Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
492.8 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark, rasoulsss, A. M. D. R. Z. H and 103 people reacted
نقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

هوم بحث جالبی در مورد شخصیت شاهزاده این بار شکل گرفته تقریبا تمام ویژگی هایی که داره رو شما گفتین اما مسائلی درباره اون هست که هنوز دربارش چیزی بیان نشده
مطمئنن اگر شاهزاده و جلا الان با هم کنار بیان بعده ها باز هم سراون قضیه و انتقام خون دوستش این مبارزه شکل میگیره حالا ممکنه یه دعوت به مبارزه رسمی باشه یا ممکنه توی یه جایی که هیچ کسی فکرش رو نمیکنه و شاید هم توی اوج خطر اینها بزنه کلشون و اوضاع رو به هم بریزن شاید هم خیلی از چیزایی که همه فکر میکنن یه سوء تفاهم بزرگ باشه هر چیزی ممکنه. شاهزاده در ادامه داستان شخصیت تاثیر گذاری هست. رویاروییش با پری های دریاییی در اینده نزدیک داریم و تبعات بدی برای همه در برداره اگر یادتون باشه یه سری پری های دریایی شاهزاده رو گروگان گرفتن و فکرش رو بکنید رویارویی اونها در اینده چه چیزایی رو در بر خواهد داشت.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

DARK LORD;33414:

یه سوال از نویسنده عزیز دارم هنری گفت نمیتونم برم توی گارد فرمانروایی.اگ بخاطر دورگه بودنشه تو کتاب اول بئاتریس گفت میشه تا رده گارد هم بالا بره.اگ دلیلش از دست دادن نیروشه که هیچ

اره به همین دلیل چون اوج مهارت و قدرت تمامی ابعاد یک مبارز رو باید داشته باشه یه گارد فرمانروایی و هنری از بعد جادو و نیروی درونیش محروم هست. البته توی فصل بعد یه چیزایی هست که شاید براتون جالب باشه.
راستی توی فصلای بعد بزن بزن داریم در حد ....! خخخ


   
fariba.2016, mosadonya2, zzareb2 and 4 people reacted
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

AmbrellA;33415:
هوم بحث جالبی در مورد شخصیت شاهزاده این بار شکل گرفته تقریبا تمام ویژگی هایی که داره رو شما گفتین اما مسائلی درباره اون هست که هنوز دربارش چیزی بیان نشده
مطمئنن اگر شاهزاده و جلا الان با هم کنار بیان بعده ها باز هم سراون قضیه و انتقام خون دوستش این مبارزه شکل میگیره حالا ممکنه یه دعوت به مبارزه رسمی باشه یا ممکنه توی یه جایی که هیچ کسی فکرش رو نمیکنه و شاید هم توی اوج خطر اینها بزنه کلشون و اوضاع رو به هم بریزن شاید هم خیلی از چیزایی که همه فکر میکنن یه سوء تفاهم بزرگ باشه هر چیزی ممکنه. شاهزاده در ادامه داستان شخصیت تاثیر گذاری هست. رویاروییش با پری های دریاییی در اینده نزدیک داریم و تبعات بدی برای همه در برداره اگر یادتون باشه یه سری پری های دریایی شاهزاده رو گروگان گرفتن و فکرش رو بکنید رویارویی اونها در اینده چه چیزایی رو در بر خواهد داشت.

سلام بله منم این فکرارو درمورد شاهزاده کردم ولی تا الآن من برحسب اطلاعاتی که از شاهزاده دارم این نظراتو دادم بله مطمئتا شخصیت تاثیرگذاری در رمانه


   
AmbrellA and Dark lord reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

ali144;33269:
خوب این فصلم عالی بود و مثل همیشه نویسنده خوش قول بود که خیلی ارزشمنده در مورد داستان هم به نظر من فردی که توی ذهن ملکه بود:
1: احتمالا فرمانرواست چون اولای داستان وقتی ملکه میخواست زمام امور رو به دست بگیره و یکی از برادرا بهش حمله کرد یه نیرویی ازش محافظت میکرد و اگه اون نیرو متعلق به برادر سوم بود احتمالا برادر میشناختش و بغر از اون تنها کسی که اینقدر قدرت داره که بتونه جلوی یکی از برادا بایسته فرمانرواست البته احتمال اینکه فرمانروا زنده باشه کمه ولی فکر میکنم به روشی تونسته قسمتی از وجودش رو به جسم ملکه وارد کنه تا ازش محافظت کنه
2: نظریه دومم هم اینه که یه شخص جدید وارد داستان شده کسی که به دستور فرمانروا داره از ملکه محافظت میکنه
3: یه نظریه خیلی جنجالی تر هم هست که ممکنه توی اجداد ملکه و ریکا موجود قدرتمندی وجود داشته باشه که به نحوی توی جسم نوادگانش زندگی میکنه ودلیل قدرت غیر عادی ریکا هم همین میتونه باشه و در مورد هنری هم اینطوری هنری میشه دورگه ای که نژادش از یک طرف به فرمانروا ( یک جن اشرافی و قدرت مند) و از طرف دیگه به یک موجود قدرتمند که تا به الان ناشناختس میرسه واحتمالا همون کارگابن اعظم هم وجود این موجود رو توی هنری احساس کرد و بخاطر همین بهش احترام میزاشت و با این حساب اینکه هنری قدرت کافی برای ایستادگی در برابر اژدها مادر رو داشته باشه عقلانی تر به نظر میرسه و احتمالا این موجود از زمان همون موجوداتی که از سازندگان تیغه های رعد بودن به جا مونده پس هنری میتونه این تیغه رو به دست بیاره خوب این ذهنیات من بودن که احتمالا اشتباهن ولی تجربه بهم ثابت کرده که نویسنده ها دوست دارن منبع قدرت افراد رو تا انتهای داستان پنهان کنن توی این داستان هم ما ها همه فکر میکنیم که قدرت هنری از پدرش که فرد قدرتمندی بوده بهش به ارث رسیده و اگه یهو بفهمیم که نه این قدرت از مادرش بهش رسده قافلگیری جالبی میشه درکل امیدوارم همیشه شاد باشی و مثل قبل خوشقول.

کتاب اولو که میخوندم قبل اینکه هنری به دنیایی اجنه بیاد خواب های از فرمانروا و انگشتر میدیده.وقتی گاربن اعظم به ذهن هنری نفوذ کرد یه چیزی جلوشو گرفت.فک کنم اینا باعث میشه نظریه سوم دوست عزیزمون یجورایی درست باشه حتی اگر از طرف مادری نباشه.یجورایی اصل نظر بنظرم درست در میاد.فک میکنم هنری فقط هنری تنها نباشه چیزی فراتر از این ها هست.
.
پ.ن:شایدم من فقط بدیهات رو گفتم ولی اینو تازه درک کردم


   
mosadonya2, Hacker, AmbrellA and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

Rosela;33389:
سلام یه سوال
چرا بعد اینکه هنری سنگ سایه ها رو اونجا فعال کرد بهش گفتن که اگه گوی نبود اتفاق بدی میوفتاد ولی حالا توی این فصل گفتن گوی غیرفعاله و وقتی به اردوگاه برسه فعال میشه
یه سوال دیگه
اگه این سایه ای که تو وجود هنری هست یه شیطان باشه وقتی گوی به اردوگاه برسه هنری چطور میتونه به اردوگاه بره در حالی که گوی چیزای شیطانیو دور میکنه

میشه جواب این سوالما بدین واقعا برام سواله:1:


   
mosadonya2, Hacker, AmbrellA and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
Dumbledore
(@dumbledore)
Estimable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 103
 

این فصلم خوندیم.کارت مثل همیشه عالی بود :8:اول اینکه یکمی کم بود دوم اینکه انتظار داشتم ایتاش به جیلا مُشتی لگدی چیزی بزنه واقعا سورپرایز شدم ::52::و اینکه رفته رفته داره داستان پیچیده تر میشه امیدوارم جوری داستانو گره نزنی که خودتم تو کارش بمونی.:39:خسته نباشی :41::g:


   
پاسخنقل‌قول
danyal
(@danyal)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 78
 

فصل خوبی بود هرچند تعداد صفحاتش کم بود.اون اتفاق آخر وقتی درگیری شروع شد من پیش بینیش رو کردم چون تو فصلای اولیه یجورایی از علاقه این دوتا گفته بودی ولی جیلا یجورایی مدیون پدر آیتاش بود درنتیجه احساسشو بروز نمی‌داد آیتاش هم بخاطر پدرش اما حالا به اون حرفت که گفتی دهن هنری رو سرویس می‌کنی رسیدم بدبخت قبل شروع شدن رابطه با آیتاش دهنش سرویس شد شکست عشقی خورد.گفتی فصل بعد درگیری داریم خب با اون سلاح باحال و اون همه قدرت نامردیه از هنری استفاده نکنی.من همش منتظرم این بچه یه حرکتی بزنه مخ آیتاش رو بزنه هی تو میزنی تو ذوقم حالا با این اتفاق اوضاع کاملا به هم ریخت.اما بحث مهمتر این که واقعا پدر آیتاش کیه جیلا چه قدرتایی داره آیا جیلا به کار آیتاش واکنش نشون میده یا نه یا درگیری بین این دوتا رخ میده.فک کنم ما یه مربع عشقی داشته باشیم از یه طرف آیتاش از یه طرف شاهزاده و هنری و جیلا. توی داستانا هم معمولا عشق باعث درگیری و مشکلات زیادی میشه که با توجه به روند داستان اینجا هم شاهدش خواهیم بود شاید بزرگتر از داستانای دیگه امیدوارم رو این موضوع بیشتر مانور بدی.یچیز دیگه من میگم این آیتاشو بده به هنری بچه خوبیه اهل هیچکاریم نیست پشیمون نمیشی و ممنون بابت خوش قولیت قهرمان اصلی داستان تویی آقا امید هنری اداتم نمیتونه در بیاره باقدرت ادامه بده یا علی


   
mosadonya2, soks_sia2, arashsohrabi1972 and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

Rosela;33418:

سلام یه سوال
چرا بعد اینکه هنری سنگ سایه ها رو اونجا فعال کرد بهش گفتن که اگه گوی نبود اتفاق بدی میوفتاد ولی حالا توی این فصل گفتن گوی غیرفعاله و وقتی به اردوگاه برسه فعال میشه
یه سوال دیگه
اگه این سایه ای که تو وجود هنری هست یه شیطان باشه وقتی گوی به اردوگاه برسه هنری چطور میتونه به اردوگاه بره در حالی که گوی چیزای شیطانیو دور میکنه
میشه جواب این سوالما بدین واقعا برام سواله:1:

شرمنده یادم رفت
سنگ در اصل غیر فعاله و محدوده کلی نداره ولی تاثیرات جزئی روی نفراتی که نزدیکشن میزاره.
دیدی که توی داستانم گفتم محدوده گوی باعث شد سنگ سایه ها زیاد دیونه نشه یعنی قدرت ضعیف گوی بوده و نشون میده گوی با نهایت قدرت فعال نیست.
سوال دومتون رو نمیتونم فعلا جواب بدم بزارید در ادامه متوجه میشید.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

danyal;33420:
فصل خوبی بود هرچند تعداد صفحاتش کم بود.اون اتفاق آخر وقتی درگیری شروع شد من پیش بینیش رو کردم چون تو فصلای اولیه یجورایی از علاقه این دوتا گفته بودی ولی جیلا یجورایی مدیون پدر آیتاش بود درنتیجه احساسشو بروز نمی‌داد آیتاش هم بخاطر پدرش اما حالا به اون حرفت که گفتی دهن هنری رو سرویس می‌کنی رسیدم بدبخت قبل شروع شدن رابطه با آیتاش دهنش سرویس شد شکست عشقی خورد.گفتی فصل بعد درگیری داریم خب با اون سلاح باحال و اون همه قدرت نامردیه از هنری استفاده نکنی.من همش منتظرم این بچه یه حرکتی بزنه مخ آیتاش رو بزنه هی تو میزنی تو ذوقم حالا با این اتفاق اوضاع کاملا به هم ریخت.اما بحث مهمتر این که واقعا پدر آیتاش کیه جیلا چه قدرتایی داره آیا جیلا به کار آیتاش واکنش نشون میده یا نه یا درگیری بین این دوتا رخ میده.فک کنم ما یه مربع عشقی داشته باشیم از یه طرف آیتاش از یه طرف شاهزاده و هنری و جیلا. توی داستانا هم معمولا عشق باعث درگیری و مشکلات زیادی میشه که با توجه به روند داستان اینجا هم شاهدش خواهیم بود شاید بزرگتر از داستانای دیگه امیدوارم رو این موضوع بیشتر مانور بدی.یچیز دیگه من میگم این آیتاشو بده به هنری بچه خوبیه اهل هیچکاریم نیست پشیمون نمیشی و ممنون بابت خوش قولیت قهرمان اصلی داستان تویی آقا امید هنری اداتم نمیتونه در بیاره باقدرت ادامه بده یا علی

مرسی عزیز جان خیلی نکات ظریفی بود اولین نفری بودی که به نقطه درست اشاره کردی! ولی نمیگم کدوم نقطه درستت بود خخخخ
تازه استارت بدبختی های هنری زده شده این شروعشه من یه دهنی از این اسفالت کنم که تو تاریخ ثبت بشه!
بله عشق ها باعث درگیری میشن باید دید آیتاش چه تصمیمی با توجه به اتفاقات رخ داده در اطرافش میگیره هر چی باشه یه ایتاش بیشتر نداریم!
مرسی عزیز دل چاکریم
ممنون که نظر دادی منتظر نظرات دیگت هستم برا فصل های دیگه
یا علی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Ezrail97;33419:
این فصلم خوندیم.کارت مثل همیشه عالی بود :8:اول اینکه یکمی کم بود دوم اینکه انتظار داشتم ایتاش به جیلا مُشتی لگدی چیزی بزنه واقعا سورپرایز شدم ::52::و اینکه رفته رفته داره داستان پیچیده تر میشه امیدوارم جوری داستانو گره نزنی که خودتم تو کارش بمونی.:39:خسته نباشی :41::g:

تشکر عزییز دل ایشاا...
خودم از معما و گره خوشم نمیاد ولی حال میده بسازیش تو یه داستان تا ببینی بقیه چطور در موردش فکر مییکنن بعد که یه اتفاق غیر منتظره می افته چطور واکنش نشون میدن! این دهن باز مونده و ابروهای بالا رفته دیدن داره!


   
mosadonya2, Hacker, Dumbledore and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
danyal
(@danyal)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 78
 

راستی یچیز دیگه تو فصل گفتی پدر آیتاش گفته هرگز چنین کاری نکنه آیا قبلا همچین اتفاقی بین آیتاش و جیلا افتاده یا شایدم کسی نمیدونه جیلا برادر واقعی آیتاش نیست و پدر آیتاش نگرانه این علاقه این راز رو فاش کنه؟


   
mosadonya2 reacted
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

Rosela;33413:
اگه دقت کرده باشین درمورد ظلمایی که شاهزاده به مردم شهر ادورا کرده توی کتاب گفته شده درسته که جایگاه بالایی داره ولی حق چنین کارایی رو هم نداره حالا هر چقدرم که مغرور باشه اون می خواست اون سربازو که باعث شده بودگیاهش خراب بشه بکشه ولی فقط به خاطر اینکه آیتاش به شهر اومده بود و عجله داشت اینکارو نکرد یا همونطور که دوست جیلا رو بخاطر پا گذاشتن توی باغش یا شاید هم دزدی مطمئن نیستم کودومش اونطور شلاغ زده بود که پوستش کنده بشه و بمیره
فکر نمی کنم اون حتی به خاطر موقعیت و مقام بالا حق انجام چنین کاراییو داشته باشه
همین طور وقتی هنری رو دید فقط می خواست تحقیرش کنه به خاطر چی بخاطر اینکه موقغیت پایینی داشت به خاطر اینکه دورگه بود البته خیلیا توی دنیای اجنه اینطورند ولی بازم دلیل نمیشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

قبول دارم شاهزاده جنبه های مثبتم داره ولی نمیشه کارایی که کرده رو نادیده گرفت

اگر ب داستان دقت کرده باشی شاهزاده برای گل هاش ارزش زیادی قائله و اونها در اصل تنها چیزایین ک اهمیت بیشتر از مقام و.. دارن
ما ممکمه اگر کسی چیزی ک بهش علاقه داریم رو خراب کنه واکنش سختری نشان بدیم
منم نگفتم همش مثبت ولی اینقدر بدنیست ک لایق بدترین شخصیت داستان باشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

خارج از این فصل
لطفا ی خبری از خاله هنری برسون
بیچاره بین اون خدا و هیولاها و ادم خوارا تک و تنها گیر افتاده
گناه داره
خخ


   
پاسخنقل‌قول
danyal
(@danyal)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 78
 

شاهزاده درکل شخصیت بدی نیست شرایط باعث شده اینجوری باشه.کسایی هم که اون رو با فرمانروا مقایسه می‌کنند بدونن فرمانروا یه شخص برگزیده و خیلی خاص در دنیای اجنه بوده مثل یه پیامبر.درکل شرایط دنیای اجنه اینجوریه اگه یادتون باشه تو کتاب اول بئاتریس به هنری گفت که اگه کسی مقامش از اون بالاتر باشه می‌تونه در صورت بروز مشکل اونو بکشه کسی هم نمیتونه بگه چیکاره ای.در کل بنظرم زیاد بد نیست یکم زیادی مغرور و خود بزرگ بینه البته من دوست دارم این جیلا بزنه لهش کنه نامردو

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

راستی اون فرد برگزیده که اجنه مجبور به اطاعت ازش شدن همون حضرت سلیمان نبود؟( منظورم تو داستانه)


   
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

AmbrellA;33415:
هوم بحث جالبی در مورد شخصیت شاهزاده این بار شکل گرفته تقریبا تمام ویژگی هایی که داره رو شما گفتین اما مسائلی درباره اون هست که هنوز دربارش چیزی بیان نشده
مطمئنن اگر شاهزاده و جلا الان با هم کنار بیان بعده ها باز هم سراون قضیه و انتقام خون دوستش این مبارزه شکل میگیره حالا ممکنه یه دعوت به مبارزه رسمی باشه یا ممکنه توی یه جایی که هیچ کسی فکرش رو نمیکنه و شاید هم توی اوج خطر اینها بزنه کلشون و اوضاع رو به هم بریزن شاید هم خیلی از چیزایی که همه فکر میکنن یه سوء تفاهم بزرگ باشه هر چیزی ممکنه. شاهزاده در ادامه داستان شخصیت تاثیر گذاری هست. رویاروییش با پری های دریاییی در اینده نزدیک داریم و تبعات بدی برای همه در برداره اگر یادتون باشه یه سری پری های دریایی شاهزاده رو گروگان گرفتن و فکرش رو بکنید رویارویی اونها در اینده چه چیزایی رو در بر خواهد داشت.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اره به همین دلیل چون اوج مهارت و قدرت تمامی ابعاد یک مبارز رو باید داشته باشه یه گارد فرمانروایی و هنری از بعد جادو و نیروی درونیش محروم هست. البته توی فصل بعد یه چیزایی هست که شاید براتون جالب باشه.
راستی توی فصلای بعد بزن بزن داریم در حد ....! خخخ

یعنی تمام داستان یه طرف
فقط بزن بزن‌هاش یه طرف
مشتاق فصل بعد??
اها
راستی این هفته عیدی نمیدی؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

danyal;33425:
شاهزاده درکل شخصیت بدی نیست شرایط باعث شده اینجوری باشه.کسایی هم که اون رو با فرمانروا مقایسه می‌کنند بدونن فرمانروا یه شخص برگزیده و خیلی خاص در دنیای اجنه بوده مثل یه پیامبر.درکل شرایط دنیای اجنه اینجوریه اگه یادتون باشه تو کتاب اول بئاتریس به هنری گفت که اگه کسی مقامش از اون بالاتر باشه می‌تونه در صورت بروز مشکل اونو بکشه کسی هم نمیتونه بگه چیکاره ای.در کل بنظرم زیاد بد نیست یکم زیادی مغرور و خود بزرگ بینه البته من دوست دارم این جیلا بزنه لهش کنه نامردو

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

راستی اون فرد برگزیده که اجنه مجبور به اطاعت ازش شدن همون حضرت سلیمان نبود؟( منظورم تو داستانه)

در مورد شاهزاده خب تقریبا باهات هم نظرم
اولا شرایط دنیای اجنه جوریه که اگه یه پایین‌تر از خودت احترام بزاری واست درد سر درست میشه
مثل همون چیزی که جیلا به آیتاش گفت پس جیلا همین الانش هم بهتر از اون نیست و چه بسا در مقام این خیلی بدتر هم بود
آیتاش هم که خودتون شاهدین پدرش دور از اجتماعه ، با یه بی‌خانمان بچه‌گی‌اش رو گذرونده ، میره شکار و مبارزه و کلا هیچ رفتار اشرافی‌ای نداره.
ولی موقع رفتن از ادورا دیدین چطور رفتار کرد.

شاهزاده هم اگه لبخند بزنه تو این اجتماع ... حتما براش شایعه می‌سازن ، بدتر از اون اتفاقات مربوط به پری‌ها و شایعات پیرامونش نشون میده اون مردم چی می‌خوان و چه انتظاری از شاهزاده داشتن اون تحقیر‌هایی که بعد از اون جریان شد شرایطو براش سخت‌تر کرد به نظر شما اگه بعد از اون با مردمش نرم برخورد می‌کرد قبولش می‌کردند.
واقعا به نظر شما جیلا حق داره انتقام بگیره وقتی رفیقش رو پشت سرش ول کرد؟؟ احتمالا نظر دزدی هم از اون‌جا پیشنهاد خودش بود چون اون یکی کند ذهن بود
در کل به نظرم باحال‌تر می‌شه که هنری و آیتاش به هم نرسن و مثل بقیه داستان‌ها که قهرمان در آخر به عشقش میرسه نشه. و همینم از امید جان انتظار میره با علاقه شدیدش به آسفالت کردن هنری

ماموریت آرماندو به نظر چیزی پیچیده‌تر از محافظت از هنری باشه اون بی‌اعتنایی بعد زخمی کردن ماسه‌خور و دور شدن از کمپ
جالبه که چرا بئاتریس جلوی جیلا رو نگرفت?? شاید به خاطر حرف هنری با آرماندو در باره‌ی دنبال شدنش توسط لتاش بوده و می‌خواست ...
از قدرت‌های جیلا باید خبردار باشه آخه مگه رسیدن به گارد سلطنتی به همین راحتیه که بخوای قدرتتم مخفی کنی از بقیه؟؟
تازه خیلی جوونه و محافظ بئاتریس شده.
ولی با شخصیتی که شاهزاده داره باید همینجا کلا بی‌خیال لیتاش بشه و بی‌درگیری بره.


   
AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
amrpersia
(@amrpersia)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 20
 

من هنوز دان نکردم فصل جدید، بعد ار خوندن میام نظر میدم


   
AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

danyal;33425:
شاهزاده درکل شخصیت بدی نیست شرایط باعث شده اینجوری باشه.کسایی هم که اون رو با فرمانروا مقایسه می‌کنند بدونن فرمانروا یه شخص برگزیده و خیلی خاص در دنیای اجنه بوده مثل یه پیامبر.درکل شرایط دنیای اجنه اینجوریه اگه یادتون باشه تو کتاب اول بئاتریس به هنری گفت که اگه کسی مقامش از اون بالاتر باشه می‌تونه در صورت بروز مشکل اونو بکشه کسی هم نمیتونه بگه چیکاره ای.در کل بنظرم زیاد بد نیست یکم زیادی مغرور و خود بزرگ بینه البته من دوست دارم این جیلا بزنه لهش کنه نامردو

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

راستی اون فرد برگزیده که اجنه مجبور به اطاعت ازش شدن همون حضرت سلیمان نبود؟( منظورم تو داستانه)

سلام
حقیقت امر اینکه وقتی شروع به نوشتن کردم میخواستم داستان رو به حضرت سلیمان و اینا متصل کنم توی نگارش اول که نوشتم این اسم ها حضرت سلیمان و اینا نقش پر رنگی داشت اما بعدا پی بردم کار صحیحی نیست که یک داستان واقعی قرانی رو که شاید خیلی ها روش حساسیت دینی داشته باشن با یه داستان تخیلی مخلوط کنم پس به خاطر همین اسم ها رو حذف کردم و سعی کردم توی این نگارش از داستان کمتر توی چشم بیاد.
اما هیچ شخصیتی از اونها حذف نشده بجاش شخصیتی بجای حضرت سلیمان و جانشینش جای گذاری شده.
به خاطر اینکه عقایدی دارم اینطوری ترجیح دادم باشه البته این بیشتر یه نظر شخصی هست.


   
mosadonya2, anahitarafiee2, danyal and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

AmbrellA;33431:
سلام
حقیقت امر اینکه وقتی شروع به نوشتن کردم میخواستم داستان رو به حضرت سلیمان و اینا متصل کنم توی نگارش اول که نوشتم این اسم ها حضرت سلیمان و اینا نقش پر رنگی داشت اما بعدا پی بردم کار صحیحی نیست که یک داستان واقعی قرانی رو که شاید خیلی ها روش حساسیت دینی داشته باشن با یه داستان تخیلی مخلوط کنم پس به خاطر همین اسم ها رو حذف کردم و سعی کردم توی این نگارش از داستان کمتر توی چشم بیاد.
اما هیچ شخصیتی از اونها حذف نشده بجاش شخصیتی بجای حضرت سلیمان و جانشینش جای گذاری شده.
به خاطر اینکه عقایدی دارم اینطوری ترجیح دادم باشه البته این بیشتر یه نظر شخصی هست.

کار خوبی کردی.هم برا اونایی که حساس زیادی دارن .هم اینکه ممکنه بود مشکلاتی پیش بیاد برای داستان.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

danyal;33425:
شاهزاده درکل شخصیت بدی نیست شرایط باعث شده اینجوری باشه.کسایی هم که اون رو با فرمانروا مقایسه می‌کنند بدونن فرمانروا یه شخص برگزیده و خیلی خاص در دنیای اجنه بوده مثل یه پیامبر.درکل شرایط دنیای اجنه اینجوریه اگه یادتون باشه تو کتاب اول بئاتریس به هنری گفت که اگه کسی مقامش از اون بالاتر باشه می‌تونه در صورت بروز مشکل اونو بکشه کسی هم نمیتونه بگه چیکاره ای.در کل بنظرم زیاد بد نیست یکم زیادی مغرور و خود بزرگ بینه البته من دوست دارم این جیلا بزنه لهش کنه نامردو

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

راستی اون فرد برگزیده که اجنه مجبور به اطاعت ازش شدن همون حضرت سلیمان نبود؟( منظورم تو داستانه)

نظر من اینه بود اگ بجای فرمانروا فردی مثل شاهزاده حکومت میکرد وضع خراب میشد.من قصدم مقایسه نبوده .هنری هیچ بی احترامی به شاهزاده که مثلا مقامش بالاتره نکرد بلکه شاهزاده توهین کرد.
.
نظر من اینه شاهزاده زیادی خودشو برتر میدونه یکی باید حالیش کنه نه تو اونقدرا هم برتر نیستی.منم با نظرت موافقم جیلا باید لهش کنه.
.
پ.ن:البته اطلاعات من از گذشته شاهزاده ناچیزه با اطلاعت فعلی نظر میدم.شاید بعدا نظرم عوض بشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

من دوست دارم ایتاش یکی از ارکان حکومت هنری باشه تا عشقش.در اخر


   
mosadonya2, anahitarafiee2, AmbrellA and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
Mr.R
 Mr.R
(@mr-r)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 89
 

فصل خیلی خوبی بود پر از غافلگیری داستان غیر قابل پیش بینی هستش که این عالیه


   
mosadonya2 and AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
صفحه 73 / 210
اشتراک: