Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
499.7 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark، rasoulsss، A. M. D. R. Z. H و 103 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
M,baran
(@m-baran)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 187
 

سلام, فصل مثل قبل عالی بود ولی بقول دوستمون سنگینتر از فصلهای قبل, اما این سنگینی مثبت بود ن منفی, و باعث کشش بیشتر خواننده به داستان میشه, توی این فصل مشخص شد ک هنری بدون قدرت جادوییش هم پیشرفت کرده و بالارفتن قدرت حواسش میتونه خیلی زیاد بدردش بخوره, منم خیلی منتظر لحظه ی گرفتن حال اون تایرن و شاهزاده بدست هنری هستم و واقعا قیافشون دیدنی میشه, و اینکه اقا امید واقعا دیگه صبرکردن تا 5 شنبه برای فصل جدید خیلی سخت شده, نمیشه هفته ای 2فصلش کنی؟؟؟ خداییش دل خیلیهارو شاد میکنی و خداهم دلتو شاد میکنه هااااا.... :دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

:129fs4252631:

DARK LORD;33040:
فصل خوبی بود .مثل همیشه در حساس ترین لحظه ممکن
از لحظات مطالب از بقیه فصل ها سنگین تر بود. .

همیشه تو کتاب قدرت ذهن تصور لحظه ای رو میکردم که همه از مقام و قدرت بالای الفرد باخبر بشن مخصوصا اونایی بهش اهمیت نمیدادن و یه ادم عادی اون رو تصور میکردن.حیف به این ارزو نرسیدم
.
اما حالا دوست دارم وقتی بفهمن هنری چه جایگاه بالایی داره چه واکنشی نشون میدن.امیدوارم این جمع زنده بمونه تا اون روز.خیلی منتظر اون روز هستم.باتشکر از نویسنده عزیز

یادی کردی از الفرد و واقعا خیلی حسرت میخورم از اینکه داستانی به اون زیبایی باید نیمه کاره رها بشه, خودم بشخصه وقتی متوجه شدم قدرت ذهن جلد 2نداره تا مدتها بهم ریخته بودم, کاش میشد کسی از بین دوستان نویسنده پیدا بشه و بتونه قدرت ذهن رو ادامه بده


   
mosadonya2، fariba.2016، Hacker و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

M,baran;33049:
سلام, فصل مثل قبل عالی بود ولی بقول دوستمون سنگینتر از فصلهای قبل, اما این سنگینی مثبت بود ن منفی, و باعث کشش بیشتر خواننده به داستان میشه, توی این فصل مشخص شد ک هنری بدون قدرت جادوییش هم پیشرفت کرده و بالارفتن قدرت حواسش میتونه خیلی زیاد بدردش بخوره, منم خیلی منتظر لحظه ی گرفتن حال اون تایرن و شاهزاده بدست هنری هستم و واقعا قیافشون دیدنی میشه, و اینکه اقا امید واقعا دیگه صبرکردن تا 5 شنبه برای فصل جدید خیلی سخت شده, نمیشه هفته ای 2فصلش کنی؟؟؟ خداییش دل خیلیهارو شاد میکنی و خداهم دلتو شاد میکنه هااااا.... :دی

خخخ سلام مرسی نظر لطفتونه
پنج شنبه این هفته که خیلی زود اومد!
دو فصل که خیلی زیاده ما رو به کشتن میدیدا!


   
fariba.2016، anahitarafiee2، Dark lord و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

AmbrellA;33050:
خخخ سلام مرسی نظر لطفتونه
پنج شنبه این هفته که خیلی زود اومد!
دو فصل که خیلی زیاده ما رو به کشتن میدیدا!

یه دو صفحه بزاری وسط هفته که تکلیف این جای حساس معلوم بشه خوبه دو فصل نیازی نی.دو صفحه وسط هفته که معلوم بشه چه اتفاقاتی میوفته بقیش هم برای اخر هفته
.
نمیدونستم این سنگ سایه اینقدر خاصه و کمیاب
سنگ رابطی هم به هنری رسیده خاصه یا مثل بقیه سنگ رابط ها هس؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

M,baran;33049:
سلام, فصل مثل قبل عالی بود ولی بقول دوستمون سنگینتر از فصلهای قبل, اما این سنگینی مثبت بود ن منفی, و باعث کشش بیشتر خواننده به داستان میشه, توی این فصل مشخص شد ک هنری بدون قدرت جادوییش هم پیشرفت کرده و بالارفتن قدرت حواسش میتونه خیلی زیاد بدردش بخوره, منم خیلی منتظر لحظه ی گرفتن حال اون تایرن و شاهزاده بدست هنری هستم و واقعا قیافشون دیدنی میشه, و اینکه اقا امید واقعا دیگه صبرکردن تا 5 شنبه برای فصل جدید خیلی سخت شده, نمیشه هفته ای 2فصلش کنی؟؟؟ خداییش دل خیلیهارو شاد میکنی و خداهم دلتو شاد میکنه هااااا.... :دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

:129fs4252631:

یادی کردی از الفرد و واقعا خیلی حسرت میخورم از اینکه داستانی به اون زیبایی باید نیمه کاره رها بشه, خودم بشخصه وقتی متوجه شدم قدرت ذهن جلد 2نداره تا مدتها بهم ریخته بودم, کاش میشد کسی از بین دوستان نویسنده پیدا بشه و بتونه قدرت ذهن رو ادامه بده

نمیشه ادامه داداش بجز نویسنده اصلی کتاب سنگینی هس و ایده های خاص خودشو داره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

hacker20;33048:
سلام.این فصل عالی بود هر چند زود تموم شد دستت درد نکند داش امید خسته نباشی.در مورد سنگ سایه حدس میزنم چون قبلا در مورد این مشکلات پیشبینی کرده بودن حتما مالکیت سنگ در دست هنری است در نتیجه سنگ غیب شده در کف دست هنری دوباره ظاهر میشه و بعضی ها از درون می سوزن

مالکیتش از ملکه به هنری رسدده .منم امیدوارم این اتفاق بیوفته


   
mosadonya2، Hacker، anahitarafiee2 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

سلام این فصلم مثل همه ی فصلای دیگتون خیلی عالی بود.::49::


   
AmbrellA و Dark lord واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Mr.R
 Mr.R
(@mr-r)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 89
 

بدون سرمایه چی جوری بخونیم نظر بدیم


   
AmbrellA و anahitarafiee2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

مشکل منم همین بود همیشه یه فصل دیر تر می خوندم نمیشد نظربدم


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
danyal
(@danyal)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 78
 

فصل فوق العاده ای بود. دم هنری گرم خوب حال آیتاش رو گرفت.ولی نمی‌دونم چرا عشق بین دو نفر با دعوا شروع میشه؟
حالا منتظرم هنری حال بقیرم بگیره من که منتظرم دهن شاهزادرو سرویس کنه بقیم بهش بخندن.در کل فوق العاده بود.کاش میشد فصلا رو زودتر بیرون می‌دادی یه هفته خیلی زیاده دیگه از ظرف تحمل ما خارجه.


   
anahitarafiee2 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

AmbrellA;33044:
سلام
چه همزمان! اتفاقا همین الان داشتم درمورد اثرات گزیدگیش مینوشتم توی فصل های بعدی
به اونم ایشاا... میرسیم

هوم مرسی
اره به خدا منم انقدر دلم میخواست الفرد جلو کل مدرسه و حضرات همه بفهمن کیه که نگو یعنی کلی براش تخیل زدم اون زمان که میخوندمش ولی حیف قسمت نبود ولی شاید این مدل نوشتن جذابیت رو بیشتر هم بکنه همه بفهمن طرف کیه که مزش میپره!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

چطور بود این فصل؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

چاکریم ایشاا... فصل بعدی رو بخونید دیگه فک کنم منو بگیرن ملت زیر مشت و لگد که اخه چراااااااااااااا !!!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

خخخخ همیشه همینطور میشه اگه نباشه که یه هفته ملت منتظر نمیشن برای یه فصل دیگه!

اینطور که قبلا گفتی بیچارش می‌کنی
خب حس میکنم اینجام اشکش دراد
ولی خب آدرستو بده که هفته بعد مزاحم بشیم
و انتقام این هنری کوچولوی بدبختو ازت بستانیم???

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

DARK LORD;33046:
درسته مزش میپره ولی من دوست دارم بالاخره یه جایی هویتش معلوم بشه حداقل اخر داستان
امیدوارم این گروه حداقل اخر داستان سوسک بشه.الان دارم تصور میکنم این گروه شوک زده هستن و باید به هنری تعظیم کنن وای چه صحنه ای بشه.درسته تعصب دارن .شاهزاده پیش من جایگاه خوبی نداشت الان رفت صدر لیست منفورا بعدشم اون دنی

سنگ متعلق به هنری و اگر قراره درست عمل کنه(البته هیچ در مورد هنری همه چیز درست پیش نرفته) پس منتظر اون دلیلی هستم که میگی ملت میگیرن زیر مشت و لگد
در مورد گزیدگی حدس میزنم به مشکلات همون بیماری که سنون پیدا کرده بود و نمرده بود دچار بشه

هنوز برای نقد زوده ولی بنظرم یا ایتاش خیلی ضعیف نشون داده شد یا هنری خیلی قوی.اصلا به ایتاش فصل قبل شباهت نداشت+البته این نظر منه+
.
.
اما در مورد کتاب بعدی که گفتی یکجا میزاری بنظر من خوب نیست هم انتظارش سخته و اگ تحلیل و نقد بخاد بشه کتاب سنگینی میشه که به همین اسونی ها نیست. و شاید خیلی مطالب یادمون بره تا اون موقع و خب به شخصه ترجیح میدم هر هفته بخونم تا یباره کلشو بخونم (البته بجز اون فاصله که میوفته بین کتابوها که امیدوارم بیشتر از یک ماه نشه)
البته نظر بقیه دوستان هم محترمه
.
.
سعی کردم تا جایی میشه داستان رو لو نداده باشم خیلی از دوستان هنوز نخوندن

نه داداش آیتاش ضعیف نشده بود فقط نتونست از قدرت جادوییش استفاده کنه.
تو نبرد فیزیکی هم که هنری جان یه پا هیولاست.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

M,baran;33049:
سلام, فصل مثل قبل عالی بود ولی بقول دوستمون سنگینتر از فصلهای قبل, اما این سنگینی مثبت بود ن منفی, و باعث کشش بیشتر خواننده به داستان میشه, توی این فصل مشخص شد ک هنری بدون قدرت جادوییش هم پیشرفت کرده و بالارفتن قدرت حواسش میتونه خیلی زیاد بدردش بخوره, منم خیلی منتظر لحظه ی گرفتن حال اون تایرن و شاهزاده بدست هنری هستم و واقعا قیافشون دیدنی میشه, و اینکه اقا امید واقعا دیگه صبرکردن تا 5 شنبه برای فصل جدید خیلی سخت شده, نمیشه هفته ای 2فصلش کنی؟؟؟ خداییش دل خیلیهارو شاد میکنی و خداهم دلتو شاد میکنه هااااا.... :دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

:129fs4252631:

یادی کردی از الفرد و واقعا خیلی حسرت میخورم از اینکه داستانی به اون زیبایی باید نیمه کاره رها بشه, خودم بشخصه وقتی متوجه شدم قدرت ذهن جلد 2نداره تا مدتها بهم ریخته بودم, کاش میشد کسی از بین دوستان نویسنده پیدا بشه و بتونه قدرت ذهن رو ادامه بده

یعنی امکان داره؟؟؟
امید بیهوده به ما ندین!


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Mr.R
 Mr.R
(@mr-r)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 89
 

بسیار زیبا بود این فصل ومن بسیار لذت بردم امیدوارم همچنان با پشتکار ادامه بدید


   
anahitarafiee2، AmbrellA و Sorna واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 600
 

فکر کنم سنگه رو خدای دارکل روباید
و هنری جان هم یه کتک مفصل نوش جان کردندی
بی صبرانه منتظر فصل بعدیم
حالا هنریو انقدر میزنن تا صدا خر بده مغور بیاد بگه سنگو از کجا دزدیده

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

خیلی باحاله

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

می شه یه صفه از فصل بعدی رو صبح بزاری
فقط همین کتک خ.ردنشو


   
anahitarafiee2 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

خب خب فصل خوبی بود
خب برسیم ب بخش نقد:
این فصل فصل خیلی خوب و متعادلی بود و نکته های خیلی ظریفی درش قرار داده شده بود ک ممکنه از دید خیلیا پنهان مونده باشه ولی خب مثل هر فصلی نقدایی بهش وارده:
از گاومیش شروع میکنیم: خب اونطور ک بنظر اومد گاومیش نه مریض بود و نه مشکل دیگه ای داشت اما تا قبل از دستور هنری ابی نخورد... خب اینجا میتونستی یجوری اینو توجیح کنی ک نکردی
مورد بعد در مورد این گروهه: خب این گروه ی جورایی پر از تناقصات هست ... تایرن هایی ک از دورگه نفرت دارن... شاهزاده ای ک اینقدر مغروره کهاهمیتی ب کسی جز ایتاش نمیده و البته ایتاش ک ی دختر سرد و کم صحبته... از طرف دیگ نوشتی ک ایتاش کلاه شنلش رو همیشه روی سرش قرار میده اما توی روز و اون دشتای سوزان ک چند دقیقه توقف عرق رو به پیشانی افراد گذاشت و اینکه ایتاش برای بیشتر ادمای گروه بجز یکی از تایرن ها و شاهزاده ناشناسه چ دلیلی برای گذاشتن کلاه شنل در تمام طول سفر هست!؟
مورد بعدی:در مورد بازم در مورد هنری...هنری ک برخورد بد تایرن ها رو اون اول کار دید و ب گفته خودش از اجنه نفرت داره چرا توی اون ساعت پیش موجودی رفت که هم اون از هنری متنفره و هم هنری از اون موجود... اصلا اون هنری بی احساس و سرد کجا رفته؟!!!!
و مورد خیلی مهمتر اینکه چطور رفتن ایتاش ب اون منطقه رو دیدن اما رفتن هنری رو نه!!!! با توجه به اینکه جن ها قدرت دید در شب عالی دارن و حالا اینو هم در نظر بگیرین ک این جن ها ک در سفر هستن هرکدام قدرت های خاص و نژاد خاصی هستن
مورد بعد رفتار متناقص ایتاش بود: ایتاش دختری بود ک از ادم های مغرور و حق ب جانب بدش میومد و برعکس از افرادی ک مورد ظلم واقع شدن دفاع میکرد!!! اما اینجا بدون دلیل خاصی همش ب یه دورگه توپ و تشر میزنه!!! با توجه ب این نکته که دید هنری از پیش یه تایرن ب سمت قسمت تاریک اون منطقه رفت
و اما مورد مهم و اخر داستان: هنری ک تا چند دقیقه قبل توهین های بزرگی ب اجنه و ایتاش کرده بود حالا چرا باید از ایتاش دفاع کنه؟؟؟ اصلا هنری ک از اجنه متنفره چرا باید طرح دوستی با یه دختر اجنه رو بچینه!؟؟؟؟
و موضوع مهمتر در مورد سنگ سایه هست ... از اونجا ک ملکه مالکیتشو ب هنری واگذار کرد و خالش قبلا گفته بود ک این خیلی با ارزشه و نباید کسی بفهمه ک این سنگ رو داری و... چرا هنری باید خیلی راحت هویت سنگ رو برای چندتا غریبه ک البته حداقل ۴ نفر از اونا از هنری متنفرن فاش کنه!؟؟؟؟؟ رفتار هنری ب شدت دوگانه و دمدمی مزاجه ....
و قسمت اخر در مورد غیب شدن سنگ هست که یه معما هست که من چندتا حدس در موردش میزنم:
ک‌البته با توجه ب اینکه قراره هنری توی دردسر بیفته :
۱: اینکه جادوگر از ی طلسم انتقال برای سنگ استفاده کرده تا اون سنگ رو مال خودش کنه با توجه ب اینکه هنری اونو با اراده خودش تقدیم جادوگر کرد
۲: سنگ ب دست نیروهای شیطانی منطقه دزدیده شده!!!
۳: اتفاق هیجان انگیزی بیفته!!!!


   
Hacker، mosadonya2، fariba.2016 و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

در مورد سنگه قبلا هنری هشدار گرفته بود که نباید در مناطق ممنوعه از اون استفاده کنه و یا به کسی نشون بده .تو این فصل نمیدونم چرا اینکارو کرد.با توجه به کتاب یک که ملکه سنگ رو هنری واگذار کرد،از روش خاصی استفاده کرد فک نکنم با دادن سنگ به جادوگر اونا از دست داده باشه چون اونو واگذار نکرد اما بانو بئاتریس بهش تاکید کرده بود ممکنه بزور اونو ازش بگیرن که اینجا هنری واس خودش یه دردسر درست کرد.
واقعا تو این فصل ایتاش همون ایتاش واقعی نیست بنظر نقششو ضعیف نشون دادی.ایتاش الان نشان فرمانروا رو همراهش داره یا نه؟
اونجایی هنری با تایرن صحبت میکنه فقط دین هست نمیدونم چرا چبنار اسم گورینو رو اوردی
شاهزاده واقعا شخصیت ناجور و منفوری و مغروری داره اگ بخام یه مثال بیارم میتونم دراکو مالفوی رو از داستان هری پاتر یا این شاهزاده یکی بدونم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

darklord4192;33059:
خب خب فصل خوبی بود
خب برسیم ب بخش نقد:
این فصل فصل خیلی خوب و متعادلی بود و نکته های خیلی ظریفی درش قرار داده شده بود ک ممکنه از دید خیلیا پنهان مونده باشه ولی خب مثل هر فصلی نقدایی بهش وارده:
از گاومیش شروع میکنیم: خب اونطور ک بنظر اومد گاومیش نه مریض بود و نه مشکل دیگه ای داشت اما تا قبل از دستور هنری ابی نخورد... خب اینجا میتونستی یجوری اینو توجیح کنی ک نکردی
مورد بعد در مورد این گروهه: خب این گروه ی جورایی پر از تناقصات هست ... تایرن هایی ک از دورگه نفرت دارن... شاهزاده ای ک اینقدر مغروره کهاهمیتی ب کسی جز ایتاش نمیده و البته ایتاش ک ی دختر سرد و کم صحبته... از طرف دیگ نوشتی ک ایتاش کلاه شنلش رو همیشه روی سرش قرار میده اما توی روز و اون دشتای سوزان ک چند دقیقه توقف عرق رو به پیشانی افراد گذاشت و اینکه ایتاش برای بیشتر ادمای گروه بجز یکی از تایرن ها و شاهزاده ناشناسه چ دلیلی برای گذاشتن کلاه شنل در تمام طول سفر هست!؟
مورد بعدی:در مورد بازم در مورد هنری...هنری ک برخورد بد تایرن ها رو اون اول کار دید و ب گفته خودش از اجنه نفرت داره چرا توی اون ساعت پیش موجودی رفت که هم اون از هنری متنفره و هم هنری از اون موجود... اصلا اون هنری بی احساس و سرد کجا رفته؟!!!!
و مورد خیلی مهمتر اینکه چطور رفتن ایتاش ب اون منطقه رو دیدن اما رفتن هنری رو نه!!!! با توجه به اینکه جن ها قدرت دید در شب عالی دارن و حالا اینو هم در نظر بگیرین ک این جن ها ک در سفر هستن هرکدام قدرت های خاص و نژاد خاصی هستن
مورد بعد رفتار متناقص ایتاش بود: ایتاش دختری بود ک از ادم های مغرور و حق ب جانب بدش میومد و برعکس از افرادی ک مورد ظلم واقع شدن دفاع میکرد!!! اما اینجا بدون دلیل خاصی همش ب یه دورگه توپ و تشر میزنه!!! با توجه ب این نکته که دید هنری از پیش یه تایرن ب سمت قسمت تاریک اون منطقه رفت
و اما مورد مهم و اخر داستان: هنری ک تا چند دقیقه قبل توهین های بزرگی ب اجنه و ایتاش کرده بود حالا چرا باید از ایتاش دفاع کنه؟؟؟ اصلا هنری ک از اجنه متنفره چرا باید طرح دوستی با یه دختر اجنه رو بچینه!؟؟؟؟
و موضوع مهمتر در مورد سنگ سایه هست ... از اونجا ک ملکه مالکیتشو ب هنری واگذار کرد و خالش قبلا گفته بود ک این خیلی با ارزشه و نباید کسی بفهمه ک این سنگ رو داری و... چرا هنری باید خیلی راحت هویت سنگ رو برای چندتا غریبه ک البته حداقل ۴ نفر از اونا از هنری متنفرن فاش کنه!؟؟؟؟؟ رفتار هنری ب شدت دوگانه و دمدمی مزاجه ....
و قسمت اخر در مورد غیب شدن سنگ هست که یه معما هست که من چندتا حدس در موردش میزنم:
ک‌البته با توجه ب اینکه قراره هنری توی دردسر بیفته :
۱: اینکه جادوگر از ی طلسم انتقال برای سنگ استفاده کرده تا اون سنگ رو مال خودش کنه با توجه ب اینکه هنری اونو با اراده خودش تقدیم جادوگر کرد
۲: سنگ ب دست نیروهای شیطانی منطقه دزدیده شده!!!
۳: اتفاق هیجان انگیزی بیفته!!!!

نقد عالی بود .


   
Hacker، mosadonya2، arashsohrabi1972 و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Esy
 Esy
(@esy)
New Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 4
 

من نتونستم بگیرم


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

یه سوال برام ایجاد شد
هنری مثلا عاشق شد یا رفت تمرین مخ زدن
بیشتر رفتارایی که داشت مثل این بود که می‌خواد اذیت(؟)ش کنه
بعد تازه وسط بزن بزن تونست قیافش رو درست و حسابی ببینه.


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Death master
(@death-master-2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 66
 

سلام
اول از همه این فصل واقعا عالی بود
اما در مورد فصلا دو فصل در هفته عالیه اما اگه قرار باشه مثلا چند صفحهای زود بیاد همون بهتر که نیاد چون مزه داستان میپره
میشه یکم درباره قدرت های سنگ شب معلومات بدی


   
anahitarafiee2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
صفحه 61 / 210
اشتراک: