Header Background day #16
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
492.6 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark, rasoulsss, A. M. D. R. Z. H and 103 people reacted
نقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

در مورد رفتار ایتاش ،من جایی ندیدم جیلا به علاقه اش به ایتاش فکر کرده باشه و همچنین بخاطر محبت های پدر ایتاش اصلا چنین چیزی رو مطرح نمیکنه حتی اگ دوسش داشته باشه و فقط محافظت از ایتاش رو وظیفه خودش میدونه/طبق فصول اولیه/من بیشتر در مورد واکنش جیلا کنجکاوم
در مورد شهر های که توسط ادم خوار ها تسخیر شدن و سقوط کردن مردم و ارتش اونجا کشته شدن یا بنوعی تسخیر شدن توسط الهه دراکل؟
اگ هیولا های شمال بیدار بشن و با توجه به اوضاع ارتش و تعداد کمی اونا مبارزه در دو جبهه کار سختیه زود نابود میشن.
یه سوال در مورد نودل فصل قبل دارم.فرمانده نودل ها.چجور پیمانی با فرمانروا بسته شده که با شنیدن یک اسم اینجور نفرینی فعال شده؟یعنی اگ ارماندو هم بدونه هنری کیه فعال میشه؟
چجوریه تیغه بئاتریس نشان گارد سلطنتی رو داره؟
گروه اینا ها دو تیکه شد و گوی به سمت ارتش رفت پس بقیه ک موندن ممکنه تحت تسلط الهه دراکل قرار بگیرین مخصوصا اینکه جادوگری هم در میان خودشون ندارن ضعفشون بیشتره


   
sasa, AmbrellA, anahitarafiee2 and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
mosadonya2
(@mosadonya2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 46
 

سلام
فصل خوبی بود اما کم بود. رابطه آیتاش و جیلا رو قبلا اشاره بهش شده بود فقط هیچ کدام نمی خواستن اعتراف کنن که فصل اعتراف به اون پرداخت.
این پدر آیتاش خیلی مشکوک میزنه ها.
یه سوال هنری به این باهوشی تا حالا به رابطه اش با ملکه و مقامش شک نکرده یعنی برای همه که این همه تدارک و امکانات نمیذارن که مخصوصا تو جامعه طبقاتی اجنه مثلا یه نودل محافظ عجیبه.
باتشکر از عوامل این داستان:53::53::53::41::41:


   
fariba.2016, arashsohrabi1972, Dark lord and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
mohammad_solimanimanesh2
(@mohammad_solimanimanesh2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 149
 

مثل همیشه از خوندن فصل هیجان زده شدم...داستان داره به جاهای حساس میرسه...
فقط چون این فصل خیلی کم بود، و نصف فصل های عادی بود باید بجای 11 امتیاز 5امتیاز میذاشتی...خیلی بی انصافی بود


   
fariba.2016, arashsohrabi1972, sasa and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

kasra;33397:
مثل همیشه از خوندن فصل هیجان زده شدم...داستان داره به جاهای حساس میرسه...
فقط چون این فصل خیلی کم بود، و نصف فصل های عادی بود باید بجای 11 امتیاز 5امتیاز میذاشتی...خیلی بی انصافی بود

آره
ما به ۲۵ صفحه میگفتیم کمه
حالا ۱۵ صفحه میزاری؟؟


   
fariba.2016, M,baran, sasa and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
sasa
 sasa
(@sanso)
Eminent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 16
 

با تشکر فراوان از فصل جدید امیدوارم هر چه زودتر این بن بست فکری هم برطرف بشه البته که یک چیز طبیعی هست
موفق و سربلند باشید


   
پاسخنقل‌قول
sina66
(@sina66)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 66
 

واقعاااااااااا عالی دستت درد اقا امید همینجور ادامه بده


   
AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
Manboy
(@manboy)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 17
 

با این که سرمایه ندارم ولی حس میکنم پر از هيجانه این فصل


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

اخ کمرم
از صبح دارم بنایی کار میکنم نزد پدر گرام دستام تاول زده سیمانم رفته زیر پوست و درد میکنه و در کل در وضعیت خنده داری همستم همی الان!

خوندم تقریبا همه پیام ها رو ایشاا... الان انگشتام برای جواب و نظر دادن جواب نمیده بیشتر از این شب که حالمون برکشت سرجاش میام یه مزاکرات فشرده انجام میدیم تا ببینیم ایتاشو به کی شوهر بدیم
ولی گمونم هیچ کدوم نتونستید این اتفاق تو این فصل رو پیش بینی کنید
سفید پوش رو هم کسی نتونست بگه بئاتریسه نزدیک ترین نفر گفت جیلاس ولی کسی نگفت بئاترییسه

الان پیش خودتون تخیل کنید صحنه بعدی چی میتونه باشه اشک جیلا اشک شاهزاده شکست عشقی هنری خشم شاهزاده. ولی یه چیز توی اون صحنه بود که هیچ کدومتون دقت بهش نکردین که خیلی مهم بود الان نمیگم بعدا بهش پی میبرید


   
fariba.2016, Dark lord, zzareb2 and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
Hacker
(@hacker)
Reputable Member
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 148
 

سلام امید جان خسته نباشی ـ این فصل خیلی کوتاه بود اما هیجان داشت واقعاکی پیش بینی بئاریس را می کرد حالا این جیلا چه نیروی ممکنه داشته باشه که بروز دادنش در ان زمان خطری بود ؟بنظرم جیلا اروم میشه اما توجه ای به ایتاش نمی کنه


   
AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

سلام خسته نباشید
شاهزاده که حقشه من که قیافه شاهزاده رو تصور میکنم دلم خنک میشه هنریم فکر نکنم ککشم بگزه فقط تعجب میکنه چون فکر میکنه اونا خواهرو برادرن
حالا برام عجیبه چرا آیتاش نباید احساسشا به جیلا بگه ؟ چرا پدرش جلوشو میگیره؟
بئاتریس چرا دخالت نمیکنه شاید میخواد ببینه جیلا چه قدرتایی داره؟


   
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

خب با این اتفاق احتمالا شاهزاده عصبانی میشه و ی کاری میکنه از اونطرفم ایتاش و جیلا مشغولن و فقط میمونه هنری و نودل و بئاتریس ک احتمال زیاد هنری ب شاهزاده حمله میکنه جلوی چشم بئاتریس و این بهانه میده دست شاهزاده ک هنری رو مجازات کنن و اینجاس ک ایتاش میاد وسط و برای هنری درخواست عفو میده و احتمالا میگه من با تو خواهم بود ب شرطی ک هنری رو ازاد کنی
و اون هم قبول میکنه و هنری بابت این اتفاق ناراحت و عصبی میشه
خب بیشتر از این لو ندم بخشای عشقیشو خخخخ
پ.ن: در مورد فصل قبل
دکتر توی ذهن ملکه مطمئنم ک فرمانروا رو ندیده بلکه همون برادر تبعید شدس چون با دیدن فرمانروا تو ذهن ملکه نباید متعجب بشه
یا نکنه میخوای فرمانروا رو زنده کنی!!!! یا در اصل زندس و اینا همه بازی فرمانرواس برای نابود کردن جن های اصیل!!!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

موضوع دیگ دخالت نکردن بئاتریس هس
با توجه ب ماموریت خطرناکی ک دارن ک لازمه وجود همه افراده اسیب رسیدن ب یکی از اعضا گروه ضربه بزرگی ب گروه میزنه
من برخلاف بقیه از شاهزاده خوشم میاد چون اون ارزش جایگاه هارو میدونه .. میدونه ک هرکسی باید جایگاهشو درک کنه ... ی دورگه با یه شاهزاده در یک ردیف قرار داده شده و این برای شاهزاده قابل درک نیست
ب عبارت دیگ شاهزاده ی موجود چند رنگ نیست بلکه یک رو داره و میبینیم ک به ی دختر هم علاقه پیدا کرده پس احساس هم داره


   
fariba.2016, mosadonya2, Aryamo and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

darklord4192;33410:
خب با این اتفاق احتمالا شاهزاده عصبانی میشه و ی کاری میکنه از اونطرفم ایتاش و جیلا مشغولن و فقط میمونه هنری و نودل و بئاتریس ک احتمال زیاد هنری ب شاهزاده حمله میکنه جلوی چشم بئاتریس و این بهانه میده دست شاهزاده ک هنری رو مجازات کنن و اینجاس ک ایتاش میاد وسط و برای هنری درخواست عفو میده و احتمالا میگه من با تو خواهم بود ب شرطی ک هنری رو ازاد کنی
و اون هم قبول میکنه و هنری بابت این اتفاق ناراحت و عصبی میشه
خب بیشتر از این لو ندم بخشای عشقیشو خخخخ
پ.ن: در مورد فصل قبل
دکتر توی ذهن ملکه مطمئنم ک فرمانروا رو ندیده بلکه همون برادر تبعید شدس چون با دیدن فرمانروا تو ذهن ملکه نباید متعجب بشه
یا نکنه میخوای فرمانروا رو زنده کنی!!!! یا در اصل زندس و اینا همه بازی فرمانرواس برای نابود کردن جن های اصیل!!!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

موضوع دیگ دخالت نکردن بئاتریس هس
با توجه ب ماموریت خطرناکی ک دارن ک لازمه وجود همه افراده اسیب رسیدن ب یکی از اعضا گروه ضربه بزرگی ب گروه میزنه
من برخلاف بقیه از شاهزاده خوشم میاد چون اون ارزش جایگاه هارو میدونه .. میدونه ک هرکسی باید جایگاهشو درک کنه ... ی دورگه با یه شاهزاده در یک ردیف قرار داده شده و این برای شاهزاده قابل درک نیست
ب عبارت دیگ شاهزاده ی موجود چند رنگ نیست بلکه یک رو داره و میبینیم ک به ی دختر هم علاقه پیدا کرده پس احساس هم داره

در مورد شاهزاده باهات موافق نیستم.میخاد همه چی و همه کس زیر نظرش باشه.خیلی خود بین و مغروره.البته این ویژگی اکثرا اجنه اصیل هس.ولی چون همه اینو دارن قرار نیست درست باشه.مثال هم قبلا زدم شاهزداه نقش دراکو مالفوی رو داره در فیلم هری پاتر.
در مورده دختره هم من مطمعن نیستم عشق و علاقه باشه بنا به دلایلی
اولا جلو روش وایسته .دوما مثل بقیه دخترا وا نداده جلو شاهزداه و شخصیت مغروری داره.سوما زیبا هس و جنگجوی خوبی
شاهزداه فک میکنه مالک همه چی هست/در شهر دورا/پس میخاد اونم تصاحب کنه.
پ.ن: البته اینا نظر شخصی منه و احتمالا نویسنده نظرش یچیز دگه باشه

در مورد بخش عشقی از تخیلت و نظرم جالبه اما دوست ندارم این اتفاق بیوفته و فک نکنم جیلا اجازه چنین کاری رو به ایتاش بده.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

darklord4192;33410:
خب با این اتفاق احتمالا شاهزاده عصبانی میشه و ی کاری میکنه از اونطرفم ایتاش و جیلا مشغولن و فقط میمونه هنری و نودل و بئاتریس ک احتمال زیاد هنری ب شاهزاده حمله میکنه جلوی چشم بئاتریس و این بهانه میده دست شاهزاده ک هنری رو مجازات کنن و اینجاس ک ایتاش میاد وسط و برای هنری درخواست عفو میده و احتمالا میگه من با تو خواهم بود ب شرطی ک هنری رو ازاد کنی
و اون هم قبول میکنه و هنری بابت این اتفاق ناراحت و عصبی میشه
خب بیشتر از این لو ندم بخشای عشقیشو خخخخ
پ.ن: در مورد فصل قبل
دکتر توی ذهن ملکه مطمئنم ک فرمانروا رو ندیده بلکه همون برادر تبعید شدس چون با دیدن فرمانروا تو ذهن ملکه نباید متعجب بشه
یا نکنه میخوای فرمانروا رو زنده کنی!!!! یا در اصل زندس و اینا همه بازی فرمانرواس برای نابود کردن جن های اصیل!!!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

موضوع دیگ دخالت نکردن بئاتریس هس
با توجه ب ماموریت خطرناکی ک دارن ک لازمه وجود همه افراده اسیب رسیدن ب یکی از اعضا گروه ضربه بزرگی ب گروه میزنه
من برخلاف بقیه از شاهزاده خوشم میاد چون اون ارزش جایگاه هارو میدونه .. میدونه ک هرکسی باید جایگاهشو درک کنه ... ی دورگه با یه شاهزاده در یک ردیف قرار داده شده و این برای شاهزاده قابل درک نیست
ب عبارت دیگ شاهزاده ی موجود چند رنگ نیست بلکه یک رو داره و میبینیم ک به ی دختر هم علاقه پیدا کرده پس احساس هم داره

در مورد شاهزاده باهات موافق نیستم.میخاد همه چی و همه کس زیر نظرش باشه.خیلی خود بین و مغروره.البته این ویژگی اکثرا اجنه اصیل هس.ولی چون همه اینو دارن قرار نیست درست باشه.مثال هم قبلا زدم شاهزداه نقش دراکو مالفوی رو داره در فیلم هری پاتر.
در مورده دختره هم من مطمعن نیستم عشق و علاقه باشه بنا به دلایلی
اولا جلو روش وایسته .دوما مثل بقیه دخترا وا نداده جلو شاهزداه و شخصیت مغروری داره.سوما زیبا هس و جنگجوی خوبی
شاهزداه فک میکنه مالک همه چی هست/در شهر دورا/پس میخاد اونم تصاحب کنه.
پ.ن: البته اینا نظر شخصی منه و احتمالا نویسنده نظرش یچیز دگه باشه

در مورد بخش عشقی از تخیلت و نظرت جالبه اما دوست ندارم این اتفاق بیوفته و فک نکنم جیلا اجازه چنین کاری رو به ایتاش بده.


   
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

DARK LORD;33411:
در مورد شاهزاده باهات موافق نیستم.میخاد همه چی و همه کس زیر نظرش باشه.خیلی خود بین و مغروره.البته این ویژگی اکثرا اجنه اصیل هس.ولی چون همه اینو دارن قرار نیست درست باشه.مثال هم قبلا زدم شاهزداه نقش دراکو مالفوی رو داره در فیلم هری پاتر.
در مورده دختره هم من مطمعن نیستم عشق و علاقه باشه بنا به دلایلی
اولا جلو روش وایسته .دوما مثل بقیه دخترا وا نداده جلو شاهزداه و شخصیت مغروری داره.سوما زیبا هس و جنگجوی خوبی
شاهزداه فک میکنه مالک همه چی هست/در شهر دورا/پس میخاد اونم تصاحب کنه.
پ.ن: البته اینا نظر شخصی منه و احتمالا نویسنده نظرش یچیز دگه باشه

در مورد بخش عشقی از تخیلت و نظرم جالبه اما دوست ندارم این اتفاق بیوفته و فک نکنم جیلا اجازه چنین کاری رو به ایتاش بده.

مالک همه چیزه چون مثلا شاهزادس!!! در ضمن فقط بخاطر خوشگلی ک نیفتاده دنبال ایتاش ینی ی دختر خوشگل دیگ تو اون سرزمین وجود نداره؟؟؟
در ضمن این با دراکو خیلی فرق داره
دراکو فقط دنبال ازار و اذیت دیگران بود اما این فقط میخواد جایگاه هرکسی مشخص باشه
شاهزاده چون مغروره دلیل ب بدبودنش نیس
توی مبارزه با اون هیولا دیدی ک چطور بجای فرار با هم گروهیاش شروع ب مبارزه با موجود کرد
هرچند گویا گذشته جالبی نداره


   
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

darklord4192;33412:
مالک همه چیزه چون مثلا شاهزادس!!! در ضمن فقط بخاطر خوشگلی ک نیفتاده دنبال ایتاش ینی ی دختر خوشگل دیگ تو اون سرزمین وجود نداره؟؟؟
در ضمن این با دراکو خیلی فرق داره
دراکو فقط دنبال ازار و اذیت دیگران بود اما این فقط میخواد جایگاه هرکسی مشخص باشه
شاهزاده چون مغروره دلیل ب بدبودنش نیس
توی مبارزه با اون هیولا دیدی ک چطور بجای فرار با هم گروهیاش شروع ب مبارزه با موجود کرد
هرچند گویا گذشته جالبی نداره

اگه دقت کرده باشین درمورد ظلمایی که شاهزاده به مردم شهر ادورا کرده توی کتاب گفته شده درسته که جایگاه بالایی داره ولی حق چنین کارایی رو هم نداره حالا هر چقدرم که مغرور باشه اون می خواست اون سربازو که باعث شده بودگیاهش خراب بشه بکشه ولی فقط به خاطر اینکه آیتاش به شهر اومده بود و عجله داشت اینکارو نکرد یا همونطور که دوست جیلا رو بخاطر پا گذاشتن توی باغش یا شاید هم دزدی مطمئن نیستم کودومش اونطور شلاغ زده بود که پوستش کنده بشه و بمیره
فکر نمی کنم اون حتی به خاطر موقعیت و مقام بالا حق انجام چنین کاراییو داشته باشه
همین طور وقتی هنری رو دید فقط می خواست تحقیرش کنه به خاطر چی بخاطر اینکه موقغیت پایینی داشت به خاطر اینکه دورگه بود البته خیلیا توی دنیای اجنه اینطورند ولی بازم دلیل نمیشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

قبول دارم شاهزاده جنبه های مثبتم داره ولی نمیشه کارایی که کرده رو نادیده گرفت


   
fariba.2016, mosadonya2, Hacker and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

darklord4192;33412:
مالک همه چیزه چون مثلا شاهزادس!!! در ضمن فقط بخاطر خوشگلی ک نیفتاده دنبال ایتاش ینی ی دختر خوشگل دیگ تو اون سرزمین وجود نداره؟؟؟
در ضمن این با دراکو خیلی فرق داره
دراکو فقط دنبال ازار و اذیت دیگران بود اما این فقط میخواد جایگاه هرکسی مشخص باشه
شاهزاده چون مغروره دلیل ب بدبودنش نیس
توی مبارزه با اون هیولا دیدی ک چطور بجای فرار با هم گروهیاش شروع ب مبارزه با موجود کرد
هرچند گویا گذشته جالبی نداره

هیچی دیگه اگ هنری که به قدرت برسه اگ قراره مثل شاهزاده باشه ترجیح میدم همین الان بمیره تا اونجور ادمی باشه.غرور یچیزه ظلم و ستم یچیز دیگس..من یادم رفت بگم ظلم و ستمش هم غاغو کرده.هنری که یه دورگس میخاست بمونه شاهزاده که فرار کنه خودشو نابود میکنه در ضمن میخاست کم نیاره.در مورد ایتاش تو فقط خوشگلیشو دیدی من دلیل های دیگری هم اوردم در ضمن بنظر میاد اونا خودشون در اختیار شاهزداه بزارن نیاز نی بره دنبال کسی که خوشگله. دوست عزیزمون هم دلیل های خوبی اوردن.حتی بخاطر دستیگری ایتاش میخاست به حریم معبد تجاوز کن بخاطر اینکه از قدرت خلع نشه ترسید و رفت.اگ قرار باشه یکی مثل شاهزاده بجای فرمانروا حکومت میکرد که کار زار بود.شاهزاده قدرتو به ارث برده بنظر نمیاد تلاش و بدبختی زیادی برده باشه(هر چند ممکنه در اینده بفهمیم یه مشکلاتی داشته که اینجور ادمی شده.فعلا من با چیزی که میدونم قضاوتش میکنم) هر چند من منکر قدرت و نیروش نمیشم.جایگاه مشخص بودن دلیل بر توهین وخورد کردن شخصیت بقیه نیس.
.
پ.ن:این دلایل که اوردم شامل اکثر اجنه اصیل و مغرور و ستمکار میشه.
اژدهای مادر ،فرستاده،فرمانروا همشون حاکم های عادل و خوبی بودن با اون جایگاه ویڗه و قدرت بینظر و زیادشون

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

یه سوال از نویسنده عزیز دارم هنری گفت نمیتونم برم توی گارد فرمانروایی.اگ بخاطر دورگه بودنشه تو کتاب اول بئاتریس گفت میشه تا رده گارد هم بالا بره.اگ دلیلش از دست دادن نیروشه که هیچ


   
fariba.2016, mosadonya2, Hacker and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
صفحه 72 / 210
اشتراک: