش پایینتر بوده و در اخر داستان میبینیم حریف قدرتمندش رو با شانس شکست میده,این نوع داستانها توهین ب شعور خوانندست,
البته قصد توهین به هیچ یک از عقاید رو ندارم,و اگه دوستانی توی پیج هستن ک چنین نظری دارن ازشون همینجا عذرخواهی میکنم اگه با حرفهام باعث دلگیریشون شدم,امیدوارم اقا امید هم برداشت منفی از حرفهام نکنن,قصد ناراحتی هیچ یک از دوستان رو ندارم,
جدا ازاین حرفادوست دارم هنری خیلی زود به قدرتی برسه ک روی همه ی بدخواهاش کم بشه, وخیلی دوست دارم اون لحظه برسه ک همه میفهمن فرمانروا یه فرزند پسر داره و اون هم هنریه..... :onion055:

سلام خوش اومدین
بنظرم هنری بدونه کیه عملکردش تحت تاثیر این حیقیقت قرار میگره الان وقتش نیست.در مورد زنده بودن ارماندر و چطور زنده شدنش اگ خودتون سوال دارید چند صفحه قبل رو بخونید یه سری توضجیات هست که مفیده.
کتاب هری پاتر خانم رولینگ هم شکست ولدمورت بیشتر با شانس همراه بود ولی در فن فکیشانی که نوشته در بعضیا قدرت های به هری پاتر داده شد بینهایت زیاد بود که هم کیفیت متن و داستان رو کلی میورد پایین.

ولی بهترین داستان و فن فکیشن هایی اینایی بودن هری پاتر با اموزش و بعد مدتها زمان سختی و زجر و از دست دادن چیز های بارزشی ولدمورت رو شکست میداد. و حتی با کمک دیگران.

هم شانسی بودن هم قدرت زیاد دادین کیفیت داستان رو تحت تاثیر قرار میدن.باید یه تعادل باشه.
/من بار ها تصور قیافه ایتاش جیلا شاهزداه ارماندر نودل ها و سایر اطرافیان هنری رو با تصور دونستن هویت واقعی هنری کردم.همچنین در مورد الفرد که خانوادش یا مخصوصا شاهزاده ها و سایر دشمنان زمینیش هویت و قدرت اونو بدونن،بارها واس خودم تصور کردم/ولی هر چیزی زمانی داره.


   
M,baran، Hacker و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
M,baran
(@m-baran)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 187
 

AmbrellA;36207:
خخخ میدونی دلایلی که برای قدرت داشتن هنری اوردی هیچ کدوم صحیح نیست؟
بله هنری پسر خونده ریکاست اما توسط اون اموزش دیده؟ یا حتی رابطه خونی با اون داره نداره
فرزند فرمانرواست و فرمانروا یکی از اجنه معمولی بود و بهخاطر دانش هزاران سالش قوی بود دانش از طریق وراثت ارث نمیرسه!!
چرا هنری باید کمی متفاوت باشه؟ پدرش یه جن معمولی بوده که به خاطر داشتن حلقه فرمانروا شده و مادرش هم یه انسان.
چرا یه فرد معمولی نباید مرگز پیش گویی ها باشه و همیشه افراد خاص باید مرکز پییشگویی باشن؟ هنری یه فرد معمولیه که اتفاقات ناگواری براش پیش اومده ولی اون به خاطر سرسختیش کم نیاورده همین.

البته جاش نیست که مقایسه ای داشته باشیم بین الفرد و هنری چون سفییر کجا و دورگه کجا من هنوز عاشق خوندن سفیرم اما یه نقدایی هم بهشون هست. مثلا میگم مبارزه اون خدمت کار سیاه الفرد رو با اون سگ جهنمی دیدی؟ دیدی که چطور مبارزه میکردن و اون محافظم توسط الفرد زنده شده بود و قدرتش خیلی زیاد بود حالا مقایسه کنیم با مردم معملیشون کسایی که توی مدرسه بودن و الفرد میخواست چنتاشون رو توی سازمانش بکار بگیره الان مثلا اون پسر خاله های الفرد با اون سطح قدرت که پیش معلمای مدرسشون سوسکن بعد معلما پیش رئیس مدرسه سوسکه و رئیس مدرسه پیش اینه سوسکه و اینه پیش محافظای الفرد و بعدم مخافظای الفرد پش خودش هیچی نیستن در نظر بگیر این گنده که به این بالا رسیده چه نیازی به کمک اون کوچولو کوچولو چوچولو اون ته داره؟ اون پسر خاله ها چقدر میتون قوی بشن که با یه سگ جهنمی در صورت حمله شیاطین مقابله کنن در حالی که محافظای الفرد مستقیما باهاشون مبارزه مییکردن. سطح سوسک در برابر فیل!
البته من در جریان افکار اقا سینا نیست شاید این نقدی که من به سفیر دارم رو به نحوی روایت بکنن که کلا همه چیز عوض بشه و این اختلاف اصلا دیده نشه و همه نکات کنار هم هم وزن باشن.
بگذریم
هنری هم در زمان خودش طبق روندی که براش در نظر گرفته شده یه زمانی میخوره و یه زمانی مییزنه فک کنم تا اینجا بیشتر میخورده اما یکم بگذریم به زدناشم میرسیم مخصوصا وقتی به کتاب سوم برسیم و اتفاقات وارد لول نهایی خودشون بشن.

یه چیزی بگم؟؟؟؟؟؟؟ خیلی خوشتون میاد حرصمون بدینااااا,,,, :bl6:
اقا امید چرا حرف دلتو نمیزنی اخه؟؟؟ بگو ک عاشق کتلت کردن هنری هستی:(s1213):

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

دوستان فک کنم منظور منو یه جور دیگه متوجه شدین, من منظورم این نیست ک الان یهو از غیب هنری قدرت به دست بیاره و ..... منظور من این بود ک اقا امید کم کم زمینه هایی فراهم کنه ک هنری بتونه سطح دانششو بالا بره و بتونه نیروها و قدرتهایی ک داره رو بشناسه,اخه تا الان اگه هم نبردی شده و هنری توش شرکت کرده جوری نبوده ک بتونه توی نبرد خیلی خودی نشون بده تا ما بهتر متوجه قابلیتهاش بشیم,


   
anahitarafiee2، Hacker، Batman و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

M,baran;36224:
یه چیزی بگم؟؟؟؟؟؟؟ خیلی خوشتون میاد حرصمون بدینااااا,,,, :bl6:
اقا امید چرا حرف دلتو نمیزنی اخه؟؟؟ بگو ک عاشق کتلت کردن هنری هستی:(s1213):

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

دوستان فک کنم منظور منو یه جور دیگه متوجه شدین, من منظورم این نیست ک الان یهو از غیب هنری قدرت به دست بیاره و ..... منظور من این بود ک اقا امید کم کم زمینه هایی فراهم کنه ک هنری بتونه سطح دانششو بالا بره و بتونه نیروها و قدرتهایی ک داره رو بشناسه,اخه تا الان اگه هم نبردی شده و هنری توش شرکت کرده جوری نبوده ک بتونه توی نبرد خیلی خودی نشون بده تا ما بهتر متوجه قابلیتهاش بشیم,

خود نشون دادن پیشکش
هر درگیریی که شده هنری توش
کاملا، مطلقا و به طور واضح مرده.
اینو همه شاهدن
اها فقط اون نبرد با قبیله‌ی شبح‌ها تو معبد
چیزیش نشد.
امید جان
می‌خوای بکشیش
یه بار برای همیشه بکش
چرا این طوری می‌کنی


   
Hacker، M,baran، AmbrellA و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mohammad_solimanimanesh2
(@mohammad_solimanimanesh2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 149
 

سلام امشب فصل هست؟


   
AmbrellA و Hacker واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Batman
(@batman)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 96
 

سلام .بازهم می خوای غافلگیرمون کنی..راستی ایتاش قراره کجا بره که پدرش اینجوری اونو جداش کرد .باید ماموریت مهمی باشه که قراره بره .هنری هم باید دل بکنه تا بتونه رو به جلو بره.اگه ارماندو درباره ی بیماری هنری به ملکه بگه احتمالا ملکه شوکه میشه.


   
Dark lord، AmbrellA و Hacker واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 123 / 210
اشتراک: