با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.
مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟
با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .
مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:
دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g
لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story
دورگه کتاب دوم |
فصل |
دانلود |
فصل |
دانلود |
فصل 1(تعقییب و گریز) | دانلود | فصل 2(اِدورا) | دانلود |
فصل 3(برخورد) | دانلود | فصل 4(تصمیم) | دانلود |
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) | دانلود | فصل 6(منطقه تاناریس) | دانلود |
فصل 7(راه حل) | دانلود | فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) | دانلود |
فصل 9(در راه ناردا) | دانلود | فصل 10(حس جدید، انتقام...) | دانلود |
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) | دانلود | فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) | دانلود |
فصل 13(ایلا) | دانلود | فصل 14(لورتگا) | دانلود |
فصل 15(دردسر در شمال) | دانلود | فصل 16(تصویری در اینه!) | دانلود |
فصل 17(اولین دیدار) | دانلود | فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) | دانلود |
فصل 19(خیانتکار) | دانلود | فصل 20!(اعتراف) | دانلود |
فصل 21(اولین نبرد واقعی) | دانلود | فصل22(اولین دختر دورگه) | دانلود |
فصل 23(دره ممنوعه) | دانلود | فصل 24(گرگ تنها) | دانلود |
فصل 25(شب برخورد) | دانلود | فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) | دانلود |
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) | دانلود | فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) | دانلود |
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) | دانلود | فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) | دانلود |
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) | دانلود | فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) | دانلود |
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) | دانلود | فصل34 | دانلود |
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) | دانلود | فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) | دانلود |
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) | دانلود | فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) | دانلود |
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) | دانلود | فصل 40(اغاز نبرد) | دانلود |
فصل 41(پایان) | دانلود | فصل 42(او خواهد امد) | دانلود |
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 | دانلود | فصل 44(بازگشت) | دانلود |
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده | دانلود | فصل 46(پایان نبرد بزرگ) | دانلود |
فصل 47(مردی روی شاخه) | دانلود | فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) | دانلود |
فصل 49(هنری...) | دانلود |
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: | دانلود |
فصل51(تسخیر شده) | دانلود | فصل52(هزار سال تنهایی) | دانلود |
فصل53(پایان روئیا) | دانلود | فصل 54(درخت وجود) | دانلود |
فصل 55 (ارباب اعماق) | دانلود | فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) | دانلود |
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوهای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) | دانلود | فصل 58(اخرین دیدار) | دانلود |
فصل 59 (تاس سرنوشت) | دانلود |
ا
وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید |
http://omidmoradpour.rozblog.com |
دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید
توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.
اخبار:27/3/98 سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.
توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.
آخرین و جدیدترین اطلاعیه:
واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی
با عرض سلام خدمت همه دوستان گل و شرمنده از اینکه پست هاتون رو بدون پاسخ گذاشتم این مدت میدونید که کلا ادمیم که یه پست بزارن ملت حتمی جواب میدم امید وارم این مدت که مشکل داشتم و نت نبوده من رو بخشیده باشید.
خب و اما در باره مسائل پیش اومده توی این فصل مسئله مسابقه هزاره رو قبلا یه بار گفتم فک کنم ببینید توی کل دنیای اجنه سه مدل مسابقه برگذار میشه اولین مسابقش مسابقه محلی هست که توی اردوگاه های اموزشی و اینا برگذار میشه این مدل برای اجنه کامل برقراره اما برای دورگه ها ممنوع شده
نوع دوم مسابقاتی هست که سراسری هست هر 4 سال یکبار انجام میشه و از تمام سرزمین های اجنه برای شرکت در اون نام نویسی میکنن مبارزات شبیه مبارزات گلادیاتوری هستن سبک مبارزات. توی این نوع مبارزه ریکا رکورد داره.نوع سوم مسابقات هزاره هست دربارش توضیح زیاد تری نمیدم که از هیجانش کم نشه و توی داستان بفهمیدش اما مراحلش سخت و طولانی مدته مسابقه زمانی که شروع میشه به مدت یک ماه طول میکشه و توی این یک ماه نفرات باید زنده بمونن ممکنه نفری که بغل دستت واستاده وسط راه برگرده چاقو بزنه بکشتت میتونه فریبت بده میتونه هر کاری بکنه که خودش جلو بیوفته و در انتها هیچ سوالی ازش در باره چرا اینکارو کردی چرا اون رو کشتی چرا و اینا ازش نمیپرسن فقط نتیجه مهمه زنده موندن و رسیدن به مرحله پایانی و تنها کسی که بهش میتونی اعتماد کنی خودتی مراحل به صورت پیوسته هست و از محیط یکی وارد دیگری میشی و هیچ استراحت و یا جایی برای خارج شدن از مرحله وجود نخواهد داشت کسیی که شروع کنه مرگش به قوله پای خودشه! نتیجتا این مسابقات برای رسیدن به افتخار و طی کردن مراحل بیشتر برگذار میشه برخی هم برای تصفیه حساب های شخصی ازش استفاده میکنن.
این مسابقات زمان خاصی برای برگذاریش وجود نداره و هر بار فرمانروا دستور برگذاری بدن برگذار میشه.خب مسابقات تموم برسیم به سایه، زیاد عجله نکنید به ماهیت اون موجود هم میرسیم توی فصل بعدی یه جزئیات کمی ازش گفته میشه ولی توی ادامه در بارش بیشتر میخونین.
و اممم به نظرم خودم این فصل (16) یه فصل خنثی بود شاید یه سری بگن هیجانش کم بود اولش ولی خب داستان که نمیشه سر تا سرش مبارزه و اتفاق باشه باید یه سری داستان و اتفاقات فرعی هم کنارش داشته باشه که باید طی بشه مثلا در باره دربار و قصر بیشتر بفهمیم درباره خیلی مسائل ریز دیگه که شاید اصلا مهم به نظر نیاد ولی شاید کلید ییه سری از معما ها توی همین بخشا باشه که با کنار هم گذاشتن این قسمت ها بشه معما های داستان رو فهمید مطمئن باشید خودم از کش دادن الکی داستان ها توسط نویسنده ها متنفرم و به شخصه علاقه دارم ماجرا پشت ماجرا بخونم اما الان که خودم دارم مینویسم به این نتیجه رسیدم که باید همه رو با هم داشت به هر حال امید وارم خستتون نکرده باشم تا اینجای داستان و تونسته باشم یه منظره و دید از فضایی که ساختم توی ذهنم بهتون بدم.به امید موفقیت همه و پایان خوش برای این رمان و دعا برای اینکه به پایان برسه
یا علیپ.ن:
راستی همینجا تشکر کنم از مهرنوش بانو که زحمت ویرایش فصل های کتاب اول رو کشیدن Mehr و همچنین بگم که با کمک ویراستار جدیدمون جناب soks_sia در حال ویرایش فایل های کتاب دوم هستیم که در نهایت یک فایل نهایی از اونها بیرون بدیم همینجا از ایشون هم تشکر میکنم.
میگم یه داستانی بود به نام شوالیه 17 ساله...تو اون داستان تو دنیای اجنه یه سری مسابقات برگزار میشد، نکنه مسابقات هزاره هم شبیه اونه؟؟؟؟
فک کنم تو این مسابقات آیتاش و هنری همدیگه رو میبینن.
ولی چه دهنی از هنری سرویس بشه.البته تصور حریفاش وقتی بزننش یهو خوب بشه دهنشون وا بمونه بعد اینم با لورتگا بیفته دنبالشون برام جالبه.بنظرم فصل مسابقات بهترین فصل کتاب دوم بشه البته تا الان.البته اینم بگم آقا امید واقعا سورپرایز کردن خوراکته. اولش که این فصل رو شروع کردم به خوندن گفتم چرا جالب نیست اما وقتی رسیدم به آخرش عملا یه دقه تو هنگ بودم.داستان دورگه به جرئت یکی از بهترین داستانایی که خوندم.تا جایی که یادم بیاد مگه اینکه واسه کتابهای پرسی جکسون انقد هیجان داشتم واسه هیچ داستانی انقد هیجان نداشتم بدونم چی میشه.فقط امیدوارم کاملش کنی مارو تو خماری ول نکنی.
در مورد جنگ با ادم خوار ها مثل اینکه الهه دراکل و ادم خوار ها خیلی قدرت گرفتن و قدرتمند هستن و همینجوری دارن پیشروی میکنن که حتی دورگه ها به جنگ اعزام شدن.من فقط دو مورد رو میدونم که بتونن جلشون رو بگیرین یکی هنری و ایتاش و یکی دوازده بردار.هنری و ایتاش فعلا قدرت رویایی با ادم خوار ها رو ندارن و دوازده بردار هم انگار واسشون مهم نی و بیشتر درگیر بازگشت اژدهای مادر هستن.با این حساب دنیایی اجنه خیلی تلفات میده و همچنین اگ اجنه ضعیف بشه ممکنه بقیه نژاد ها و اونایی سال ها قبل از اژدها شکست خوردن هم بیان تو میدون.مثل شیاطین و غول های سنگی و...
کی قراره از سرنوشت ریکا خبردار بشیم؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فک کنم تو این مسابقات آیتاش و هنری همدیگه رو میبینن.
ولی چه دهنی از هنری سرویس بشه.البته تصور حریفاش وقتی بزننش یهو خوب بشه دهنشون وا بمونه بعد اینم با لورتگا بیفته دنبالشون برام جالبه.بنظرم فصل مسابقات بهترین فصل کتاب دوم بشه البته تا الان.البته اینم بگم آقا امید واقعا سورپرایز کردن خوراکته. اولش که این فصل رو شروع کردم به خوندن گفتم چرا جالب نیست اما وقتی رسیدم به آخرش عملا یه دقه تو هنگ بودم.داستان دورگه به جرئت یکی از بهترین داستانایی که خوندم.تا جایی که یادم بیاد مگه اینکه واسه کتابهای پرسی جکسون انقد هیجان داشتم واسه هیچ داستانی انقد هیجان نداشتم بدونم چی میشه.فقط امیدوارم کاملش کنی مارو تو خماری ول نکنی.
در مورد جنگ هنری با بقیه قدرت جادویی رو حساب نکردی.فاکتور تاثیر گزاریه.مثلا اگ تو شب برگزار بشه هنری بی دفاع هس
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فک کنم تو این مسابقات آیتاش و هنری همدیگه رو میبینن.
ولی چه دهنی از هنری سرویس بشه.البته تصور حریفاش وقتی بزننش یهو خوب بشه دهنشون وا بمونه بعد اینم با لورتگا بیفته دنبالشون برام جالبه.بنظرم فصل مسابقات بهترین فصل کتاب دوم بشه البته تا الان.البته اینم بگم آقا امید واقعا سورپرایز کردن خوراکته. اولش که این فصل رو شروع کردم به خوندن گفتم چرا جالب نیست اما وقتی رسیدم به آخرش عملا یه دقه تو هنگ بودم.داستان دورگه به جرئت یکی از بهترین داستانایی که خوندم.تا جایی که یادم بیاد مگه اینکه واسه کتابهای پرسی جکسون انقد هیجان داشتم واسه هیچ داستانی انقد هیجان نداشتم بدونم چی میشه.فقط امیدوارم کاملش کنی مارو تو خماری ول نکنی.
فعلا از سلاحش هم نمیتونه استفاده کنه.شاید.اگ تا مسابقه بهش مسلط بشه بتونه یکاریی کنه
در مورد جنگ با ادم خوار ها مثل اینکه الهه دراکل و ادم خوار ها خیلی قدرت گرفتن و قدرتمند هستن و همینجوری دارن پیشروی میکنن که حتی دورگه ها به جنگ اعزام شدن.من فقط دو مورد رو میدونم که بتونن جلشون رو بگیرین یکی هنری و ایتاش و یکی دوازده بردار.هنری و ایتاش فعلا قدرت رویایی با ادم خوار ها رو ندارن و دوازده بردار هم انگار واسشون مهم نی و بیشتر درگیر بازگشت اژدهای مادر هستن.با این حساب دنیایی اجنه خیلی تلفات میده و همچنین اگ اجنه ضعیف بشه ممکنه بقیه نژاد ها و اونایی سال ها قبل از اژدها شکست خوردن هم بیان تو میدون.مثل شیاطین و غول های سنگی و...
کی قراره از سرنوشت ریکا خبردار بشیم؟- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
در مورد جنگ هنری با بقیه قدرت جادویی رو حساب نکردی.فاکتور تاثیر گزاریه.مثلا اگ تو شب برگزار بشه هنری بی دفاع هس
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فعلا از سلاحش هم نمیتونه استفاده کنه.شاید.اگ تا مسابقه بهش مسلط بشه بتونه یکاریی کنه
اره اگه مسلط بشه و اون سم افعی رو بزنه فک کنم ضد جادو میشه.
واکه جادو نباشه فک کنم هنری دهن همرو سرویس کنه چون از نظر قدرت بدنی از همشون بالاتره البته باید دید اون سایه نیمه اجنه هنری بود یا چی.
خلاصه تا مسابقات شروع نشه نمیشه چیزی گفت
سلام
این فصل هم فصل خوبی بود. بنده با نظر نویسنده موافقم که داستان همیشه نمی تواند وسط ماجرا را به تصویر بکشد برای بدست آوردن یک صحنه مهیج و مبارزه ای، نویسنده باید پایه های آن مبارزه را نیز به تصویر بکشد که خواننده بتواند دلیل ان صحنه مهیج را بداند و مشکلات شخصیت اصلی را بفهمد.
با این روش خواننده می تواند با شخصیت همزاد پنداری کند و خود را جای او بگذارد.
با تشکر از نویسنده و ویرایشگر:53::53::53::53:
اره اگه مسلط بشه و اون سم افعی رو بزنه فک کنم ضد جادو میشه.
واکه جادو نباشه فک کنم هنری دهن همرو سرویس کنه چون از نظر قدرت بدنی از همشون بالاتره البته باید دید اون سایه نیمه اجنه هنری بود یا چی.
خلاصه تا مسابقات شروع نشه نمیشه چیزی گفت
سلاح نودل ها ک ضد جادو هست ربطی به زهر نداره و خود هنری که ضد جادو نمیشه ،اینجوری من از داستان برداشت کردم.در مورد قدرت بدنی هم هنری درسته زخم هاش سریع خوب میشن اما نباید اجنه های اصیل هم رو دست کم گرفت .بعید میدونم جادو نباشه و طبق گفته نویسنده بجای هنری دهن بقیه رو سرویس کنه قراره دهن خودش سرویس بشه
طبق کتاب اول نیمه سایه هنری در یک محیط دیگر بود و با نیمه انسانی هنری صحبت میکرد و جسم انسانی هنری بیهوش بود.البته در مورد هنری هر چیزی ممکنه.
نیمه سایه بیشتر به یجور روح سیاه و شیطانی بیشتر میخوره
سلاح نودل ها ک ضد جادو هست ربطی به زهر نداره و خود هنری که ضد جادو نمیشه ،اینجوری من از داستان برداشت کردم.در مورد قدرت بدنی هم هنری درسته زخم هاش سریع خوب میشن اما نباید اجنه های اصیل هم رو دست کم گرفت .بعید میدونم جادو نباشه و طبق گفته نویسنده بجای هنری دهن بقیه رو سرویس کنه قراره دهن خودش سرویس بشه
طبق کتاب اول نیمه سایه هنری در یک محیط دیگر بود و با نیمه انسانی هنری صحبت میکرد و جسم انسانی هنری بیهوش بود.البته در مورد هنری هر چیزی ممکنه.
نیمه سایه بیشتر به یجور روح سیاه و شیطانی بیشتر میخوره
آره بیشتر بهش میخوره شیطانی باشه.
تا فصل بعد و روشن شدن گوشهای دیگه از داستان کمتر از ۲۴ ساعت مونده.
از استرس دم موتم.
خب امروز فصل جدید میاد بی صبرانه منتظریم.:105:
از همین الان چشم انتظارم??
اقا میشه ساعت اومدن فصل جدیدم بگید ده دفعه سر زدیم
اقا میشه ساعت اومدن فصل جدیدم بگید ده دفعه سر زدیم
پنچ شنبه ساعت ۸،۹ شب به بعد
تشکر میکنم
سلام بی صبرانه منتظر فصل جدیدیم آقای نویسنده:105:
پنچ شنبه ساعت ۸،۹ شب به بعد
گاهی هم دوازده شب به بعد:18: