|
فرار از سرنوشت نیازمند اراده ای پولادین است. گاه نیازهایی وجود دارند که مانند بندی نامرئی فرد را وادار میکنند تا به سوی ناشناخته ها قدم بردارد. میدانم که راهی که انتخاب کرده ام تنها به یک نقطه ختم خواهد شد. اما دیگر اهمیتی ندارد. اندوهی که بر شانه هایم سنگینی میکند باعث ضعفم نخواهد شد.بلکه اراده ام را برای آنچه که میخواهم تقویت خواهد کرد.آتشی که در درونم شعله ور است به سادگی خاموش نمیشود.من در مسیر رسیدن به آنچه که میخواهم تنها هستم.تنها تر از هر زمان دیگری و اینک نوبت من است تا سرنوشت را به بازی بگیرم. |
فصل اول تا پنجم | ( نسخه ویرایش شده - دانلود آزاد)لینک دانلود |
فصل ششم
فصل ششم کلمه عبور: bookpage
فصل هفتم
فصل هفتم کلمه عبور BookPage
فصل هشتم
فصل هشتم کلمه عبور: bookpage
فصل نهم
فصل نه .کلمه عبور: bookpage
فصل دهم
فصل ده
فصل یازدهم
فصل یازده
فصل دوازده
فصل دوازده
توجه: من نظر همه بچه ها رو خوندم؛ منتهی دو سه باری که جواب می خواستم بدم ولی به دلیل چند تا مشکل کل جواب هام پرید و چون جدیدا من آدم بی حوصله ای شدم دیگه حس نوشتن نداشتم ولی سعی می کنم تا آخر هفته جواب بدم. این دم عیدی بقدری شلوغ شده سرم که دقیقه نود فصل میدم مهرنوش پس اگه کم و کاستی دیدید مشکل از سمت من هست که وقت لازم رو ندارم. ممنون
فصل سیزدهم: |
بالاخره اخجووووونن
تا دیدم دوباره سینا کاراشو شروع کرده در جا عضو شدم دمت گرم با قدرت ادامه
چرا وقتی فایل رو باز می کنم مینویسه :
خطای قالب فایل ، فایل باز نمی شود .
چرا وقتی فایل رو باز می کنم مینویسه :
خطای قالب فایل ، فایل باز نمی شود .
کجا بازش میکنید؟ فایل پی دی افه. باید بشه تو اکثر دیوایس ها باز بشه
چرا وقتی فایل رو باز می کنم مینویسه :
خطای قالب فایل ، فایل باز نمی شود .
Adobe Acrobat (آدوب آکروبات) رو روی گوشی دانلود کن ؛ راحت باهاش باز میشه و میتونی از داستان لذت ببری.
همیشه با برنامه WPS Office فایل هام رو باز میکردم و هیچ وقت مشکلی نداشته .
نمیدونم ایندفعه چرا این جوری شده .:20::20:
سلام منم داستان رو خوندم خیلی قشنگ بود منتظر فصل جدید هستیم :53:
سلام میدونم جاش تو بخش امتیازاته اونجا اشاره کردم اینجا هم اشاره میکنم دوستان عزیزی که تازه به ما ملحق میشن به محض تایید ایمیلی که از سایت براشون میره دویست امتیاز میگیرن
اما سیستم امتیازات سایت شامل امتیازات منفی که بابت پاک شدن پستهای بی محتوا یا عدم فعالیت رخ میده هم میشه پس یه مقدار دوستان همکاری داشته باشن تا برای فصلهای بعدی به مشکل نخورن چون مدیران فقط تا یه حد مجاز به ارائه امتیاز به اعضا هستند
برای اطلاع از قوانین کسر و اضافه امتیازات این تاپیک رو مطالعه کنید.
نمیدونم چرا نقل قول نمیتونم بکنم .
این رو در جواب آقا حسین مینویسم .
برنامه ای که گفتید رو گرفتم . برنامه روی گوشی من هر کاری کردم نصب نشد .
و فکر میکنم دانلود یجاییش اشکال داره ، چون حجم فایلی که دانلود میشه ۱.۷۲ کیلوبایت میزند .
نمیدونم چرا نقل قول نمیتونم بکنم .
این رو در جواب آقا حسین مینویسم .
برنامه ای که گفتید رو گرفتم . برنامه روی گوشی من هر کاری کردم نصب نشد .
و فکر میکنم دانلود یجاییش اشکال داره ، چون حجم فایلی که دانلود میشه ۱.۷۲ کیلوبایت میزند .
برنامه رو از کافه بازار دانلود کن برای گوشیت ؛ اگر نتونستی بگو.
داستان رو خوندم خیلی قشنگ بود .
در فصل اول وقتی درمورد ناخن های اش گفت فکر کردم یکی از موهبت هاش همون آتش سفید آلفرد باشه . برای آلفرد هم قبل از اینکه از آتش سفید استفاده بکنه ناخن هاش همونجوری شده بود .
و یه سوال اگر تا قبل از اون اتفاق خوناشام ها بچه دار نمیشدن پس نسل خوناشاما چجوری ادامه پیدا میکرده ؟
با تبدیل کردن بقیه ؟ یا روش دیگری داشتن ؟
سلام میدونم جاش تو بخش امتیازاته اونجا اشاره کردم اینجا هم اشاره میکنم دوستان عزیزی که تازه به ما ملحق میشن به محض تایید ایمیلی که از سایت براشون میره دویست امتیاز میگیرن
اما سیستم امتیازات سایت شامل امتیازات منفی که بابت پاک شدن پستهای بی محتوا یا عدم فعالیت رخ میده هم میشه پس یه مقدار دوستان همکاری داشته باشن تا برای فصلهای بعدی به مشکل نخورن چون مدیران فقط تا یه حد مجاز به ارائه امتیاز به اعضا هستند
برای اطلاع از قوانین کسر و اضافه امتیازات این تاپیک رو مطالعه کنید.
قدیمیا دقیقا چه گلی به سرشون بگیرن؟ :دی
قدیمیا دقیقا چه گلی به سرشون بگیرن؟ :دی
پروژه بگیرید از سایت. برای سایت یه قدم بردارید. 🙂
بیا ی پروژه بهت بدم امتیاز منفی هاتو صفر کنم.
خب یه نقد کوچولوی دیرهنگام و احتمالا بی فایده برای داستان موهبت برزخی و یه سری سوالات که اگه بشه دوست دارم جوابشونو بدونم
خود داستان روان و بدون اشکال مثل بقیه ی نوشته های اقای فتحی البته ولی چیزی که شدیدا به چشم میاد و نظر منو جلب کرده خلق دوباره یک دنیای
جادویی بعضا علمی_تخیلی که به شخصه کتابی در این ژانر نخوندم و ندیدم که هم جادو هم خون اشام و هم دنیای مدرن با هم یه جا باشن و ایده های موهبتی و نبود جادو تا به این جای داستان
خودش نوید سورپرایزای بیشتری رو میده نمیدونم ولی امیدوارم شمشیر بازی هم تو داستان باشه 🙂
این کل نقدیه که میشه از داستان گفت چون نقص خاصی وجود نداره نه تو خود مفاهیم اولیه داستان نه تو نوشته ها و توصیف ها و تعریف زیادم یکم لوس میشه
و سوالات من
1 موی اش چه رنگیه ؟ قد فرم چشم رنگ پوست و حتی چشم ها توصیف شده ولی به ذهنم نمیاد جایی در مورد رنگ مو هاش اشاره ای شده باشه
2 بعضی جاها از کلمه رفتار مصنوعی استفاده شده منظور احترام الکیه یا یه حالت سرد و خشکو عصا قورت داده
3 اسم اش اشه ؟ ینی اش اش ؟
4 در مراسم تدفین میگه به نظرات بقیه اهمیت نمیده ولی میخواد ظاهرو حفظ کنه اوپس فک کنم این نقد بود شرمنده تو اچار نوشتم همه سوالا و نقدا قاطی شده
5 یه سوال دیگه داشتم جانت یکی از افراد خاندان ااسته و این خاندان غرب رو اداره میکنه بعد این خاندان خود خاندان پادشاهیه یا چون ملکه با پادشاه ازدواج کرده روابطی با خاندان پادشاهی داره
6 خواهر کوچک تر جانت دارای ناخن هایی مثل اشه و اش میتونه مثل خاندان سلطنتی خون بخوره => مادر اش کیه ؟؟ و ایا ربطی به ورود جانت به خانواده اش ها داره ؟؟
7 نرد و سود شمال و جنوب رو کنترل میکنن اریین شرق و ااست غرب خاندان فانتوم که انقدر هم قویه چظور شمال و جنوب مال اون هاست یا قضیه چیز دیگه ایه ؟؟
8 سن بلوغ خون اشام ها گفته شده هر 7 سال یک بار و بین 11 تا 20 دعوت نامه می فرستن که خودش به این معنیه که افراد بزرگ تر هم میتونن شرکت کنن ولی اش باید 13 ساله میشده تا شرکت کنه چرا ؟؟
9 و تا به این جا داستان موهبت برزخی هیچ شباهتی جز بعضا توانایی های اش و جعبه خون به سفیر کبیر نداشته ولی در پیشگویی مرموز اشاره به قضاوت سرس شده سرس یه ارباب فراموش شده از سرزمین الفرده یا صرفا یه شخصیت جدید دیگه مثل استرلا
10بنجامین میگه نیازی نبود برای قدرت بیشتر دست به چنین کاری بزنی => در مورد جعبه میدونه ولی بعدا تکذیب میکنه
11مادلین میتونه احساسات رو بخونه ولی چی گفته که باعث شده بنجامین اش رو پیش ابی بزاره که قبل تر از وجود ابی نگران بوده
12 بازم یه سوال کتاب های زیادی که اش خونده و زبان های باستانی مطرح شده ولی در مورد جادو حرفی به میان نیومده و تکنولوزی انتقالی بیور ها خود نشونه عدم چیزی به نام تلپورت به شورت همگانیه هرچند به نظر میرسه پادشاه میتونه
13پدربزرگ اش تمام زمین ها رو به خاندان پادشاهی فروخته ؟ ایا این باجی بوده در مقابل حفاظت از اش ؟و جلو تر میبینیم که بنجامین از نفرین خون اش گلایه میکنه ایا این به این معناست که خروج خاندان اش از خاندان های تحت حفاظت فانتوم ها خودش یه نقشه ی بزرگ تر برای حفاظت از اش نوجوانه ؟؟ و اگر هست این میتونه به پیشینه ی مرموز اش هم برگرده چرا که ویلفرد فانتوم به بنجامین احترام گذاشته سن زیادی داره و حتی میخواد مادلین رو درمان کنه ولی از اش اش خوشش نمیاد این میتونه به معنای نفرت ویلفرد از مادر ناشناس اش یا حتی علاقهی به اون باشه ؟؟ که توسط پدر اش به چالش کشیده شده ؟
به هر حال یه داستان عالیه دیگه از اقای فتحی شاهدیم و همچنان منتظریم که ببینیم ایا باز هم شاهکاری مثل سفیر کبیر یا حتی داستانی بهتر ازون خلق میشه یا که ..:42:امیدوارم غلاطای املایی رو هم ببخشید یک با سیستم ادیت مشکل داشتم :/ کل خط رو پاک میکنه تا یه جا رو اصلاح کنی