Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
499 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark، rasoulsss، A. M. D. R. Z. H و 103 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 600
 

برای زدن یک عدد تایپیک
اول یه بهونه درست درمون پیدا می کنیم
دوم حالا با بچه ها میریم سروقتش
سوم دونفر دستاش رو می گیرند
چهار درست میزنیمش
پنجم و مهم تر از همه در میریم


   
AmbrellA، arashsohrabi1972 و Hooman واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Hooman
(@hooman)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 176
 

خوب راستش یه داستان دارم مینویسم تراوشات ذهنمه ...می خواستم بدونم چه طور تاپیک بزنم؟؟؟


   
AmbrellA، arashsohrabi1972 و Sorna واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 600
 

آقا هومن;31342:
خوب راستش یه داستان دارم مینویسم تراوشات ذهنمه ...می خواستم بدونم چه طور تاپیک بزنم؟؟؟

سلام
برو قسمت داستان های درحال نگارش
بالای صفحه گزینه ارسال موضوع جدید رو بزن
داخل صفحه جدید هرچی می خوای بزن

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

آقا هومن;31342:
خوب راستش یه داستان دارم مینویسم تراوشات ذهنمه ...می خواستم بدونم چه طور تاپیک بزنم؟؟؟

سلام
برو قسمت داستان های درحال نگارش
بالای صفحه گزینه ارسال موضوع جدید رو بزن
داخل صفحه جدید هرچی می خوای بزن

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

رفتم بالا دیدم فصل ششم اومده اومدم دان کنم دیدم نوشته بزودی
خیط شدم برگشتم


   
AmbrellA و arashsohrabi1972 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

انتظار مارو کشت


   
AmbrellA و Sorna واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mohammadkh1365
(@mohammadkh1365)
Trusted Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 89
 

سلام فصل جدید رو نمی زاری دیگه یواش یواش داره فردا میشه


   
arashsohrabi1972، AmbrellA و Sorna واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  
فصل ششم از داستان دورگه کتاب دوم آپلود شد
منتظر نظرات شما هستم.


   
arashsohrabi1972، Sorna و fariba.2016 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 600
 

من میخواستم هنری رو ببینم
حالم گرفته شد
ولی خوب این دختره هم از هیچی بهتر بود
هنری فصل بعدی هست دیگه


   
arashsohrabi1972 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
fariba.2016
(@fariba-2016)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 91
 

من کم کم داشتم میخوندم که صفحه تموم نکنم:دی


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
khakpoor0l29142
(@khakpoor0l29142)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 84
 

سلام خسته نباشی به نظرت زیاد رو آیتاش کلیک نکردی بهتره بیشتر درمورد هنری بنویسی اینطوری که ادامه داره فکر کنم کتاب دوم کلا مختص دختره باشه به نظر من بهتره رو یه شخصیتت هنری بیشتر کار کنی


   
arashsohrabi1972 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 600
 

من دلم برای هنری تنگ شده

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

این چرا هر وقت به جای میرسید دستش رو جلوی چشمش می گرفت انگار که اونجا خیلی خیلی پر نوره
وقتی دنبال اون پیرمرده رفت من فکر کردم شب شد

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اون صحنه مبارزه که شاخش رو برید
خوب بود ولی سرنوشتش چی می شه واقعا کارش تموم شد یا در ادامه دوباره میاد کی حال این بلک رو می گیره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

هنری وقتی برده ایتا رو ببینه چیکار می کنه این خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده


   
arashsohrabi1972 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

خب منم طبق نظر نیمه شب منتظر دیدن هنری بودم که متاسفانه نشد اما چندتا نکته هست ک بایستی بگم:
۱: این تایرن ها همون موجوداتی هستن که محافظ ملکه هستن درسته؟! پس چطور اینقدر ضعیف عمل میکنن؟! بهرشکل موجوداتی که محافظ پادشاه و ملکه هستن باید قدرت خیلی بیشتری از چیزی که الان نشون دادن داشته باشن حتی در مقابل کسانی که تیغه شمشیر ترکیبی داشته باشن
اگر اینا محافظ برشن پس اون اصیل ها به راحتی میتونن ملکه رو بکشن و قدرت رو به دست بگیرن
۲: بنظر میاد اولین ملاقات هنری با ایتاش توی کمپ تمرینی اتفاق بیفته اما با وجودیکه هنری قدرت استفاده از شمشیر رو نداره و هیچ شگرد جادویی خاصی هم نداره چطور میتونه در مقابل اون شاهزاده که موهای طلائی داره بخاطر ایتاش حفاظت کنه؟!
۳:خاله هنری که از نظر فیزیکی ضعیفتر از این اجنه هست و حتی تایرن ها با حالت نیمه گاوی که دارن قادر نیستن در مقابل بهترین های اجنه مقاومت کنن چطور تونسته برای چندین سال برترین جنگجو باشه؟!! طوری که القاب عجیب بهش دادن؟!
چون توی جلد قبل متوجه شدیم که خاله هنری هنوزم محدودیت های فیزیکی انسانیش رو داره
۴:ملکه چرا هنری رو به عنوان فرزند خودش معرفی نمیکنه؟! بهرشکل با این شیوه ای که پیش میره هنری خواسته و ناخواسته معروف و مشهور میشه و بزودی با اصیل ها روبرو میشه
اگر اونو به عنوان فرزند خودش معرفی کنه میتونه محافظان مخصوص پادشاه رو برای محافظت از هنری بکار بگیره که بهرشکل بهتر از اینه که بدون محافظت باشه
۵:کارگابن سفیدی که در جلد اول با هنری ملاقات کرد هنری رو عالیجناب نامید پس این احتمال هست که روحی که در وجود هنری هست روح پادشاه باشه؟! و بعد از اینکه هنری دست و پاش قطع شد روح مادر اژدها هم به وجود هنری وارد شده باشه(طبق پیشگویی) در این صورت روح هنری چطور میتونه میتونه در حضور ۲روح قدرتمند دیگه همچنان ابراز وجود کنه؟!!!
۶:در مورد شیاطین که صحبت کردی در فصل قبل احتمال داره که یکی از برادرها از سرزمینی که شیاطین در اون قرار دارن خارج شده باشه؟!
۷:دوستان انسانی هنری جایی در ادامه داستان دارن؟! با توجه به اینکه میخوان قفل حافظه ای که جن ها روی اونها قرار دادن رو بشکنن
۸:اون طلسمی که بئاتریس روی هنری قرار داد و اونو از مرگ حتمی نجات داد(در زمانی که هنری تیر خورد) الان با توجه به عملکرد اون پزشک مخصوص و اون موجودات باطل شده یا هنوز هم وجود داره؟!


   
fariba.2016، Sorna، AmbrellA و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

darklord4192;31352:
خب منم طبق نظر نیمه شب منتظر دیدن هنری بودم که متاسفانه نشد اما چندتا نکته هست ک بایستی بگم:
۱: این تایرن ها همون موجوداتی هستن که محافظ ملکه هستن درسته؟! پس چطور اینقدر ضعیف عمل میکنن؟! بهرشکل موجوداتی که محافظ پادشاه و ملکه هستن باید قدرت خیلی بیشتری از چیزی که الان نشون دادن داشته باشن حتی در مقابل کسانی که تیغه شمشیر ترکیبی داشته باشن
اگر اینا محافظ برشن پس اون اصیل ها به راحتی میتونن ملکه رو بکشن و قدرت رو به دست بگیرن
۲: بنظر میاد اولین ملاقات هنری با ایتاش توی کمپ تمرینی اتفاق بیفته اما با وجودیکه هنری قدرت استفاده از شمشیر رو نداره و هیچ شگرد جادویی خاصی هم نداره چطور میتونه در مقابل اون شاهزاده که موهای طلائی داره بخاطر ایتاش حفاظت کنه؟!
۳:خاله هنری که از نظر فیزیکی ضعیفتر از این اجنه هست و حتی تایرن ها با حالت نیمه گاوی که دارن قادر نیستن در مقابل بهترین های اجنه مقاومت کنن چطور تونسته برای چندین سال برترین جنگجو باشه؟!! طوری که القاب عجیب بهش دادن؟!
چون توی جلد قبل متوجه شدیم که خاله هنری هنوزم محدودیت های فیزیکی انسانیش رو داره
۴:ملکه چرا هنری رو به عنوان فرزند خودش معرفی نمیکنه؟! بهرشکل با این شیوه ای که پیش میره هنری خواسته و ناخواسته معروف و مشهور میشه و بزودی با اصیل ها روبرو میشه
اگر اونو به عنوان فرزند خودش معرفی کنه میتونه محافظان مخصوص پادشاه رو برای محافظت از هنری بکار بگیره که بهرشکل بهتر از اینه که بدون محافظت باشه
۵:کارگابن سفیدی که در جلد اول با هنری ملاقات کرد هنری رو عالیجناب نامید پس این احتمال هست که روحی که در وجود هنری هست روح پادشاه باشه؟! و بعد از اینکه هنری دست و پاش قطع شد روح مادر اژدها هم به وجود هنری وارد شده باشه(طبق پیشگویی) در این صورت روح هنری چطور میتونه میتونه در حضور ۲روح قدرتمند دیگه همچنان ابراز وجود کنه؟!!!
۶:در مورد شیاطین که صحبت کردی در فصل قبل احتمال داره که یکی از برادرها از سرزمینی که شیاطین در اون قرار دارن خارج شده باشه؟!
۷:دوستان انسانی هنری جایی در ادامه داستان دارن؟! با توجه به اینکه میخوان قفل حافظه ای که جن ها روی اونها قرار دادن رو بشکنن
۸:اون طلسمی که بئاتریس روی هنری قرار داد و اونو از مرگ حتمی نجات داد(در زمانی که هنری تیر خورد) الان با توجه به عملکرد اون پزشک مخصوص و اون موجودات باطل شده یا هنوز هم وجود داره؟!

یعنی عاشق اینجور به چالش کشیدن هاتم!
در باره اولین نکته ای که گفتی:
نخیر فک کنم تو نودل ها رو با تایرن ها اشتباه گرفتی نودل ها چند برابر تایرن ها جسشونه و خیلی خیلی خیلی قوی تر هستن! توی گارد محافظ ملکه تایرن هم وجود داره اما قوی ترین نژاد اجنه نودل ها هستن که سرزمین های ناردا زندگی میکنن به همین زودی یه سفر هم به ناردا خواهیم داشت تا یه تشریح از قدرت نودل ها هم بکنیم یه چیز دیگه روی نودل ها هیچ جادویی عمل نمیکنه!
و درباره اون بخش که گفتی میتونن ملکه رو بکشن و قدرت بو به دست بگیرن شاید بتونن ملکه رو بکشن اما اون وقت نمیتونن مشروعیتی توی حکومتشون داشته باشن! در ضمن هیچ کدوم دست به ریسک این چنینی نمیزنن یه بار جون سالم به در بردن(وقتی که جانشین برگزیده رو زندانی کردن و حلقه رو بهش ندادن) اونجا فرمانروا بعد از گرفتن قدرت بهشون رحم کرد اما اگر ناگهانی کسی با قدرت حلقه پیداش بشه ایا این بار از خیانت اصیل زاده ها میگذره؟ سیاست باید پیش بره توی دنیای داستان هم افراد باید سیاست داشته باشن! مخصوصا برادر بزرگ!

دومین نکته :
مگه قراره بجنگه؟ یه دختر باشه با دوتا پسر توی دنیای واقعی با مشت و لگد دختره رو تصاحب میکنن ایا؟ ایا دختره خودش قدرت تصمیم گیری نداره؟ مخصوصا ایتاش!

سومین نکته:
ببین مبارزه توی کمپ یه مبارزه داخلی بود بین نفرات تحت اموزش اینکه تایرن ها توی مسابقه نفراتشون رو از دست دادن دلیل بر ضعف اونها و برتری اجنه خالص دیگه نیست، فرماندهان تایرن مبارزان سرسختی هستن که حتی بلریک سیاهم پیششون شاید کم بیاره.
اما درباره خاله هنری یا ثونیا یا بهتر بگیم ریکا!
مبارزه ها توی دنیای اجنه بر دو اصل پایدارن مبارزا یا جادویی هستن یا فیزیکی ریکا به خاطر استعداد خاصی که داشته تونسته تبدیل به یه قهرمان بشه شاید بگیم اره نتونه یه شمشیر بلند کنه یا یه نیزه رو با دست به طرف یه تایرن غول پیکر پرتاب کنه اما وقتی جادو رو در اختیار داشته باشه و زیر و بمش رو بلد باشه جادو این کار رو براش انجام میده. مثال از داستان سفیر کبیر میزنم جایی که الفرد میخواست وارد دنیای کاهنین بشه و مدرسه اونجا کاهنیین یه مسابقه گذاشتن و نماینده خودشون و یه خون اشام رو اوردن و با الفرد دوئل کردن خب الفرد از نظر فیزیکی شاید ضعیفتر از یه خون اشام بود اگر یه گرز بهش میخورد شاید تموم استخوناش له می شد اما چرا الفرد برد؟ چطوری؟ با استفاده از جادو قدرت فیزیکی دلیل برتری نیست.
نفرات توی دنیای اجنه یا مبارزفیزیکی یا جادوگر
مبارز های فیزیکی جادوشون یا زاتی هست مثل همون قدرت شاهزاده
یا اینکه از وسیله ای گرفته میشه مثل خدای خشم قبیله تایرن
تیغه ها هم جادو درون خودشون دارن که اگر بلد باشی میتونی ازشون استفاده کنی
اما این نیرو ها محدودن و مثل یه جادوگر یا یه رابط دستشون باز نیست یه جادوگر میتونه توی مبارزش از هر نیرویی استفاده بکنه میتونه با یه گوی متراکم از هوا به یه مبارز ضربه بزنه که از پا بندازتش یا اتشی رو هدات کنه و مبارزان رو با اون شکست بده.

نکته چهارم:
به نظر خودتون چرا هنری رو به عنوان جانشین معرفی نمیکنه؟ این یکی از معما هایی هست که شما باید دیگه حلش کنید! من توی فصل ها نشانه هایی رو برای پیدا کردن جواب میزارم ولی دیگه اینش رو خودتون باید حدس بزنید!.

نکته پنجم:
حرفی که کارگابن اعظم جلوی هنری زد و تعظیم کرد دلیلی بر این نمیشه که اون فرمانروا باشه یا فرد توی پیشگویی باشه!
کارگابن اعظم قدرتی داره که هم نیمه سفید رو در خودش داره و هم نیمه سیاه. اون نیمه سیاه و سفید رو درون هنری هم دیده و میدونه که باید تصمیم بگیره و زمانی که تصمیم بگیره از چه نیروییش استفاده بکنه خدا میدونه چی میشه!

نکته ششم:
نه امکان ورود به دنیای شیاطین نیست دروازه ای که در دره ممنوعه قرار داره قفل شده و ورود و خروجی بهش صورت نمیگیره.
نمیدونم تعریفش کردم براتون یا بعدا قراره تعریف بشه اما
نژادی از اجنه توی دره ممنوعه در حال ازمایشاتی بودن که دروازه ای به دنیای شیاطین باز میکنن و اژدهای مادر کل اون دره رو با نژاد و مردمی که درونش وجود داشتن از بین میبره و با استفاده از قدرت خودش دروازه رو مهر و موم میکنه
بییشتر از این نمیتونم بگم چون این بخش خیلی حساسه و در اینده نقش مهمی خواهد داشت.

نکته هفتم:
بله بله جیک و سوزان توی دنیای انسانها نقش مهمی خواهند داشت البته در اینده ولی نه به این زودی! اما نقش بسیار مهمی خواهند داشت و سرنوشت ساز!

نکته هشتم:
بله داروی قلب هنری هنوز پا بر جاست و توی همین فصل هایی که دارم الان مینویسم اون به دارو نیاز پیدا میکنه!

و ادامه بده این مدل رو خیلی دوس دارم


   
fariba.2016، Hacker، Hooman و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

از اینکه وقت میزاری روی جواب دادن خیلی منو خوشحال میکنه
بله متاسفانه نودل ها رو با اینا اشتباه گرفتم
منتظر فصل مهیج دیگه هم هستیم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اینطور که من فهمیدم اژدهای مادر خیلی خیلی برتر از چیزیه که فکر میکردم!!!!!


   
AmbrellA و Sorna واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

darklord4192;31355:
از اینکه وقت میزاری روی جواب دادن خیلی منو خوشحال میکنه
بله متاسفانه نودل ها رو با اینا اشتباه گرفتم
منتظر فصل مهیج دیگه هم هستیم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اینطور که من فهمیدم اژدهای مادر خیلی خیلی برتر از چیزیه که فکر میکردم!!!!!

جواب دادن انجام وظیفس
و صد البته درباره اژدهای مادر اشتباه تصور کردی موجودی که یک نژاد رو بتونه خلق کنه کم موجودی نیست!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

گمون کنم اگر مثل فصل قبل توی دریم رایزم میزاشتمش الان رکورد دانلود فصل قبل رو هم میزدیم! این دانلود همش از سایت خودمونه!


   
Sorna، arashsohrabi1972 و mohamad7777 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Hooman
(@hooman)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 176
 

به نظرم اگر قسمت مال هنری بشه و هنری یه سه چار تایی حرکت بزنه یکم خون ریزی (کرم ریزی)بکنه!بشه داستان تعداد دانلودش فلک رو سقف میشکافه....


   
Sorna، Aryamo، Hacker و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 15 / 210
اشتراک: