در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش
یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.
در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش
سلام
توضیحات تکمیلی خوبیه، یادم رفته بود اضافه کنم.
فقط با وجودِ شبیه ساز بودن، نمیتونیم اون رو ذهن پرداز بدونیم.
یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.
اینجوری که کتاب گفته مکنده های قدرت قابلیت جذب بالای جادو نسبت به دیگران رو دارن:
- تاليا، عالیجناب یک مکنده قدرت هستند، برای همین هم به مراتب بیشتر از هر کسی میتونند، قدرتمند بشند.
یعنی در حالت عادی هم مکنده ها بیشتر از بقیه جادو جذب میکنن.
بازم میدونیم که هم میتونه مقدار جادو رو کم و زیاد کنه (احتمالا به خاطر مکنده بودنش) و هم جادوی سرکش و متفاوت شبیه ساز رو جذب کنه ولی جایی گفته نشده قابلیت بالای جذب جادوش (تنها) به دلیل نژادِ شبیه سازه.
خشی:
اما شبیه سازها دو خصوصیت متمایز و منحصر به فرد دارند؛ بدن متفاوت و ذهن تو در تو که در این مورد به خاطر حفاظت گویها از ذهنت خصوصیت دوم قابل تشخیص نبود. از طرفی تو یک مکنده قدرت بودی برای همین هم از نظر بدنی شباهت زیادی به شبیه سازها نداشتی. اما باید اعتراف کنم که در این مورد اشتباه کردم، جای دادن چنین قدرتی در چنین بدنی تنها نشان دهنده اینه که تو تمام خصوصیت ها رو با هم داری. یک بدن خاص با قدرت عجیب و فوق العاده؛
ذهن پرداز بودن با شبیه ساز بودنش منافاتی نداره که میگی چون شبیه سازه نمی تونیم ذهن پرداز بدونیمش. چون دقت کنی وقتی تو جزیره دنبال ریتا و بقیه بودن با جادوهایی که مخصوص ذهن پردازهاست برخورد کردن و آلفرد میگه که اونها چون مثل خودش ذهن پرداز نیستن و فقط جادوش رو یاد گرفتن مثل آلفرد نمی تونن چشم هایی که برای مراقبت از غار گذاشته بودن روکنترل کنن. و چندین جا خودش و خشایار رو به عنوان اخرین ذهن پردازها بر شمرده.
ذهن پردازها خصوصیت جادوهای ذهنی فوق العاده بالایی داشتن و ...
به نظرم می تونیم اینجوری بگیم که آلفرد تمام خصوصیات سه نژاد ذهن پرداز و مکندگان قدرت و شبیه ساز ها رو داره.
قدرت های ذهنی فوق العاده بالا به همراه جادوهای ذهن پردازها که زیر نظر خشایار یادشون گرفت و فیزیک مکندگان قدرت به همراه جادوهاشون که از کتاب سرخ یاد گرفته و نوع خاص بدن شبیه ساز ها رو هم داره ولی جادویی از شبیه سازها رو فعلا یاد نگرفته , چون اون قوم هم جادوهای مخصوص خودشون رو داشتن ( اولین باری که با مهراد درگیر شد و وقتی بیهوش بود خشایار گفت که اون شبیه سازیه که بعد قرن ها دیده و شانس آوردن که جادوی مخصوص شبیه سازها رو بلد نبوده وگرنه کارشون تموم بود)
این جادوهای مخصوص سه قوم واقعا مختص به خودشون بوده به علت خصوصیت نژادیشون مثل کگه گنکای تو ناروتو که نینجوتسوهای خانوادگی هر خاندانی داشته.
ذهن تو در تو رو آلفرد طبق نقل قول بالات دارا هستش ولی قدرت جادوهای ذهنیش به خاطر ذهن پرداز بودنشه و ذهن تو در تو بیشتر خصوصیت دفاعییه مثل مادرش که کسی نمی تونست ذهنش رو بخونه.
خب من خوشبینانه اشک شوق در نظر میگیرمش :دی
روح ملکه فکر نکنم باشه چون اصلا درباره تقسیم روح هیچ جای کتاب حرفی نیومده و با این قدرت روح اصلا بهش نمیخوره روح ناقصی باشه
بعد لباس و آدرین چه ربطی بهم دارن؟
فکر نمیکنم روحه شبیه ساز باشه و درواقع خودشو جا نزد این تصور آلفرد بود اون صرفا خودشو معرفی نکرد و فقط دنبال این بود الفردو ضعیف کنه ک بتونه بدنشو تسخیر کنه
حالا یهویی میبینی واسه اینم یه بدن میسازه و میشه محافظش اصلا :دی
یچیز دیگه در مورد نشان های کهن روی پیشانی آلفرد.من فک میکنم به چیزی بالاتر از الندر ربط داشته باشه یا شاید یه نوع قدرت باشه.تو صفحه ۹۰۵ هم توضیحاتی آکشا میده که بنظر نمیاد در مورد الندر قبلی صدق کنه.یعنی این نشان ها رو نداشته
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
خب من خوشبینانه اشک شوق در نظر میگیرمش :دی
روح ملکه فکر نکنم باشه چون اصلا درباره تقسیم روح هیچ جای کتاب حرفی نیومده و با این قدرت روح اصلا بهش نمیخوره روح ناقصی باشه
بعد لباس و آدرین چه ربطی بهم دارن؟
فکر نمیکنم روحه شبیه ساز باشه و درواقع خودشو جا نزد این تصور آلفرد بود اون صرفا خودشو معرفی نکرد و فقط دنبال این بود الفردو ضعیف کنه ک بتونه بدنشو تسخیر کنه
حالا یهویی میبینی واسه اینم یه بدن میسازه و میشه محافظش اصلا :دی
منظورم از اون تکه روحی که داده تا قدرتش بدست بیاره.یچیزی مثل تکه روح پدر الفرد تو بدن آدرین. البته همش حدسه
.
در مورد لباس و آدرین .خشایار به وسیله آدرین لباسو محدود کرد.یعنی یکی از کلید های رفع این محدودیت آدرین هست .اگ اشتباه نگفته باشم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یکی از راه های حرف زدنه دوباره ی لباس، کفتره آلفرد بود که پرپر شد.مادر آلفرد که مرده بود و مراسمشو گرفتن، بعد از مراسم سونیا با گریه وارد شد.
اینجوریم که از سینا فهمیدیم ظاهرا فاتحه ی ریتا رو خونده.
طبق داستانم ریتا رفتنی بود.
بنظرم نمیومد تو داستان بین مرگ مادر الفرد و اومدن خالش زمان زیادی باشه.هنوز تو همون اتاق بودن مادرش بود که خالش اومد.البته خیلی خوشبینانه فکر کردم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یکی از راه های حرف زدنه دوباره ی لباس، کفتره آلفرد بود که پرپر شد.مادر آلفرد که مرده بود و مراسمشو گرفتن، بعد از مراسم سونیا با گریه وارد شد.
اینجوریم که از سینا فهمیدیم ظاهرا فاتحه ی ریتا رو خونده.
طبق داستانم ریتا رفتنی بود.
صفحه ۷۷ اولیه کتاب خشایار در مورد هفت نفر صحبت میکنه که میتونستن بر طبیعت کنترل داشته باشن و یک نفر میتونست جادوی اطراف به جادوی مادی تبدیل کنه.
من فک میکنم در مورد فرمانزوایان کهن هست.اگ فک میکنی درست میگم میتونی تو اطلاعات اون یکی تاپیک اضافه کنی
خب آدرین یکی از راه هاش بود راهای دیگه هم هست حتما.
جالب بود واسم تو خاطرات آخری لباس میگه که آلفرد وارث دو فرمانروای کهنه و بعد خشایار میگه فکر نکنم هنوز نگرم و ویتا تونسته باشن خودی نشون بدن پس آلفرد از نژاد این دوتا فرمانرواس؟
اگه آره پس یعنی از گیومرتا و ملکه سیاه نیست؟
در مورد مادر آلفرد فکر کنم تو خود کتاب یه جایی خشایار گفته بود که میخواسته پدر آلفرد با یکی از الفها ازدواج کنه که با استفاده از گنجینههای اونا بتونه قدرت خودش رو آزاد کنه، با تمام اینا اون با یکی دیگه ازدواج میکنه که حتی خشایار هم با این انتخاب تعجب میکنه.
من حیث المجموع حتی خود آلفرد هم میگه خانواده مادریش به نظرش نرمال نیستن.
خب آدرین یکی از راه هاش بود راهای دیگه هم هست حتما.
جالب بود واسم تو خاطرات آخری لباس میگه که آلفرد وارث دو فرمانروای کهنه و بعد خشایار میگه فکر نکنم هنوز نگرم و ویتا تونسته باشن خودی نشون بدن پس آلفرد از نژاد این دوتا فرمانرواس؟
اگه آره پس یعنی از گیومرتا و ملکه سیاه نیست؟
وارث قدرت ایناس نگفته از نسل اینا هست.بعدش نیرو اونا در الفرد بیدار نشده
خب من خوشبینانه اشک شوق در نظر میگیرمش :دی
روح ملکه فکر نکنم باشه چون اصلا درباره تقسیم روح هیچ جای کتاب حرفی نیومده و با این قدرت روح اصلا بهش نمیخوره روح ناقصی باشه
بعد لباس و آدرین چه ربطی بهم دارن؟
فکر نمیکنم روحه شبیه ساز باشه و درواقع خودشو جا نزد این تصور آلفرد بود اون صرفا خودشو معرفی نکرد و فقط دنبال این بود الفردو ضعیف کنه ک بتونه بدنشو تسخیر کنه
حالا یهویی میبینی واسه اینم یه بدن میسازه و میشه محافظش اصلا :دی
چقد خوشبینین شما :23:
آلفرد:
... قبل از اینکه فرصت کنم به بقیه هم بنگرم، در اتاق باز شد و خاله ام در حالی که گریه می کرد وارد شد، صدای او را شنیدم که گفت:
- آلفرد، ریتا...
ناخودآگاه به سمتش برگشتم و او با دیدن من جیغی بلند کشید و بیهوش روی زمین افتاد. اما قبل از آن افکارش به سوی من هجوم آورده بودند و آخرین پیوند من با دنیای زنده ها و شاید تنها رشته ای که مانع از تسخیر بدنم توسط روح می شد، به راحتی از هم گسست...
درباره روح...
خشایار:
روح شیطان به مراتب قوی تر از اون روح بود، به عبارتی روح قوی تر بر روح ضعیف تر غالب شده.
---------------آلفرد:
این روح، همون تیکه سیاهیه که باهاش صحبت می کنم؟
خشایار:
تکه سياه ... فکر می کنم بهت گفتم این روح چه خصوصیتی داره. اون می تونه طوری خودش رو با شرایط وفق بده که نتونی بین اون و قدرتی که از آن خودت هست تمایز قائل بشی.
---------------
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یچیز دیگه در مورد نشان های کهن روی پیشانی آلفرد.من فک میکنم به چیزی بالاتر از الندر ربط داشته باشه یا شاید یه نوع قدرت باشه.تو صفحه ۹۰۵ هم توضیحاتی آکشا میده که بنظر نمیاد در مورد الندر قبلی صدق کنه.یعنی این نشان ها رو نداشته- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
منظورم از اون تکه روحی که داده تا قدرتش بدست بیاره.یچیزی مثل تکه روح پدر الفرد تو بدن آدرین. البته همش حدسه
.
در مورد لباس و آدرین .خشایار به وسیله آدرین لباسو محدود کرد.یعنی یکی از کلید های رفع این محدودیت آدرین هست .اگ اشتباه نگفته باشم- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
بنظرم نمیومد تو داستان بین مرگ مادر الفرد و اومدن خالش زمان زیادی باشه.هنوز تو همون اتاق بودن مادرش بود که خالش اومد.البته خیلی خوشبینانه فکر کردم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
صفحه ۷۷ اولیه کتاب خشایار در مورد هفت نفر صحبت میکنه که میتونستن بر طبیعت کنترل داشته باشن و یک نفر میتونست جادوی اطراف به جادوی مادی تبدیل کنه.
من فک میکنم در مورد فرمانزوایان کهن هست.اگ فک میکنی درست میگم میتونی تو اطلاعات اون یکی تاپیک اضافه کنی
بالاترین مقام جادو مربوط به الندر هست.
چه توضیحاتی میده؟
اون هفت نفر... مطمئن نیستم ولی توضیحاتشون با چیزی که از نگهبانان جادو میشناسیم مطابقت بیشتری داره.
فرمانروایان کهن سیزده نفر هستن (طبق حرف ابوالهول)
خشایار:
طبق افسانه ها، هفت نفر بودن که می تونستن بر طبیعت کنترل داشته باشن! یکی از اون هفت نفر می تونست جادوی اطراف رو به جادوی مادی تبدیل کنه، جادویی که هیچ رقیبی نداشت و حالا تو همان قدرت رو داری و این باعث افتخار منه که تو می تونی این کار رو بکنی.
-----------------خشایار:
به هفت تن از جادوگران مقدس، برگزیده از هفت نژاد باستانی که هر یک، قدرتی باستانی را تحت سیطره خود دارند، نگهبانان جادو می گویند. آنها با هفت نشان بر روی سینه هایشان زاده می شوند
چقد خوشبینین شما :23:درباره روح...
---------------
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
بالاترین مقام جادو مربوط به الندر هست.
چه توضیحاتی میده؟اون هفت نفر... مطمئن نیستم ولی توضیحاتشون با چیزی که از نگهبانان جادو میشناسیم مطابقت بیشتری داره.
فرمانروایان کهن سیزده نفر هستن (طبق حرف ابوالهول)
هر نشان با یک رنگ و هر رنگ نشان از قدرتی خاص.آنگاه که ظاهر شوند.صاحب حقیقی میراث آشکار خواهد شد و آن زمان که قدرت آنها کامل شود بالاترین درجه را در دنیای جادو خواهد داشت او همتایی ...
هر نشان با یک رنگ و هر رنگ نشان از قدرتی خاص.آنگاه که ظاهر شوند.صاحب حقیقی میراث آشکار خواهد شد و آن زمان که قدرت آنها کامل شود بالاترین درجه را در دنیای جادو خواهد داشت او همتایی ...
درسته دیگه؟ الندر بالاترین مقام دنیای جادو هست.
همه چیز توی داستان زیر نظر خودشه. مجمع سفرا، نگهبانان جادو و...
به جز فرمانرواهای کهن که رفتن قاطی باقالیا و دیگه دخالت چندانی ندارن. حتی فیتال هم خودش رو محدود کرده و هم رده ی خشایاره.
اما دردر مورد اون هفت نفر.خب الفرد از اونی نیرویی استفاده میکنه که اسمشو گزاشته قدرت ذهن.هم موقعی نابودی گوی های خشایار هم بیرون کردن شیطان از جسمش.خشایار در مورد این نیرو میگه هیچ موجود زنده ای نیست که بتونه اینجوری جادو کنه.
نگهابان جادو زنده هستن!!!
من حدس بود از سیزده تا هفتاشون اینجوری بوده.و یکی از اون هفتا قدرت ذهن رو داشته
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اگ از الندر بالاتر نیست که هیچ.فک کردم شاید چیزی باشه.هر چند در مورد صاحب حقیقی میراث منظورش چیه؟یعنی همین تاج و اعصا و لباس و گوی اشک یا یچیز دیگه
اما دردر مورد اون هفت نفر.خب الفرد از اونی نیرویی استفاده میکنه که اسمشو گزاشته قدرت ذهن.هم موقعی نابودی گوی های خشایار هم بیرون کردن شیطان از جسمش.خشایار در مورد این نیرو میگه هیچ موجود زنده ای نیست که بتونه اینجوری جادو کنه.
نگهابان جادو زنده هستن!!!
من حدس بود از سیزده تا هفتاشون اینجوری بوده.و یکی از اون هفتا قدرت ذهن رو داشته- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اگ از الندر بالاتر نیست که هیچ.فک کردم شاید چیزی باشه.هر چند در مورد صاحب حقیقی میراث منظورش چیه؟یعنی همین تاج و اعصا و لباس و گوی اشک یا یچیز دیگه
خب دیگه... توضیحاتی که خشایار درباره اون هفت نفر داده با نگهبانان جادو بیشترین همخونی رو داره وگرنه توضیحی نداریم که اون هفت نفر رو به فرمانروایان کهن مربوط کنه.
به هر حال یه سری اعداد به شکل های مختلف توی داستان تکرار شده، سیزده و هفت و نه و...
ممکنه کلا هفت نفره دیگه باشن.
-----------
معلوم نیست. جلد یک اطلاعاتی درباره میراث کهن نداده.
خب دیگه... توضیحاتی که خشایار درباره اون هفت نفر داده با نگهبانان جادو بیشترین همخونی رو داره وگرنه توضیحی نداریم که اون هفت نفر رو به فرمانروایان کهن مربوط کنه.
به هر حال یه سری اعداد به شکل های مختلف توی داستان تکرار شده، سیزده و هفت و نه و...
ممکنه کلا هفت نفره دیگه باشن.
-----------معلوم نیست. جلد یک اطلاعاتی درباره میراث کهن نداده.
سلام
در مورد اطلاعات اون تاپیک
اولا در مورد ملکه سیاه اینو نگفتی بنیان گذار قوم ذهن پرداز ها هست
دوما در مورد عصای سیمرغ این اطلاعاتو اضاف کنی بد نی.اسمش عصای سفیده که دومین عصای قدرتمنده و هم رده داس فرشته مرگ هست که بع به اعصای سیمرغ شهرت یافته.
.
بعدش اگ در مورد محافظان الفرد جداگونه پست نمیزنی بهتزه تو همون پست الفود معرفیشون کنی.
اما یه سوال
چه چیزی باعث میشه از طلسم باروری استفاده بشه چرا نمیتونن مثل مردم عادی بچه دار بشن؟حتی خشایار هم نیاز به طلسم باروری داشت در صورت ازدواج
سلام
در مورد اطلاعات اون تاپیک
اولا در مورد ملکه سیاه اینو نگفتی بنیان گذار قوم ذهن پرداز ها هست
دوما در مورد عصای سیمرغ این اطلاعاتو اضاف کنی بد نی.اسمش عصای سفیده که دومین عصای قدرتمنده و هم رده داس فرشته مرگ هست که بع به اعصای سیمرغ شهرت یافته.
.
بعدش اگ در مورد محافظان الفرد جداگونه پست نمیزنی بهتزه تو همون پست الفود معرفیشون کنی.اما یه سوال
چه چیزی باعث میشه از طلسم باروری استفاده بشه چرا نمیتونن مثل مردم عادی بچه دار بشن؟حتی خشایار هم نیاز به طلسم باروری داشت در صورت ازدواج
سلام
چرا دیگه همون خط اول نوشته.
درباره عصاها چون یکم توضیحات میخواد، یه ارسال مخصوص میزنم. اگه اطلاعاتی داری بزار.
برای محافظا توی همون پستی که مربوط به آلفرد هست فقط اسماشونو میگم ولی معرفی اصلی رو توی پست های جداگونه میزنم چون ارسالِ معرفیه آلفرد رو به حاشیه میبره. خوب شد یاداوری کردی.
ظاهرا نسل های خاص و متفاوت از هم (معلوم نیست چه نوع تفاوت) قادر به بچه دار شدن نیست. مثل والدین گیومرتا
از طرف دیگه، بعضی نسل های خاص که با هم متفاوت هستن هم میتونن بچه دار بشن. مثل آدامز و سامانتا
سلامچرا دیگه همون خط اول نوشته.
درباره عصاها چون یکم توضیحات میخواد، یه ارسال مخصوص میزنم. اگه اطلاعاتی داری بزار.
برای محافظا توی همون پستی که مربوط به آلفرد هست فقط اسماشونو میگم ولی معرفی اصلی رو توی پست های جداگونه میزنم چون ارسالِ معرفیه آلفرد رو به حاشیه میبره. خوب شد یاداوری کردی.ظاهرا نسل های خاص و متفاوت از هم (معلوم نیست چه نوع تفاوت) قادر به بچه دار شدن نیست. مثل والدین گیومرتا
از طرف دیگه، بعضی نسل های خاص که با هم متفاوت هستن هم میتونن بچه دار بشن. مثل آدامز و سامانتا
اها در مورد ملکه سیاه دقت نکرده بود.یعنی ندیدم فکر کردم یادت رفته
درباره اعصا هم پیدا کردم میزارم .ـدر مورد الفرد هم درست میگی دیگه زیادی طولانی میشه.
.
یک سوال الان فرمانروایان کهن میتونستن بچه دار بشن؟ اگه نمیتونستند چطور خنتنا از نسل یکی از اوناست؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یک سوال الان فرمانراوایان کهن میتونستن بچه دار بشن؟ اگه نمیتونستند چطور خنتنا از نسل یکی از اوناست؟
سلام به همه
تو این چند وقت گردگیری کردین از داستان سینا و این کار موجب شد برم سراغ داستان.
الان دارم داستان رو می خونم البته از قسمت دوم به بعد. به امید خدا بعد از اتمام داستان هر چی به نظرم رسید رو می نویسم براتون
شاید مفید واقع بشه